eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نامه رسانم! نامه‌های مردم را یک‌یک به جوی خیابان می‌ریزم؛ جز آن که کوی تو را نشانه گرفته است. 💠 طبابت می‌کنم؛ هر دردی که نه درمان آن، دست مهر توست، مرهم نمی‌نهم؛ معجون نمی‌دهم؛ چرک از آن نمی‌روبم، و مژده‌ بهبود آن در طبله من یافت می‌نشود. 💠در بازار حجره دارم؛ «و ان یکاد...» می‌فروشم. سرمایه‌ام را خشت می‌کنم و یک جمکران آرزو می‌سازم. تو را در محراب آن می‌نشانم و خود بر در می‌ایستم. کفش‌های زائرانت را به خود می‌آویزم و تا صبح، سلام‌گوی فرشتگانم. @HOWZAVIAN
💠می‌نویسم؛ اما فقط گریه‌ها را. انتشارات خزان، ناشر کتاب‌های من است. باد توزیع می‌کند و رود می‌خواند. 💠 دانش آموزم؛ درس تاریخ را خوب می‌فهمم. تاریخ، یعنی عمرهایی که پایان خود را دیدند و تو را نه. جغرافیا، خنده‌ای است به نقشه‌های آرزو. حساب و هندسه از همه رسواترند؛ زیرا اندازه بی تو بودن، در آمار و ارقام آنها نمی‌گنجد. و چه شیرین است درس انشاء: آن جا به بهانه پاییز و بهار و نوروز و علم و ثروت، از تو می‌گوییم و نقطه و ویرگول را هر جا که خود بخواهیم می‌گذاریم. اما چه بگویم از درس املاء. املاء همان دیکته است، و دیکته مرا یاد حاکمانی می اندازد که مسندِ حکومتشان، سند جدایی ما از تو بود. 💠 آرزومندم یک جمکران. 💠 پیشه من عاشقی است؛ پیشه تو چیست؟ چیست؟ پیشه من، راز نهان گفتن است پیشه تو، دیدن اشک من است از تو نپرداخته‌ام با کسی یاد توأم، صحبت مرد و زن است. @HOWZAVIAN
🍃همراه سپیده یار بر می گردد 🍃با خرمنی از بهار بر می گردد 🌱شمشیر عدالت خداوندی باز 🌱با غیرت ذوالفقار بر می گردد 🔅نزدیک است، دور نیست. ✔️إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَرَاهُ قَرِيباً @HOWZAVIAN
ای عَلَم عالَم نو، پیش تو هر عقل گرو گاه میا، گاه مرو، خیز و به یکبار بیا من ابراهیمم؛ آنگاه که آتش بدو پناه می‌برد و با بت‌سرای عالم از پشم گوسفندانش پر از عشق و عرفان می‌شد اسماعیل منم. کعبه از من برافراشت و زمزم به پای من می‌ریزد صفا، سعیِ من دارد. و مکی‌ترین آیات قبیله‌ام من. عیسی کهتر برادر من بود. آنگاه که به آسمان می‌رفت سفیان را در صلیب و قهر من آویخت، و چه افسون‌ها که هرز من کرد. موسی از نیل نمی‌گذشت، اگر وام خود به من نمی‌پرداخت. شکیبایی ایوب، عاشق یک شب او بود از درس انتظارِ من. محمد(ص) نیای من است؛ نخستین و آخرین سطر از نامه‌ای که من در کنار کعبه، از فراز منبر فرج، پشت به کوهستان غیبت خواهم خواند. منم مهدی، موعود، قائم و منتظَر. @HOWZAVIAN
💠 زندگی را از هر خَسی خواستگاری نکنید زندگی را از کف هر خسی، خواستگاری نکنید؛ منم که شما را خواستارم. کابین شما، کوهی از الماس نور است؛ پاره‌های آهن را به خود نیاویزید؛ تاجی از خار، بر سر مگذارید؛ کفش‌های مزد و مانی به پا نکنید؛ تن‌پوش برفکی که ارمغان زرتشت است، شما را نمی‌زیبد؛ هر نعره‌ای شما را به سماع در نیاورد؛ عربده‌های حنجره‌ی ابتذال، شما را از من بیگانه می‌کند؛ رقص بی‌دست و پای موسیقی، اگر از پرده‌ی جنسیت و دستگاه شهوت کوک شود، میان من و شما هزاره راه فاصله می‌اندازد، و مباد که کورانه، عصا به دست گیرید و قندیل‌های آویخته از سقف مهربانی را فرو ریزید. @HOWZAVIAN
💠 زندگی را از هر خَسی خواستگاری نکنید یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زَر ناسره بفروخته بود من در قاب پنجره شما نشسته‌ام، درها را به هم برمزنید. اشک‌های شما را دانه‌دانه از زمین برمی‌چینم، بر هم می‌گذارم و قصری از بلور می‌سازم؛ آنگاه شما را به ضیافتی که در قصرهای بلورتان، برپاست، می‌خوانم. آیا می‌آیید؟ یا هنوز، مرا باور نکرده‌اید؟ من شمایان را بیش از پدرانتان، و پیش از مادرانتان باور کرده‌ام. کاش شما نیز مرا به اندازه عروسک خواهرانتان باور کرده بودید. @HOWZAVIAN
. هر چه پل پشتِ سرم هست خرابش بنما تا به فکرم نزند از رَهِ تو برگردم... 🔗 معراج قلم @HOWZAVIAN
■ سلسله یادداشت‌های مهدوی ✍️ الناز رحمت نژاد حضرت ولی عصر(عج) در میان ماست و اعمال نا درست ما را می بیند، ولی ما او را نمی بینیم و نمی شناسیم ● با غیبت حضرت مهدی(عج): دوست و دشمن امتحان می شوند، دوست پاداش صبر، شکیبایی، تحمل درد هجران و سرزنش دشمن را خواهد دید، دشمن به کیفر انکار و ستم خود می رسد. 🔗 متن کامل یادداشت @HOWZAVIAN
🔅 سرباز خوشنام حضرت حجت(عج) 💐 نام علی، ورد لبش متن روی عکس👆 را بخوانید 🇮🇷 شادی روحش صلوات @HOWZAVIAN
✔️جهادگری در شرایط خاص ✍️نجمه صالحی می‌خواست فروشگاهش را افتتاح کند از پدرش خواست تا همه اقوام را دعوت کند و افتتاحیه خوبی برپا شد. معمولا هر وقت کار جدیدی را می‌خواهیم شروع کنیم، حمایت دیگران برایمان مهم است خصوصا اگر آن یک نفر تنها فرد تاثیرگذار زندگی‌مان باشد و چون کوه پشت سرمان! دلمان گرم است به حضورش و قوی کار را ادامه می‌دهیم! او نیز برای تبلیغ دین نوظهورش چنین تکیه‌گاهی لازم داشت، کسی که حتی در مقابل مخالفت‌ها، حامی او باشد! و عمو و سرپرست کودکی‌اش این کار را انجام داد! او با فهم عمیق و درک دقیق راه روشن برادرزاده‌اش تصمیم گرفت تا آخر عمر همراهی‌اش کند. او در برابر خدای محمد(ص) تسلیم بود. در روزگار غربت اسلام حامی دین شد! او با از خودگذشتگی بی‌مثال خود از یک کفیل و حامی پا فراتر نهاد و با بذل جان، مال، فرزندان و فداکردن سروری و ریاستش بر قریش، در حمایت از رسالت محمد(ص) جهاد کرد. او به دلیل حفظ جان نبی(ص) و عمق بخشیدن به ریشه‌های درخت اسلام، هیچ گاه به شکل علنی از دین اسلام دفاع نکرد، بلکه بیشتر حمایت مادی، روحی و اخلاقی از پیامبر(ص) و پیروان او می‌کرد. او یک مجاهد فی‌سبیل‌الله بود. عالم‌گیر شدن اسلام نتیجه جهاد او و جهادگرانی همچو اوست. در روایتی در کتاب الغدیر، جلد ۷، پیشوای پنجم(ع) ایمان وی را سنگین‌تر از ایمان همه می‌داند و در این مورد می‌فرماید: «اگر ایمان همه خلق را در یک کفه میزان قرار دهند و ایمان ابوطالب را در کفه دیگر، ایمان رجحان دارد». 🥀بیست و ششم رجب سالروز رحلت سیدالبطحاء علیه السلام تسلیت🥀 @AFKAREHOWZAVI
💠 مهربانی‌ام نذر منتظران من مهربانی‌ام را نذر شما کردم؛ شما در کدام بازار به نیم سکه‌ی زر، قلب خود را فروختید؟ من در زمهریر غیبت، کنار هیچ آتش خون‌گرمی ننشستم که شما را فراموش کنم؛ شما اما چه ارزان بر همه‌ی گرمی‌های خود چوب حراج زده‌اید. خاطر من از شما مکدر نیست، که در آنجا جز نسیم خوشرویی، راه نمی‌داند. شما نیز چنان نباشید که به غمزی برآشوبید، و به دوغی مست شوید. بامدادان، خمار عشوه‌های دوشین، شما را چون شاخه‌های نرم و نازک بید، دود پراکنده می‌کند. بهوش باشید و در پای هر خرمهره، محراب نسازید. غیبت منتظر می‌خواهد، نه عزادار؛ افزار، نه عروسک؛ مهربانی؛ هر چند غمگینانه... @HOWZAVIAN
💠 با تو از کدام دلتنگی خود بگوییم؟ هیچ صبحی نیست که شرمسار از تیره‌بختی خود، در عزای غیبت تو، با سپیده چنین بیگانه نباشد. هیچ گلشنی نیست که زردروی از خزان فراق، به خاری پناه نبرده باشد. و هیچ شمعی نیست که به امید سپیده‌ ظهور، تا صبح فرج، در شبستان انتظار نسوزد. با تو از کدام دلتنگی خود بگوییم؟ از تلخی فراق، یا سختی و طعن‌هایی که می‌شنویم و دلخسته از آن می‌گذریم؟ @HOWZAVIAN