🔵 اسنپبک؛ بازگشت قطعنامهها یا بازگشت عقلانیت به میدان قدرت؟
🖊 حسین انجدانی
اجرای مکانیسم موسوم به ماشه یا «اسنپبک» از سوی سه کشور اروپایی، اگرچه در ظاهر اقدامی حقوقی ذیل بندهای توافق هستهای تلقی میشود، در حقیقت نشانهای از بازگشت کامل غرب به منطق قهری قدرت و فروپاشی هرگونه اعتماد متقابل در مناسبات بینالمللی است. بازگشت قطعنامههای شورای امنیت بهویژه قطعنامه ۱۹۲۹، بازگشت روح تهدید و اجبار است؛ بازگشت جهانی که میخواهد ایران را از مدار استقلال و اقتدار به دایرهی انفعال بازگرداند. در این میان، صدور مجدد مجوز برای بازرسی، توقیف یا حتی انهدام کشتیهای ایرانی در آبهای بینالمللی، نهتنها نقض آشکار اصل حاکمیت ملی، بلکه اعلان رسمی جنگ اقتصادی و امنیتی علیه جمهوری اسلامی است.
اما غرب، در تحلیل خود از ایران، مرتکب خطای راهبردی است. ایران ۱۴۰۴، ایران ۱۳۸۹ نیست. امروز، ساختار دفاعی و بازدارندگی جمهوری اسلامی به مرحلهای از بلوغ رسیده که هر اقدام میدانی علیه منافع ایران، بلافاصله موازنهی منطقهای را دگرگون خواهد ساخت. در این میان، بازدید میدانی سردار پاکپور، از تجهیزات دریایی سپاه در خلیج فارس، پیامی واضح و هوشمندانه بود؛ پیامی که در زبان دیپلماسی امنیتی ترجمهای جز «پرهیز از حماقت استراتژیک» ندارد. این بازدید، نه نمایش قدرت بلکه اعلام آمادگی بود؛ اعلان اینکه هرگونه تعرض به حریم دریایی ایران، در حکم گشودن در جهنمی است که آغازش با دشمن است اما پایانش با او نخواهد بود.
در صورت ارتکاب خطا از سوی آمریکا یا هر عضو دخیل در سازوکار اسنپبک، تبعات آن فراتر از جغرافیای خلیج فارس خواهد رفت. توقیف کشتیهای کشورهای متخاصم، مینریزی هوشمند در گذرگاههای راهبردی، اختلال در جریان انتقال انرژی و حتی بستهشدن احتمالی تنگهی هرمز از جمله گزینههایی است که نه در مقام تهدید لفظی، بلکه در مقام واقعیت عملی، روی میز تصمیمسازان امنیتی کشور قرار دارد. این بار، دریاها نه میدان تجارت که عرصهی تقاص خواهند شد و نظم انرژی جهان، با شوکی تاریخی مواجه میگردد. رکوردهای قیمت نفت، سقفهای تازهای را تجربه خواهد کرد و آنگاه، همان دولتهایی که امروز پرچم تحریم را در دست دارند، در صف التماس امنیت خواهند ایستاد.
با اینحال، پاسخ ایران صرفاً نظامی نیست. معادلهی بازدارندگی جمهوری اسلامی، ترکیبی از قدرت سخت و نرم است. ایران با توان موشکی و پهپادی، دست بلند امنیتی دارد و با عمق استراتژیک منطقهای، بازوی نامرئی خود را در هر نقطهای از خاورمیانه مستقر کرده است. شبکهی مقاومت، مرزهای ژئوپلیتیک ایران را به وسعت آرمان امت اسلامی گسترش داده است و هر تهدید علیه ایران، بهمعنای فعال شدن جبهههای متعدد در جغرافیای واحد مقاومت است. از سوی دیگر، قدرت نرم جمهوری اسلامی، در منطق و عقلانیت خودنمایی میکند؛ زیرا ایران آغازگر هیچ جنگی نبوده و نیست، اما در هیچ جنگی نیز مغلوب نخواهد شد.
تجربهی تاریخی نشان داده است که «ترس از جنگ»، خود زمینهساز جنگ است. ملت ایران، اهل جنگطلبی نیست اما اهل تسلیم نیز نیست. هرگاه دشمن احساس کند که ما از تقابل میهراسیم، حمله را نزدیکتر میبیند؛ و هرگاه بداند که ما آمادهایم، صلح را برمیگزیند. این همان منطق بازدارندگی هوشمند است که بر سه رکن استوار است: اعتماد به توان ملی، توازن در تهدید و تدبیر در پاسخ.
اسنپبک، بازگشت تحریمها نیست؛ بازگشت حافظهی تاریخی ملتی است که بارها محاصره شد و هر بار، از دل محاصره، موازنهای تازه آفرید. آنان باید بدانند ایران، امروز نه متهمِ میز مذاکره، بلکه معمار میز قدرت است. هرگاه قدرتهای جهانی بخواهند مسیر خصومت را برگزینند، باید پیامد آن را نیز بپذیرند: دریاهای ناامن، نفت گران، و جهانی که از سایهی خشم ملتها در امان نخواهد بود.
#ایران_قوی
#مکانیسم_ماشه
#دریا
#نویسندگان_حوزوی_تهران 
@howzavian_tehran
                
            