eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
342 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آتش از سمت آسمان انگار زیر این آفتاب می آید عطش کودکان فراوان شد ناله ی آب آب می آید ماهی از جنس هاشمی تابان مشک بر دوش عازم میدان چقدر این علم به قامت این پسر بو تراب می آید @hosenih از یلان عرب نسب دارد یا علی یا علی به لب دارد شاید او قصد فتح شب داردکه چنین بی نقاب می آید طفل بی تاب توی گهواره همه را کرده است بیچاره رفته عباس سمت نهر فرات جان مادر بخواب می آید آری عباس غیرت الله است گفته بی آب بر نمی گردم به سکینه چه قولها داده زود با این حساب می آید مشک شرمنده گشت از ساقی چه بگویم بماند الباقی ماه در چنگ عده ای یاغی قد کمان آفتاب می آید طفل بی تاب در عبا پنهان میرود با پدر پسر میدان همه گفتند وارث کوثر از چه رو با کتاب می آید دید صیاد بچه آهو را به زمین تکیه داد زانو را تیرش از چله ی کمان در رفت و عجب با شتاب می آید @hosenih خیمه ها را یکی یکی رد شد با غلاف اندکی زمین را کند جسم اصغر به روی دستش بود وای دارد رباب می آید از تن چاک چاک ثار الله بوی سیب است در فضا اما از گلوی بریده ی اصغر بوی سیب گلاب می آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با خود اینبار اصغر آوردی یا یلی مثل اکبر آوردی این غدیر است یا که عاشورا بر سر دست حیدر آوردی @hosenih زاده ی کوثری که اینگونه آیه های منور آوردی چه شد از اوج روضه برگشتی از عقابت فقط پر آوردی به حرم از کمان حرمله ها زخم های مکرر آوردی ** پی هل من معین بابایت جهت پیشکش سر آوردی @hosenih از بلندای نیزه ها بنگر که چه بر روز مادرآوردی میروی پا به پای عباس و بین سرها سری در آوردی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیده ی خلق جهان باز اگر تر شده است علتش خشکی کام علی اصغر شده است به ، به این کودک شش ماهه که با سن کمش چون علی اکبر و عباس دلاور شده است @hosenih در جواب پدرش لحظه ی هل من ناصر پاسخ او بلی از هر رگ حنجر شده است کینه ی آل علی در کشش زه افتاد که توانایی آن چند برابر شده است ضرب تیری اگر این است خدا رحم کند به حسینی که چنین بی کس و یاور شده است خون اصغر به زمین ریخت ؟ نه والله نریخت قدرت جاذبه آن گونه دیگر شده است @hosenih چشم ارباب به چشمان رباب افتاده و در آغوش پدر اصغر پرپر شده است شده از روی کسی سخت خجالت بکشی و سر افکنده شوی تا دم آخر؟ شده است؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کشید بار غم و رنج بی حساب رباب و بود تا دم آخر در این عذاب رباب چقدر شعله ور و داغدار میسوزد مگر چه گفته در گوش آفتاب رباب @hosenih مکن شبیه به گهواره دست را که فلک به یک تکان دو دستت شود خراب رباب بس است خواندن لا لا علی علی لا لا به روی نیزه علی تازه رفته خواب رباب عطش چه بر سر شش ماهه کودکش آورد که گشت مرثیه ی روضه های آب رباب @hosenih میان طشت سری ، بین دستها سرها چه ها کشید در آن مجلس شراب رباب برای شعر علی اصغری که بی شیر است ردیف و قافیه ام میشود رباب رباب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گرچه از دور از آن فاصله‌ها زد بد زد آتش انگار که بر کرببلا زد بد زد چقدر هست مگر بچه سه جایش بِرَود وایِ من بر سه هدف او به سه جا زد بد زد @hosenih اصلا اینبار کماندار چه با زور کشید به سه‌شعبه همه‌یِ حَنجره را زد بد زد دست و پا داشت که می‌زد پدر انداخت عبا آخرین بار نَفَس زیرِ عبا زد بد زد اولین بار که چشمش به ربابش اُفتاد اندکی حرف نزد بعد صدا زد بد زد بُرد در بینِ عبا تا که نبیند چه شده مادرش گفت بگو تیر کجا زد بد زد؟ گرچه بر چشمِ ابالفضل همین تیر نشست بدتر از چشمِ عمو بود که تا زد بد زد پشتِ خیمه به سرِ قبر ، حرامی آمد نیزه برداشت و مانندِ عصا زد بد زد طفل را از وسطِ خاک کشیدند به نِی بچه را باز نوکِ نیزه که جا زد بد زد نیزه دارَش زِ سر نیزه سرش را انداخت سَر که اُفتاد زمین ضربه‌یِ پا زد بد زد @hosenih رهگذرهای دَمِ کوچه به هم می‌گفتند حرمله تیر به این بچه چرا زد بد زد سالها بود همین جمله فقط کارِ رباب نانجیب آنهمه لبخند به ما زد....بد زد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در غمت داده ام از دست عنانم چه کنم خنده ی آخر تو برده امانم چه کنم یک طرف خنده ی لشگر طرفی اشک رباب مانده ام من بروم یا که بمانم چه کنم @hosenih تیر را گر بکشم راس ز هم می پاشد خار را از جگرم گر نکشانم چه کنم ترس دارم که بیفتد سر تو از بغلم روی دوشم شده ای بار گرانم چه کنم می دود مادر تو گریه کنان پشت سرم به پس خیمه تو را گر ندوانم چه کنم بیشتر خاک به زیر سر تو ریخته ام پیکرت را به سرت گر نرسانم چه کنم @hosenih چشم تو باز و چسان خاک بریزم رویت تا که مادر نرسیده نگرانم چه کنم چه کنم تا که نفهمد چه سرت آمده است نیزه ای فاش کند راز نهانم چه کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خیمه خیمه با شتاب رفتم علی هرطرف خونه خراب رفتم علی @hosenih هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید صد دفعه دنبال آب رفتم علی.. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چشم همه بر دست شما در صف محشر مدد یا علی اصغر @hosenih آقای قیامت بشوی با تن بی سر مدد یا علی اصغر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جایی رسید قصه که ناگه پرید تیر خنجر به دست سمت گلو می‌دوید تیر زه را چنان کشید که چون خواهش امام انداخت پشت گوش و هراسان جهید تیر @hosenih قلب امام، یا دل بیچاره‌ی رباب بین مسیر خود به دو راهی رسید تیر رویت سیاه حرمله زیر سر تو بود در امتحان خویش نشد روسفید تیر ساحر! به تیر غیب دچارت کند خدا چندان شتاب داشت که شد ناپدید تیر از بار غصه بود، و یا شدت اثر؟ وقتی رسید بر هدف خود خمید تیر یک کشته هم به خیل شهیدان اضافه شد تا کرد حرف خون خدا را شهید تیر @hosenih در این‌ شهود چشم خداوند بسته شد تا از گلوی نازک طفلش کشید تیر این ماجرا تمام نشد تا به قتلگاه جایی رسید قصه که ناگه پرید تیر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو وای که بویِ خون دهد روضه‌ی آب آبِ تو یک دو خط از مقتلتان کُشت تمامِ خلق را با دلِ تو چه می‌کند اینهمه از کتابِ تو @hosenih از کَفَنم بلند شد بوی کبابِ جگرم سوخته‌ام زیرِ لحد از جگر کبابِ تو شُکر که دستِ ما نبود این عطش حسین جان لطف دعای مادر و گریه‌ی مستجابِ تو فیض تو می‌رسد اگر گوشه نشین هیئَتیم از سرِ ما نمی‌رود سایه‌ی آفتابِ تو کاش مدافعِ حرم کاش شهیدِ این علم ما چه کنیم نام ما ثبت کند حسابِ تو @hosenih شب به شب آمدیم تا مرحمِ سینه‌ای شویم خانه خراب تر شدیم پایِ دلِ خرابِ تو آه که تازه مادری در دل آفتاب سوخت وای که سوخت زینب از ناله‌ی یا رُبابِ تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تشنه ای با تشنه ای آمد سپاهی رفت عقب لشگر آماده ی کوفه ز آهی رفت عقب رو زد اما روی او را برزمین انداختند بچه ترسید از صدای طبل شاهی رفت عقب @hosenih حرمله زانو گرفت و زانوی آقا خمید تیر دربین کمان جاشد نگاهی رفت عقب صید را شش ماهگی راحت شکارش میکنند پرت شد قلاب تا!لبهای ماهی رفت عقب حجم تیر و یک گلوی نازک اصلا جور نیست گردن افتاده اش خواهی نخواهی رفت عقب @hosenih یک پدر بود و سری بر پوست آویزان شده گاه گاهی پیش آمد گاه گاهی رفت عقب قطعه ای را پشت خیمه وقف اصغر کرد و بعد کند با خنجر برایش سرپناهی رفت عقب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پدری خَم شده تا دردِ کمر را بِکِشَد مادری منتظرش نازِ پسر را بِکِشَد طرفی خَم شده سر ، جای تَرَکها خونی است کاش می‌شُد به لبش دیده‌ی تَر را بِکِشَد @hosenih بُردنِ این تَنِ بی وزن برایش سخت است نیست عباس که این قرصِ قمر را بِکِشَد؟ از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد خواست از سمتِ سه‌شعبه بکشد سر چرخید بهتر این دید که او قسمتِ پَر را بِکِشَد تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید نَکُند با سرِ این تیر جگر را بِکِشَد هرچه می‌خواست بیاید به حرم باز نشد یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد باید او قبر کَنَد خاک کُنَد شرح دهد آه این سینه‌ غَمِ چند نفر را بِکِشَد زیرِ لب گفت فقط آه رباب آه رباب وای اگر پیشِ سنان بارِ سفر را بِکِشَد حرمله گفت پسر را زد و بابا را کُشت باید او در کمرش کیسه‌ی زَر را بِکِشَد @hosenih هم سبک هم که گران است سرش پس دعواست قسمتِ کیست در این قائله سَر را بِکِشَد کاش می‌شُد که نمی‌دید رُباب این دفعه نیزه‌ای رد شده از خاک پسر را بِکِشَد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih