eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
339 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کشتی شکسته که پهلو گرفته‌ای برگو چرا تو دست به پهلو گرفته‌ای گل را خدا برای سرور آفریده است ای گل چرا به غصه‌وغم خو گرفته‌ای؟! گاهی ز دردِ شانه ز دل آه می‌کشی گاهی ز درد، دست به بازو گرفته‌ای از ماجرای کوچه نگفتی به من؛ بگو اکنون چرا ز محرم خود رو گرفته‌ای؟! دیوار گشته است عصای تو باز هم بینم که دست بر سر زانو گرفته‌ای دیشب نماز نافله‌ی تو نشسته بود دیدم که دست خویش به پهلو گرفته‌ای هرگه که در به‌روی علی باز می‌کنی خوشحال می‌شوم که تو نیرو گرفته‌ای رنگی زداغ گر که «وفایی» به شعر توست چون لاله‌ها ز باغ ولا بو گرفته‌ای ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلاً دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می‌کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه‌ام تاریک شد، لطفاً نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه‌ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امید جان خسته‌ام! از بر من سفر مکن بمان به پیش من، مرو، مرا تو خونجگر مکن بی تو غریب و بی کسم، مرو مرو هم‌نفسم آتش سینه‌ی مرا، بیا و شعله‌ور مکن میان سوز و ساز خود، به چشم نیمه‌باز خود به یاد محسنت دگر، نظر به سوی در مکن زدل که آه می‌کشی، مرا زغصه می‌کُشی نثار قلب وجان من، زآه خود شرر مکن روح من و روان من، سوخت چو شمع جان من برای غُربت علی، گریه تو از جگر مکن صبر من و قرار من، دلبر و غم‌گسار من به سوگ و هجر روی خود، مرا تو نوحه‌گر مکن تو گفته‌ای که یاعلی، مرا کفن نما ولی نگفته‌ای که بر رُخ کبود من نظر مکن غم دلت نهفته‌ای، شب وداع گفته‌ای هیچ کسی را تو علی، ز تربتم خبر مکن «وفایی» شکسته دل، که گشته‌ای زمن خجل جز به عزای فاطمه، زاشک دیده تر مکن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به علی قسم، به علی قسم که ستاره‌ی سحرم بمان ز مدینه حرف سفر مزن مرو یک دم از نظرم، بمان همه جا انیسی و مونسم همه کاره‌ام، همه‌ی کسم شده خواهشم که تو را قسم به وجود شعله‌ورم بمان به تنم توان، به دلم قرار به رُخم نشست غم روزگار تو خودِ سپر، خودِ ذوالفقار به حمایتم سپرم بمان ز غم ای بهار! چه خزان شدی به جوانی‌ات چه کمان شدی نگران شدم، نگران شدی مرو از برم، به برم بمان نگرانِ زخمِ تنت شدم متوجهِ حسنت شدم نگرانِ بی کفنت شدم به هوای دو پسرم بمان گُلِ دیده‌ات پُرِ شبنم است به دل علی، غم عالم است که بهشتِ بی تو جهنم است گلِ یاسُ محتضرم! بمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مبر ز خانه‌ی حیدر صدای گرمت را "علی" بگو... شنوم آن نوای گرمت را ز چشم من مبری خنده‌های گرمت را بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را قیام نیمه شبانت عجب تماشائی‌ست در آسمان زِ قنوت تو شور و غوغائی‌ست بتاب در دل شب‌های تار من، زهرا بمان برای همیشه کنار من، زهرا ببین به حال دل بی‌قرار من زهرا انیس بی‌کسی‌ام! غمگسار من! زهرا به پای سفرۀ خالی ز نان من ماندی در اوج غصه و غم همزبان من ماندی از آن زمان که دو دستت ز کار افتاده تمام خانۀ من از مدار افتاده حسن ز داغ رخت بی‌قرار افتاده غریب و خسته کنار تو زار افتاده مگو که می‌روم و می‌سپارمت به خدا که تا به روز ابد دوست دارمت به خدا مرا دوباره صدا کن اباالحسن! زهرا سخن ز درد جدایی مزن به من، زهرا مگو که دختر تو آورد کفن زهرا به پیش چشم غریبم نفس نزن زهرا تن تکیده ز درد و غم تو آبم کرد نماز خواندن نیمه شبت کبابم کرد به خستگی وجود مطهرت سوگند به بغض چشم پر از اشک دخترت سوگند به پارگیِ لب کهنه معجرت سوگند به زخم گوشۀ ابروی اطهرت سوگند که خاطرات تو از خاطر علی نرود توسّلات تو از خاطر علی نرود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با تو برای من غم عالم نماندنی‌ست با من بمان که با من و تو غم نماندنی‌ست این غم کجا برم که برایم میان شهر یک یار مانده است که آن هم نماندنی‌ست گفتم طبیب آمد و تا دید وضعِ در برگشت و رفت و گفت مریضم نماندنی‌ست پهلو و سینه، صورت و بازو، عزیز من، با این همه جراحت مبهم نماندنی‌ست مرهم گذاشت زینب و دادت بلند شد با گریه گفت این تن درهم نماندنی‌ست مثل خیال گشته‌ای و گفت بسترت بیهوده است افاقه‌ی مرهم..‌. نماندنی‌ست تا فرصت است بوسه بگیر از حسین که، بر روی نیزه ماه محرم نماندنی‌ست بوسه بگیر از بدنش که همین بدن زیر هزار ضربه‌ی محکم نماندنی‌ست ✍ *ميسوزم از غمی كه ميان هزار خصم يک يار مانده بهر تو ، آن هم نماندی‌است (استاد حاج علی انسانی) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده‌تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه‌ی مجروح من ای کاش با تو در خاك بگذارند نیم دیگرم را باور نمي‌كردم كه روزي پيش چشمم از پا بيندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب می‌گوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را :: ديروز اگر در پيش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان، حرم را از كربلا ديشب صدايی را شنيدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من با دم تیغم شهادت آفریدم در فتح خیبر قلب مرحب را دریدم چون کوه بنشستم به‌روی سینه‌ی عَمرو مردانه آن خصم خدا را سر بریدم یک‌روز در جنگ اُحد خوردم نود زخم دریای لشگر را به خاک و خون کشیدم یک‌لحظه زانویم نلرزید و به گوشم خود لافتی الاّ علی از حق شنیدم یک‌دم نیاوردم ز محنت خم به ابرو یک‌عمر در کام بلاها آرمیدم با آن‌همه وقتی که زهرایم زمین خورد جان‌دادن خود را به چشم خویش دیدم آن شب زمین خوردم که دور از چشم مردم دنبال تابوت عزیز خود دویدم با آنکه هم‌چون آسمان بودم مقاوم مثل هلال از غصّه‌ی ماهم خمیدم یا فاطمه! شرمنده‌ام از این‌که امشب با دست خود خشت لحد بهر تو چیدم «میثم» گنهکار است امّا شاعر ماست یا رب ببخش او را به زهرای شهیدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آخرش شرح غمم روی زبان‌ها افتاد همه گفتند که خیبرشکن از پا افتاد آه! رفتی و تمام بدنم می‌لرزد پهلوان تو زمین خورد، وَ از نا افتاد دو سه ماه است که رخسار تو با پوشیه است چشم من بر رخ نیلی تو حالا افتاد بشکند دست کسی که... اثرش معلوم است جای دستی به روی صورت حورا افتاد با یتیمان تو همناله شده جبرائیل ولوله در وسط عرش معلّی افتاد ساحلم بودی و رفتی و نگفتی با خود... که علی در وسط موج بلایا افتاد با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت لبم از شرم، ز هر صحبت و نجوا افتاد با چه رویی به پدرجان تو این را گویم... "پیش چشمان همه، ام ابیها افتاد" ✍  📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده‌ام به هوایِ دعای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر، خودم گریه می‌کنم از بسکه خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغِ فتنه‌ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم دو دست از سر حسرت به هم زدم که چگونه به دست خود گل خود را چنین به خاک سپردم؟ شد اشک غربت و گل کرد روی خاک مزارش هر آنچه داغ که دیدم، هر آنچه غصه که خوردم شب آمدم که بگریم تمام درد دلم را سحر به غربت خانه، جز اشک و آه نبردم بدون فاطمه سخت است زندگی، که پس از او برای آمدنِ روزِ مرگ، لحظه شمردم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e