eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.4هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
614 ویدیو
205 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شیخی که مفید بود به قصد مسجد، از خانه بیرون زده بود همه فکرش،مشغول خوابی بود که شب گذشته دیده بود. یعنی چه می‌شود؟ خواب من شیطانی نبود. این را مطمئنم. پس تعبیر آن چه می‌شود؟ من چگونه حسنین (علیهما‌السلام) را تعلیم دهم؟ آنان امام بر حق من هستند. با پاهایش سنگ‌ریزه‌های کوچه پس کوچه های کَرَخ را کنار می زد و با خود زمزمه می کرد: من کجا و بانوی دوعالم فاطمه کجا!؟از من خواسته به فرزندانش تعلیم دهم؟ حتما تعبیری دارد این خواب‌من.خدایا کمکم کن. شیخ مشغول عوالم خود بود که خود را در جلوی مسجد کرخ بغداد یافت. بعد از نماز در گوشه‌ای از مسجد درگیر رویای ناپیدای خود بود که بانویی عفیف به سمتش آمد. در حالی‌که دستان پسران خردسال خود را گرفته بود؛گفت: _ حضرت استاد عرضی داشتم خدمتتان. _ بفرمایید بانو در خدمتم. _ از شما می خواهم به این دو فرزندم علم بیاموزید و متعلم به علم دیانت کنید. اینان دو سید جلیل نسب هستند.سید مرتضی و سید رضی. نگاه شیخ با نگاه دو کودک معصوم تلاقی می کند و نور امید و علم را در چشمان آنان می یابد. یاد احوال آن روز خود می‌افتد، از پس خوابی نامعلوم که حالا به عینیت رسیده بود. برقی از رضایت در چشمان شیخ تابید.رو به مادر کرد و گفت: _ با کمال میل حاضرم آنان را به شاگردی بپذیرم. مادرشان سفارش آنان را کرده است. ✍️ دل گویه @HOWZAVIAN