#طنزک
😊 بفرمایید شام!
✍ علی بهاری، نویسنده حوزوی
قبلا نمیشد با خانواده سینما بری، الان ماهواره هم نمیشه دید. بله؟ چی؟ از اتاق فرمان اشاره میکنن ماهواره ضایعتره. راستش ما تازه نصب کردیم هنوز مسلط نیستیم. البته نمیبینیم. گاهی رصد میکنیم. دیشب داشتیم یه برنامه رصد میکردیم درباره شام و این چیزها. سه تا گشنه میرن خونه یه گشنه دیگه اون براشون شام از بیرون میگیره و اینهام آخرش میگن غذاشون نمک نداشت، نوشابهشون گاز. ولی چرا این جوریان؟ یعنی سریال ترکیهای پیش اینها، کلید اسراره. داداش یه تعهدی، مسئولیتی، چیزی. شما وقتی با یکی ازدواج میکنی، یعنی با اونی دیگه. اون هم با توئه. مگه مودم خونس رمزش رو همه دارن؟ تازه ما مک آی پی مودم رو هم فعال کردیم، آقا بهروز نتونه وصل شه.
روابطشون هم خیلی جالبه. یعنی اولش که میان تو، رامین و سارا نامزدند، پرهام و پریسا هم دو تا بچه دارند. برنامه که تموم میشه، پرهام و سارا نامزدند، رامین هم با پریسا بچههای پرهام رو به سرپرستی قبول میکنه. یعنی آدم اسپارتاکوس ببینه باز متوجه اهمیت عفاف میشه ولی دوستان کلا رد دادند.
شما که اینقدر اهل بریز و بپاشید چرا به لباس که میرسید صرفهجویی میکنید؟ طرف یه لباس پوشیده قشنگ معلومه قبلا ماسک بوده. کشیدنش کارکرد تنپوش پیدا کرده. بعد میگه «این مقدار رو به اصرار رامین جون پوشیدم و الا من خودم طرفدار آزاداندیشیام» شما مطمئنی رامین معنی کلمه اندیشه رو درست گفته بهت؟ گولت زده به نظر. بعد این رو هم به اصرار رامین جون پوشیدی؟ یعنی رامین نمیگفت، برنامه استخر داشتید؟ دیگه شما تو تایلند هم بخواهی مسابقات شنا شرکت کنی چارچوبهایی داره. یعنی مورد داشتیم طرف تو پاتایا، لب ساحل داشته آفتاب میگرفته، پلیس ساحل اومده گفته «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت»
غذاهایی که هم میخورن با مزست. طرف واسه مهمونهاش کباب کوبیده ایرانی زده با زعفرون خراسان و ریحون تازه و پیاز. بعد بغلش، ودکا آورده! داداش خود کبابی «برادران لاوروف به جز سرگئی» تو مسکو، کنار کوبیده، دوغ آبعلی میده. آخرش هم میگه: «آرتور! میز چهار، دو سیخُف کوبیدُف اضافُف.» تو چقدر جوگیری آخه؟ خلاصه ماهواره نبینید. اگر هم میبینید مثل ما رصد کنید فقط. غرقش نشید!
#من_و_تو
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN