eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
339 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
پیچید در سراسر دنیا پیام ما نزدیک‌تر به قله‌ شد از قبل گام ما مضمون شعرهای بلند و حماسی است هرجا شنیده می‌شود امروز نام ما در انتظار لحظه‌ی پیکار مانده‌اند شمشیرهای آختۀ در نیام ما با هر شهید، باور ما زنده‌تر شده است «ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما» نزدیک‌تر شده‌ست زمان زوال‌تان نزدیک‌تر شده‌ست زمان قیام ما باید از این به بعد بمانید روز و شب در انتظار سخت‌ترین انتقام ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مقدّر است پریدن برای بال و پرت پرنده‌ای و می‌افتد به آسمان گذرت نگفتی از سفر خود چرا به دریاها؟ که رود رود بریزند، آب، پشت سرت بلند مرتبه‌ای آنقَدَر که حتی کوه شبیه نقطه‌ی کوری شده‌ست در نظرت به احترام شکوهت به صف شدند همه رسید تا که به گوش بهشتیان خبرت طلوع کرده از انگشترت عجب نوری ستاره ها همه را جمع کرده دور و برت سلام آخر تو عطر کربلایی داشت که باز شد به جمال حسین چشم ترت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔸️سروده استاد در وصف سردار دلها شهید ای نور چشم قافله‌سالار انقلاب سرباز سیدالشهدا یار انقلاب فرزند برگزیده‌ی ایثار و عشق و خون جان‌برکف همیشه‌ی بیدار انقلاب عباسِ قطعه‌قطعه‌ی بی‌دست و سر شده یک‌عمر پیش تیر بلاها سپر شده سردار عشق! گوی سعادت مبارکت در کام سرخ، مرگ عبادت مبارکت سرلشگر شهید، سلیمانی عزیز در بزم خون لباس شهادت مبارکت حقا که دشمنان پر از ادعای تو چون مور له شدند همه زیر پای تو آزاده‌ای که بود گرفتار اهل‌بیت مقداد و حجر و میثم تمار اهل‌بیت ایام قتل جعفر طیار تا خدا پرواز کرد جعفر طیار اهل‌بیت از قطره‌قطره خون‌دلش خیزد این پیام ظل بلند رهبرمان باد مستدام هر چند شد نصیب دل ما عزای او در باغ خلد، وصل خدا شد جزای او دستش زتن جدا شد و بال عروج یافت آغوش باز کرد خمینی برای او پیغام او به صحنه‌ی عالم علم شود کی نخل انقلابِ چهل ساله خم شود دلداده‌ی حسین چه زیبا شهید شد آن محو در خدای تعالی شهید شد ازبس‌که بود سوخته‌ی آل فاطمه در موسم شهادت زهرا شهید شد "میثم" قسم به عشق که صبح شهادتش زیباتر است از شب و روز ولادتش 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن سال… سال غربت و غم… سال پرباران… آن فصل… فصل درد و دوری… فصل یخبندان… آن رود رود صبح جمعه… آن شب مواج… آن آیه‌های جاری و آن نور در جریان… یادم می‌آید لحظه‌ای را که خبر آمد یادم می‌آید ساعتی را که جهان حیران… با روضهٔ مکشوف ما در سوگ فروردین دی‌ماه می‌لرزید بر هر شاخهٔ عریان از کوچه‌های شهر آه و گریه می‌جوشید نامش چه بود آن حادثه؟ سیلاب یا طوفان؟ فرمانده می‌آمد، به استقبال او لشکر می‌رفت با چشمان خیس و بغض نافرمان جغرافیای عشق پیش پای او برخاست از کربلا تا غزه، از بیروت تا تهران مردم به هم با اشک‌ها او را نشان دادند: آن آشنا! آن مرد! آن هم‌درد! آن انسان! او می‌گذشت و گرچه ایام زمستان بود می‌کاشت بذر عشق را در قلب هر گلدان دنبال دریایی؟ ببین! او راه را رفته‌ست پس رد پایش را بگیر ای رود سرگردان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به زنجیر دلت بسته است این زنجیره‌ی غم‌ها همین غم‌ها، همین میراث آدم‌ها به آدم‌ها همین دردی که درماندند از درمان آن مردم همین زخمی که بیهوده سپردیمش به مرهم‌ها جهان همچون گلی در شوره‌زار شب گرفتار است به پایش اشک می‌ریزند بی صبرانه شبنم‌ها! جهان چون کودکی تشنه است و روی خاک افتاده و هرچه پای می‌کوبد نمی‌جوشند زمزم‌ها! جهان از ظلم پر شد، زندگی از رنج‌های تلخ اگر دنیای ما این است ای وای از جهنم‌ها! ولی ما ملت عشقیم، از غم‌ها نمی‌ترسیم که باید بگذرند از هفت خان عشق رستم‌ها نمی‌ترسیم! تا نام سلیمان در جهان باقی‌ست به دست دیو و دد هرگز نمی‌افتند خاتم‌ها نمی‌ترسیم از باطل، از این کف‌های سیلابی نمی‌ترسیم! بسیاریم! ناچیزند این کم‌ها نمی‌ترسیم! حتی کودکان ما نمی‌ترسند که خوب آموختند این درس‌ها را در محرم‌ها... به قطره قطره خون ریخته در دامن این خاک به معراج الهی می‌رسد خط مقدم‌ها! نباشد دور روزی که بنای ظلم می‌ریزد و بالا می‌رود بر پشت بام کعبه پرچم‌ها... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در نگاهت دیده‌ایم این وصف بی‌مانند را پاکی الوند را، بی‌باکی اروند را در شب خوف و خطر اعجاز تکبیرت شکست هم سکوت شهر را، هم میله‌های بند را نقش سرخ سربلندی مانده بر پیشانی‌ات بی‌گمان دست شهیدی بسته این سربند را در قدم‌های پدر شوری حماسی دیده‌ایم حال می‌بینیم گام‌ محکم فرزند را آری از اسطوره می‌گویند در افسانه‌ها ما به چشم خویش دیدیم آنچه می‌گویند را دید چشم آسمان روی لب پر خون تو بین آغوش شهیدان آخرین لبخند را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به واژه‌ای نکشیده‌ست منّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند عجوزه‌هایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی دردی است، می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سربلند می‌آیند یک به یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاه یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود کسی که بود به هنگامه مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟ چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟ چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد که عرش می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔸به بهانه ی سیزدهم دی‌ماه سال‌روز عروج ملکوتی عارف شهید سردار عزت‌آفرین‌مان شبیه رود زلال و تناوری چون کوه بزرگ مرد مبارز، مجاهد نستوه نماد غیرت شیعی، حماسه‌ساز غیور کمال درک و درایت، نشان شور و شعور پر از توکل و ایمان، فراری از جلوت قنوت سبز توسل به سنگری خلوت شریف و مؤمن و خدمتگزار و باوجدان فراری از سِمَت و شأن و رتبه و عنوان رها ز بند تعلق، همیشه آزاده، رفیق تربت و تسبیح و مهر و سجاده امین مردم درمانده، خادم ملت امیر تشنه‌ی امداد، تشنه‌ی خدمت به روی سینه نهادی همیشه دست ادب عزیز هر لر و کرد و بلوچ و ترک و عرب خراب جرعه‌ای از جام باده‌ی شهدا امید واقعی خانواده‌ی شهدا حکایت جگر شیر در دل پیکار بصیر معرکه‌ی ارث برده از عمار شبیه مالک و میثم، شبیه حجر و زهیر شبیه اسلم و عابس، شبیه حر و بریر حبیب لشگر اسلام، مرد هر میدان غلام شاه خراسان، رعیت سلطان همیشه جان به کف راه دین، همیشه سپر مدافع حرم اهل بیت پیغمبر اگر چه کشت تو را دشمن قسم خورده اگرچه از غم تو هر دلی شد آزرده شهید عشق ولیکن تو زنده‌تر گشتی شبیه نخل تنومند بارور گشتی شهید و شاهد و مشهود، کشته‌ی آگاه شهید عشق! نظر می‌کنی به وجه الله خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست به رغم مدعیانی که منع عشق کنند "جمال چهره‌ی تو حجت موجه ماست " به قطره قطره‌ی خون مطهرت سوگند به زخم‌های جگرسوز پیکرت سوگند هنوز داغ تو تازه‌ست تازه‌ی تازه عذاب می‌کشم از دوری‌ات بی اندازه برای یاری امت چه در سرت داری؟ چقدر خاطره در ذهن رهبرت داری تقاص خون تو را از یهود می‌گیریم و انتقام از آل سعود می‌گیریم اساس محورمان مکتب سلیمانی‌ست پس از تو پرچم نهضت به دست قاآنی‌ست نگاه چپ بکند صهیونیسم " آقا " را به خاک و خون بکشد لشگر تو "حیفا " را خلاصه حضرت سردار! التماس دعا مرید حیدر کرار! التماس دعا :: سیاهپوش حلول عزای چقدر روضه گرفتی برای فاطمیه شبیه جمع شهیدان همه پریشانیم برای شادی روح تو روضه می‌خوانیم برای حضرت زهرا بلند گریه کنید زدند مادرمان را بلند گریه کنید زدند مادرمان را که از ولی می‌گفت میان شعله‌ی آتش "علی علی" می‌گفت سقیفه بست در آن روز دست حیدر را سقیفه کشت عزیز دل پیمبر را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا راه و رسمت منقطع گردد تو را کشتند بعد از تو از اسمت ولی سردار! می‌ترسند@hosseinieh_net
امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید... این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟ اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟ کی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟ دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو خیری ندارد باقی این عمر دور از تو این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟ از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی عمری‌ست از تو بی‌خبر ماندم، خبر داری! مولا! خبر از حال قلب محتضر داری! می‌ترسم از این روزهای غربت دنیا می‌ترسم از دیروز، از امروز، از فردا این لحظه‌ها بی یاد تو دلگیر و دلتنگ‌اند این نغمه‌ها بی عطر نام تو بدآهنگ‌اند این روزها شاید تو دلتنگی که این‌گونه یک‌باره دیگرگون شده دنیای وارونه من خوب می‌دانم تو دلگیری از این دنیا دلگیری از روز و شب ما بی‌تفاوت‌ها بی‌تو تمام عمر ما غرق تماشاییم بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم دلگیری از بی‌رنگی این شادی و غم‌ها دلگیری از دنیای تکراری آدم‌ها هر صبح جمعه آمد و ما خواب می‌دیدیم دریای عشقت بود و... ما مرداب می‌دیدیم یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ ای کاش با یاد تو مولا همسفر بودم از روضۀ پنهانی تو با خبر بودم شاید که داری سر به روی تربت مادر ای روضه‌خوان کوچه‌های غربت مادر شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه آه از شب بی‌تابی زینب، شب جمعه شب‌های جمعه کربلا غوغاست، عاشوراست شور حسینی در جهان برپاست، عاشوراست در جان عالم محشری کرده به‌پا! او کیست؟ اصلاً شب جمعه، شب آرام ماندن نیست ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه در جان ما آتشفشان داغ او زنده‌ست این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازنده‌ست در هر رگ ما شور خون‌خواهی‌ به جوش آمد هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد آن انتقام سخت نزدیک است می‌دانیم با ذکر اَین المنتقم، ما مرد میدانیم او با سپاهی از شهیدان می‌رسد آری دارد سپاه او چه سردار و علمداری فردا که آفاق جهان یک‌دست بارانی‌ست آری علم دست سلیمانی‌ست! زیبا نیست؟ این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است بیرق به دست حاج قاسم... بین میدان است شوق شهادت داشت، عمری بندگی می‌کرد یک عمر مانند شهیدان زندگی می‌کرد در خاطر یاران همیشه عین باران بود بر خصم توفنده چو دریایی خروشان بود دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر می‌داد آغوش گرمش بوی آغوش پدر می‌داد «للظالمِ خصماً و للمظلومِ عونا» بود او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود او مرد میدان بود آری مرد میدان‌ها جا داشت در دل‌های سوری‌ها و افغان‌ها لبنان و سامرا، یمن، غزّه، گواه من خورشید شب‌های غریبان بود ماه من او از تمام ما یقیناً ندبه‌خوان‌تر بود یابن‌الحسن‌هایش ولی در بین سنگر بود او «لَيْتَ شِعْرِي» گفته با مولای خود اما در بین میدان در بیابان‌های سامرا «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ دل‌ها اسیر سوز و سرمای زمستان است دنیای ما محتاج لبخند بهاران است گرمای دستان تو را کم دارد این شب‌ها لبخند زیبای تو را می‌خواهد این دنیا می‌آیی از فصل گل و لبخند می‌دانم در روزهای آخر اسفند... می‌دانم با تو بهار رفته، از تبعید می‌آید می‌آیی و آن روز با تو عید می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای مرد اگرچه داغ تو باورپذیر نیست وقت قیامِ خون تو زود است... دیر نیست خوابیده‌ای شبیه به دریا پس از خروش اما طنین غرش تو می‌رسد به گوش آرامشی که ساده به طوفان شود بدل تو قاسمی و مرگ تو احلی من العسل افتاده‌ای و داغ تو هرچند ساده نیست ماننده تو هنوز کسی ایستاده نیست بر جان دشمنان تو داغ شکست توست بیرق هنوز هم که هنوز است دست توست جانت فدای راه امامی غریب شد پایانِ امتحان تو مثل حبیب شد پایان امتحان تو پایان قصه نیست هر قطره‌ای ز خونِ تو سیلی مهیب شد این جذبه عاقبت به جنونت کشیده شد شوق رسیدنی که به خونت کشیده شد گوش دل است در عطش آن صدا هنوز ما را رها نکرده صدای تو تا هنوز داغت گذاشت بار  امانت به دوش ما رفتی ولی صدای تو در گوش ما هنوز... گفتی که باید از دل این جاده بگذریم از هرچه روزگار به ما داده بگذریم دلداده آمدیم، که دلداده بگذریم بی غیرتیم اگر ز غمت ساده بگذریم از داغ سینه آتش سوزان به پا کنیم ما موج خفته‌ایم که طوفان به پا کنیم دندان فشرده‌ایم که روزش فرا رسد پرچم به دست منتقم کربلا رسد کی آتش قیام تو خاموش می‌شود؟ کی خشم انتقام تو خاموش می‌شود؟ وقتی امید فتح جهان در نگاه ماست پس انتقام خون تو آغاز راه ماست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷ندای الله اکبر شهید در شب ٢٢ بهمن سال ١٣٩۴ با روبهکان، ز صولتِ شیر بگو با دشمن اهل شر، ز شمشیر بگو تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید کوبنده‌تر از همیشه تکبیر بگو@hosseinieh_net