#نوشته_جات
🔗 مروری بر دیدگاه نویسندگان حوزوی
✍️علیرضامحمدلو در مطلبی با عنوان «مسیری برای رهایی از قفس آهنین و تراژدی فرهنگ» نوشت:
در عصری هستیم که به تعبیر زیمل، جامعه شناس آلمانی، ساختارها و دولت ها فربه تر و چاق تر می شوند و عامل ها و افراد، کوچک و کوچک تر. او اسم این رویداد را تراژدی فرهنگ می می نامد.
یعنی مدرنیته با سرعت بالا و نامهربانی تمام، در حال حذف و محو و یکسان سازی انسان هاست. مرگ سوژه یعنی همین حالت که دیگر کسی توان و جرات دیده شدن نخواهد داشت و مدرنیته و ساختارهای مدرن، یکه تاز میدان سلطه خواهد بود.
🔗 متن کامل...
✍️الهه دهقانی نوشت:
چند روز بود که قلبش متلاطم بود. خبر لغو پیادهروی اربعین، از مرزهای زمینی او را آزار میداد. خیلی عصبانی بود. با خودش فکر میکرد چرا نمیتواند بازهم طعم خوش این سفر معنوی را بچشد. آخر مگر اربعین فقط برای ثروتمندان است؟
🔗 متن کامل...
✍️محمدجواد محمودی نوشت:
زیارت اربعین؛ زیارت شناخت
در اهمیت زیارت اربعین، همین قدر کافی است که بدانیم امام حسن عسکری(علیه السلام) آن را یکی از پنج نشانه مؤمن بر شمردهاند.
🔗 متن کامل....
✍️مرضیه رمضانقاسم نوشت:
جامانده نیستی چنانچه پدرش فرمود: راضی به عمل قومی مانند شرکت کنندگان در آن عمل است.
این روزها بازار داستان فراق گرم است و فراق زینب را با ذره ذره وجودمان لمس می کنیم.
زینب جان صاحب عزای شهدای کربلا!
عجیب دلم برای تحیر در بین الحرمین تنگ شده است.
🔗 متن کامل...
✍️ الهه زارعی نوشت:
مادران بسیاری وجود دارند که بخاطر عدم آگاهی، فرزندانشان را به گونهای تربیت میکنند که دچار شخصیتی با مشکلات اخلاقی زیادی میشود.
در ذهن من این سوال وجود دارد که چگونه میشود، مقام والای مادر به جای کاشتن بذر محبت، دوستی و مهربانی در دل فرزند خود کینه، حسادت ، بدخواهی و.... بکارد!؟
🔗 متن کامل...
✍️ علی محمدی در مطلبی باعنوان «علی لندی؛ یک قاعده یا یک استثناء؟» نوشت:
ماجرای دهه هشتادیها این چند وقته داغ شده است و هرکسی به نحوی مدعی است که دهه هشتادیها را او میشناسد و لاغیر!
در این میان، ماجرای از خودگذشتگی علی لندی و پایداریاش در بیمارستان، اما ماجرایی نبود که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و دیگران را در فهم آن تخطئه کرد.
ماجرا کاملا روشن است و قابل مصادره نیست؛ نوجوانی 15 ساله، هنگامی که دو نفر را در زبانه های آتش میبیند، خود به دل آتش میزند و با به خطر انداختن جان خود، اقدام به نجات دیگران میکند و البته خود گرفتار آتش میشود...
🔗 متن کامل...
#اربعین #ادبیات #یادداشت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
#پیام_مدیر / دریافت لینک مستقیم👆 از محتوای کانالتان یادداشت های خود را طبق این نمونه برای ما ارسال
.
✍️در مسیر حرفهای شدن و همچنین معرفی نویسندگان حرفهای در کنارتان هستم به یاری خدا.
💎 ان شاء الله با پایبندی قوانین حداقلی این کانال، خوشتر بنویسیم و زودتر بدرخشیم.
🔍 نویسندگی رسانهای در حوزه علمیه قم غریب است و یتیم ...
🔻به نظرم تا #پویش_نوشتن در حوزه به راه نیفتد، استعدادها به بلوغ نخواهند رسید و نابغهها به میدان نخواهند آمد.
📌حال که حوزه علمیه برنامهای سامانبخش برای آینده مبلغان فارسیزبان در عرصه تبلیغ مکتوب ندارد، قلمها را به دست بگیریم، تمرین کنیم و بنویسیم و در مطبوعات و خبرگزاریها آنگونه که شایستهی شأن اجتماعی عالمان دین است، کنشگر باشیم.
◾️جای حوزویان نویسنده در ستونهای مطبوعات و خبرگزاری خالیها است...
#پیام_مدیر
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💥چالشهای رپرهای نوجوان محله ما!
✍️ سید جعفر هاتف الحسینی، عضو تحریریه مدادالفضلاء
نوجوان محله ما جمع شده بودند و کوری می خواندند به قول خودشان دیس گذاشته بودند. با آهنگ شروع به مسابقه رپ خواندن فی البداهه گذاشته بودند
فضای عجیبی بود نوجوانان محله ما در حال خودشان نبودند و گویی در آسمان بودند. در بین متن های رپ پر بود از فحش های رکیک و بی ادبانه!
برای من چالشی ایجاد شد حکم قذف چیست و حدود قذف چه بود؟
چالش جدید من یک سوال بود، چرا رپ خوانی با فحش رکیک یک کار پسندیده شمرده شده است. گویی ارزش فرهنگی جابجا شده است.
من طلبه با تحصیلات حوزوی سؤالاتی وجودم را گرفت.
راستی فرهنگ چیست؟
ارزش چیست؟
تهاجم فرهنگی چیست؟
چرا پس از سالها یک متن آکادمیک و دقیق علمی در مورد فرهنگ و تهاجم فرهنگی نداریم؟
چالش برای ما طلاب در حال حاضر چیستی فرهنگ و تهاجم فرهنگی است. چطور باید این فضا را مدیریت کرد تا از این بحران هویتی خارج شویم.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
⚫️ علامهی نورانی
✍️ فاطمه ابن علی، عضو تحریریه مدادالفضلاء
❇️ بعد از آسمانی شدن #علامه_حسن_زاده_آملی عدهای زبان نقد گشودهاند که ایشان عدالت طلب نبودهاند؛ چرا که در سالهایی که وضعیت فاصله طبقاتی و گسست اجتماعی هر روز بدتر میشد و در این میان ظلم زیادی به مردم روا شد، علما و از جمله علامه فقید ما دست از «عدالت طلبی» کشیده و به گوشهای مشغول درس و عرفان خویش بودند.
قرآن هدف رسالت انبیا را عدالت میداند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به عدالت برخيزند.» اما چگونه میتوان عدالت را جاری کرد؟
حقیقت این است که راه عدالت طلبی از نورانیت جامعه میگذرد. جامعهای که گرفتار دنیاگرایی و منفعتطلبی باشد چگونه میتواند عدالت، برادری و برابری را به جریان درآورد؟ تنها کسانی میتوانند روحیه عدالتطلبی را در جامعه احیا کنند که خود انسانهای عادل و نورانی باشند. فرامین نورانی شریعت اسلام همواره در صدد مراقبت انسان از اموری است که او را از پرتگاههای دنیاگرایی و اومانیست حفظ نماید؛ تلاش دانشمندان و علمای اسلام نیز در طول تاریخ در راستای این هدف بزرگ بوده است. تهذیب و تربیت نفس خود، شاگردان و عموم مردم همان رسالتی است که بر دوش عالمان دین است و بوسیله آن زمینه ظلمت زدایی از مردم و جامعه و در نتیجه اجرای عدالت را فراهم میآورد.
تا نفس انسان نورانی نباشد هرگز نمیتواند اقامه قسط کند؛ اگر هم تلاشی صورت پذیرد مانند تیری است در تاریکی که معلوم نیست بر کجا مینشیند و چه کسی را از خودی یا غیر خودی زخمی میکند!
حکایت بعضی از به اصطلاح عدالت طلبهای این روزهای جمهوری اسلامی که بجای گرفتن مشعل نورانی عدالت بر دست و هدایت جامعه به سمت حق که خود مرحم همه بیعدالتیهاست، با زبان تلخ و گزنده مشکلات جامعه را برجسته میکنند که علاوه بر القای ناامیدی بعضا باعث بعضی از بی حرمتیها نسبت به مومنی است که حرمتش از کعبه واجب تر است.
«جمهوری اسلامی» حرم است؛ این حرم مدافعانی چون شهدا و علما دارد که هر کدام بنابر وظیفه خود مشغول پاسداری از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی آن هستند. فردی که تصورش از عدالت طلبی داد و فریاد بر سر هر چه و هر که برای رفع مشکلات موجود است باید بداند با متهم کردن دیگران و ایجاد سرو صداهای گیج کننده و یاس آور مانند همان تیراندازی است که تیرش را در تاریکی رها کرده و بر بدنه خودی وارد میکند.
🔹اما مهمترین نکتهای که خوب است یک جوان مسلمان درباره «عدالت طلبی» بداند این است که عدالت، هدف میانی رسالت انبیاست و هدف بالاتر عبارتست از عبودیت و نورانی شدن جامعه: «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّور؛ِ كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى». در تفسیر این آیه به نظر آیت الله جوادی آملی و مقام معظم رهبری و دیگر مفسران شیعه رجوع بفرمایید.
#علامه_حسن_زاده
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#نوشته_جات
🔗 مروری بر دیدگاه نویسندگان حوزوی
✍️ حبیب الله بابایی با انتشار یادداشتی_از_سفر_آمریکا چنین نوشت:
یکی از ریشههای نافهمی غرب از سوی شرقیها و ایرانیها، تفسیر پدیدههای غربی با ذهنیت شرقی است. در فرهنگ و در ذهنیت شرقی، توقف راننده برای عابر پیاده (که کم هم رخ میدهد)، نه به خاطر قانون و خوف از پلیس بلکه به خاطر انسانیت رخ میدهد. این ذهنیت از معنای توقف راننده برای عابرین پیاده باعث میشود انسان شرق و مسافر ایرانی، همین معنای انسانی را در مواجهه با «توقف راننده برای عابر» در غرب نیز به ذهن بیاورد. چون فکر نمیکند که «توقف راننده برای عابر» ممکن است عقبۀ دیگر و معنایی دیگر هم داشته باشد. این مغالطهها و سوء تفاهمها و اینهمان پنداریها در فهم پدیدههای مشابه در غرب و شرق فراوان رخ میدهد و درک از دو طرف غرب و شرق را برای طرفین پیچیدهتر و دشوارتر میسازد.
🔗 متن کامل...
✍️حسین کاوه در مطلبی با عنوان «مسیر تکامل اربعین» نوشت:
واقعه عظیم اربعین تا کنون به خوبی توانسته است که تجلیگاه "سلم لمن سالمکم" باشد.
اما فعلا آنگونه که باید تجلیگاه "حرب لمن حاربکم" نشده است و این یعنی هنوز کامل نیست.
🔗 متن کامل...
✍️ احسان توکلیان فرد و تیتری با عنوان «منادی ابد»:
خبرگزاری را باز کردم. ناگهان بی اختیار بر سر خود زدم. احساس میکردم که به خاک سیاه نشستم. احساس کردم که بیچاره شدم؛ آری. وقتی خبر فوت مرحوم علامه ی حسن زاده ی آملی را دیدم، تمام این غصه ها ناگهان بر سرم فرو ریخت.
پشت سخنان او روح بود. گویی او رفته بود و دیده بود. او حقیقت را دیده بود. او ابدیت ما را دیده بود. حال گویی وقتی میخواست که ما را نصیحت کند، آن قدر که ما ناشنوا بودیم و قلبمان در حجب مختلف فرورفته بود، باید با تاکید بیشتری معارف را در جانمان القاء میکرد. لذا وقتی میخواست از ابدیت بگوید، وقتی میخواست از این مساله بگوید که ای انسان، تو ابدی هستی. تو برای اینجا نیستی. تو برای جای دیگری هستی، با تاکید خاصی سخن میگفت. با همان طنین صدای دلنوازش: برادرم! خواهرم! عزیز دلم!
🔗 متن کامل ...
✍️ حمید فخیمی با بررسی اجمالی سه محور مهم انسانیت نوشت:
انسان ۳ حیطه دارد:
📍ذهن
📍قلب
📍جسم
باید برای هر ۳ برنامه داشت و تغذیه سالم هر یک را فراهم کرد.
مثلا تغذیه ذهن، علم آموزی است.
تغذیه قلب، قرآن و مناجات و ... است.
تغذیه جسم، غذای متناسب با مزاج است.
🔗 متن کامل ...
✍️ محمدامین رضایی در مطلبی با عنوان «درباره اربعین، کرونا و اظهارات حاج آقای پناهیان» نوشت:
چند روز پیش که این #توییت [( جناب آقای پناهیان نتیجه تاکید وطعنه های شما به جهوری اسلامی درباره اربعین را در مرزها شاهدیم.امثال شما که سالها به اسم انقلاب و قانون،عدالتخواهی را تخطئه کردید حالا بخاطر #اربعین چطور مردم را مقابل قانون وتصمیم نظام شوراندید! خون افرادی که در مرزها و...بواسطه کرونا و...بمیرند گردن امثال شماست )] را نوشتم هم پیش فرض این تهییج ها را میدانستم، آخرش شد "کرونا کلا یک سو تفاهم است!" هم هزینه نقد شخصی مثل آقای پناهیان، از سمت بخشی از مذهبی ها هم نواخته شدیم. در اسلام دم(جان انسان) مهمترین ارزش است و برای حفظ این مهم باید مقابل هر فرد و تئوری باطلی ایستاد
🔗 متن کامل ...
✍️ محمدجواد محمودی و مطلبی با تیتر «هیچ و پوچ»:
هر گاه چیزی تو را ناراحت کرد،
اگر در باب آخرتت بود؛
پس به جبران بر آی،
چرا که غصهات حقیقی است...
اما اگر به جهت
حرف دیگران
یا دنیا بود...
🔗 متن کامل ...
#اربعین #ادبیات #یادداشت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#شهیدانه
✍️ ولی معدنیپور، عضو تحریریه مدادالفضلاء
🔸سردار!
هنرِ مردانِ خدا چون تو؛ آن بود که برای رشدکردن زندگی کردید؛ نه برای عمرکردن. تو ثابت کردی که شرطِ رشدکردن بزرگبودن است نه بزرگشدن.
🔹سردار!
تو زندهای به حیاتِ ابدی و ما هم زندهایم به یاد تو. برایمان دعا کن که ما نیز چون تو هنرمند شویم.
#حاج_قاسم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴 دستمالسرخها
✍️ نیما ارزانی، عضو تحریریه مدادالفضلاء در روزنامه سراج نوشت:
همزمان با شروع هفته دفاع مقدس به درخواست هنرمند عزیز آقای حنظله تاجالدینی نویسنده و کارگردان مستند «دستمالسرخ»ها به اکران عمومی این مستند دفاع مقدسی دعوت شدم.
جدا از حضور شخصیتهای طرازاول جبهه و دفاع مقدس و ارائه نقاط ناب از زوایای پنهان تشکیل گروه دستمالسرخها، برای اولین بار بود مستندی دیدم از متن جبهه و شخصیتهایی که تاکنون مغفول مانده بودند؛ زیرا همیشه معتقدم که ما جنگ را باید از زبان سربازانش نقل کنیم نه فقط فرماندهان.
با توجه به اینکه بیش از ۱۵ سال همنشینی با خانوادههای شهدای کشور را در زمره افتخارات خودم دارم، معتقدم کار برای شهدا هرچقدر فاخر و درخورتوجه هم باشد، در محضر شهدا کم است و ناقابل، زیرا وسعت عظمت نام و اهداف شهدا به حدی گسترده است که در چند سکانس و پارهای دیالوگ خلاصه نمیشود. اما حقا باید اذعان کنم این مستند با وجود زمان بلند آن توانست مخاطب را تا پایان اکران میخکوب کند.
شاید خیلیها امروزه با فرهنگ ایثار و شهادت بیگانه باشند یا ژانرهای دیگری را بپسندند اما امثال من که مخاطب خاص این نوع مجموعهها هستیم، بیشک باید نظر اصلی را بدهیم که آیا توانسته است موفق باشد یا خیر؟!
بههمپیوستگی سوژهها و استفاده از مکان و زمان مناسب شخصیتهای رده اول درگیر در ماجرای اصلی فیلم همگی باعث انسجام بیمثالی در مستند دستمالسرخها شده بود. همین که در این مستند روایت کسانی شنیده میشود که خود در معرکه حاضر بودند و بعد از سالها سکوتشان را شکستهاند، به نفوذ کلام در عمق جان مخاطب بیشتر میافزاید و نقطه قوت اصلی این مستند هم پرداختن به اصل بود تا حاشیه.
در میانهی فیلم بود که نام شهید مهربان منطقه ما علیاکبر قربانشیرودی به میان آمد، مستندی که به رشادتهای علیاصغر وصالی تهرانیفرد میپردازد چه کار به شهید خلبان از خطه شمال دارد!
نگاه به بقیه مستند من را به سفر راهیان نور غرب کشور سال ۱۳۹۵ برد، سفری بینظیر به همراه دوستان ناب و بیتکرار. اردیبهشت ۱۳۹۵ بود که به دعوت سپاه بازیدراز و سردار حاج سعید قاسمی، من و خواهر شهید شیرودی به تهران رفتیم و از آنجا به همراه مادر شهید غلامعلی پیچک و پدر شهید محسن حاجیبابا و سردار قاسمی به منطقه دشت ذهاب و سرپلذهاب رفتیم؛ برای یادواره شهید شیرودی و شهدای آن منطقه مرزی.
در آن سفر من برای اولین بار عکس شهید علیاصغر وصالی را همراه با محسن وزوایی و غلامعلی پیچک دیدم.
یادم هست پدر شهید حاجیبابا، آن پیرمرد نازنین با قد کشیده و موهای سفیدش خاطرات محدودی را که از این شهدا در یادش بود، برایم نقل میکرد، مادر شهید پیچک هم بهخوبی وصف شیرودی را در خاطرات پسرش شنیده بود.
در آن سفر فهمیدم که وصالی، پیچک، موحددانش، حاجیبابا، تیموری، وزوایی و شیرودی سرداران منطقه غرب بودند؛ سردارانی که با همتشان غائله کردستان و تحرکات منافقین و کومله را تمام کردند و اثر بیبدیل این فرماندهان شجاع بود که امروز دیگر خبری از آن دسیسهها و توطئهها نیست.
معتقدم حلقه وصل این شهدای سرافراز هم تکلیف بود و تعهد؛ یعنی همان جمله معروف شهید شیرودی که فرمودند: بروید به امام بگویید که امروز در جبههها مکتب میجنگد نه تخصص، وقتی این جمله را در کنار وصیتنامه شهید علی تیموری میگذاریم که نوشته است: تکلیف ما را به جبهه آورده است، یا این جمله از وصیتنامه شهید موحددانش که گفت: به جسم من فکر نکنید به روح من فکر کنید که الان کجاست؟ شهید عزادار نمیخواهد رهرو میخواهد! خود دریایی از معرفت و حکمت را به روی ما میگشاید.
حال تمام این عزیزان در منطقه غرب را که اوج دلدادگی آنها فتح ارتفاعات بازیدراز و مناطق اطراف بود، در کنار این جمله ناب شهید بهشتی بزرگ قرار میدهم که فرمودند: عرفان واقعی خانقاهش بازیدراز است، خود عظمت شهدای این منطقه و نقش مهم و استراتژیک میدان جنگ در آن برهه را میرساند و بیشک شهید بهشتی هم به اوج عرفان ناب این سرداران در آن منطقه پی برده بود که اینچنین تعابیری را فرمودند؛بنابراین جا دارد بیشتر به عرصه غرب کشور و مشکلات آن پرداخته شود و همچنین دلاوریهای غیورمردان و فرماندهان رشید آن هم به شایستگی به تصویر کشیده شود زیرا کار زیادی در آن خطه صورت گرفت ولی بعد از چهار دهه هنوز جستهوگریخته دلسوزانی مثل حاتمیکیا و تاجالدینی به آن پرداختهاند که توصیه میکنم بعد از دیدن دستمالسرخها همگی کمی بیشتر بیندیشیم.
#دفاع_مقدس
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✔️سخنی با رئیس جدید صدا و سیما
✍️ مجتبی میرزایی، عضو تحریریه مدادالفضلاء
قدیمیا زیاد میگفتند: عیب دیگران را تو بوق نکنید که سراغ خودتون هم میاد.
هِی نگو بچه فلانی این عیب رو داره، که سرِ بچه خودت هم میاد.
شما هم یادتون میاد از این حرفای حکیمانه قدیمیا؟!
وقتی میرفتیم عراق برای زیارت اربعین زیاد میشنیدیم که میگفتند: کشور شیعه رو نگاه کنید، جووناشون حتی بچه هاشون هم سیگار میکشن.
راننده هاشون نماز نمیخونن
و خیلی چیزای دیگه
حالا این اتفاق ها سر خودمون افتاده
کافیه یه چرخی تو خیابونا بزنی میبینیم که بچه های کوچیک سیگار میکشن
لباس های دختر و پسر تنگ شده، کوچیک شده
گوشی ها پر از صحنه های ناجور غیر متناسب سن شده و از اینجور مثال ها.
یکی از علت های مهمی که باعث و بانی ایجاد این معضلات هست، ولنگاری فضای مجازی تو هشت سال گذشته هست. رسانه ای که رهبری قوی برای کنترل و هدایت اون وجود نداشته باشد و دست یه عده مغرض غرب پرست بیفته، چه نتیجه ای غیر از این انتظار میرفت؟
امروز که رئیس رسانه ملی عوض شده وقتشه که ایشون با تلاش شبانه روزی دغدغه های به حق مردم متدین و مومن رو برطرف کنند.
کسی که میخواد مروج سبک زندگی اسلامی و دینی باشه، خودش باید اولا عامل به این سبک باشه.
باید یک برنامه و کتابی در اینباره نوشته باشه و یا معرفی کنه که من مبنای کارم این روش هست.
منتظریم ایشان این سبک زندگی اسلامی، که رهبری در پیام امروز بدان اشاره کرده و آخرین توصیه ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب هست را برای دغدغه مندان فرهنگی ایران اسلامی تبیین کنند.
بفرمایند که به چه روشی و به چه کیفیت و گفتمانی قرار است سبک زندگی اسلامی توسط رسانه ملی اجرایی شود؟ تا چه مدتی انتظار پیشرفت فرهنگ جاری در کف خیابان بین مردم باشیم؟
در راستای اهداف بیانیه گام دوم انقلاب، که رسیدن به امتی اسلامی است، ابتدا باید جامعه ای اسلامی، الگوی سایر جوامع مسلمان باشند، تا آنان با پیوستن به سبک زندگی مطرح شده از رسانه ما، همقدم با جامعه ایران شده، تا امّت اسلامیِ مدّنظر برای تحقّقِ ظهور منجی، فراهم گردد.
شعار ما می توانیم را فراموش نخواهیم کرد، آقای جبلی.
والعاقبة للمتقین.
#رسانه_ملی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔵 رومن گاری و معنای زندگیام
✍️ محمد صدرا مازنی، دبیر تحریریه مدادالفضلاء
کتاب «معنای زندگیام» از رومن گاری[1914-1980م] را خواندم. کمجم و خواندنی. آشناییام با نام رومن گاری دیرینه است. اما پیش نیامد آثارش را مطالعه کنم. این کتاب هم متن پیاده شدۀ گفت وگوی تصویری با گاری است که چند ماه پیش از درگذشت تراژدیکش انجام شد. توسط محمد رضا محسنی ترجمه و نشر چشمه روانۀ بازارش کرد. در شهر ولینای لیتوانی که در آن زمان بخشی از امپراطوری روسیه بود، متولد شد. پدرش-در حالی که رومن یازده ساله بود-، از مادرش جدا شد و با زن دیگری ازدواج کرد. بعد از آن مادر گاری هرگز ازدواج نکرد و به تربیت فرزند و بزرگداشتش مشغول شد.
یکی از استفادههایم از مطالعه این کتاب نقش مادر در تعیین زاویۀ نگاه فرزند به زن بود. حتماً تصدیق خواهید کرد که زیستبوم و فرایند تربیت در تعیین جهت انسان به زندگی و واقعبینی و قضاوتهای درست و نسنجیده نقش فراونی دارد. در میان نویسندگان نمونههایی بهچشم میخورد که_متأثر از رفتار مادر_، مروج فلسفۀ بدبینی به جنس زن شدهاند. شوپنهاور زنستیز بود. میگویند مادرش به او مهری نداشت. به عقیده بسیاری فلسفۀ او حاوی عقایدی نیمه حقیقی در مورد زنان است. در حالی که شوپنهاور زنان را موجوداتی سطحی، دروغگو و ضعیف میداند؛ اما رومن گاری از زنان به احترام یاد میکند و میگوید: آنچه در کتابهایم[دربارۀ زنان] الهام گرفتهام و نوشتهام تصویری است که از مادرم دارم، تصویری از جنس زن و آن عشق فراوانی که من به جنسیت زنانه دارم. و این همان چیزی است که مرا در تقابل با فمنیستها قرار میدهد. چون معتقدم نخستین صدای زنانۀ این جهان ونخستین مردی که از این صدای زنان سخن گفت حضرت مسیح بود. مهرورزی، ارزشهای مهربانی و همدلی و عشق جملگی ارزشهای زنانهای است که نخستین بار توسط یک مرد که همان عیسی مسیح بود، بیان شد.
«تربیت اروپایی» اولین رمانش است و «میعاد در سپیده دم» خودزندگینامهاش. «ریشههای آسمان» نیز که در حمایت از محیط زیست و دربارۀ موجوداتی که _ به تعبیر رومن گاری-، موجوداتی دستوپا چلفتی، مزاحم و دستوپا گیر به نام فیل که آدم نمیدانست با آنها چکار کند، کتاب دیگر او است. این کتاب نخستین رمانش بود که جایزه گنکور را دریافت کرد. جایزه گنکور هر ساله نصیب «بهترین کتاب داستانی» میشود که طی «همان سال» منتشر شده باشد. «زندگی در پیش رو» که با نام مستعار امیل آزار منتشر کرده بود نیز همین جایزه را از آن خود کرد. از دیگر کتابهایش میتوان به «شب آرام خواهد بود» و «خداحافظ گاری کوپر»_که در ایران معروفترین اثر اوست_، اشاره کرد. تصمیم دارم «میعاد در سپیده دم» و این آخری را بخوانم!
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 نکتههای قرآنی و تمدنی/ سرعت و برکت
✍️ حبیب الله بابایی
یکی از مفاهیم بسیار مهم در اندیشه دینی آموزۀ «برکت» است. شاید بتوان «برکت» را «غلبه کردن بر زمان» و «فرارفتن از محدودیتهای زمانی» و یا «مصونیت از آفتهای زمان و مکان» دانست. موضوع «زمان» در این میان میتواند «سرعت در خیر» و «برکت در خیر» را به هم پیوند دهد و آن دو را در شبکه معنایی واحدی قرار بدهد. هرچند ممکن است برکت در عمل یکی از موجبات شتاب در عمل باشد، لیکن آنچه در این قسمت اهمیت دارد، نقش سرعت و مسارعۀ در خیرات در حصول برکت است. اساسا مسارعه در خیرات نوعی غلبه بر زمان در انجام خیر است و همین موجب میشود که عمل خیر ماندگار باشد و آثار همیشگی داشته باشد.
در این باره روایتِ نقل شده از پیامبر گرامی اسلام بسیار قابل تأمل خواهد بود که: لایزال الناس بخیر ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا علی البر و التقوی، فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات. (تا وقتی مردم امر به معروف و نهی از منکر میکنند و یکدیگر را در نیکی و تقوا یاری میرسانند، در خیر و نیکیاند، و آنگاه که چنین نکنند، برکتها از آنان گرفته میشود.) این بدان معناست که برکت حاصل جماعت (الجماعه برکه) و مشارکت (با تمامی مراتب آن) در خیر و معروف است، و بدون مشارکت در خیر (یا مسارعه و مسابقه در خیر) کار خیر برکت نمییابد.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✔️ تیترهای برتر هفتهنامه پرتو
🔍 دو روی سکه تجارت الکترونیک
🔻نرمش عربستان؛ محصول ایستادگی جبهه مقاومت
🔹تأملی بر فراز و فرود عدالتخواهی
🔻سلحشور: شناسنامه خواهرم را تغییر دادم و به جبهه رفتم
📌 در فراق علامه ذوفنون
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN