بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
نفس نفس نفست عطر ربنا دارد
قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد
به عمق معرفت واژه های جامعه ات
هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد
@hosenih
کریم، ابن کریمی و عالمی آقا
به دامن کرمت دست التجا دارد
کبوترانه پریده در آسمان شما
دلی که حسرت سرداب سامرا دارد
من از هوای گدایی درگهت مستم
گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد
فدای نام تو یا ایها النقی، جانم
چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد
@hosenih
اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست
هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد
هنوز غصه بزم شراب را داری
هنوز دست تو جای طناب را دارد ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
در نقشه ها کوفه مکان دیگری دارد
در شهرسامرا نشان دیگری دارد
رفته علیِّ دیگری در خیبری دیگر
تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد
@hosenih
یعنی پس از «نهج البلاغه» پشت این صورت
با «جامعه» شیعه، دهان دیگری دارد
بر دشمنان آمد علی تا چاربار از نو
این زلزله هردم تکان دیگری دارد
وقت غضب گاهی شبیه زلزله اما
در رحمتش هردم جهان دیگری دارد
در خاک سامرا علیِّ چارمین آمد
این جسم دیگرگونه جان دیگری دارد
هم دوستانی مثل سلمان و ابوذر نه؛
هم اینکه قطعا دشمنان دیگری دارد
با تیغ زهرآلود،نه با زهر چونان تیغ
جان دادنش هم داستان دیگری دارد
@hosenih
با زهر سر می بُرّد ازلب تشنه ای، این بار؛
گودال سامرّا سنان دیگری دارد
مثل علی از جنس اصغر گونه اش اما
این قصه گویا قهرمان دیگری دارد
آن جا که غیر از اکبرش ارباب ما تازه؛
با ذبح اصغر امتحان دیگری دارد
دنیا گمان دارد که اصغر می شود سیراب
تیر سه پر اما گمان دیگری دارد
غیر از کمانش حرمله بر زجرکُش کردن
من مطمئن هستم کمان دیگری دارد
آن جا که بعد از تیر می بینم علی اصغر؛
انگار بر حنجر دهان دیگری دارد
آن جا که بعد از تیر خوردن حس شد این کودک؛
درپشت گردن استخوان دیگری دارد
@hosenih
درگوشه ی گودال هم غیر از سنان ارباب
با چکمه هایش میهمان دیگری دارد
پشت سر هم می زند گویا یزید اصلا
در دست هایش خیزران دیگری دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
#مهدی_رحیمی
▶️
سیرتش نه در حقیقت صورت دنیاییاش
ماه را شرمندهی خود میکند زیباییاش
میچکد نهج البلاغه از لب پایینیاش
میچکد آیات قرآن از لب بالاییاش
@hosenih
لحظه لحظه خیر او حتماً به مردم میرسد
آن کسی که«جامعه» بوده دم لالاییاش
«جامعه» «عجِّل فرج» بهبه چه تلفیقی شدهست
نسبت فرزندیاش با نسبت باباییاش
سیزده دیگر برای هیچ کاری نحس نیست
یازده در ذکر بالا میرود کاراییاش
نوکر اربابم و یک بخش از آقاییام
ریشه دارد بی برو برگرد در آقاییاش
طعم توحید و امامت را به هم آمیخته
نیمهی مکّی او با نیم سامرّاییاش
هرقَدَر که خسته باشی بعد از آن دیوارها
روبراهت میکند یک استکان از چاییاش
@hosenih
از حرم برگشته میداند که وقت بازگشت
چایی دوم دوچندان میشود گیراییاش
چون که تنها میروی هرگز به سامرّا نرو
چون خجالت میکشد تنهایی از تنهاییاش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود
خط به خطِ شرحِ حالت گریه آور می شود
می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر
سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود
@hosenih
حمله بر بیت ولایت ، بی کسی ، بزم شراب
دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود
زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند
چشم ها از ماجرای غربتت ، تر می شود
می روی از سامرا ، "روز دوشنبه" باز هم
سرشکسته پیش زهرا ، پیش حیدر می شود
می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم
زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود
مثل جد خود حسینی ، کشته ی دور از وطن
با غمت تازه غم آقای بی سر می شود
@hosenih
کشته ی دور از وطن هستی ولی شکر خدا
یک کفن روزی این جسم مطهر می شود
"تو" غریبی یا "حسین" ؟ آیا پس از تو خواهرت
هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
نیمۀ شب امام رابردند
خانه و خانواده مضطرب است
نگرانِ امامِ هادی شد
سامرا بی قرار و ملتهب است
@hosenih
من بمیرم که پیش چشمانش
سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند
دل هفت آسمان به درد آمد
بس که بی احترامی اش کردند
@hosenih
می بَرَندش بدونِ عمامه
غربت از چشمهاش معلوم است
خوب که ، در رُخش نگاه کنی
مثل جدّش علیست مظلوم است
@hosenih
جان به قربان آن امامی که
دستهایش به غصه زنجیر است
علتِ بردنش به بزم شراب
به گمانم به قصد تحقیر است
@hosenih
متوکل مقابل حضار
اندکی آمد و توقف کرد
بی حیا از شرابِ در دستش
به امام دهم تعارف کرد
@hosenih
خواست تا که امام هادی را
نحوهء دیگری عذاب دهد
گفت با او که شعر میخوانی
منتظر ماند تا جواب دهد
@hosenih
حضرتش قصد شعر خواندن کرد
کرد آغاز معجزاتِ کلام
سخنش مثل تیغ حیدر بود
محشری شد به پا زِ شعر امام
@hosenih
بر سرِ دشمنش خراب ، آقا
گویی آن خانۀ مجلل کرد
شعرها در مَذَمّتِ دنیا
عیش او را به غم مبدل کرد
@hosenih
متوکل که منقلب گردید
در خود احساس روسیاهی کرد
لااقل در میان آن مجلس
از امام آمد عذرخواهی کرد
@hosenih
دشمنی هم سراغ دارم که
پرچم ظلمِ بی امان برداشت
در قبال سری که قرآن خواند
بی حیا چوب خیزران برداشت
@hosenih
پیش زنها و بچه ها ، ملعون
پستی اش را به خلق ثابت کرد
ضربه را بر لب و دهانش زد
صوت قرآن به چوب ساکت کرد
@hosenih
گریه کردیم بر حسین ، ولی
حال زینب کجا و ما ؟ هیهات
ما شنیدیم و خواهرش دیده
وای بر حال عمۀ سادات
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_مناجات
#عادل_حسین_قربان
▶️
با تو معنا میشود هم غصهها؛ هم شادیام
من پُر از دلدادگیهای امامِ هادیام
ای امامِ "جامعه"؛ ای "ذکرکم فیالذاکرین":
کاش یک جرعه از آن جامِ ولا میدادیام
@hosenih
بیتو این دل... دل که نه، ویرانسرای من شده
با نگاهت این خرابی میشود آبادیام
عشقِ من عشقیست ناب و ساده و با سابقه
منشأ این عشق هم دل بستنِ اجدادیام
@hosenih
روز و شب در وادیِ جرم و خطا غوطهورم
پس خودت تضمین کن از شَرِّ گنه، آزادیام
با نگاهت واژهها در شعر، تابان میشوند
ورنه من یک شاعرِ بیادعای عادیام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
علت روی زمین ریختنم معلوم است
اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است
جگرم سوخته از زهر... تنم می لرزد
لختههای جگرم در دهنم معلوم است
@hosenih
چقدر درد از این شهر به خاطر دارم
از دل سوخته درد و محنم معلوم است
حق من رفتن ِ در خان صعالیک نبود¹
در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است
وسط سجده به کاشانهی من ریختهاند
رد پا روی عبا و بدنم معلوم است
@hosenih
از همین کوچه و توهین و دو دست بسته
روضهی ارثیه از پنج تنم معلوم است
هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شدهام
شرم در چهرهی هر یاسمنم معلوم است
مردک پست به من باده تعارف کرده
خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است
یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است
دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است
حسنم روضه بخوان، روضهی جسمی عریان
من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است
@hosenih
در میان کفنم تربت یک بیکفن است
غربت جد من از این کفنم معلوم است
یاد تشنهشدن و پا زدنش افتادم
تشنهام علت پرپر زدنم معلوم است
۱. طبق دستور «متوکل لعنة الله علیه» روز ورود به سامراء به بهانه اینکه هنوز محل اقامت امام آمده نیست! حضرت را در محل پستى که به «خان الصعالیک» (کاروانسراى گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آنجا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود.
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
@hosenih
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
@hosenih
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی...وجودِ او لرزید
دل زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب
یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت
@hosenih
می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
نوبت عشق است و کار و بار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
گم شده در جاده ایم راهنما باش
حضرت هادی بفکر این فقرا باش
@hosenih
وقت گذر نور باش رهگذران را
باز بدستت بگیر نبض زمان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان را
پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را
ای همه ی آفتاب ها لب بامت
مومن و کافر همه فدای مرامت
دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت
حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت
پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت
برد هرانکس که قبله سمت شما ساخت
ذکرتو بر دردها دواست همیشه
کعبه حجاج سامراست همیشه
ما سروسامان نداشتیم تو دادی
مرهم و درمان نداشتیم تو دادی
شوق کریمان نداشتیم تو دادی
میل بقرآن نداشتیم تو دادی
پربه هوای تو میزنیم چه بهتر
پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر
@hosenih
از قبل جامعه قرار گرفتیم
خط به خطش حس افتخار گرفتیم
شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم
راه بسوی همین دیار گرفتیم
درحرمت مثل کعبه شور و صفا هست
گنبد و گلدسته هات دردل ما هست
درشب تاریک نور ماه مرا کشت
دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت
خلوتی "سر من راه" مرا کشت
گریه زوار زا به راه مرا کشت
موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خورد
حضرت حجت چقدر پای تو غم خورد
تابه ابد در دلت عزای حسین است
گریه هرروزه ات برای حسین است
چشم ترت وقف روضه های حسین است
مرهم درد تو کربلای حسین است
شکر،خدا پاسخ دعای تورا داد
قبه ارباب ما شفای تو را داد
@hosenih
جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود
برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بدنش در حصار نیزه زنان بود
هم که نگاهش سوی خیام زنان بود
از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند
زنده جاوید را به نیزه کشیدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
#محسن_راحت_حق
▶️
شیعه را انفاسِ تو غرقِ سعادت می کند
«جامعه»هر عاشقی را با ولایت می کند
«جامعه»یعنی که مجموعِ زیارتنامه ها
ما که نه!!صاحب زمان آن را قراءت می کند
@hosenih
معرفت آموختم در مکتبِ الفاظِ تو
نامِ زیبایِ تو دنیا را هدایت می کند
واژه ها در محضرت سر را فرود آورده اند
جمله ها در پیش ات احساس ِ حقارت می کند
«یا علی ابن محمّد»دهمین آیینه دار
زیرِ چترِ مهرِ تو«ساءل»سیادت می کند
زاده ی بابُ الحوائج،جانِ بابایت جواد
نوکرت دارد تمّنایِ رفاقت می کند
یک برات ِ سامرا می چسبد ای ابنُ الکرم
بار را بسته گدا،قصدِ زیارت می کند
@hosenih
تا به کی دلواپسی تا کی خُماری؟لطف کن
با زبان بی زبانی دل شکایت می کند
کی رسم بر مرقدِ ششگوشه ات در سامرا
لطف والطاف شما آخر عنایت می کند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را
هزار شُکر که داریم امامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیک السلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست
@hosenih
بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضهها عبادت کرد
همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پُر از چشمهی سعادت کرد
برای عمه سادات در قفس رفتی
و شیر عرض اردت به این سیادت کرد*
پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان امام پاره کند**
@hosenih
تو را زِ خانهی خود با عذاب آوردند
تو را به گوشه ای اما خراب آوردند
به روی خاک نشستی و شام را دیدی
که عمه های تو را با طناب آوردند
یتیمهای گرسنه به بند زنجیر و
رسید وقتِ طعام و کباب آوردند
من از امام زمان شرم دارم از این خط
که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند
شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند
به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند
*اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امامهادی(علیهالسلام)
**اشاره به گریبان چاک زدن امامحسنعسکری(علیهالسلام)در فراق پدر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
من گدای آستانبوس امام هادیم
منصب شاهانه دارم چون غلام هادیم
@hosenih
نام نیکویش نقیّ و کنیه ی او بوالحسن
روح کوثر او بود من مست جام هادیم
نوگل باغ سمانه در زمانه نامدار
واله اجلال و مفتون مقام هادیم
عشق می ورزند بر او شیعیان اهلبیت
من فدای عاشقان حق مرام هادیم
اوست باب عسکری پور تقی سبط رضا
خاکسار درگه ذوالاحترام هادیم
از چهل بیش است و از پنجاه کم او را حیات
خونجگر از حسرت و آه مدام هادیم
مولدش شهر حجاز و مدفنش در سامره
دست ما کوتاه و محروم از سلام هادیم
کرد مسمومش عدو در سوّم ماه رجب
داغدار از دل چو لعل نیلفام هادیم
@hosenih
ای «کلامی» بشنو از دلبند او صاحب زمان
با فغان گوید به فکر انتقام هادیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih