🔻🔺 منِ همیشه منتقد
✍ علیرضا داودی
🔸منِ همیشه منتقد، محصول همان باور است که می گوید من نقد می کنم پس هستم. همان باور که ما یکجا نشستگان را همواره طلبکار قرار می دهد در برابر هر کس که قدمی حتی اشتباه برداشته و به ما اجازه می دهد از لکه های سیاه دیگران بگوییم ولی نپرسیم چرا لباس خودمان سیاهِ سیاهِ سیاه است.
🔹این واقعیت که ما منتقد فراوان داریم به همه چیز و همه اشخاص، غیر قابل انکار است اما درد آنجاست که وقتی می گوییم در کنار نقد انجام شده چه راهکاری می توانید ارائه دهید، به ناگاه کوچه علی چپ می شود جذاب ترین منطقه توریستی برای همین همیشه منتقدان
🔸ما به اقتصاد جمهوری اسلامی و بانکداری و غیره نقد داریم و همیشه از ربای جاری در زندگی مردم شاکی هستیم اما وقتی بعد از سه دهه گروهی با تمام اشکالات و محسنات طرح جدیدی را برای اصلاح ساختار بانکی ارائه می کنند، به ناگاه همان منِ منتقد فعال می شود و هر چه هست و نیست را زیر ضربات نقد می کشاند، ولی به محض اینکه می پرسیم خب جایگزین چه دارید، ما را به آینده ای نامعلوم حواله می دهند که از دیگ خالی شان شاید نوبرانه ای برای نظام اسلامی استخراج شود.
🔹ما به فرهنگ و سیاست های فرهنگی هم انتقاد داریم؛ منتقد تمام بحران های اجتماعی و فرهنگی هستیم و دائما می نالیم چرا مردم علی الخصوص جوانان به سمت فرهنگ غربی سوق پیدا کرده اند و بی حجابی گسترش می یابد و غیره.؟
🔸 چرا الگوی جوان مسلمان ایرانی فلان خواننده، فلان بازیگر یا فلان فوتبالیست خارجی است یا چرا پخش زنده گفتگوی دو ایرانی معلوم الحال در اینستاگرام از هر تجمع و سخنرانی مذهبی ما بیشتر بیینده دارد؟
🔹علی رغم پذیرش تمام این نقد های صحیح و دغدغه های دلسوزانه اما باید پرسید شما که به عنوان متولیان دینی و حوزوی امور فرهنگی، بودجه های مناسبی شاید بیش از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت می کنید چه دست آوردی داشته اید و اصلا چه برنامه و طرحی را اجرایی و چه نتایجی را بدست آورده اید؟
🔸همین قم به عنوان مرکز حضور و زیست متولیان دین تا چه میزان در برابر این بحران های فرهنگی و اجتماعی توانسته الگوی مناسب خود را ارائه و ترسیمی از یک شهر اسلامی را ارائه دهد؟
🔹وضعیت جوانان طلبه که کاملا از نظر تربیتی در اختیار شما قرار دارند از منظر فرهنگی و نوع زیست اجتماعی چقدر مطلوب است که به دست پرورده های نهادهایی چون آموزش و پرورش و دانشگاه ها نقد می کنید؟
🔸ما به فیلم و سریال های صدا وسیما تا سینما و تئاتر و موسیقی و غیره هم انتقاد داریم تا جاییکه در این ایام خانه نشینی کرونایی، خسرو عرصه فلسفه هم برای نقد پایتخت دست به قلم می شود؛نقدهایی که کاملا صحیح و تکراری است اما اینجا نیز باید بپرسیم چرا فقط فراستی وجود ما قعال است؟
🔸تا کنون این منِ همیشه منتقدچه طرح ایجابی برای ساخت یک محصول تصویری ارائه کرده است؟ چه فیلم نامه ای را ارئه کرده که ظرفیت جذب حلال مخاطب را دارا باشد؟
🔹چگونه نقد می کنیم در حالیکه نقد شونده حتی نمی داند آنچه ما می خواهیم را چگونه می توان ساخت، آیا ما ابزار و امکانات لازم برای تولید محصول صحیح را به صورت کاربردی ارائه کرده ایم که اکنون به نقد آنچه تولید شده می پردازیم؟
🔸اصلا خروجی چند دهه همکاری حوزه و صدا وسیما در تربیت طلاب سینمایی چیست که حتی مجموعه هایی مانند اوج دست به دامان تنابنده ها برای تولید یک فیلم یا سریال مخاطب محور می شوند؟
🔹انتهای این حضور روحانیت در صدا و سیما شاید دکتر معینی پور باشد که مدیر شبکه 4 سیما است و در مورد ایشان هم فقط نقد می بینیم آن هم عموما توسط املا ننوشته ها.
🔸الغرض که ما❗️ ممتقدیم❗️ ( کسی که به صورت ممتد نقد می کند) و یا بهتر بگویم زنده به انتقادیم اما عموما راهکاری برای حل مشکلات نداریم و همین خود مهم ترین بحران عصر جمهوری اسلامی است.
‼️رونوشت خدمت نویسنده همین متن که خودش هم بخشی از این جریان زنده به انتقاد است جهت تلنگر‼️
@feckrat
#فرهنگ_نقد
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian