eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
533 ویدیو
186 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 «کرونای دلتا پلاس» بدم خدمتتون! امروز صبح اخبار ساعت ۷ و ۳۰ دقیقۀ رادیو پیام را گوش می‌کردم، می‌گفت: در آستانۀ موج جدید «کرونای دلتا پلاس» (به این قبله با همین تعبیر) هستیم. خنده‌ام گرفت؛ انگار که دارند روی مدل‌های جدید گوشی همراه، اسم می‌گذارند. خدمت دوستان خوش‌ذوقی که این اسم‌ها را پیدا می‌کنند و سفارش‌دهندگان و اسپانسرهای نامحترمشان عرض می‌کنم که اصلاً هم معلوم نیست که چقدر ذوق می‌کنید که کرونا رو کش می‌دهید؛ راحت باشید؛ نوش جونتون؛ گوشت بشه به تنتون؛ گوارای وجودتون حروم لقمه‌ها! شاید خوانندۀ عزیز فکر کند نویسندۀ عزیز بدبین است و مثل بعضی دوستان سیمپلمان بگوید که «تو رو خدا همه چیز را سیاسی نکنید»؛ ولی دوست عزیز بدان که هیچ چیز سیاسی نیست، حداقل در این ۸ سال نبود، همه چیز مالی است و اقتصادی. به قول معروف بگذارید فکت بدهم خدمتتان که فکر نکنید صرفاً دارم حدسیاتی را مطرح می‌کنم. ایرج حریرچی، معاون کل وزرات بهداشت: برخی مانع خاموش کردن شعله‌های کرونا شده‌اند... نمی‌توانم اسامی این افراد را بگویم. (خبر آنلاین: 18 فروردین 1400) سعید نمکی، وزارت بهداشت: وزارت دست مرا بسته است... بعد از دوران وزارت ناگفته‌هایی خواهم گفت از هجمه‌های برخی از کسانی که سوداگری آنها را با تولید داخل تعطیل کردیم. (۵ خبر آنلاین: تیر ۱۴۰۰) پرسش این‌ها چه کسانی هستند که عالی‌ترین مقامات دولتی پزشکی کشور نمی‌توانند دربارۀ آنها شفاف حرف بزنند تا چه برسد بخواهند که برای ستمی که در حق مردم می‌کنند؛ آنها را به مراجع قضایی معرفی کنند؟ آیا آدم‌های معمولی هستند؟ آیا سوداگرانی عادی هستند که فقط پول دارند و نسب و نسبتی با مسئولانی بالاتر و قدرتمندتر از حریرچی و نمکی ندارند؟ اگر اینها بودند چیدن دمشان این‌قدر ترس و وحشت داشت؟ ✍️ جیم جواتی @HOWZAVIAN
🙏 علامه یا کانت ایرانی استادخسروپناه: اگر آیت الله مصباح یزدی در آلمان بود همچون کانت، حرمت تفلسف او نگه می داشتند و اگر در آمریکا بود، اندیشه او را معیار ایدئولوژی خود می ساختند. حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه در یادداشتی به جایگاه مرحوم آیت الله مصباح یزدی پرداخته است که متن آن بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم دوستان و دشمنان در حق علامه استاد مصباح یزدی کوتاهی یا ستم کردند. برخی از دوستان ناآگاهانه تنها چهره سیاسی از وی نشان دادند و او را پدر معنوی حزبی خواندند. دشمنان هم آگاهانه به تخریب این دانشمند و حکیم برجسته معاصر پرداختند و جاهلان و بیماران ادامه دادند. اگر آیت الله مصباح یزدی در آلمان بود همچون کانت، حرمت تفلسف او نگه می داشتند و اگر در آمریکا بود، اندیشه او را معیار ایدئولوژی خود می ساختند. ای کاش شاگردانش به ترویج اندیشه حکمی او می پرداختند. اما استاد مصباح یزدی کیست؟ بنده از آغاز دهه شصت با معظم له آشنا شدم. ابتدا مباحث معارف قرآن این قرآن شناس عمیق را استماع می کردم و سپس شرکت در جلسات وی در دزفول که روشنگر اهل معرفت بود. اولین کتاب فلسفی که خواندم فلسفتنا شهید صدر بود که به توصیه معظم له درس هایشان را استماع کردم و ایشان متواضعانه اشکالات این مسکین را برطرف می کرد. این فقیر تا آخر عمر با برکت این مفسر حکیم، خوشه چین دانش او بود و ممکن نبود دیداری شود و درسی نیاموزد. علامه مصباح یزدی متفکری حکیم و نظریه پردازی دقیق بود. فلسفه را با روش استدلالی و معارف قرآن را با روش استظهاری و استنطاقی و تفقه را با روش اجتهادی بحث می کرد. «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» حقا که این مجاهد علامه، نظریه پرداز در فلسفه اخلاق و علم النفس و هستی شناسی و معرفت شناسی و دین شناسی و فلسفه الاجتماع بود. وقتی توفیق دیدار حاصل می شد هویت متواضعانه و متعبدانه او نمایان بود. چقدر خوش می گذشت وقتی به ایشان در نماز اقتدا می کردم؛ نماز ملکوتی آیت الله العظمی بهجت را تداعی داشت. رکوع و سجودش مملو از توجه بود.«إِنَّمَا یخْشَی اللّه مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ». درس اخلاق استاد در دفتر مقام معظم رهبری، سیراب کننده اهل اخوت با مومنان بود «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ». استاد مصباح یزدی ولایت مداری باورمند به مردم بود و نقش مردم در حکومت داری را حداکثری می دانست؛ نقشی که مدعیان مردم داری نه در نظر و نه در عمل بدان اعتقاد نداشتند. ولایتمداری او هم با ولایتمداری سیاسیون متفاوت بود؛ واقعی و حقیقی و خالصانه، زیست ولایتمدار داشت. مرحوم‌ حکیم مصباح یزدی اهل تجارت نبود؛ اگر بود فقط با خدا بود و لذا اهل ذکر و نماز و انفاق و خشیت الهی بود. «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» اسلام علامه مصباح، اسلام ناب محمدی و اسلام امام خمینی بود و همین بس است که هرچه متحجران و مرتجعان، تخریب و توهینش کنند؛ اما هیچ تخریبی و توهینی، این حکیم نظریه پرداز را به حاشیه نمی راند. علامه مصباح یزدی همیشه در متن انقلاب زنده است. «الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَیٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآب» والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته عبدالحسین خسروپناه، شاگرد علامه آیت الله مصباح یزدی @HOWZAVIAN
💠 به بهانه روز قلم قلم، مراتب ارادت صاحبش را به هر چیز و هرکس نشان می دهد. برخی قلم ها بوی اخاذی می دهند و برخی دیگر ابرازی برای تثبیت تعبدند. شاید خیلی ها، خیلی از حرف ها را بلدند، اما دانستن یک مسأله است و جرأت بیان کردن امری بالاتر و اهل قلم همان ها هستند که جرأت بازگو کردن دانسته هایشان را دارند. اگرچه قلم‌ها ردپایی از بضاعت علمی نویسنده را نشان می‌دهند، اما هرچقدر واژه ها ساده تر نگاشته شود فهم آن ها سهل تر خواهد بود. آدم ها گاهی دچار خود اغفالی می شوند و اهل قلم قادر خواهند بود به آهستگی و با متانت هرچه تمام، دردها را به گوش صاحب دردان نجوا کنند و آنها را از غفلت بیرون آورند. برخی از قلم ها در کامشان زبان چرب دارند و در ذهنشان جز به غارت و تاراج نمی اندیشند. برخی از قلم ها، ذرع نکرده، پاره می‌کنند و برخی ندیده، قضاوت برخی دیگر نیز با اندک تاثیری استحاله می شوند. قلم ها می توانند در معماری سرنوشت ها سهیم باشند. قلم ها ترجمان ذهن ها هستند و ذهن ها متأثر از فهم انسان از آنچه پیرامونش رقم می خورد، پس صراحت نشأت گرفته از صداقت شرطیست مهم برای آن ها که اهل نگارشند. ✍️زهرا ابراهیمی 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN
🖌 ۱۴ تیر است به همه کسانی که با نوشتن سروکار دارند و آزادگی و انسانیت و اخلاق را پاس می دارند تبریک می گویم و برای هدایت افرادی مانند که افسار قلم را رها می‌کنند و صفحه کاغذ حقیقی و مجازی را آلوده می‌سازند دست به دعا بر می‌دارم. ✍️ محمدهادی سمتی @HOWZAVIAN
🖊 اگر از ما بپرسند که متولی اصلی «نویسندگی» در حوزه علمیه چه کسی است، چه پاسخی می‌دهیم؟ 🖍نویسندگی با پژوهش چه تفاوتی دارد؟ 🖌 آیا به میزان پژوهش، برای نویسندگی هم معاونت، بودجه، مدیر و خدم و حشم وجود دارد؟ @HOWZAVIAN
✔️ قلم؛ خالق حماسه‌ها انسان معمولا به چیزهایی که برای او دارای ارزش و اهمیت فراوان است، مانند خداوند، پیامبر، ائمه و یا جان خود و فرزندانش قسم می‌خورد. خداوند نیز در قرآن کریم به موضوعات و اشیای ارزشمند مثل "قلم" قسم یاد کرده است: "ن وَ القَلَمِ وَ ما یَسطُرُون، قسم به قلم و آنچه می‌نویسد".( سوره‌ی قلم، ۱) زیرا قلم می‌تواند در خدمت دین و نشر معارف اهل بیت(ع) باشد، همچنین قادر است عقل‌ها را شکوفا نماید و انسان‌ها را به صراط مستقیم الهی هدایت نماید؛ همچنانکه می‌تواند در خدمت شیطان و شیطان‌صفتان باشد و تخم شک و تردید را در ذهن و دل افراد بکارد و آن‌ها را به وادی کفر و ضلالت بکشاند. آری قلم، می‌تواند خالق حماسه‌های فراوان باشد. فردوسی با قلم خود، داستان‌های حماسی شاهنامه را خلق کرد و روحیه‌ی شهامت و وطن‌پرستی را در ایرانیان زنده نمود. بنابراین قلم، توانمندیهای بسیاری دارد و می‌تواند، خیر یا شر بیافریند. با آرزوی داشتن قلم‌های پربرکت و خیرآفرین برای همه‌ی صاحبان قلم. بر اهل قلم مبارک باد. ✍️الهه دهقانی @HOWZAVIAN
🔸سیری در آفاق در اتاقی نشسته‌ام، قلمی به دست دارم؛ تنهایِ تنها، می‌نویسم؛ هر آن که صریر قلم به گوش می‌رسد، ذهنم به آینده می‌رود؛ به آینده می‌رسم، آینده‌ای که به لطف و عنایت حق سرشار از یافتن است. هر قلمی که بر دفتر می‌نشیند، آن را کاشته‌ام می‌دانم که فردا درو می‌کنم. از رحمت «او» ناامید نیستم؛ چون نیرو، قلم و اندیشه‌ام به لطف او در حرکت است. کرامتش از وسعت دریاها بیشتر است؛ «او» فردای بی‌قرارِ مرا ساحلِ قرار، و دریایِ پُرموج مرا آرام خواهد کرد. در اتاقی هستم، ولی در جهان سیر می‌کنم، در جهانِ تاریکی که روشنی می‌خواهد، نه اینکه روشنایِ جهان باشم، بلکه خود نقطه تاریکی از این جهانم که به دنبال نورم، نوری که پشتِ ابر ماند ولی مرا خواند؛ این‌گونه هستم که فردا می‌خواهم و این‌گونه می‌نویسم تا فردای او باشم. شاید قلمم به امیدم برسد؛ آری که نوشتن را رهایی از زندان یافته‌ام و خود را زندانی. ✍️ علی کردانی @HOWZAVIAN
«نون والقلم» وخداوندقسم به قلم خورد. و قلم همان است که می‌نویسد؛ کاخ ظالمان ویران می‌کند. می‌نویسد و بساط ظلم بر می‌چیند. می‌نویسد ومعجزه می آفریند. می‌نویسد وحکم مرگ صادر می‌کند. می‌نویسد و انقلاب برپا می کند. می‌نویسد وعشق را زنده می‌کند. می‌نویسد و مرده زنده می‌کند. ومی‌نویسد و جهانی، مملکتی، اندیشه‌ای و انسانی را می‌میراند‌. وهذاقلم و ما ادراک ماقلم قلم‌ها واندیشه‌هایتان پرنورباد🌹 ✍️ باران نجاتی @HOWZAVIAN
🙏روش های التماسی در ترغیب نویسندگی و غفلت‌های ساختاری از شما خواهش میکنم، دست شما را می بوسم، بنویسید..بنویسید.. امروز اعتبار علمی هر شخصی به نوشته های اوست..شما را به خدا بنویسید.... این بخشی از سخنان یکی از مدیران دلسوز حوزه علمیه و معاونت پژوهش همان حوزه علمیه است که خطاب به طلاب بیان شده است.. این عبارات هرچند کاشف از دلسوزی تحسین برانگیز و شناخت دقیق مشکل طلاب امروز حوزه علمیه است اما توجه به نکاتی چند لازم توجه است. اول آنکه مگرچند درصد مخاطبین شما در کلاسی تلمذ کرده اند که شیوه تدریس استاد آنها را مسئله مند کرده و از پس هر کلاس دغدغه پاسخ به سوالات خواب را از چشم آنها ربوده است؟ یا آنکه چند درصد اساتیدی که این طلبه در نزد آنها تلمذ کرده، خود اهل نوشتن اند و مقالات ارائه شده قابل توجهی دارند؟ خلاصه آنکه آیا ساختار علمی شما نویسنده پرور است که نیازی به سوگند دادن و التماس نباشد؟ نویسندگی دغدغه ای درونی میخواهد اما این دغدغه درونی نیازمند ساختاری است تا او را ترغیب کند و خروجی های آنها را ارج نهد. چگونه انتظار داریم در فضای بی الگویی و فقدان محرک های ساختاری، التماس و سوگند محرک نویسندگی باشند؟!!! هرچند سنت مکتوب تا حدود قابل توجهی در دانشگاه رواج یافته است اما متاسفانه این سنت آنگونه که باید هنوز در حوزه علمیه رواج نیافته است. منطور نگارنده از ساختار نویسنده پرور، استعاره ای است از کارخانه انسان سازی که رهبر معظم انقلاب درباره جامعه اسلامی به کار برده اند. خلاصه آنکه باید به سمتی رفت فرهنگ نگارش در میان اساتید و طلاب به حدی برسد که ننوشتن قبیح تلقی شود. به عبارت روشن تر فرهنگ سنت مکتوب در حوزه احیاء شود. ✍️سیدصابر رضایی @HOWZAVIAN
📝 به مناسبت روز قلم آنچه که برای کشور ما و برای عناصر فرهنگی مهم است، گسترش کیفی فرهنگ است. یعنی تربیت شاعر، نویسنده، هنرمند و تربیت کسانی که بتوانند تولید هنری کنند و پایگاه هنری را پیش ببرند. اینها لازم است. با تشویق هنرمندان، با شناختن استعداد‌ها، با باز‌کردن میدان کار برای آنان. مقام معظم رهبری ۱۳۷۵/۶/۲۸ 📚 کتاب دغدغه‌های فرهنگی/ فصل سوم/ فرهنگ و هنر ایران و انقلاب / انتشارات صهبا 🔗انجمن سواد رسانه طلاب @HOWZAVIAN