eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
608 ویدیو
204 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸جمهوریت در ساحت بسیج ✍️ محمدجواد نیکزاد در گام دوّم انقلاب نیاز به قوی شدن داریم و عامل اصلی قدرت، مردم هستند و اگر آنها میدان را ‏خالی کنند، گام دوّم جمهوری اسلامی محقّق نخواهد شد؛ از این رو نقش‌آفرینی جمهوریت نظام در ‏ساحت بسیج، برای پیشبرد اهداف انقلاب ضروری است.‏ این نقش‌آفرینی، در حیطۀ ‏نظارت و مطالبه‌گری دربارۀ موضوعات مختلف متبلور خواهد شد؛ این ‏حضور اجتماعی بسیج، موفقیت در مبارزه ‏با مفاسد اقتصادی، تقویت و شکل‌دهی ساختار نظام و ‏حل بسیاری از مسائل کشور را به ارمغان می‌آورد‎.‎ پس باید دایرۀ بسیجی بودن را وسعت داد تا ‏همۀ مردم، ایران قوی را بسازند و در آن فتح نهایی ‏سهیم ‏باشند.‏ @HOWZAVIAN
🔻 کار تاریخ لوث کردن واقعیت است ✍ محمدرضا باقرزاده چرا فاطمه زهرا سلام الله علیها نخواست ظالمان در تشییع جنازه اش شرکت کنند و قبرش شناخته شود؟ چون اگر قبر فاطمه (سلام الله علیها) شناخته می شد یا تشییع عمومی برگزار می شد حتی آنان که او را شهید کرده بودند با شرکت و گریه و اشک ساختگی، نهضت فاطمی را تحریف می کردند و جنایت خود را مخفی می نمودند. به گفته شهید مطهری «تاريخ كارش هميشه لوث (کردن واقعیت) است. افرادى جنايتى را مرتكب مى‌‏شوند و بعد خودشان در قيافه يك دلسوز ظاهر مى‌شوند براى اينكه تاريخ را لوث كنند، -همان - كارى كه مأمون كرد: امام رضا(ع) را شهيد مى‌‏كند،  بعد خودش بيش از همه مشت به سرش مى‏‌زند و فرياد مى‏‌كند و مرثيه‌‏سرايى مى‌‏نمايد و لذا تاريخ را در ابهام باقى گذاشته كه عده‏‌اى نمى‏‌توانند باور كنند كه مأمون بوده است كه امام رضا(ع) را شهيد كرده است. اين لوث تاريخ است. زهرا(س) براى اينكه تاريخ لوث نشود، - به علی علیه السلام - فرمود مرا شب دفن كن. لااقل اين علامت استفهام در تاريخ بماند: پيغمبر يك دختر كه بيشتر نداشت؛ چرا بايد اين يك دختر شبانه دفن بشود و چرا بايد قبرش مجهول بماند؟! اين بزرگترين سياستى است كه زهراى مرضيه اعمال كرد كه اين در را به روى تاريخ باز بگذارد كه بعد از هزار سال هم كه شده بيايند و بگويند: وَ لِاىِّ الْامورِ تُدْفَنُ لَيْلًا / بِضْعَةُ الْمُصْطَفى‏ وَ يُعْفى‏ ثَراها. تاريخ بگويد: سبحان‌اللَّه!  چرا دختر پيغمبر را در شب دفن كنند؟! مگر تشييع جنازه يك امر مستحبى نيست، آن هم مستحب مؤكَّد،  و آن هم تشييع جنازه دختر پيغمبر؟! چرا بايد افرادى معدود به او نماز بخوانند؟! و چرا اصلًا محل قبرش مجهول بماند و كسى نداند زهرا را در كجا دفن كرده‏‌اند؟! (رک. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(سیری در سیره نبوی) ؛ ج‏16 ؛ ص188) @HOWZAVIAN
📌 معجزه پول ✍️ علی بهاری امروز سخنرانی‌ای از شیخ حامد کاشانی گوش می‌کردم. می‌گفت: «زبیر از مخالفان سرسخت عثمان بود. عثمان برای جلب نظرش، حدود 57 میلیون درهم به او داد.» هر درهم ظاهرا 3 گرم نقره بوده و با توجه به این که نقره الان تقریبا گرمی 19 هزار تومان هست، یک درهم می‌شود 57 هزار تومان. پس پولی که عثمان به زبیر داد می‌شود حدود 3250 میلیارد تومان! و جالب است که علی علیه السلام وقتی خلیفه شد همه - و از جمله زبیر - را به صف کرد تا سهم بیت المال‌شان را بدهد. چند؟ نفری سی درهم! زبیر اعتراض کرد و گفت: «من از مجاهدانم. با پیامبر هجرت کردم. بیشتر بده.» علی فرمود: «ان شاء الله آخرت از خدا می‌گیری. نفر بعدی لطفا» و جمل به پا شد! @HOWZAVIAN
💠 هفت روز و هفت دقیقه ✍️ علی تقوی همراه عزیزم سلام! مؤمن آل احمد؛ پرچمدار سپاه محمد! بس نیست آقا؛ تمام نمی‌کنی؟ *تاکی تو روضه‌ها تنها می‌نشینی؟ گریه کنِ عزای بی‌بی بی‌مزار*! بجان حاج قاسمت دیگر تمام کن آقا! این همه انتظار؛ بس‌مون نیست؟! ای نماینده رحمت و عطوفت خدا؛ نشان هل اَتی؛ یعسوب الدین؛ لنگر آسمان و زمین؛ دلت بحال ما بسوزد آقا! خسته شدیم عزیزدلم! *تو که قراره گِره‌ها را واکُنی؛ پس چرا امروز و فردا می‌کنی*؟ الهی تمام گِره‌های زندگی مادی و معنوی‌ات در روضه‌های فاطمیه باز شده باشد ببخشید هفت روز هفت دقیقه مزاحمت شدم *خدانگهدارت* @HOWZAVIAN
🔻نگران سوفی ✍️نجمه صالحی ناراحت و نگران بود، دخترش را به پرستار سپرد و خداحافظی کرد. با عجله کنار تخت بیمار ما آمد. به خواهرم گفت: _ «سوفی در خانه تنها مانده باید بروم غذایش را بدهم، دخترم از اتاق عمل آمد حواستان به او باشد.» +« چشم، سوفی چند سالشه مگه؟» _«یک سال و نیم» +« آخی، غذاخور شده؟» با لبخند گفت:«سوفی، یک توله سگ ملوسه» و‌ ما متعجب به هم نگاه کردیم؛ به گونه‌ای نگران سوفی بود که تنها دختر بیمارش را به آدم‌های غریبه سپرد تا به او سر بزند. با مشاهده خبر تشویق فرزندآوری پاپ فرانسیس، این خاطرهٔ دور در ذهنم پررنگ شد. پاپ فرانسیس که ۸۵ سال دارد ضمن انتقاد از کسانی که به جای بچه، حیوان خانگی نگه می‌دارند این کار را باعث سلب انسانیت دانست. رهبر کاتولیک‌های جهان کسانی را که به جای فرزندآوری به دنبال نگه داشتن سگ و گربه هستند، خودخواه نامیده و گفته است نفی پدرومادری، انسانیت ما را تخفیف داده و ما را از انسانیت دور می‌کند؛ تمدن پیر می‌شود و ما غنای پدرومادری را از دست می‌دهیم. نکته مهم این است که حتی رهبران ادیان مختلف در کشورهای اروپایی نیز نگران کاهش جمعیت و دوری از انسانیت و... هستند. متأسفانه نگهداری از حیوانات در منزل، یکی از مسائلی است که به‌عنوان یکی از مظاهر سبک زندگی غربی وارد زندگی طبقه مرفه ایران شد و به تدریج به تمام لایه‌های اجتماعی کشور در شهرهای کوچک و بزرگ تسری یافت. یکی از آسیب‌های جدی در سال‌های اخیر در جامعه، موضوع خلأهای عاطفی و تغییر ساختارهای خانوادگی و عدم علاقه زوج‌ها به فرزندآوری است. تا جایی که حیوانات را جایگزین فرزند کرده‌اند و عده‌ای از سلبریتی‌ها نیز به ترویج این موضوع دامن می‌زنند. فرزندآوری در نگرش اسلامی مورد تاکید فراوان است حتی در ادیان دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته و موجب بقای نسل بشر معرفی شده است. این دید مشترک در بین ادیان و توجه به شأن واقعی انسان جالب توجه است. @HOWZAVIAN
⚡️خودآزاری جمعی ایرانیان 🖊دکتر زهرا سادات اخلاقی ■تجربه عجیبی در سخنرانی‌ها و ارائه ها در جاهای مختلف پیدا کرده ام و آن «میل شدید جامعه به طرح نکات منفی و ناامیدکننده در مورد ایران» است. هر چقدر از مشکلات و وخیم بودن شرایط صحبت کنی، مورد استقبال بیشتری قرار می‏گیری. هر چقدر بذر نا امیدی بیشتری نسبت به آینده پراکنده کنی عالم تر قلمداد می‏شوی. □اگر نقاط مثبت را هم بگویی یا چشم‏ اندازهای پیشرفت را هم بیان کنی، چنان با دیده تردید در تو می‏نگرند که گویی از حکومت پول گرفته ای تا به مردم اطلاعات نادرست دهی. شگفت است که ما از آزار خود لذت می‏بریم و به آن عادت کرده ایم. بله باید مشکلات را گفت ولی پیشرفت ها را هم دید. ●آدمی احساس می کند که مردم تلافی رفتار حکومت در دهه‏ های گذشته را می خواهند درآورند. در گذشته حکومت صرفا پیشرفت ها را گزارش می‏کرد و مشکلات را انکار می‏نمود حالا جامعه از این سمت به موضع‏گیری افتاده و صرفاً بر تاریکی‏ ها چشم دوخته است. ○واقعیت این است که در کنار تاریکی، روشنی‏ ها هم هست و باید این روشنایی‏ ها را هم دید. خدا نگذرد از کسانی که ما را به جایی رساندند که خوبی‏ های ایران را کم نمایی و خوبی های غرب را بیش نمایی (overestimate ) می کنیم و به عکس، بدی های خودمان را بیش نمایی و بدی های غرب را کم انگاری می‌کنیم. 🔴تحلیل و تجویز راهبردی: ■آنچه در بالا خواندیم نوشته دکتر علی سرزعیم، نویسنده برخی از مقالات در روزنامه دنیای اقتصاد بود. من نیز تجربه ای به شدت مشابه با وی دارم. نمی خواهم من هم دوباره از ایران و ایرانی انتقاد کنم. بس است! فقط این نکته را بگویم که آنقدر جو ناامیدی سنگین است که در جمع های مختلف حتی نمی شود از نشانه های قطعی پیشرفت نیز سخن گفت. به محض شنیدن یک بهبود رتبه یا افزایش یک شاخص، شروع می کنند به زیر سوال بردن آمار و ارقام حتی شاخص های بین المللی را. □انگار یک ولع خاصی دارند که شما از ناامیدی، فلاکت و بدبختی بگویید. وقتی صحبت از مشکلات می کنید همه به دیده تحسین در شما می نگرند و شما احساس روشنفکری می کنید. اما وقتی در مورد پیشرفت ها می گویید همه به شما به دیده جیره خوار حکومت نگاه می کنند. ●امیل سیوران فیلسوف اهل رومانی، جمله ای گفته است که سخت باید به آن اندیشید: *«ناامیدی جمعی مهم‌ترین عامل انهدام ملت‌ها است. ملتی كه دچار آن شود هرگز نخواهد توانست دوباره روی پای خود بایستد.»* ○من دو راهکار/تکنیک را گاهی (و نه همیشه) برای خودم استفاده می کنم و از آن جواب گرفته ام که با شما نیز در میان می گذارم. ▪️راهکار اول: هر گاه مشکلی را مطرح می کنم، برای آن راه حل ارایه می کنم. این گونه باعث می شود که ذهنم را ورزش دهم که راه حل محور (solution minded) باشد و همچنین از تلخی انتقاد بکاهم و دریچه ای رو به حل مساله و روشنایی در کنار نشان دادن یک تاریکی باز کنم. ▪️راهکار دوم: اگر مشکلی را در جامعه می بینم قبل از آنکه از آن انتقاد کنم، خودم آن را ترک می کنم. مثلا به جای آن که در مورد آشغال ریختن در خیایان صحبت کنم خودم آن را ترک می کنم و سپس در مورد آن سخن می گویم. اگر نتوانستم آن را رعایت کنم، دیگر انتقاد نمی کنم. مثلا من چون خودم بد رانندگی می کنم هیچگاه در جمع از رانندگی بد دیگران یا رفتارهای زشت ترافیکی انتقاد نمی کنم چون خودم هنوز تبدیل به یک راننده منظم و قاعده مند نشده ام. ■تاکید می کنم که در کنار همه مشکلات، وضعیت کشور با بیست سال پیش قابل مقایسه نیست. من تصمیم گرفته ام به جای آن که یک روشنفکر منفی نگر محبوب باشم یک تحلیل گر مثبت اندیش و واقعیت گرا باشم. شما را نیز به مثبت اندیشی و مبارزه با مازوخسیم (خودآزاری)جمعی دعوت می کنم... @HOWZAVIAN
🔻بازگشت به مسیر خیر عمومی 🔺خطر روزنامه‌نگاری الگوریتم‌پسند در ایران ✍️ سعید ارکان‌زاده یزدی ◾️رسانه‌های جریان اصلی و رسمی ما دیگر قادر به تأمین نیاز مخاطبان‌شان نیستند. شکاف میان نیاز مخاطبان و توان رسانه‌ها هر روز عمیق‌تر و وسیع‌تر می‌شود. بنابراین عقل سلیم به مخاطبان می‌گوید سراغ رسانه‌های جایگزین بروند. ◾️اکنون بسیاری از مخاطبان ایرانی از طریق رسانه‌های اجتماعی اخبار روزمره را پی می‌گیرند و از جریان رویدادها مطلع می‌شوند. حتی تفسیر این رویدادها را هم از رسانه‌های شخصی چهره‌های مشهور در رسانه‌های اجتماعی طلب می‌کنند. ◾️الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی هدفی ندارند جز جذب مخاطب بیشتر، آن‌هم به هر قیمتی، درحالی‌که هدف رسانه‌های رسمی تغییرات اجتماعی و اصلاح امور و نظارت بر صاحبان قدرت و افراد بانفوذ و حرکت به سوی خیر عمومی است. ◾️رسانه‌های اجتماعی در نظام رسانه‌ای ایران تا اندازه‌ای جای رسانه‌های رسمی را گرفته‌اند و رسانه‌های حرفه‌ای، مثل عضوی از بدن که از مفصل در رفته باشد از جای خود در رفته‌اند؛ نظام رسانه‌ای ایران دچار «از جا دررفتگی» است. ◾️گذاشتن تمام تخم‌مرغ‌های روزنامه‌نگاری در سبد رسانه‌های اجتماعی باعث شده است که روزنامه‌نگاران به‌جای تمرکز بر تهیه گزارش‌های باکیفیت و انتقادی، مشغول تبلیغ برای گزارش‌هایشان در رسانه‌های اجتماعی شوند. ◾️وقتی تمرکز خود نظام رسانه‌ای بر خبرهای پرسروصدا و احساسات‌برانگیز است طبیعی است که حواس‌اش به مشکلات بزرگ‌تر نباشد. ◾️در وضعیتی که رسانه‌ها برای جلب مخاطب سراغ موضوعاتی الگوریتم‌پسند می‌روند چندان دور از انتظار نیست که سوژه‌هایی چون افزایش سن و سابقۀ بازنشستگی یا بحران آب یا مرگ هزاران نفر بر اثر آلودگی هوا کمتر در رسانه‌های رسمی و حرفه‌ای کشور مطرح شود. 🔗 متن کامل را در «بازخورد» ببینید @HOWZAVIAN
🔴 حساسیت‌های دینی یا صنفی؟ ✍️احمدحسین شریفی حساسیت‌های اجتماعی نخبگان و فرهیختگان یک جامعه نشانه خوبی برای فهم میزان رشد فرهنگی آن جامعه است. جامعه ما نیز مثل هر جامعه دیگری مسائل مختلفی دارد. فهم مسائل اصلی و تمرکز بر آنها و اولویت‌سنجی میان آنها، حداقل انتظاری است که از نخبگان علمی و اجتماعی و فرهنگی جامعه می‌رود. بعضی گمان می‌کنند حساسیت‌های عالمان دین لزوماً از سنخ حساسیت‌های دینی است! به اعتقاد بنده هیچ تلازمی میان این دو نیست. یک عالم دینی و بلکه یک نهاد دینی ممکن است حساسیت‌های اجتماعی او بیشتر صبغه صنفی داشته باشد تا دینی. بیشتر دغدغه سنت‌ها و آداب و رسوم را داشته باشد تا دغدغه محافظت از دین و اصول و بنیان‌های دینی. به همین دلیل، بعضاً شاهدیم که صریح‌ترین و اساسی‌ترین بنیان‌های دینی، مثل توحید و نبوت و معاد و قرآن و امامت، مورد هجوم قرار می‌گیرند اما از برخی عالمان دینی هیچ واکنشی صادر نمی‌شود. اما کمترین بی‌احترامی‌ به پاره‌ای از سنتها و رسوم را برنتافته و آن را معادل هدم دین و مبارزه علنی علیه دین پنداشته و شدیدترین احکام را علیه آن صادر می‌کنند. @HOWZAVIAN
📌لیبرالیسم روان‌گردان و آینده ✍️ محمدصدرا مازنی در پژوهش‌هایی که برای آینده انسان طبیعی-و نه الهی-، انجام شده است، آفرینش و انسان آغازی رازگونه و یأس‌آلود را تجربه کرده است(نظریه تکامل). انجامش نیز روشن نیست. تکامل قانون خودش را دارد، هرجهش ژنتیکی ممکن است رویداد جدیدی را رقم زده و سرنوشت بشری را دستخوش تغییر کند. از این رو نمی‌توان آیندۀ محتوم بشری را در ایدئولوژی‌هایی که مبنای این نوع تحقیقات است پیدا کرد. ریشۀ این نوع ایدئولوژی‌ها بشری است و اگرچه در تقسیم‌بندی‌‌ها ممکن است هیچ‌انگاری و بی‌معنایی مختص نوع خاصی از آنها باشد، اما همۀ آنها در نهایت به‌هم نزدیک می‌شوند. نامیدی وجه مشخصۀ آنها است؛ حتی اگر به ظاهر هیچ‌گرا نباشند. رفاه و توسعه در خدمت لیبرال سرمایه‌داری نه تنها نتوانسته است نگرانی را از بشر رفع کند. بلکه نمادهای توسعه، «روانگردانی» شده‌اند برای فراموشی بلایی که سرنوشت بشر با آن مواجه است. از این رو این نگرش‌ها آینده را خوف‌انگیز پیش‌بینی می‌کنند. اما واقعیت این است که وقتی به تاریخ زندگی بشر از منظری کلان نگاه می‌شود، سه دوره به‌چشم می‌آید؛ انسان در دورۀ نخست، خویش را تحت حمایت خدای قاهر و قادر متعال می بیند. این مرحله به دورۀ انسان توحیدی نام‌گذاری می‌شود. انسان کمال‌جوی و خداخواه بوده و برنامه‌ای برای زیست توحیدی‌اش تدارک شده است. پیام‌آوران الهی قدم‌به‌قدم با آنهایند و برنامه‌ها را بی‌کم‌و‌کاست ابلاغ می‌کنند(طبیب دوّار بطبه). این دست‌گیری الهی توسط پیامبران نه با جبر که کاملاً انتخابی است. انسان با ارادۀ آزادش انتخاب و کتاب الهی را نصب‌العین خویش قرار می‌دهد، همه چیز الهی می‌شود. زندگی‌اش به رنگ خدا است. به‌ عالم غیب و قبر و قیامت و فرشته و پاداش‌وکیفر باور دارد. کار می‌کند؛ اما کسب‌وکارش نه برای تکاثر که برای رونق جامعه است. مدتی سپری می‌شود، عده‌ای از خدا روی‌برمی‌تابند، انسان بجای خدا می‌نشیند. اومانیسم فرمان را به‌دست می‌گیرد. اراده‌ها به تصرف اومانیسم در می‌آید. دین اما یاورانی دارد. اگرچه باور به دین در بسیاری از مصادیقش شخصی می‌شود. انسان عصر اومانیسم سه ایدئولوژی را تجربه می‌کند: کاپیتالیسم، سوسیالیسم و فاشیسم. پس از پایان جنگ جهانی دوم کاپیتالیسم لیبرالیستی سَر بَر می‌آورد. با پیشرفت خیره کننده‌اش در دانش تجربی به پیش می‌رود. قاهریت علوم تجربی که در قرون اخیر علوم انسانی را به خدمت خویش فراخوانده بود، در تئوریزه کردن نمادهایش چنان پیش می‌رود که علوم تجربی اینک به خدمت علوم انسانی در می‌آید. علوم انسانی در یک دگردیسی‌ای منفعلانه و مرعوبانه علوم تجربی را در راهی به خدمت می‌گیرد که او خود در زمانی به خویش فراخوانده بود. لیبرالیسم با فرهنگ و نمادهایش هم‌چنان در اوج است. ترحمی درکار نیست، با شعار «رفاهِ انسانِ آزاد«. که همین به عنوان نقطه‌ضعف اصلی‌اش نوشته می‌شود. انسان‌گرایی و لیبرالیسم با دست خویش انسان را به سوی نابودی پیش می‌برند. این نابودی سریع اما به چشم نمی‌آید-گویی سوار بر سفینه‌ای هستی که سرعتش احساس نمی‌شود-. رشد علوم تجربی در پرتو لیبرالیسم انسان را به دوره‌ای جدید منتقل می‌کند. این دوره ترسناک است و حرکتی نرم‌وملایم دارد. مسیر زندگی به سوی مرگی خاموش به پیش می‌رود. انسان امروز در آغاز این دوره‌ قرار گرفته است. روند توسعه اومانیسم را به تاریخ ملحق کرده و راهبری به دست دیتا می‌افتد. هوش مصنوعی به تکامل خطرناکش نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند. ربات‌ها آرام و بی‌سر و صدا جای بشر را می‌گیرند. ذهن بشری جای خود را به ابرذهن دیتا می‌دهد. ابرذهن حکمران بلامنازع می‌شود. به‌تدریج اختیار از کف انسان رها می‌شود. انسانی که روزگاری گونه‌های دیگر را حذف کرده بود، این‌بار با اختراع خویش برکنار می‌شود. امید بشر قطع و در استیصالی ترحم‌برانگیز به‌جستجوی چاره می‌نشیند. خدای توحیدی به دادش می‌رسد. در صبحی نزدیک موعود به کمک می‌آید و انسان وارد مرحله چهارم می‌شود. دوباره انسان توحیدی می‌شود. زندگی در پرتو معنویت و زیر چترفراخ مهدوی آغاز می‌شود. و انسان آرامش را نه در پرتو روانگردان‌ها که زیر سایه توحید تجربه می‌کند. همه چیز الهی می‌شود. زندگی به رنگ خدا است. به‌ عالم غیب و قبر و قیامت و فرشته و پاداش‌وکیفر باور دارد. کار می‌کند؛ اما کسب‌وکارش نه برای تکاثر که برای رونق جامعه است. انسان رفاه را در پرتو حکومت مهدوی تجربه می‌کند. این است آینده منتظر! اندکی صبر سحر نزدیک است! @HOWZAVIAN
💠 معیار خوبی و بدی ✍️ فاطمه میری ملاک خوبی و بدی اعمال طبق موازین اسلامی تعریف می‌شود. ان اکرمکم عند الله اتقکم اما گاهی پیش می‌آید که ما هرکدام ملاک و معیاری برای خوبی و بدی تعریف می‌کنیم. این ملاک‌ها از نوع فرهنگ و تفکر و محیط پیرامون ما نشأت می‌گیرد. گاهی برخی از این ملاک ها با موازین اسلامی تعارضی ندارند. برخی دیگر حتی کمک کننده هستند. برخی دیگر هم می‌توانند نوعی کج سلیقه‌ای و یا شاید نوعی تمرد از فرمان الهی باشد. این مباحث درباره واجبات و محرمات و وظیفه ما در مقابل دین مشخص شده است. اما در بسیاری از مواقع امر مباحی دست خوش سلیقه افراد قرار می‌گیرد. این سلیقه در زندگی شخصی هر فرد متفاوت است. حتی شاید در مسائل اجتماعی فرد اثر گذار باشد. گاهی راهی باریک‌تر از مو هست و توجه به این راه می‌تواند گره گشای بسیاری از کارها باشد؛ آن هم سلیقه‌ای عمل نکردن است. یکی از این مصادیق درباره من هم اتفاق افتاد. یکی از دوستان صمیمی، وقتی از رو نمایی کتابم خبر دار شد. با خوشحالی به من تبریک گفت و کتاب ندیده من را جز بهترین کتاب‌ها در حوزه یادداشت نویسی معرفی کرد. از تعریفش کلی خوشحال شدم ولی فکر نکردم کتاب ندیده را چرا این طور مورد تقدیر قرار می‌دهد؟! تا این‌که درخواست‌ خودش را مطرح کرد که برای کتابخانه مسجد چند جلد کتاب باید برایش کنار بگذارم. من هم گفتم مانعی ندارد و هزینه کتاب را با نهایت تخفیف به ایشان گفتم. اصرار کرد که کار فرهنگی‌ست و باید هدیه بدهی. در صورتی همکاران ایشان مشکلی در پرداخت هزینه حداقلی نداشتند و گفتند ردیف بودجه داریم و باید از طلبه‌ها حمایت کنیم. القصه بعد از چند روز پیامی به من داد با مضمون این‌که: کتاب شما مؤلفه های لازم را برای کتابخانه مسجد ندارد. 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN
✔️ ایام امتحانات؛ طوطی وار خوانی های جبری! ✍️ قاسم یزدانی مقدم شاید مهم ترین اصل در انسان شناسی اسلامی که ارتباط مستقیمی هم با تربیت و هدایت دارد، به رسمیت شناختن اصل و تاکید بر آن، در آيات متعدد قرآن کریم باشد. نکته ای که درین منظر بسیار مورد غفلت است، چگونگی امتداد آن اصل در ارکان جامعه است. چرا که با این مبنا، مدیریت جبری یعنی دور کردن انسان از بستر زیبای هدایت و اختیار و سوق دادن جامعه به سمت ضلالت و سقوط. حال به عنوان نمونه: آموزش و پرورش مبتنی بر اختیار چه اصول و قواعدی دارد؟ اساسا در ساختارهای متمرکز کنونی، انسانیت انسان که به رعایت اختیارش است، تا چه میزانی قابلیت ظهور دارد؟ وقتی چه بخواهی چه نخواهی باید یکسال با معلمی باشی که هیچ نقشی در انتخابش نداشته ای. کتاب‌ها و محتوایی را بیاموزی که خودت انتخابشان نکرده ای. یا باید طوطی وار بیاموزی یا متهم به نادانی و تنبلی و کند ذهنی خواهی شد. از طرفی اختبار و امتحان مبتنی بر اختیار چگونه است؟ معلمی که بیشترین قرابت را با رعایت اختیار انسان دارد کیست؟ باتوجه به اینکه مهم ترین مسئله در اختیار، دانش آموز است،و از طرفی در ساختارهای واحد و متمرکز کنونی بصورت ، امکان رعایت ظرفیت های متعدد نیست، نظام تعلیم و تربیت مطلوب اسلامی که اختیارْ محور است چگونه خواهد بود؟ اینها و پرسشهای بنیادین دیگری که نظریه فقهی آموزش و پرورش آینده در مقام پاسخگویی به آنها استنباط و ارائه شده است. @HOWZAVIAN
12.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺تیزر کنگره بین المللی حضرت آیت الله علامه سیدمحمد حسین طباطبایی @mediahekmat