eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
غم فراق آمد و غم جگر درست شد همیشه کار من به لطف چشم تر درست شد شکسته بال پر زدم تمام روز تا خدا به آسمان‌رسیدنم دم سحر درست شد غبار آشیانه‌ی کبوتر تو آمد و دوا برای زخم‌های بال و پر درست شد هر آنکه پشتِ در نشست عاقبت گرفت و رفت همیشه کار سائلان به پشت در درست شد هزار مدّعی برای دیدن تو آمدند ولی در این میانه، کار یک نفر درست شد میانه‌ی من و تو را گناه زد به‌هم ولی همیشه با بزرگیِ، تو بود اگر درست شد به جای یارتان‌شدن همیشه بارتان شدم فقط برای تو، همیشه دردسر درست شد به داد من نمی‌رسند توبه‌های ناقصم هزار بار توبه کرده‌ام مگر درست شد اگر به شهر ما بلا نمی‌رسد به لطف توست که از دعای تو برای ما سپر درست شد عجیب گوشه‌چشم تو رئوف و کیمیاگر است هزار عبد رو سیَه به یک نظر درست شد به هر دری زدم که کربلا روم نشد نشد به دست تو فقط برات این سفر درست شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
احرام بسته ای به تماشا رسیده ای از یار آنچه را که شنیدیم دیده ای سعی تو و صفای تو را دیده ایم ما آنجا که بین کوه و کمر ها دویده ای افتاده ای و پا شده ای بارهای بار از معبری به معبر دیگر خزیده ای با هر طواف در دل بی تاب شعله ها لبیک گو حماسه ی فتح آفریده ای حاجی ما تویی که به کوی منای عشق در پای دوست هستی خود سر بریده ای افتاده است فاصله ها در میان ما لب تشنه مانده ایم و به دریا رسیده ای ما  دام روی دام تنیدیم گرد خود تو دام تن گسسته ای و پرکشیده ای دست تو می رسد به بلندای آسمان خرمای بر نخیل خدا را تو چیده ای باشد قبول هیچ نمی پرسم و مگو آن رازها که از لب لعلش شنیده ای شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به نبی و خدیجه‌ی اطهر به " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ" از نماز شب است بالاتر نیت دست‌بوسی مادر طب و مرهم نبود و هرگز نیست برکتی هم نبود و هرگز نیست در دو عالم نبود و هرگز نیست از دعاهای خیر او بهتر چهره اش نور کهکشان دارد در دلش مهر بی کران دارد با همین قامت کمان دارد زیر پایش بهشت سرتاسر دشمنان رسول می لرزند داده حق بر رسول خود فرزند صد هزاران پسر نمی ارزند بر رسول خدا به این دختر هست زهرا سراسر قرآن بین احزاب و فاطر و لقمان آل عمران و مریم و فرقان قدر، انسان، تبارک و کوثر فاطمه خود تعالی خود شد عزت لایزالی خود شد در همان خردسالی خود شد مادر مهربانِ پیغمبر مادر کربلا و عاشورا حجت الله بر حجج، زهرا در میان تمام اهل کسا فاطمه می شود فقط محور فاطمه کیست؟ صاحب افلاک جلوه ی رب العالمین در خاک طبق نص روایت لولاك نیست از فاطمه کسی برتر دعا دو چندان کن یاد، از رفتگان فراوان کن یاد، از مادر شهیدان کن یادی از مادر علی اصغر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با یاد و نام ی والامقام زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی ** منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی منم از پیروان مکتب پیر جمارانی منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما امید حضرت آقا به این نسل جوان ما جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!! همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!! همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود ! نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد زلال آسمان‌ها مادر باران عطر ولایت می‌وزد در کوچه ایمان آمد زنی از جنس نور و آب و آیینه نازل شده حوریه‌ای در شکل یک انسان آمد زنی که کاشف‌الکرب امامش بود خورشید رویش بود بر درد علی درمان تسبیح او مشکل‌گشای عالم و آدم سجاده‌ی او رازق هر سفره‌ی احسان در ساحل تربیتش دُرّ است و مروارید دامان حُسنش پرورانده لؤلؤ و مرجان از واژه‌ی مادر حروفی معتبرتر نیست بخشیده زهرا اعتبارش را به این عنوان رکن و ستون خانه‌ی مولا علی، زهراست بیت خدا هم غبطه دارد بر چنین ارکان او بی مزارش حاجت زوار خود را داد پنهان‌ترین پیداست و پیدا‌ترین پنهان آرامگاه فاطمه در قلب حیدر  بود یک بارگاه ازجنس یاس و لاله و ریحان بوده قسیم‌النار والجنة علی اما در این میان بوده‌ست حب فاطمه میزان حاجت اگر از مرتضی داری نجف رفتی فریاد کن «لبیکِ یا زهرا» دم ایوان اینجا نجف ایوان طلا ذوب علی هستیم یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه گویان ** زهرا به ایرانی همیشه مرحمت دارد گهواره جنبان حسینش می‌شود سلمان سربند یازهراست حرز هشت سال ما وقتی مجهز بود دشمن تا بُن دندان هرجا و هر سنگر که میدان جهادی بود از بچه‌های فاطمه خالی نشد میدان حالا هم این فرزند زهرا پیش‌گیری کرد از فتنه‌ی هرزی که رویاندند هر دوران از انقلاب مصر درسی ماند و آن این بود بی رهبری بُرد انقلابش را به استهجان ایران به نام فاطمه خود را تبرک داد باید مراقب شد نیافتد دست نا اهلان بایدکه بگذاریم اسم کشورمان را جمهوری اسلامی زهرایی ایران عرضم تمام، این انقلاب ارثیه‌ی زهراست هستیم پای وارث آن، تا به پای جان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش خورشید را نِشاند به روی مدار عرش در "فاطمه" جمال خدا دیده می‌شود آئینه‌ی نبی شده آئینه‌دار عرش ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل‌هاست تسبیح نامِ "فاطمه جان" است، کار عرش نه حضرت رسول..، نه حیدر..، برای تو "لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا از این طریق حفظ شود ساختار عرش جانم به میوه‌ای که بُود بابِ میل تو آن میوه ای که نام گرفته: "اَنارِ عرش" گفتند: انبیای خدا هم پیاده‌اند... آن دَم که روز حشر تویی تک‌سوار عرش ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست کافی‌ست چادر تو شود سایه‌سار عرش بعد از هجومِ کوچه، خدا حُکم کرده است دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش در گوشه‌ی بهشت، تنورِ تو روشن است مشغول طبخ نان شده‌ای، "خانه‌دارِ" عرش شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست شُکر خدا که نان تو در سفره‌های ماست خندیدی و خدا همه را شادکام کرد غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد با تو گشود بابِ توسل به خویش را در حقِّ خلق، لطف خودش را تمام کرد قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود نور تو این معامله را بی‌دوام کرد زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد فهمیده‌ایم حدِّ مقام‌اَت قیامتی است... وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد هم مادر رسولی و هم دختر رسول... باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟! روح الامین به لفظِ "علیک" تو دلخوش است هرگاه رو به خانه‌ی امن‌اَت سلام کرد وللهِ یک شبه همه‌ی آن یهود را این چادر تو بود، مسلمان‌ِ تام کرد از قصه‌ات حکایتِ ایمان درست شد با گردوخاکِ چادرت انسان درست شد روح تو خلق شد، قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت دستت بلند شد، مَلَکی رَبَّنا نوشت "پرده نشین آل نبی"..، لوحِ کردِگار قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت تنها سه آیه سهم تو از قِصّه‌ی خداست امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت معراج، ابتدای رسیدن به فیضِ توست این را رَسول، سَردرِ غارِ حرا نوشت عیسی اگر که کور شفا داده.. ،با یَقین بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت ذُرّیه‌ی تو را که خدا "پادشاه" خواند ذرّیه‌ی مرا همه از دَم "گدا" نوشت حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب می‌کند... باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد دروازه‌ی بهشت غلامِ دَرِ علی است افلاک تشنه‌ی نمِ چشمِ ترِ علی است رازِ نهان خلقتِ این خاک "مرتضی" است سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است دستی بلندتر ز یدالله دیده‌ای؟! بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم فَتحُ الفتوحِ معرکه‌ی خیبرِ علی است امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است بانوی آب و آینه ها، سنگر علی است با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است عمری برای عُمر کمش گریه می‌کنیم... هِجده بهار، نُه نَفَسَش، همسر علی است این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد! این لاله‌ی کبود، گُلِ پرپر علی است در گُر گرفت..، میخ کج از شرم سرخ شد... پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است او باغ لاله کاشت..، بگو وای مادرم او بار شیشه داشت..، بگو وای مادرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣پیشنهاد می‌کنیم از انگشترها و نقره‌جات این کانال دیدن کنید، شاید برای بپسندید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/127467707C01d6e87e2e
تحفه ای آمد که نور از او هویدا میشود ماه در رخساره اش ولله پیدا میشود قطره امشب شک نکن مصداق دریا میشود حضرت خاتم به حکم عشق ، بابا میشود فاطمه آمد که باشد الگوی حجب و حیا فاطمه آمد که بی امّت نباشد مصطفی بهر دردِ درمندان ، اصل درمان میرسد بهر مورانِ گدای او ، سلیمان میرسد بهر این دختر ز طاق عرش مهمان میرسد بهر پیغمبر همه دیدند که جان میرسد روز و شب فرقی ندارد در کنار فاطمه شب پر از نور است ، آری ، در جوار فاطمه آب شد مهریه اش پس عاشق دریا شدم لطف او باعث شده در هیئت او جا شدم من به عشق پاک او در این جهان رسوا شدم عاشق جمهوری اسلامی زهرا(س) شدم مثل زهرا با ولی هستیم و بیداریم ما عفت و مردانگی یکجا ، مگر داریم ما؟ یاعلی گویم که زهرا دلخوش از نوکر شود کاش جان ما فدای حضرت کوثر شود ای به قربان دو چشمی که برایش تر شود آه از آن لحظه که زهرا دست بر معجر شود... فضه خاک چادرش را بر سر چشمش نهاد بر روی این گل نباید خورد حتی تند باد آه از روزی که بار شیشه پشت در شکست همسر حبل المتین سه مّاه در بستر نشست لعنت حق بر همان که دست مولامان ببست این نخ تسبیح را در خانه‌ی حیدر گسست با علی بودن همین بوده، همین باشد، همین! مثل زهرا ، جانِ ما نذر امیرالمومنین ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَحَد و واحد و سمیع و علیم همه آفاق را تو نور هستی ای خداوند واجب التعظیم نور مافوق کل نور هستی وصف تو در دعای زهرا بود نور همواره از لبش می‌ریخت آسمان بر زمین ستاره ز شوق با مناجات هر شبش می‌ریخت آفرینش نبود اما بود نور زیبای زهره‌ی زهرا پس از آن نور آفریدی تو آفتاب و مه جهان‌آرا آفریدیش از برای خودت آن حبیبه نگار دلجو را تا نشینی به هر سحرگاهی روبه رو جلوه‌ی هوالهو را پس از آن بر زمین تو تاباندی آن تجلی نور سرمد را آمده مادری کند بر او یا که دختر شود محمد را؟ خلق عالم ز یُمن خلقت اوست بی سبب نیست خلقت افلاک او تجلی نور حضرت توست فاطمه دخت خواجه لولاک نور بر این جهان تو تاباندی چون فروغ جمال لم‌یزلی گرچه بُد آفتاب عالم تاب گشت محو گل جمال علی فاطمه سرور زنان بهشت سرور مریم، آسیه، هاجر زینت عرش کبریایی توست و مقامش ز عرش بالاتر حسنینش دو گوشواره‌ی عرش هر دو خیبر شکن دو تا حیدر زینبینش دو کوثر جاری همچو مادر شفیعه‌ی محشر خاک شایسته‌ی وجودش نیست آسمان خاک پای فاطمه است او مقامش به اوج «اَوْ اَدنی» ست اوج معراج جای فاطمه است آفرینش به دست بوسی او از سر شوق شادو مفتخرند انبیا، اولیا، ملائک و حور رشک بر جاه و شوکتش ببرند عارف الحق به لطف عرفانش همه‌ی عارفان شهر شدند طفل در مکتبش فقیهان و همه‌ی عالمان دهر شدند مهر و مه ذره‌ای ز نور رخش کهکشان‌ها نخی ز معجر اوست رحمت او به وسعت دریاست رزق از تار و پود چادر اوست علت خلق ماسوی زهراست جده‌ی مهربان سادات است فای نامش بنام قدسی تو معنی فاطر السماوات است السلام علیکِ ای گل یاس مادر آب، دختر دریا السلام علیکِ ای خورشید السلامُ علیکِ یا زهرا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عطر بهار از جانب دالان می‌آید دارد صدای خنده از گلدان می‌آید این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران این اولین روزی‌ست که مهمان می‌آید... حالا دوباره بوی نان پیچیده اما دارد یتیمی خسته، سرگردان می‌آید مثل گلوبندت اسیری را رها کن امشب اسیری بی سر و سامان می‌آید... از برکت نانی که بخشیدید، هر سال  بر خاک گندم‌زار ما باران می‌آید شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو عطر تو از هر گوشۀ ایران می‌آید هرگز نمی‌گنجید در وصف قلم‌ها مدح شما در سورۀ انسان می‌آید... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e