eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
به چشم‌روشنیِ شام تار منتظرم به صبح -آن قسم آشکار- منتظرم بیا که عید بیاید به خانه‌ی دل ما حضور سبز تو را ای بهار! منتظرم اگرچه دیر شده با گذشت این‌همه سال به حکم مطلقِ پروردگار منتظرم تورا نخواستم آن‌گونه‌ای که باید خواست شبیه مردم اهل شعار منتظرم! زمانه می‌گذرد نا امید؛ اما من به رغم خستگی روزگار، منتظرم هنوز آمدنت آرزوی عقربه‌هاست به دیرپایی* این انتظار منتظرم تو را ندارم و از هرکسی ندارترم کجاست آن کَرَم بی‌شمار؟ منتظرم میان روضه هوای مدینه پیچیده به خاکِ چادر آن بی‌مزار، منتظرم... ✍ * پایدار، بادوام (فرهنگ عمید) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچ‌کس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه‌ست جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالَم کجا و زندگی بر روی خاک؟! عالَم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌، لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌ بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود * * او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌؛ ولی در مدینه هیچ‌کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌ سنگین‌ می‌شود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌ حرف‌ از کوچه‌ و میخ‌ِ در و آتش‌ نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر، آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله‌ورم را زخم کرد روضه‌خوانی می‌کنم هر روزوشب در خلوتم روضه‌ی سنگین مادر، حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمی‌داند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد، گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربت یک سیلی‌ام ضربه‌ای محکم که روی‌ مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آن‌روز از غصه تلاطم کرده بود مادرم در کوچه راه خانه را گم کرده بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باور نمی‌کنم که تو بی بال و پر شدی خسته‌شدی، شکسته‌شدی، مختصرشدی شرمنده‌ام به‌خاطر من زخم خورده‌ای روزی که در مقابل دشمن سپر شدی افتادی از نفس، نفست بند آمده افتاده‌ای به بسترِ غم، محتضر شدی هیزم به دست‌های مدینه که آمدند مجروحِ دودِ آتش و زخمیِ در شدی آتش زبانه می‌زد و در نیمه‌باز بود فهمیدم از صدا زدنت؛ بی پسر شدی این شهر چشم دیدن ما را نداشتند از چشم‌های شور مدینه نظر شدی همسایه‌ها رعایت حالت نمی‌کنند از دست هم‌محلی خود خونجگر شدی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌آید استجابت اگر پیشواز تو فخر خداست محفل راز و نیاز تو محراب خانه نورُ علی نور می‌شود از جانماز و وصله‌ی چادر نماز تو فهم بشر به ساحت درکت نمی‌رسد پنهان شده به دست خداوند راز تو این آن حقیقتی‌ست که کتمان نمی‌شود غیر از علی نبوده کسی هم‌‌تراز تو ای ساده زیستی تو تدریس بندگی ای شوکت بهشت گلیم جهاز تو نامت سلام داشت، قیامت قیام داشت زنده است آن شهادت تاریخ‌‌ساز تو محشر که اختیار شفاعت به‌دست توست داریم ما امید به برگ جواز تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدایا آرزو دارم ببینم بچه‌هایم را در این‌ خلوت اجابت‌‌ کن دوباره‌ ربنایم را   ندارد فرق چندانی‌ برایم روز و شب دیگر از این رو که نمی‌بینم رُخ ماهِ رضایم را   دلم تنگ‌ است می‌خواهم کنار دخترم‌ باشم چه می‌شد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را   نشد امروز دستم‌ را بگیرد گرم در دستش ولی یک‌ روز می‌گیرد غریبانه عزایم را   دعا کردم برای‌ حال زندانبان ولی‌ افسوس تلافی کرد با شلاّق همواره دعایم را   بلائی بر سرم آورد این‌ جا سِندی نامرد که‌ جز مردن نمی‌بینم در این دنیا شفایم را   ندارد روزنی زندان، امان‌ از دست زندانبان که با زنجیرِ غم بسته گلوی بی‌صدایم را ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا فشار ضربه‌ی پایی شکسته ساقِ پایم را   غریب‌ و‌ تشنه و زخمی‌ به‌فکر همسر و فرزند بیا‌ مادر! بیا مادر! ببینی کربلایم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت اقرار کن بلندی این اقتدار را این انقلاب مستمر ریشه‌دار را باید به تنگ‌چشمی دشمن نشانه رفت فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را مرگا به ما اگر که به ضحاک وانهیم این سرزمین رستم و اسفندیار را بهمن اگر چه سرد؛ ولی نیمه‌های آن حس می‌کنم طراوت فصل بهار را روزی که چشم ظلمت شب روشنا گرفت روزی که داد خاتمه شب‌های تار را در موجی از کدورت و در اوجی از غبار دیدند آن زلالیِ آیینه‌وار را هرسال یاد و خاطره‌ات زنده می‌شود قلبی تپنده‌تر شده‌ای روزگار را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی دلم بی‌بهانه می‌خوانم غزلی عامیانه می‌خوانم آن قدر از خودم رها شده‌ام از خودم یک ترانه می‌خوانم شب شعری چنین ندیده کسی تا سحر عاشقانه می‌خوانم ماهی حوض خانه‌ات هستم پای تو بی کرانه می‌خوانم نفسم در هوای تو جاری‌ست جان تو هر کجا نمی‌خوانم خواندنم پای تو فقط زیباست خواندنم با تو خط به خط زیباست :: با دم تو کسی که دمپر شد با دم تو مسیح پرور شد کوچه پس کوچه‌ی بهشت خدا با گل خنده‌ات معطر شد فطرس از برکت قدومت بود صاحب بال و پر نه شهپر شد از همان ابتدای آمدنت کشتی عشق تو شناور شد شدی از هر نظر رسول خدا شیره‌ی جانت از پیمبر شد معنی فجر و انّما هستی خامس آل مصطفی هستی :: ای قبولی طاعت همگان مهر پیوسته لطف بی پایان رحمت واسعه؛ فضیلت جود ای سراج المنیر؛ کهف امان آیه‌ی عصمت و صحیفه‌ی نور ای جهاد و عقیده و ایمان آمدی و زمین شد آرزوی آسمان؛ روز سوم شعبان می‌نویسم حسین جانم حسین می‌نشیند کنار نامت “جان” بأبی انت سیدالشهدا روزی‌ام کن دوباره کرببلا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ظرف خالی، دوباره پر شده است آسمان از ستاره پر شده است هر دو چشم ستاره بارانم از شعف، از نظاره پر شده است همۀ شهر گوششان امشب از اذان مناره پر شده است برگ برگ تمام دفترم از غزل و چارپاره پر شده است یادت افتاده‌ام که این گونه شعرم از استعاره پر شده است نوبت شعرخوانی من شد سالن جشنواره پر شده است من به نامت شروع خواهم کرد به مقامت خضوع خواهم کرد :: آسمان زیردست دستانت ماه و خورشید، هر دو مهمانت نه فقط شیعه، ارمنی هم شد شامل سفره‌های احسانت هرکسی می‌خورد گره کارش به تو رو می‌زند، به قربانت در امان نیست دشمنت هرگز از رجز‌های تیغ برّانت عجبی نیست از دلاوری‌ات همۀ دشت گشته حیرانت به مصاف تو هر که می‌آید می‌زند جا، ز ترس  پیکانت پدر مشک، صاحب دریا السلام علیک یا سقا :: حس خوب پریدن پرها آسمان همه کبوترها اوج فهمیدن من و مایی ای تو بالاتر از فراترها سرو بالا بلند طوبایی باعث رویش صنوبرها حاجت پشت هر در بسته ای کلید تمامی درها گره کور مادرم با توست ای مجیب تمام مضطرها بانی سفره‌های نان و پنیر آش نذری دست مادرها از تبار دلاوران عرب از نژاد امیر خیبرها پسر ذوالفقار صفین و پدر رزم مالکْ اشترها تیغ تو تا نیامده بخشید خاتمه بر تمامی شرها معنی لا فتایی، یا عباس دومین مرتضایی یا عباس :: آنقدر شأن حضرتت والاست مادح تو امام عاشوراست نَفَسی هم قدم شدن با تو آرزوی اهالی بالاست رسم مردانگی تو مثل است ادبت هم زبانزد دنیاست مشک خالی تو جواب همه است لب خشک تو حسرت دریاست اذن میدان نداشتی ورنه هنر تو حماسه در هیجاست آه از آن زمان تلخی که دید ارباب دور تو بلواست بین یک مشت کوفی بی رحم سر سردار لشکرش دعواست خوش به حالت که لحظۀ آخر سر تو روی دامن زهراست آنکه می‌خواستی برت آمد فاطمه جای مادرت آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس‌ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق عشق با عاشق دلداده‌ی تو همزاد است عشق در آینه‌ی مکتب ما ”سجاد” است مرد شب‌های مناجات، علی بن حسین ای برآورده‌ی حاجات، علی بن حسین نوه‌ی مادر سادات، علی بن حسین ذکر ما درهمه اوقات، علی بن حسین ای به قربان تو و سفره‌ی با اکرامت خورده بر سر در قلب همه‌ی ما نامت شده شب شیفته‌ی طرز دعاخوانی تو اثر خوف خدا هست به پیشانی تو و زمین تشنه‌لبِ گونه‌ی بارانی تو عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو ای مسیحای همه! هُرم تبت را عشق است پسر بانوی ایران، نسبت را عشق است تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری زینت سجده! به سجاده ارادت داری به روی شانه‌ی خود شال سیادت داری گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا ورنه اندازه‌ی حیدر تو دلیری آقا قسمتت بود پیام‌آور قرآن باشی دور از معرکه و ورطه‌ی میدان باشی با صحیفه همه‌ی عمر رجزخوان باشی سال‌ها گریه کن داغ شهیدان باشی کربلا بود ولی شام امانت را بُرد خنده‌های سر بازار دلت را آزرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه فرقی می‌کند در عرش یا روی زمین هستی تو هر جایی که‌ باشی با خدایت همنشین هستی چه‌جای بُهت وقتی‌که شکوه بی‌نظیرت را نمی‌فهمند خاکی‌ها ز بس بالانشین هستی نمی‌رنجی اگر از طعنه‌ها و بی محلی‌ها که‌ در تنهایی‌ات‌ هم‌صحبت‌ روح‌الامین‌ هستی تو در آن ظلمت تاریخ و برآن طعنه‌ی کفار شگفتا آشکارا پاسخی در آستین هستی تمام ثروت خود را به‌او بخشیده‌ای‌ جایش به‌دست خاتم پیغمبری نقش نگین هستی میان‌ همسرانش‌ افتخاری‌ برتر از این‌ چیست؟ که هستی مادر زهرا و امّ المؤمنین هستی در ایثار و فداکاری، در آیین وفاداری نخواهد دید مانند تورا روی زمین "هستی" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فى حَــديثٍ: ما رُئِىَ أَنَّ رَجُلاً دَفَعَ اِلَيْهِ رُقْعَةً فى حاجَةٍ [اِلاّأَجابَهُ] فَقالَ لَهُ: حاجَتُك مَقْضِيَّةٌ، فَقيلَ لَهُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه ِ، لَوْ نَظَرْتَ فى رُقْعَتِهِ ثُمَّ رَدَدْتَ الْجَوابَ عَلى قَدْرِ ذلِكَ، فَقالَ: أَخْشى أَن يَسْأَلَنىَ اللّه ُ عَنْ ذُلِّ مَقامِهِ بَيْنَ يَدَىَّ حَتّى أَقْرَءَ رُقْعَتَهُ. ترجمه: در حديثى آمده است: هرگز ديده نشد كه كسى به امام نامه‌اى در مورد حاجتى بدهد مگر اينكه حضرت جواب مى‌داد: حاجتت برآورده است. گفته شد: اى فرزند رسول خدا (ص)! كاش در نامه‌اش مى‌نگريستى و به اندازه حاجتش مى‌دادى، حضرت فرمود: مى‌ترسم خدا از من درباره مدت زمانى كه روبرويم خوار مى‌ايستد تا نامه‌اش را بخوانم، سؤال كند. 📚 نظم درر السمطين، ص 196 می‌شناسد چون گدا را از خودش بهتر کریم پیش خود دارد همیشه کیسه‌ای از زر کریم در تمام شهر، لطفش سفره‌داری می‌کند شعبه دارد بر سر هرکوچه و معبر کریم نه بگویی بخشش او شامل هر آشناست! به غریبه بیشتر داده‌ست بال و پر کریم بسکه بر روی گدایان باز بوده روز و شب گوییا اصلا ندارد خانه‌اش هم "در" کریم سائل از این خانه دستِ پُر به منزل می‌رود بی نیازش می‌کند از هر کسِ دیگر کریم "با کریمان کارها دشوار نه دشوار نیست" کار ما بیچاره‌ها افتاده امشب بر کریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e