..
🌎 شمارش معکوس
✍️ نجمه صالحی
بعد از وداع با حضرت پدر، ابوالائمه علیه السلام، حرکت به سوی دانشگاه انسانیت را از وادی السلام شروع کردیم.
بوی عطر و گلاب، تصویر مه آلود دود آتش، صدای روضه های عربی و صدای فریاد «کِراج کِراج» رانندهها که مسافرها را به گاراژ می بردند، توجهم را چند لحظهای به خود جلب کرد و حرکتم را کُند.
بعد از گذر از وادیالسلام به جاده اصلی رسیدیم. سربازی طناب بهدست روی مانعهای پلاستیک نارنجی رنگ ایستاده بود تا مردم به وسط جاده نیایند. هر وقت طناب را پایین میانداخت، مردم حرکت میکردند. در هنگام بالا بودن طناب مردم منتظر میایستادند. گویی سرباز چراغ راهنما شده بود و طناب نشان چراغ قرمز!
به هنگام انتظار، سرباز شعار «لبیک یا حسین» سر میداد و مردم، شعار را تکرار میکردند...
دلدادگان حسینی از همان ابتدای راه همچو پرندگان، سبکبال خود را وارد حریم یار کرده بودند و برای رسیدن به معشوق عمودشماری میکردند...
عدهای از همان ابتدای کار با شمارش معکوس عمودهای نجف تا کربلا را میشمردند تا به عمود ۱۴۵۲ برسند....
#شب_جمعه
#صفر #اربعین
#امام_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔆 سلام دختر خورشید
✍️ نجمه صالحی، نویسنده و پژوهشگر
نازدانهٔ پدر!
دختر خورشید!
بانوی نور!
نور چشم آشناترین آشنا!
ای که همچو معنی لقبت بالارفتن و رشد را موجبی!
ای منبع اجابت دعا!
رقیه جان!
هنوز طنین صدای دعوت پدرت، در کوچه پس کوچههای تاریک تاریخ بشری به گوش میرسد.
هنوز داستان مظلومیت پدرت صفحات تاریخ را سرخسرخ نگه داشته و داستان رشادتهای عاشورا حماسیترین شاهنامه جهان را سروده است.
هنوز دستان کوچکت بوی نوازشهای پدرت را میدهد.
هنوز چشمان معصوم و نگاه خستهات، نور امید را به قلب عمه میتاباند؛ از دیدار روی تو، دل عمه آرام میگیرد.
هنوز دل همراهان به وجودت گرم است و همه، چشم امید به بازگشت وطن دارند اما نه بی تو...
چه زود پر کشیدن را آموختی،چه زود رخت سفر پوشیدی!
چه زود از قفس دنیا رها شدی، چه زود بیتابِ پدر شدی!
چه زود از جهانِ جان جدا شدی، چه زود در آغوش پدر آرمیدی! چه زود...
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
#حب_الحسین_یجمعنا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#حب_الحسین_یجمعنا
✍️ صاد مقدم، عضو تحریریه مدادالفضلاء
اما درست پشت سر بابا، حاج آقا حمزه لو و حاج آقا اسدی که برای بدرقه خواهر زاده و دخترش اومده بودن ایستاده بودن. با یک خداحافظی تصنعی و رسمی که اصلا مال من نبود با بابا خداحافظی کردم. بابا آدم احساساتی هست، یک بار کربلا رفته، اما خاطره اش را تا حالا هزار بار برامون گفته، یعنی ما کلا آدمای خاطره بازی هستیم. به قول مادربزرگم همیشه میگه: بابا بزرگ فقط سه ماه سربازی رفته ولی اندازه ۳۰سال برامون ازش خاطره گفته.
🔗 متن کامل این روایت
#اربعین #کربلا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
📌 میزان دینداری دور از شعارزدگی
✍️ هاشم جنگجو
اگر بخواهیم واقع بینانه و به دور از شعارزدگی اظهار نظر کنیم، خیلی واضحه که بخشی از مردم ریزش کردند و بر خلاف سالهای قبل در مراسمات شرکت نمیکنند و در برخی مناطق، حضور مردم کمرنگتر شده، ولی...
اولا از آن طرف رویش های زیادی هم وجود داره و برخی هیات ها خیلی رشد داشتن
ثانیا این حد از ریزش اصلا متناسب با حجم تبلیغات ضد دین نیست.
اینکه در مقابل سیل عظیم و بنیان کن شهوات و شبهات، هنوز چنین صحنه هایی👆 رقم میخوره، خارق العاده است و با محاسبات عادی جور درنمیاد.
🔺ان لقتل الحسين(ع) حرارة في قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا
#حب_الحسین_یجمعنا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN