.
جای نظامی خالی
✍فاطمه میریطایفهفرد
"صحنه" عجب صحنههایی در تاریخ ثبت کردهاست، تاریخ و تمدنی مکتوب که تنه به تنه با کتیبههای جیرفت میتازد و من دنبال یک مکان برای خوابیدن در این شهر ویژه هستم. چندباری در این شهر خوابیدهایم، اما اینبار مدرسه همیشگی را پیدا نمیکنیم، شهر پر بود از هوای اربعین و معرفی شماره تلفنی برای پاسخگویی، شماره را میگیرم، پشت خطم، هی بوق میخورد و هی زنگ. عجیب بود برایم که این موقع هم پاسخگو هستند؛ این موقع یعنی بیش از ۱۲ نیمه شب.
کسی از آن طرف سلام میکند، من هم علیک میگویم و تا بخواهم توضیح دهم میگوید حاج خانم بفرمایید. توی دلم میگویم خدا از دهنت بشنود، یعنی میشود من هم حاج خانم شوم؟
توضیح میدهم دنبال موکبم برای اسکان، همان لحظه بلوار امام خمینی شهر را به سمت بیستون ترک میکنیم. پس یعنی نمیشود صحنه خوابید. مرد پشت خط توضیح میدهد و اصرار دارد تا کرمانشاه برویم و آنجا ساکن شویم.
سوال پیچش میکنم:
_خود بیستون جایی نداره؟ هَرسین چی؟
_نه خانم بیستون نه، هرسین هم از راه شما دوره، اصلا اون ور نمیرید.
_امامزاده باقر چی؟
_ بله بله اونم هست ولی شلوغه برید موقعیت عبدالمحمد چراغی، چون خلوته، تحویلتون میگیرن، اگر نپسندیدید برید دانشگاه صنعتی. این موقع بود که لهجه با شیب ملایمی، کرمانشاهی میشود.
موقعیت مکانی هردو جا را ارسال میکند.
گوشی را که قطع میکنم پسرم میپرسد:
_مامان نگفت شما که خودتون همه رو بلدید.
خندهام میگیرد. من دنبال خوابیدن یک شب در کنار کتیبه بیستون بودم و نمیشد این را بگویم.
از مجموعه جهانی بیستون رد میشویم، کتیبه را نور پردازی کردهاند. از دور هم قشنگ است در شب هم قشنگ است، قشنگ که چه عرض کنم فوقالعاده است.
از خودم میپرسم پس چرا دستکندههای فرهاد را نورپردازی نکردهاند؟!
دنبال وجه شبه هستم از این راه، از عشق و از دیرینگیاش.
حتما باید دلیلی باشد که من تاریخ بلد، نابلدم، که این جاده، از قبل آمدن حضرت عشق، میزان و تراز دلدادگی بودهاست.
ترازی که برای محک عاشقان برای عرض دلدادگی و ارادت، از اینجا طی طریق میکنند به سمت مشایه و نهایت به سمت حسين(عليه السلام).
این خاک جذبهای دارد که عاشق شناس است.
به سمت مرز خسروی میرویم، البته باید #بان_قلعه و #چهارقاپی و #عمارت_خسرو را هم رد کنیم. ببین الان چقدر جای نظامی خالیست!
نظامی کجایی که مروارید عشق و علاقه را رشته کنی و هفت پیکر بنویسی، دیوان غزلیات بسرایی؟! آنقت بنشینی کناری و به هنر عشق آفرین بگویی...
#سفرنامه #یکم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI