eitaa logo
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
540 دنبال‌کننده
231 عکس
57 ویدیو
133 فایل
مباحث و یادداشت‌هایی هم‌سو با حسینیه اندیشه در موضوع جبهه مقاومت ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✔️آدرس کانال رسمی حسینیه اندیشه: https://eitaa.com/HossiniehAndisheh ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مقام رهبری اعدل است یا یک عالم درجه یک خوب درقم؟؟ 👈( بیان جدیدی از تعریف ) 🔻گفتار دوم: اگر كسي سؤال كند كه «اعدل» مقام است يا يك عالم درجه يك خوبي كه زهد دارد و در قم است (در عين حال كه شرافت و مقام اين بزرگواران خيلي زياد است. من نمي‏خواهم خداي ناخواسته تنقيص و تضعيف كنم بلكه مي‏خواهم مثال بزنم) اگر بگويند آقاي فلان مرجع عارف اعدل است يا «»؟ مي‏گويم را كه از اول عمر خود تا به حال كرده است. خيلي عظيم بوده است. ❓ حالا اگر كسي بخواهد براساس آن قواعد بسنجد مي‏گويد كه را كه (بلانسبت حضرت ) مبارزين كمونيست هم كرده‏اند خوب اين چه ربطي به دارد؟! مي‏گوئيم آنها در هستند و حضرت ايشان در ، است. دلخوشي ايشان به اين نبوده است كه معروف شود بلكه دلخوشي ايشان به اين بوده است كه در برابر جَدَّش چگونه كار كرده است. الان مخاطراتي كه روبروي ايشان قرار دارد، مسأله كوچكي نيست. بهرحال جزئي، من و شما را تكان مي‏دهد اما به ايشان مهم مي‏رسد. اينكه حملات سختي كه دشمنان دارند ايشان از جا تكان نخورد. اگر زن شما بر عليه شما ادعاي تندي كند، حداقل يك ساعت در فكر مي‏رويد (حالا چه جواب به او بدهيد چه جواب ندهيد) كساني كه از كلينتون تا ديگران به سوي مقام توپ بسته و مي‏كنند در موضوع كار خودشان صاحب هستند؛ يعني كه بر عليه ايشان وارد مي‏شود فشارهاي زيادي است. از داخل گرفته (كه پشتيبانها و دوستهاي هستند) تا آنهايي كه هستند، اينكه ايشان بتواند استعانت خود را به خداي متعال محكم نگه دارد، در مظان عقلي خيلي بيشتر از كسي است كه مواظبت مي‏كند كه در ‏ اش چيست و در باره شخصي خودش مي‏كند. ‏_الله_خامنه‏اي نيز طبيعي است كه آن وضع شخصي خود را مراقبت كند. ولي آنها در و برخوردهايي است كه شعاع و و آن بسيار و گسترده ‏تر است. » منبع: جلد 2 مبادی علم اصول فقه احکام حکومتی جلسه 26 @hoseiniyehandisheh
💢تأثیر و ، در سلوک انسانی و ایجاد الهی آيا بدون گذرانيدن مراحل و تهذيب و تصرفِ اراده خود فرد نسبت به حالات خودش، آيا هماهنگ با فرهنگ فرد، مي‏تواند « » ايجاد كند؟ براي فرد مي‏تواند ايجاد شود كه بدون اراده فرديش در تهذيب، در اعمالي حضور پيدا كند كه اگر مي‏خواست اين حضور با اراده فردي واقع شود بايد مراحل زيادي را طي نمايد و زمان زيادي طول بكشد؛اينكه اين شخص بتواند يك چنين را در تصميم‏گيري پيدا كند و حضور پيدا كند و بگونه‏اي خاص حرف بزند. مثلاً سال 1334 كه نواب صفوي شهيد شد در آن ايام كار مرحوم نواب براي جامعه پذيرفته نمي‏باشد درست است كه جامعه متدين و خداپرست و موحد مي‏باشد وليكن مي‏گويند كار او مشت روي سندان كوبيدن مي‏باشد. يك كار ديگري نيز در سال 1364 در مشاهده مي‏كنيد كه جمعيت فوج فوج برابر آتشي كه بالمعاينه آنرا مي‏ديدند جلو مي‏رفتند؛ روی زمين در يك فاصله بسيار زياد مثل شخم زدن گاو، هر چند متر جلویشان گلوله توپ، خمپاره، چلچله و تمامي وسايل آتش فرو مي‏ريخت، اما اين افراد در ميان اين آتشها با موتورسيكلت جلو مي‏رفتند و كسي هم سؤال نمي‏كرد كه اين فرد عقل دارد يا نه؟! اين افراد كه سير نكرده بودند. اينها كه اراده در اوصاف خودشان بوسيله اراده خودشان پيدا كند، كه نداشته‏اند! چرا كه در بسيج مسجد محله ثبت نام كرده بودند و يك دوره كوتاه مدت را گذرانده بودند، بعد از آن به آمده بودند. از روزي كه وارد بسيج شده تا روزي كه به مي‏آمد از اول تا آخرش در حدود 6 ماه طول مي‏كشيد حالا اگر اين فرد مي‏خواست به وسيله تهذيب اوصاف و علايم و شاخصه‏هايي كه در روانشناسي اسلامي يا بيان مي‏شود، سير كند محال بود كه در فاصله 6 ماه يك اخلاق را ترك كند و يك ديگري پيدا كند. پيدايش ، دير واقع مي‏شود. مانند قضيه درس خواندن هم مي‏باشد. مسئله از نظر با فرد، و بستر پرورشي‏اي را ايجاد مي‏كند كه در پيدا مي‏شود. ـــــــــــــ پی نوشت: تفصیل این بحث در مباحث آکادمیک اثباتی مرحوم علامه حسینی الهاشمی در ضمن بحث یقین اجتماعی طرح گردیده است. 📚منبع: جلسه 44 مبادی اصول فقه احکام حکومتی @hoseiniyehandisheh
🔰 تعریف عدالت در دو دستگاه استکباری و الهی 💠استكبار سعي دارد مفهوم را به تعريف كند تا را هم بر اساس استكبار، بگويد هيچ موازنه ي ديگري نمي تواند رشد و توسعه و تحويل دهد. بنابراين اخلاق و ارزش بايد تابع شود. اين حرف استكبار است. لكن شما مي گوييد ، نمي گوييد تعادل. كلمه‌ی ارزشي است و را در آن اصل قرار مي دهيم. و موازنه، كلمه ي «فني» است كه «تناسب نسبت به مقصد» را یعنی در حقیقت همان هماهنگي كه مي گوييم[بیان می دارد]. 👈مقصد را وقتی در نظر مي گيرند كه منتهي به شود اصل و معيار مي شود براي اينكه و اخلاق را تعريف كند. مي‌گويند ظلم و عدل را بر اساس تعادل تعريف كن. ميگويد اصل است و نيز بايد به اينجا برسد. عدل و ظلم يعني چه! اخلاق يعني چه! مي گويد «اخلاق» تابعي است از «رابطه انسان و طبيعت» ، نه اين كه رابطه ي انسان و طبيعت تابعي از اخلاق باشد. پايگاه اخلاق را بنا به نظر آنها نبايد بيرون از جهان برود؛ يعني مادي تعريف كردن اخلاق و پايگاه آن را دنيا پرستي قرار دادن. این هم در نظام استکباری درست است... 🌀دين اگر نتواند ابزارِ تحقق را ايجاد كند التزام به یک اعتقاداتي در جامعه حضور پیدا می‌کند و[عدالت، یک امرِ] آرمانی مي شود. 📚منبع: کد پژوهش ۴۰۶_ ۱۳۷۸/۰۳/۲۰ ✅ @hoseiniyehandisheh
🇮🇷جایگاه «انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام (ره)» در سیر رشد و توسعه‌ی «دین‌داری»🇮🇷 ❇️ 🔰به منظور تبیین دین‌داری در می‌توان به مقایسه عملکرد بزرگان پرداخت: بعضی از بزرگان سعی در تصرف جامعه داشتند که این كار را بر اساس مبنای غالب در جهان انجام می‌دادند؛ مثلاً مدیریت متداول در جهان، بر اساس حكومت آرای مردم كار می‏كرد، در این صورت دانشمندان اسلامی سعی می‏كردند با همان ابزار و شیوه‌ی دموکراسی، آرای مردم را به طرف مذهب جلب نمایند یا قبل از آن در دوره استبداد، یك یا چند نفر از همان سلاطین مستبد را تحت تأثیر قرار داده و در خدمت اسلام بیاورند. 🔶 اما حضرت امام(ره) هر دو مفهوم «سلطنت» و «دموكراسی»، یعنی مبنای نفوذ قدرت را زیر سؤال بردند و در سطح توسعه اثرگذار بوده‌اند. لذا بین زحمات درخشان و قابل تقدیر مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی و مرحوم علامه مجلسی و مرحوم شهید مدرس و سایر بزرگان با كاری كه امام خمینی(ره) كردند، بسیار بسیار فاصله است. کاری که حضرت امام(ره) کردند در واقع موضوع تعلقِ مردم را از یك سطح به سطح دیگر بردند. قبلاً هم مردم ائمه طاهرین(ع) را دوست داشتند و به خاطر همین حاضر بودند كه در خدمت علما در قضیه مشروطه بایستند و كشته شوند. حالا هم مردم ائمه علیهم السلام را دوست دارند ولی موضوع تغییر كرده است. 🔹لذا محصولی كه به دست آمد این بود كه به صورت جمعی و گروهی در مردم ایجاد تهذیب كرد و جمعیت‏های زیادی را به مقابله با كفر آن هم در حد كفر جهانی واداشت. الان بحمدالله نظام اسلامی در دنیا پرچمدار توحید شده است و توانسته كلمه خداپرستی را در نظام مدیریت جهانی مطرح نماید. 🔸لذا پس از انقلاب خلاف‌های کوچک بسیار انجام می‌شد بعنوان مثال تخلفات یك مدیر، یك معلم و... در جزئیات، بسیار زیاد بود لكن در تعریف دین، سطح مسئله عوض شده بود. یعنی اگر از موضع به امور نگاه می‏كردید، همه آن خلاف‏ها و اشكالات بسیار جزئی قابل اغماض بودند. لکن عده‏ای كه این مطلب را درك نمی‏كردند، فریاد می‏زدند كه حالا از زمان شاه بدتر شده است، یعنی اگرچه مجتهد بودند اما در امور اجتماعی و مدیریت كودک بودند. آنها فقط قدرت دیدن محله خود را داشتند، معتقد بودند كه در زمان شاه دین خیلی آباد شده بود، زیرا جمعیت مسجد محلّ بهتر شده، جوانان بیشتری متدین شده‏اند، در جشن‏ها و عزاداری‏ها شركت كننده زیاد شده بود و این را پیشرفت دین می‏دانستند. 🔹حال اگر سؤال می‏شد كه تعداد محل فسق‏هایی كه در كشور ساخته شده، چقدر است؟! تعداد افرادی كه به فرهنگ غرب گرایش پیدا کرده‌اند، چقدر بالا رفته است، موضوعاتی كه برای بشریت طرح می‏شود، چقدر پاسخ داده می‏شود؟ چه پاسخی می‏داد؟ اصلاً در باب اینكه چگونه کار كنیم تا وضعیت روانی مردم تغییر یابد، مطلبی مطرح نبود. چنین مسائلی برای ذهن خود ما هم با سرپرستی حضرت امام(ره) مطرح شد. و الا هرچند قبل از سرپرستی ایشان برای خود من مباحث اجتماعی مطرح می‏شد، اما در پوشش نظام بود و ابداً درباره «تغییر موضوع» و «تغییر اساس نظام»، آن هم در این معنا مطرح نبود. 🎙فرازی از سخنان مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی _ 1369/7/23 (با اندکی ویرایش) 🇮🇷https://eitaa.com/hosseiniehandisheh