قهرمان واقعی، یک #ضرورت_سه_فوریتی
تجربه دنیای پرآشوب با قهرمان های #معمولی، سخت و طاقت فرساست.
برای حل این بحران و آشوب، نه کاری از دست فیلسوف حکیم افلاطون و عقل برتر دکارت برمی آید، و نه ابَرمرد هیتلری نیچه، موجب التیام دردهای مردمان #آخرالزمان است.
دیگر انسان های معمولی سینما و تلویزیون، کم خاصیت شده اند و راه برون رفت از بن بست های ذهنی و بی معنایی و کسالت حاکم بر زندگی بشر امروز را نمی فهمند.
@andisheengelabi متن کامل👈
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian
پایتخت، رسانه ملی، فقدان نگاه راهبردی
✍علیرضا محمدلو
وقتی هنرمان راهبردی نیست، بایستی پای پایتخت نشسته و روزمرگی ناشی از سیاست های ضعیف و خسته رسانه ای مان را تماشا کنیم.
هنر راهبردی و استراتژیک، به #بقای_تمدنی یک کشور کمک می رساند و مسائل کلان و نیازهای بلندمدت جامعه را در یک یا چندفصل، تبیین و تحلیل می نماید که عوام و خواص جامعه در موقعیت فهم اولویت های یک نظام قرار بگیرند و بیگانه از فرصت ها و تهدیدهای جامعه نبوده و درک همسویی از رخدادهای خرد و کلان آن داشته باشند.
برفرض مثال، سینمای هالیوود وقتی پای تولید برخی سکانس های سریال یا سینمایی اش، رییس جمهور کشورش را دعوت می کند یا ایده فیلمنامه اش را از وزارت دفاع یا اطلاعات کشورش می گیرد، کاملا نشان می دهد که رسانه باید در خدمت #اقتدار و #حل_مسائل_اصلی یک کشور قرار بگیرد.
بله قرار نیست که تیغ اصلاح گر و نقاد رسانه را کُند نمود و چون #هالیوود به تسخیر سیاستمداران و نظامیان درآمد، اما روا نیست که از آن ور بام افتاد و هرروز بدتر از دیروز و فقط بدلیل خط تعلیقی که طی چندسال اشغال تریبون صداوسیما در شلوغ ترین ساعات حضور مخاطبش، ایجاد شده، #محتوای_ضعیف و غیرآموزشی و صرفا #سرگرم_کننده!(درخوشبینانه ترین حالت) را روی آنتن ببریم و فرصت ویژه تعطیلات برای #ذهنیت_سازی_تمدنی و پاسخ به بسیاری از شبهات و مسائل اجتماعی_سیاسی در قالب فیلم را از دست بدهیم.
سریالی که با خرده روایت های عجیب و ضعیفش، اسیرشدن یک قشر روستایی در چنگال #فرهنگ_شهرنشینی را به بدترین و افراطی ترین وجه ممکن به تصویر می کشد بطوری که تمام #قهرمانان فصل های گذشته اش تبدیل به انسان های #معمولی و تازه به دوران رسیده می شود.
یا یک سیاستمدار متعهد ولی نه چندان مردمی و محبوبش را بقدری ضعیف به تصویر می کشد که توان اداره راننده چموش خود را ندارد.
اگر ایده ناظر فیلم، #خانواده_محور بوده و بر ارزش های خانوادگی تاکید می کند، با تصویر یک پدرضعیف و دروغگو با بنیه مذهبی عوامانه و مادری عاقل ولی جوزده و درگیرحاشیه در فیلم، نقض غرض شده و حتی حساسیت های ویژه آنها درباره #زیست_رسانه_ای فرزندانشان نیز به ثمر نمی نشیند.
گره گشایی و #حماسه_آفرینی و لحظه های ویژه و #الگو در فیلم دیده نمی شود و صحنه های ماندگار و #دیالوگ_های_گفتمان_سازش، بقدری ضعیف و مبتذل است که آورده ی فرهنگی و ادبی برای مخاطب نوجوان و جوان بدنبال ندارد.
الغرض اینکه صداوسیمای ما دچار #روزمرگی شده و از فقدان یک #نگرش_استراتژیک که هم طرح در مسئله، عمیق و جسورانه و با ملاک اولویت و اهمیت عمل کند(پایتخت ۵، گاندو و...) و هم روش حل مساله را در پیچیدگی ها و بحران های شهرنشینی و... به درستی آموزش بدهد، رنج می برد.
امنیت ملی ، پیشرفت ایرانی_اسلامی، سبک زتدگی اسلامی، #اقتصادبیمار، رسانه و سیاست و حتی نگاه آینده پژوهانه به جهان و #آخرالزمان می توانند سوژه های دارای اولویت و بِکری برای فیلمسازان ما باشند که مخاطب ۸۰ میلیونی سریال های محبوب، در ساحت سوادرسانه ای و حرکت تمدنی، رشد محسوسی در نگرش و منش و ادبیاتشان رقم بخورد.
@andisheengelabi
#نویسندگان_حوزوی
#طنز_نبشت
😊 همبند امام زمان قلابی!
یکی از دوستانم چند سال پیش به خاطر پخش شبنامه علیه رئیس مجلس وقت، به زندان افتاد. بگذریم از این که یک ماه در حبس بود و وقتی برگشت دو سال خاطره تعریف میکرد. بقیه ماجرا را از زبان خودش بشنوید:
در زندان با یک امام زمان همبند بودیم! با او در حیاط والیبال بازی میکردیم و در بوفه ساندویچ میخوردیم. یک روز سر ادعای امامتش شرطبندی کردیم. تصمیم گرفتیم یک کار خارق العاده در نظر بگیریم که اگر توانست انجام دهد به او ایمان بیاورم و برایش یک سوسیسبندری از بوفه بگیرم و اگر نتوانست او برایم یک همبرگر دستی بگیرد و بیخیال ادعاهایش شود. گفت: «من میتونم پیشبینی کنم غذای امروز چیه؟» گفتم: «خوب چیه؟» گفت: «ماهی سرخکرده با خرما و نون محلی.» گفتم: «داداش اون غذای زندان زاویرا بود و یوسف پیغمبر هم زندانیش بود. اینجا لنگرود قمه و تو داری آب خنک میخوری!» گفت: «تو کاری نداشته باش به این کارها. امشب غذا ماهی و خرما و نون محلیه.» گفتم: «خدا کنه. من که خسته شدم از سیبزمینی آبپز و تخممرغ آشغال» نفس عمیقی کشید و گوشه زندان افتاد به خاک. سر به سجده گذاشت و شروع کرد به مناجات. اشک میریخت و ضجه میزد. میشنیدم چه میگوید: «خدایا تو رو به حرمت اجداد طاهرینم، تو رو به قداست نبی مکرم اجازه نده این نامردها که من رو مظلومانه زندانی کردن جلوی بیدار شدن این جوون رو بگیرن. خدایا نور هدایتت رو بر قلب پاک این جوون بتابون و این کمترین رو سربلند کن. برحمتک یا ارحم الراحمین» از سجده بلند شد تمام صورتش خیس اشک بود. تحت تاثیر قرار گرفتم. لحظهای در دلم گفتم: «نکنه حق با این باشه. نکنه تا الان دربارهاش خطا میکردم.» متوجه تردید من شد. شال سبزش رو بست به دور کمر و گفت: «نگران نباش. ما اهل بیت بخشندهایم. کسی خطا بکنه دستش رو میگیریم و به روش نمیاریم.» گفتم: «خدا حفظتون کنه و به من بصیرت بده.»
تا موقع شام، در استرس بودم و نگرانی. نکند در این ایام حرمت حجت خدا را زیر پا گذاشته باشم. بالاخره استرس تمام شد و چشم بصیرتم باز. شام را آوردند: املت گوجه با پیاز!
✍️ علی بهاری، عضو تحریریهی مدادالفضلاء
#طنزک #طنز
#مهدویت #آخرالزمان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#طنز_نبشت
👌این دیگه اسمش انتظار نیست!
یک رفیقی داشتیم که یک تعریف متفاوتی از مقوله انتظار داشت. چند سال پیش که روز نیمه شعبان افتاده بود جمعه، مطمئن میگفت که نیمه شعبان حتما آقا ظهور میکنه. انقدر مطمئن بود که رفته بود کلی چک کشیده بود برای تاریخ شانزده شعبان. هر چی میگفتیم بابا نکن، میگفت: «آقا که بیاد دیگه هیچکی بدهکار نیست.»
بهش جواب میدادم: «اولا از انتظار که نمیشه سوءاستفاده مالی کرد؛ ثانیا اگه واقعا تاریخ ظهور آقا رو بدونی که دیگه اسمش انتظار نیست.» ولی گوش نمیکرد که نمیکرد. البته بعد از نیمه شعبان که چکهاش برگشت خورد و یک مدت بیخیال قضیه انتظار شد ولی سال بعد که عاشورا افتاد جمعه، دوباره گفت که قطعا آقا میاید. هرچی آیه و روایت میخوندیم که تاریخ برای ظهور تعیین نکنید ولکن قضیه نبود. حتی سر این قضیه شرط بست که اگه آقا نیامد، عَلَمِ صد کیلویی هیئت را برمیدارد... .
آقا نیامد و او ساکت شد. البته نه از شرمندگی، بلکه از کمردرد زیاد. بعد از یک ماه دوباره شروع کرد. بعدا فهمیدیم که چون آن یک ماه تقویم دمِ دستش نبود چیزی نگفت.
دیگر کارش شده بود گشتن دنبال جمعه های مناسبت دار تا رسید به سالی که جمعه هیچ مناسبتی نداشت. از آن سالها که تمام تعطیلات وسط هفته هستند و بعضیها هم کلا در بین التعطیلین به سر میبرند. بنده خدا رفت انواع و اقسام تقویمهای مناسبتی گرفت. مناسبتهای اسلامی را پیدا نکرد. رفت سراغ مناسبتها ایران و مصر و هند و چین باستان. آنجا هم چیزی گیرش نیامد رفت سراغ مناسبتهای غربی. چند وقت فقط برایش داشتیم توضیح میدادیم که هالوین ربطی به ظهور ندارد. میگفت: «نه. اینکه ظالمین جهان به وحشت بیافتن خودش ربطه دیگه.» یک چیزی گفت که خودش هم فهمید حرف مزخرف هم حدی دارد.
✍️ محمدحسین علیان
#مهدویت
#آخرالزمان #انتظار
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#طنز_نبشت
😊وقت ندارم کتابتو بخونم
سامان با لحن طلبکارانه گفت: اصلا چرا علما نمیان با احمد الحسن مناظره کنن که تکلیف ما هم روشن شه!
هومن هم که دیگه خواب از سرش پریده بود با طمانینه پتو رو جمع میکرد و گفت: بحث میکنن، بحث کردن، کوتاه نمیاد که!
-عه کی بحث کرده؟
+مثلا آیت الله روحانی...
-رئیسجمهورو میگی!
+نخیر، آیت الله سید محمدصادق روحانی گفتن بیا قم بحث کنیم! یارو گفته بود نه شما میخواید منو بکشید! فکر کن یارو نمیتونه طی الاض کنه زود برگرده! بعد آقای روحانی...
-رئیسجمهور؟
+عه! نه دیگه آیت الله سیدمحمدصادق روحانی گفتن خب آدرس بده من بیام صحبت کنیم! گفته بود نه میخواید بریزید اینجا منو بکشید! آقای روحانی...
- این بار رئیسجمهور دیگه؟
+یه بار دیگه وسط حرف من بپری میگیرم میخوابم دیگم نمیتونی بیدارم کنیا!
-خیله خب بابا شوخی کردم! بگو
+آره، خلاصه آیتالله سیدمحمدصادق روحانی گفته بودن خب یه کشور دیگه تعین کن بریم اونجا بحث کنیم! گفته بود نه شما کلا میخواید منو بکشید!
-ای بابا یکی هم نیست بگه اینا اگه میخواستن تو رو بکشن که الان تو سلول روحالله زم چهرت نورانی شده بود که!
+آره داشتم میگفتم، بعدش آقای روحانی...
-این بار دیگه رئیسجمهور؟... نه!... آره؟....
+من خوابیدم... خُر پُفففففف
-اه پا شو دیگه خودتو لوس نکن!
+ کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد اما...
سامان پارچ آب رو روی سر هومن ریخت.
هومن هول هولکی پاشد و گفت: چی کار میکنی دیوونه تختو خیس کردی!
-خواستم ثابت کنم میشه!
+چی میشه؟
-میشه کسی که خودشو به خواب زده هم بیدار کرد!
+مسخره صبر میکردی حرفم تموم شه شاید میگفتم کسی که خودشو به خواب زده هم میشه بیدار کرد!
-حالا جمله رو بعدا درست میکنی بگو ببینم ته بحث آقای روحانی چی شد؟
+رئیسجمهور؟ خخخخخ
هیچی دیگه آیتالله روحانی گفتن خب من 10 جلد کتاب فقه دارم، شما ایرادات منو همینجوری بدون این که بیای یا جات رو به ما بگی، بگو؟ یارو هم گفته بود من وقت ندارم کتابای شما رو بخونم!
-خب ایرادش چیه؟ لابد وقت نداشته دیگه!
+اون حوله رو از پشت سرت بده من!
-بفرما!
+ داریم راجع به امام زمان حرف میزنیما... امامی که ندونه تو کتاب چی نوشته، نتونه به همه ی زبون ها صحبت کنه، نتونه امامتش رو به یه مرجع اثبات کنه امامه؟
-خب نه، اگه پسر امام بود چی!
+خدا بگم چیکارت کنه لباس تمیز ندارم! چی گفتی تو؟
-میگم اگه هنوز امام نشده باشه چی! خودش میگه من امام بعد از امام زمانم دیگه!
+دیگه داری میری رو اعصاب منا! خب یه زنگ بزنه از از بابایی بپرسه دیگه! چطور تو میتونی از این طرف سالن به اون طرف سالن تقلب برسونی، امام نمیتونه به پسرش یه ندا بده؟
-راست میگیا بهش میگم اگه زبونی که خودم برا تقلب ساختم رو فهمید امامه!
+از دست تو... پا شو پا شو سر این رو تختی رو بگیر دست گلت رو بندازیم رو تراس خشک شه! بعدم بیا یه کتاب بهت میدم بشین تاریخ بخون ببن بابیت و بهائیت و وهابیت چطو به وجود اومده...
✍️ ابراهیم کاظمیمقدم
#مهدویت #آخرالزمان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
❗️ایستگاه آخر
✍️محمدجواد محمودی
...اتوبوس از اولین ایستگاه حرکت کرد،
تمام صندلیها پر شده بود
و به ناچار وسط راهرو ایستادم.
چند مقصد اول،
همچنان به جمعیت اضافه میشد
و من هم خستهتر،
البته دیدن صحنهی احترام نوجوان،
که جایش را به پیرمردی عصا به دست داد،
خستگی را از تنم به در کرد!
هر چه ایستگاه پایانی نزدیکتر میشد،
شلوغی هم رو به خلوتی میرفت
و از جمعیت کاسته میشد!
کنار پیرمردی که از ایستگاههای اول،
سرش را به شیشهی اتوبوس تکیه داده بود،
یک صندلی خالی شد و نشستم.
هوا کم کم رو به تاریکی میگذاشت
و فضا کمی دلگیر شده بود!
پیرمرد که انگار از همان اول حرفی در دل داشت،
رو به من کرد و با لحنی پدرانه گفت:
«جَوون دیدی ایستگاه اول چقدر شلوغ بود؟!»
گفتم:
«بله پدرجان.»
گفت:
«میبینی الان که به آخر خط داریم میرسیم،
چقدر خلوت شده؟!»
من که از این سوال و جواب حسابی گیج شده بودم، گفتم:
«بله؛ چطور مگه؟!»
لبخندی روی لبش نشست و گفت:
«آخرالزمان هر چی به ایستگاههای آخر نزدیکتر میشیم،
آدمای بیشتری از قافلهی دین پیاده میشن!
از علما شنیدم که حدیث داریم، دین نگه داشتن تو آخرالزمان
مثل آتیش توی دست میمونه!
پس تا جوونی مراقب خودت باش،
و از کم شدن آدمای توی مسیر نترس...»
من که حسابی از نگاه عمیق پیرمرد تعجب کرده بودم،
یاد حدیثی #امامصادق(علیهالسلام) افتادم که فرمودند:
⚠️به خدا سوگند شما خالص میشوید؛
⚠️به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا میشوید؛
⚠️به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
👈🏻تا اینکه از شما شیعیان باقی نمیماند جز گروه بسیار کم و نادر!!!
#آخرالزمان
#دین_داری
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معرفی_فیلم
#باهم_ببینیم
امام زمان، سوژه هالیوود
هالیوود، سازمانی که یهودیان و مسیحیان صهیونیست و نئومارکسیستهای زحمتکش بسیاری در آن مشغول هستند پس از ساخت قسمت سوم سینمایی «انیمیشن پاندای کونگفوکار» و «مردان ایکس: آخر الزمان» , قسمت سوم «جان ویک» این بار صریحتر در فیلم تلماسه (Dune) که اثری اقتباسی از رمان مشهور فرانک هربرت است، درباره منجی شیعیان فیلمی ساخته که از تیموتی شالامی برای نقش حضرت ولی عصر استفاده کرده است.
«تلماسه» فیلم مهمی است و بهطور خاص برای ایرانیها بهعنوان قطب تشیع در جهان، بسیار قابل تأمل و توجه است. این مسأله، البته ربطی به برخی تفاسیر و نظرات سادهدلانهی داخلی ندارد که اثر ویلنوو را فیلمی در تقدیس مفهوم «منجی» و با نمادها و دلالتهای دینی پنداشتهاند!
بازیگر نقش منجی، «تیموتی شالامی» (Timothée Chalamet) از طرف مادری خون یهودی دارد. در داستان فیلم هم او بیش از پدر، به مادر وابسته است و توسط مادر تربیت میشود. در یهودیت، بر اساس «تلمود» (کتاب تورات شفاهی) وراثت خون یهودی از مادر اصل است.
بازی با مفاهیم شیعی چون «ولایت»، «انسان کامل» و «منجی» در مهمترین پروژهی دوران پساکرونایی هالیوود که در گزارشهای رسانههای آمریکایی القابی چون «ناجی سینما» به آن دادهاند، بهشدت قابلتأمل است.
✔️ صفحهی فوز
#آخرالزمان
#هالیوود #مهدویت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✔️ اولویتشناسی؛ نیاز ضروری مجاهدان آخرالزمانی
✍️ محمد مختاری
در شرایط جنگی، صحبت سر اولویتهاست.
مؤمن باید زمانشناش باشد و تکلیف مدار. اگر قیام توابین به موقع صورت میگرفت، تاریخ کربلا را تغییر میداد.
یکی از روشهای ابلیس نیز همین است؛ او ولایت را فدای عبادت میخواهد و واجب را قربانی مستحب.
شک نکنید امروز هم پیروان شیطان در صدد ایجاد خطا در تشخیص ما هستند تا اقدامات با اهمیت بالاتر را فدای امور کماهمیتتر نماییم.
رسانههای معاند را با این نگاه تحلیل کنید.
پیروز نهایی کسی خواهد بود که بر اساس اولویتهای خودش عملیات کند نه مطابق با میل دشمن.
حتی حرف حقی که تکمیل کنندهی پازل دشمن است نباید زده شود چون در نهایت به زیان حق تمام میشود و تضعیف این جبهه جایز نیست.
در برابر جنگ ترکیبی، دفاع و تهاجم ترکیبی ضروری است.
البته سخت است ولی اجرش هم بالاتر است.
باید مطالعه کنیم،یاد بگیریم، دعا کنیم، توسل کنیم و مبارزه کنیم.
اصلا جهاد همین است و مجاهدان برترند.
فرمود:
لَّا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا
ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺟﺴﻤﻰ[ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻣﺎﻟﻲ ، ﻭ ﻋﺬﺭ ﺩﻳﮕﺮ ، ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ] ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺎ ﻣﺠﺎﻫﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ، ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ.
ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ [ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ] ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺸﺎﻥ ] ﻭﻋﺪﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻚ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﺟﻬﺎﺩﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥِ [ ﺑﻲ ﻋُﺬﺭ ] ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
#آخرالزمان
#جنگ_ترکیبی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN