eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اگر در خاک آذربایجان جانان اباالفضل است دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است ستون خیمه‌ی کرب و بلا در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است @hosenih اذا الشمس است چشمانش، لبش در اصل والصبح است مراد از سورۀ تکویر در قرآن اباالفضل است نماز و روزه و اسلام خیلی‌هاست یعنی که امام کربلا بالقوه در ایران اباالفضل است رسیده چارم شعبان پس از ارباب در واقع نخستین منتظر بر نیمه شعبان اباالفضل است @hosenih بگو روز برادر روز میلاد همامش را اباالفضلی در این عالم برادرجان اباالفضل است اگر طوفان یاتار یاتماز حسینین پرچمی گفتی بگو بعدش که پرچمدار این سامان اباالفضل است برای آن کسی که جان خود را می‌دهد با عشق نگو عباس، وقتی بهترین عنوان اباالفضل است @hosenih برای مادر پیرم به وقت روضه‌خوانی ها بالام جان شد علی اکبر، سنه قربان اباالفضل است دلیل نم نم باران علی‌اصغر اگر باشد یقین دارم دلیل شدت باران اباالفضل است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به دنيا آمدى تا مطلبى ديگر بياموزم من از رفتار تو الله را اكبر بياموزم كلاس درس شد سجاده ات،من روز ميلادت نشستم تا جهان را پاى اين منبر بياموزم @hosenih بريزم دور اين ناعلم هارا و منِ خود را بدون واسطه از ساقى كوثر بياموزم سر شب در تَعَلُّم سر به مهر كربلا بگذار سحر بردار سر از سجده تا از سر بياموزم دعا در حق دشمن كردن و با دوست سر كردن مرام شيعه را در سطح بالاتر بياموزم @hosenih زبان تائبين وخائفين را پانزده گانه به هنگام دعا از چهارمين حيدر بياموزم طريق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛ طريق نوكرى را بايد از قنبر بياموزم دعا را از ابوحمزه،مكارم را از اخلاقت تجافى جهان را از همين منظر بياموزم هر آن چيزى كه ميبينم دليلش كربلا باشد اگر چيزى مي آموزم به چشم تر بياموزم فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه ته گودال را از گودى حنجر بياموزم @hosenih و مصداق شنيدن كى بود مانند ديدن را بخوانم زندگي ات را،مگر بهتر بياموزم اگر ديدم گلوى غنچه اى رد ميشود از تيغ شبيه تو گريز بر على اصغر بياموزم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ والا علی اکبر زیبا علی٬ غوغا علی٬ رعنا علی اکبر باد موافق را با گیسویش انداخته از پا علی اکبر @hosenih اصلاً به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند مِنها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر @hosenih تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خُلقاً و خَلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است؛ امروز علیِ اصغر و فردا علی اکبر @hosenih بابا ز دنیا و می بُرد هرلحظه دل از بابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قُنداقه را حسین گرفت و ‌نگاه کرد اینگونه آفتاب تبسم به ماه کرد با خنده ی پیمبری اش از همان نخست حال حسین را علی اش رو به راه کرد هرکس که دیدش و صلواتی نکرد نذر در باب احتجاج خودش اشتباه کرد با یک ‌نگاه دشمن خود را در اوج رزم هر قدْر کوه بود مُبَدَل به کاه کرد مردان جنگجوی عرب را بدون جنگ پلکی به هم رسانده و خلع سلاح کرد قبل از ورود شمر به گودال در وداع روز حسین را علی اکبر سیاه کرد برگشت با بهانه ی لب تشنگی ولی در اصل شاهزاده تَرَحُم به شاه کرد برگشت قطعه قطعه علی اکبر این چنین یک دشت را برای تنش بارگاه کرد @hosenih تو آمدی علی بشود حاصل حسین باشد سه جور آینه در منزل حسین تلفیقی از نبوت محض وامامتی ای شامل پیمبر و ای شامل حسین آن سان که خلق گشت حسین از گِل علی آمد پدید با تو علی از گِل حسین تو آمدی که نام تو مشکل گشا شود عشق به تو ولی بشود مشکل حسین از بس که دوست داشت تورا٬ در مقام عشق جان تو گشت هدیه ی ناقابل حسین کشتی شکست خورده ی طوفان کربلاست آنجا که پیکر تو ‌شود ساحل حسین قدِّ تو را و‌موی تو را و رخ تورا هرکس که دید گفت امان از دل حسین با هر تبسمت٬ نفست٬ راه رفتنت قبل از سنان خودت شده ای قاتل حسین بالای پیکر تو خودش را بروز داد در های های گریه غم کامل حسین از خیمه تا کنار تن قطعه قطعه ات قدّش خمیده گشت در این فاصله حسین بعد از تو خاک بر سر دنیا که می رود بر روی نیزه ها سر یک قافله حسین بعد از تو روبرو بشود تا صلات ظهر با شمر و‌خولی و انس و حرمله حسین @hosenih برای گفتن از تو سخن نمی ماند که روضه ات به دل انجمن نمی ماند چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر که بر سیاهی زلفت شکن ‌نمی ماند علی نماند اگر از حسین٬ قاسم هم به احتمال قوی از حسن نمی ماند چنان میان تن دشت ارباً اربایی که بر تنت اثر پیرهن نمی ماند برای روضه شناسان اشاره ای کافی ست تن تو آه میان کفن نمی ماند مؤذنی که بگوید علی ولی الله مُسَلَم است برایش دهن نمی ماند میان این همه شمشیر و‌نیزه معلوم است که عضو سالمی از این بدن نمی ماند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد نشناخت فصل فصل سرازپا از این به بعد @hosenih ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان در چهره ی توحضرت زهرا از این به بعد دردانه ی حسین شدی و چنین شدی عشق علی اکبرِ لیلا ازاین به بعد تو آمدی و لفظ عمو تازه پاگرفت تکمیل گشت معنی بابا از این به بعد تو گفته ای وعمه ی سادات گفته اند در روضه ها به زینب کبری از این به بعد هم دختر حسینی و هم مادرش، شدی معنای لفظ ام ابیها از این به بعد کم کم در این مسیر می آید به گوشمان لفظی شبیه روضه بفرما از این به بعد @hosenih پایان این غزل همه روضه ست گریه کن با گوشواره و ترک پا از این به بعد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد نشناخت فصل فصل سرازپا از این به بعد ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان در چهره ی توحضرت زهرا از این به بعد @hosenih دردانه ی حسین شدی و چنین شدی عشق علی اکبرِ لیلا ازاین به بعد تو آمدی و لفظ عمو تازه پاگرفت تکمیل گشت معنی بابا از این به بعد تو گفته ای وعمه ی سادات گفته اند در روضه ها به زینب کبری از این به بعد هم دختر حسینی و هم مادرش، شدی معنای لفظ ام ابیها از این به بعد @hosenih کم کم در این مسیر می آید به گوشمان لفظی شبیه روضه بفرما از این به بعد پایان این غزل همه روضه ست گریه کن با گوشواره و ترک پا از این به بعد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زل می‌زند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر @hosenih تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر تقسیم شد درد دو عالم بین این دو سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود، دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر @hosenih ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت در را نه که با دست که با شست نگه داشت در را نه فقط لشکری از مرحبیان را در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت @hosenih ازبسکه علی بود و ولی بود به والله در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت نازم به دهانم که به شادی و به غصه یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛ حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت تا دید که من گریه کن فاطمه هستم می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت @hosenih از هستِ خودش_فاطمه_ دل کند و به این شکل؛ یک عمر برای من و تو هست نگه داشت درپشت در سوخته در روضه اش آخر مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زده در وقت سحر یاد رفیقان به سرم شب قدری چه قَدَر ریخته مهمان به سرم @hosenih رحمت واسعه اش از همه سو می ریزد می روم تا بچکد حضرت باران به سرم بازدر لحظه ی افطار به خود می گویم چه بلایی که نیاوَرْد همین نان به سرم درحقیقت به سرم دست خدا باز شده ظاهرا دیده ولی دیده که قرآن به سرم @hosenih لحظه ی گفتن ذکرِ به علیٍ امشب زده رویای حرم از دم ایوان به سرم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با عدالت باز آب و دانه را تقسیم کرد قسمت همسایه و بیگانه را تقسیم کرد @hosenih بارها بین یتیمان بار روی شانه را بعد در بازی خمید و شانه را تقسیم کرد عدل محور بودنش طوری نمایان گشت که تیغ یکسان فرق سر تا چانه را تقسیم کرد تا به بستر رفت چون زهرا،علی هم عاقبت با زن و فرزند کار خانه را تقسیم کرد آنچه که از داستان کوچه تعریفی نبود با چه چاهی این غم مردانه را تقسیم کرد @hosenih روی پیشانیش تیغ ابن ملجم چون نشست بین صدها شمع یک پروانه را تقسیم کرد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بنوشان به ما از می ناب خود که ماه جهانی و ‌مهتاب خود نگه دار تهران دماوند نیست تویی و‌ دعای به محراب خود @hosenih کلام گهربارت از «جامعه» ست گهربار ما و گهریاب خود امام دهم هم خیال تو را نموده چنین راحت از باب خود تو هم انتظار فرج می کشی پس از مرگ خود هم به سرداب خود حرم را حرم کرده ای با حسین مرا برده ای سمت ارباب خود که در شهر ری عکس شش گوشه را نگه داشتی در دل قاب خود @hosenih درو چون که می گشت گندم به ری تو چون شمع در جمع اصحاب خود؛ از آن روضه می ساختی٬ جمع را پریشان و گریان و بی تاب خود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر پس اگر عبدالعظیم،عبدالکریمی بیشتر ای سفیر حضرت هادی برای جامعه برده ای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر @hosenih در نماز این حرم فهمیده ام از راه ها هم صراطی هم صراط المستقیمی بیشتر بی حرم جد تو بود و بارگاهت اینچنین بوی غربت می دهد از هر حریمی بیشتر بعد معصومه میان واجب التعظیم ها اسوه ی احسن برای زندگیمی بیشتر روضه ای برپاست از سوی ملائک بی گمان در حریمت آمده هرجا نسیمی بیشتر @hosenih کربلایی هرشب جمعه به عشق مجتبی در بقیعش جمعه شب ها را مقیمی بیشتر روضه ی ارباب را با جان خود حس کرده ای برده ای از گندم ری چون شمیمی بیشتر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ همین که ساده می چرخند بهجت ها به دور تو همین که مثل اربابند رعیت ها به دور تو یکی با اشک می آید یکی در بُهت می سوزد تفاوت می کند طرز ارادت ها به دور تو @hosenih یکی کرببلا آن یک بقیع آن دیگری مشهد که می چرخند انواع زیارت ها به دور تو خُمی لبریز از درد دلند و حرف ها دارند اگر خَم می شوند از شوق قامت ها به دور تو مگر تا نگذرد از حد عصمت هر گنهکاری زمان را گوشزد کردند ساعت ها به دور تو برای آن که دستش را رسانده بر تن مرقد طلایی می شوند اینگونه فرصت ها به دور تو عناصر مثل آب حوض،مثل باد در پرچم زدند عُمری برای خود سفارت ها به دور تو @hosenih شکسته می رسند از راه امّا بی گُمان اینجا فقط دارند میل دایره خط ها به دور تو یکی از سمت بالا سر دوتا از سمت پایین پا سه تا «در» تعبیه کردند جنت ها به دور تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ احساس می کردم که درخاک خراسانم در مِلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم @hosenih روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم از بس فضای صحن ها مانند مشهد بود شک کرده بودم میزبانم یا که مهمانم دنبال جسمی تازه بودم بین زائرها دنبال یک قالب برای روح عریانم درمحضر باب الحوائج حس من این است با پهلوان نَفْس پیش هفتمین خوانم دور ضریحش بود که یک لحظه حس کردم در نوکری هم شانه با موسی بن عمرانم یک بار کظم غیظ کردم تازه با سختی از آن به بعد احساس کردم من مسلمانم @hosenih تا که بگردد چرخ بر وِفق مراد من باید خودم را دور این مرقد بگردانم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اینقدر وقت ظهر نرو زیر آفتاب با طفل خویش حرف بزن بس نکن رباب @hosenih دق می کنی سکوت نکن از علی بگو از غنچه ای که گل نشده زود شد گلاب شش ماهه ای که طول طریق حسین را در عرض چند ثانیه طی کرد با شتاب این قدر تا رقیه میاید به هم نریز اینقدر پیش عمه خودت را نزن به خواب اینقدر در خیال علی را بغل نکن معلوم می‌شود به مُچ تو رَدِ طناب دق می کنی بگو وسط ظهر حرمله؛ زیر گلوی طفل مرا کرد انتخاب یک مشکِ آب برد عمو را ولی دریغ از من گرفت طفل مرا چند قطره آب @hosenih برخیز عروس فاطمه و زودتر برو درسایه سار نیزه ی طفلت علی الحساب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پدر هرجا که بودی یا نبودی مثل هم بودیم به صورت در سپیدی در کبودی مثل هم بودیم تو از بالای نی من از فراز ناقه افتادم صعودش جای خود در هر فرودی مثل هم بودیم تو بالا سنگ می خوردی و من پایین لگد یعنی؛ میان کوچۀ تنگ یهودی مثل هم بودیم @hosenih من و تو در حقیقت رد پای مشترک داریم تو از بالا من از پایین دعای مشترک داریم یکی موی پریشان و یکی فقدان دندان و... من و تو در نداری دردهای مشترک داریم منو تو هر دو از دلواپسی عمه می ترسیم چنین از کربلا در دل بلای مشترک داریم تو سر بر دامن مادر شدی من هم چنین گشتم من و تو پیش زهرا نیز جای مشترک داریم @hosenih پدر جان قسمت زجر آور این داستان مانده پدر جان بعد تو یک نیمه جان از عمه جان مانده خدا صبرش دهد این نیمه جان را٬ عمه جانم را که غیر از حرف دشمن٬طعنه های دوستان مانده پدر حق می دهم از آسمان، خون سر کند آخر؛ سرِ بر نیزه ی تو در گلوی آسمان مانده تو رفتی و عمو رفت و علیِ اصغرت هم رفت ولیکن زجرهای حرمله پیش سنان مانده سه شعبه رفت٬ سر هم رفت٬ دنبالش پسر هم رفت رباب اما هنوز ای وای با قد کمان مانده حسابش را بکن من با رباب و نجمه و لیلا نگو دیگر چرا از عمه مُشتی استخوان مانده تو خوردی چوب را در تشت زر اما چرا بابا به لبهای رقیه ردِّ چوب خیزران مانده؟؟؟ دلیل گریه ام این است بابا جان که آن نامرد؛ سرت را از خرابه برده اما بوی نان مانده رقیه رفت اما غصه ی غسّاله اش باقی ست به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند @hosenih چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند راوی کرب و بلا با روضه های مستند تازه در روز قیامت او قیامت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین عباس اطاعت می کند آه اَیْنَ عمِّیَ الْعباس او هم نکته ای ست که خیال بچه‌ها را آه راحت می کند @hosenih شمر یک بیماری سخت است که در قافله به تمام مردها دارد سرایت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچه‌ها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹غزل مناجاتی بر اساس متن مناجات شعبانیه ▶️ وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده @hosenih ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده @hosenih جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به استقبال زلفت می رود باد صبا هر صبح نفس می گیرد از خاک کف پایت هوا هر صبح برای دیدن آثار باقی مانده ات خورشید؛ ز مشرق می زند با نورهایش دست و پا هرصبح @hosenih به این خاطر که چشم از گنبد خضرا نمی گیرد نماز مغربش را ماه می خواند قضا هر صبح دلیل اول لولاک و عشق آخر افلاک! جهان را می کند آغاز با نامت خدا هر صبح به سمت مَضجع نورانی ات با عشق می گردد سلامی می دهد سمت مدینه کربلا هر صبح می آید پنجره فولاد با اعوان و انصارش که اول خود بگیرد از وجود تو شفا هر صبح هزار و چارصد سال از زمانت رفته، می جوشد؛ چه عطر مستی از خمیازه ی غار حرا هر صبح تمام شب از این تغییر استغفار می کردم دوباره با خدا نام تو می شد جا به جا هر صبح @hosenih محمد تا که باشد آخر هر جمله ای حتی؛ عقب می افتد الّلهُمَّ از صَلِّ عَلَیٰ هر صبح اگر که پشت بر قبله ست می خواهد کند تعظیم به عُشاق تو قبل از هرکسی ایوان طلا هر صبح شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خوب است روضه روضه ی ارباب بهتر است از این جهت که گریه کُنِ روضه مادر است باید که طفل اشک بیاید به گونه ام وقتی که پلک ، دست به سینه دم در است @hosenih سر روی شانه چونکه به ذکرت بلند شد سر نیست، واعظی ست که بر روی منبر است ای سر بریده بعد تو سر در مرام ما از نوکران خاصِّ درگاه حیدر است حق می دهم اگر ببرد ارث از پدر گریه کن حسین برایم برادر است @hosenih بالا ترین سِمَتِ درِ این خانه نوکری ست این اعتبار حسرت سلمان و قنبر است 《نوکر بهشت هم برود...》نه بدون شک نوکر بهشت هم نرود باز نوکر است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امامی که از انوارش قیامت می‌شود معنا اگر هادی‌ست از اسمش هدایت می‌شود معنا صبوری جلوه می‌گیرد اگر یک گوشه بنشیند اگر برخیزد از جایش شجاعت می‌شود معنا @hosenih عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد از آن یک قطره دریای طهارت می‌شود معنا کسی که حلقه‌ی وصل محمد با محمد شد علی هم گر شود با او رسالت می‌شود معنا علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد برای شیعه‌اش قطعا ولایت می‌شود معنا علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار امامت در امامت در امامت می‌شود معنا نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد فقط با بردن نامش شفاعت می‌شود معنا برای جامعه از یک فراز «جامعه» بی‌شک؛ دیانت می‌شود پیدا، سیاست می‌شود معنا علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛ به سامرّا به جای شام غربت می‌شود معنا @hosenih گریز روضه دارد می‌رود در بزم «مِی» وقتی؛ میان تشت، خورشید قیامت می‌شود معنا حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی دراین حالت برای ضربه سرعت می‌شود معنا دوچندان می‌شود در حالت مستی توان فرد بدین ترتیب دربرخورد شدت می‌شود معنا وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد شکستن بعد از آن برخورد راحت می‌شود معنا @hosenih یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار فقط سیلی براین صورت سه صورت می‌شود معنا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پا که به دنیا گذاشت حضرت زینب روی جهان پا گذاشت حضرت زینب پرچم ارباب را قله به قله برد و به بالا گذاشت حضرت زینب @hosenih وقت صبوری دهان کوه حرا را با عملش وا گذاشت حضرت زینب قاطع و محکم چنانچه بر دل تاریخ حسرت اما گذاشت حضرت زینب تا برسد کربلا علایق خود را پشت سرش جا گذاشت حضرت زینب از همگان دست شست و قبل حسینش قید شد، الا گذاشت حضرت زینب @hosenih سر که به بستر گذاشت حضرت زینب بر همه جا سر گذاشت حضرت زینب جای پدر تیغ خورد و جای حسینش بوسه به خنجر گذاشت حضرت زینب توی خیالش برای خانه ی زهرا یک در دیگر گذاشت حضرت زینب شربت شیرین به جای زهر هلاهل پیش برادر گذاشت حضرت زینب سوخت لبانش، برید رشته ی جانش لب که به حنجر گذاشت حضرت زینب مشک عمو را گرفت و توی خیالش بر لب اصغر گذاشت حضرت زینب آه ،غروب دهم بدون ابالفضل دست به معجر گذاشت حضرت زینب @hosenih روی زمین بار سخت قافله ای را بی علی اکبر گذاشت حضرت زینب کاش به این دردها دچار نمی شد قاتل او تیغ آبدار نمی شد تا نشود بی کسی عمه مشخص کاش که بر ناقه ای سوار نمی شد کاش که عباس بود موقع برگشت زینب کبری طلایه دار نمی شد ساعت سه آمده ست شمر ز گودال کاش ولی ساعت چهار نمی شد @hosenih کاش که یک بار رفته بود به گودال کاش که یک بار چند بار نمی شد کاش که چکمه نمی نشست به بالا سینه ی او شامل فشار نمی شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی @hosenih به ساق پا غل و زنجیر معنی اش شده اینکه؛ به ضرب خنجر اضافه کنند ضربه ی تیغی چکیده است به زنجیر،خون پای تو یعنی: مرصع است حدیدی به سنگ های عقیقی چنان به غیظ خودت کاظمی و کوه ترینی؛ که سطحی است تو را هر سیاه چال عمیقی به حُسن خلق تو معذور نیست پیش تو مأمور عجب حضور شگرفی عجب نگاه دقیقی @hosenih به جای اینکه شود ناجی جهالت یک قوم نجات داده خود بحر را نجات غریقی بعید نیست که در زیر آفتاب پس از حبس تنت بخار شود وای این قدر که رقیقی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت روزی اینجا بهار داشته است چار سنگ مزار داشته است به حریمش پناه می برده هرکه با هر که کار داشته است مثل مشهد در اين حرم زائر از خودش اختیار داشته است شانه ي بی قرارِ لرزان و گونه ی آبدار داشته است اشک با پلک، رو به روی ضریح آشکارا قرار داشته است روزگاری به خادمیِ بقیع جبرئیل افتخار داشته است روی زوار باز بوده حرم ساعت دو سه چار داشته است شاخه هایش به سنگ محکوم است هر درختی که بار داشته است @hosenih * گیرم اینجا خراب هم باشد دائما آفتاب هم باشد دل مهم است بین ما با قبر گیرم اصلاً طناب هم باشد گاه مثل بقیع میبایست در زیارت شتاب هم باشد این خودش باب رحمت است اگر زدن شیعه باب هم باشد پیرهن خود ضریح خواهد شد زیر آن گر کتاب هم باشد چون که اُمّ البنین در این خاک است باید اینجا رباب هم باشد باید اینجا شبیه کرب و بلا ناله ی آب آب هم باشد @hosenih * باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند "دودمه" نه در این مکان باید شاعران "چاردم" درست کنند با کریمان "کریم خانی"ها قطعه ی "آمدم" درست کنند دورِ گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هر چیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه ی طرحِ از حرم تا حرم درست کنند... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم‌های به در خداحافظ لحظات سحر خداحافظ روزهای مقدس رمضان لحظات غریب تا به اذان حال و احوال قبل افطاری قدرهای بلند بیداری چه قدر مانده است تا ساحل رمضان رفت ای دل غافل رمضان رفت، کوله‌بارت چیست؟ نکند جز گناه در آن نیست؟ شب بیست و نهم بخوان و بسوز به خودت آمدی در این سی روز؟ کاری اصلاً برای دل کردی؟ باید امشب به خویش برگردی روزها را مرور کن آری حاصلت چیست؟ از چه بیزاری؟ از گناه و دروغ و صد رنگی؟ ای بمیری که مایه‌ی ننگی ای بمیری "من" دروغ و ریا شب آخر شده به خویش بیا دست بردار از دغل بازی به چه چیزت هنوز می‌نازی؟ به گناهان بیشتر ز حدت؟ به فریب و به کارهای بدت؟ راه را اشتباه برگشتی باز هم با گناه برگشتی داشتی سوی دوست می‌رفتی آه با یک نگاه برگشتی نفْس، بیچاره کرده است تو را شب آخر شده به خویش بیا خویشتن را بشوی پس با اشک دست بر دامن توأم یا اشک اشک تنها چراغ این راه است از مسیر درست آگاه است دست خود را بده به دست چراغ تا کبوتر شود دوباره کلاغ تا پر و بال در حرم بزند توی باب الرضا قدم بزند شب بیست و نهم چه مأیوسی تو که مثل کبوتر طوسی گاه در پشت پنجره فولاد گاه در کنج صحن گوهرشاد دل تو سنگ مرمر حرم است تا به اذن ورود، یک قدم است السلام علیک که دلتنگم ای بمیرم که مایه‌ی ننگم ای بمیرم که زائرت نشدم بیست و نه روز شاعرت نشدم به من خسته هم نگاهی کن دل من را دوباره راهی کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e