eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
530 ویدیو
186 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 کتاب علمدار عاشقی به همت یکی از نویسندگان حوزوی منتشر شد ✍️ با تقریظ استاد احمد عابدی و به قلم حجت الاسلام علی تقوی دهکلانی @HOWZAVIAN
. 💐 ساده و زیبا و غیر نمایشی ❤️ پذیرایی و اجرای برنامه توسط دو روحانی سید در روز ولادت امام رضا علیه السلام برای کارگران روز مزد کنار خیابان(عمار یاسر قم) @HOWZAVIAN @jarass
؛ «ضرب‌العجل» یا «ضرب‌الاجل» 📗 وقتی کسی برای دیگری ضرب‌الاجل تعیین می‌کند، یعنی او باید کاری مشخص را تا زمانی معین انجام دهد. واژهٔ «اجل» یعنی مدت و مهلتِ [انجامِ] چیزی. بنابراین، «ضرب‌الاجل» می‌نویسیم نه «ضرب‌العجل»؛ چون به‌هیچ‌وجه با «عجله» ارتباط ندارد. 💠 بیایید : @behtarbenevisim @HOWZAVIAN
. 📌 تحلیل "علامه محمدتقی جعفری" از دلایل و علاقه مردم اروپا به سگ ⭕️ ‏در پاريس، بلكه در تمام كشورهاي اروپايي كه مشاهده كرديم يا دوستان ساكن اين كشورها نقل كردند، ⚠️ علاقه به سگ در درجه اول از حيوانات قرار دارد. موضوع سگ موقعيت با اهميتي در جوامع غربي اشغال می‌کند. بطور فراوان وقتي كه افراد به يكديگر می‌رسند بجاي پرسش از حال خویشان طرف، احوال سگ را می‌پرسند. 💡 بنظر می‌رسد: دو موضوعِ روانيِ مهم، انگيزة علاقه به سگ بوده باشد: 1️⃣ تسليمي كه حيوان از خود نشان ميدهد و حس اطاعت جويي مردم را اشباع مينمايد. 2️⃣ احساس لزوم وفا و گرايش و محبت كه ميان افراد وجود ندارد يا فوق العاده اندك است، بوسيلة سگ اشباع ميگردد. اختلافات علمي و ايده اي بسيار زياد است. 📆 سه شنبه، ٤ آبانماه (۱۳۵۵)_ ۲ ذي القعده_26 اکتوبر (1976) @HOWZAVIAN
💐 گعده یادداشت خوانی نویسندگان حوزوی با حضور و مشاوره استاد جواد محدثی در سالن جلسات معاونت هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد. @HOWZAVIAN
📌 آبروی آواره ✍️محمدجواد محمودی شیخ رجبعلی خیاط، مستأجری داشت که زن و شوهر بودند و ۲۰ تومان اجاره از آن‌ها می‌گرفت. بعد از چند وقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدند. شیخ بعد از گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، یک دو تومانی پر قنداقش گذاشت و فرمود: «آقا یدالله! حالا خرجت زیاد شده، از این ماه به جای بیست تومان، هیجده تومان بدهید.» 🙏🏻آقای صاحب‌خانه، اجاره بهای خانه‌ی قبر، است... 🙏🏻آقای آبروی تو نزد پروردگار، مستأجر دل کودکی است که پدرش این روزها کمتر لبخند می‌زند و دائما در فکر است! 👈🏻با ده برابر کردن اجاره، اول آبرویت آواره می‌شود، بعد هم مستأجرت... پیامبر گرامی‌مان گفت: «به ساكنان زمين كنيد، تا آن كه در آسمان است به شما رحم كند.» @HOWZAVIAN
🔰 سانس اختصاصی تماشای فیلم در سینما تربیت قم ↙️ اگر دوست دارید تا این فیلم را با ما به تماشا بنشینید، به ادمین کانال پونز مراجعه کنید. @ponezs 📅پنج شنبه 26 خرداد ساعت 18:20 @HOWZAVIAN
🌼 بانو امین ✍️ فاطمه میری -علویه خانم - جانم بفرمایید - به بازار برو و این ترمه را بفروش - بانو این.. این خیلی ارزش دارد این یادگار جهیزیه شماست. - میدانم بفروش برایم با پولش قاطری کرایه کن باید به نجف آباد برود.... ترمه خیلی زیباست قبول دارم یادگار جهیزیه هم باشد که جای خود را دارد. اما علم آموختن و فرا گرفتن دانش برای بانو امین از همه چیز گواراتر بود زیبایی دانش، از زیبایی ترمه‌ی قدیمی بیشتر چشمش را نوازش می داد. درست است که همسرش متمول بود و خودش نیز .ولی این حتی دلیل کوچکی برای یادگیری و علم آموزی ایشان نبود. شاید اولین دلیل اراده بود که این بانو در رسیدن به هدفش داشت و هدفی که مقدس بود و با توکلی که با روحش عجین شده. پس مال فرع ماجرا هم نمی‌شد بسیار متمولان که در آن عصر زندگی می‌کردند ولی درگیر مال بودند و چه بسیار زنانی که می‌توانستند در آن ایام تحصیل کند، ولی نخواستند. اما ایشان حتی به اندازه دل بستگی به یک ترمه‌ی قدیمی و یادگاری وقت نداشت. دلبستگی‌ها از او دور می شوند او دلبسته یک عشق واقعی می‌شود.شاید مرگ فرزند پایان کار یک زن باشد ولی او به حبل محکم الهی چنگ میزند و از این امتحان سخت هم سرفراز بیرون می‌آید. حالا او مجتهدی شده که بسیاری از مردان آرزوی رسیدن به این مقام را دارند و کتاب‌هایی که یادگاری ارزنده از ایشان است که بیشتر به معجزه می‌مانند. و تفسیرقرآنی که زلال است و نورانی. اجازه اجتهاد خیلی از علما را امضا کرده و حالا او یک بانوی تمام عیار ایرانی است که فخر ایران است و فخر دین. و من از پس سالها صدایم را صاف کنم و می‌گویم از استادانی درس گرفتم که شاگرد شاگرد بانو امین بوده‌اند و خود همین بار سنگینی روی شانه هایم می‌گذارد. که حالا من چه وظیفه‌ای دارم در مقابل دینم در مقابل امکاناتی که در اختیارم قرار داده شده و در مقابل زمانه‌ای که ‌زندگی میکنم؟!.زمانه‌ای بسیار فراهم‌تر و فراخ‌تر از زمان بانو امین. زمانی که درس خواندن زن با افتخار همراه است. بیانم ناقص است از بیان مقام علمی و عملی ایشان. نام ایشان را از ذهن می‌گذرانم و می‌گویم من می‌توانم؛ می‌شود... @HOWZAVIAN
📸 تصاویر گعده چهارم با حضور استاد جواد محدثی ✍ به همت اداره هنرهای تصویری معاونت هنر و رسانه‌ی دفتر تبلیغات و جمعی از نویسندگان حوزوی @HOWZAVIAN
📌مستند جنجالی از شبکه مستند ✍️ بابک شکورزاده "جوان جاهلی به صورتم آب دهان انداخت و این کار زمینه‌ساز طلاق با نامزدم شد." این خلاصه‌ای از بیان یک طلبه بود که در مستندی از شبکه مستند پخش شد. قسمت‌هایی از این برنامه مستند که مصاحبه‌ای با یک طلبه است به طرز گسترده‌ای در فضای مجازی در حال پخش شدن است و حتی در رسانه‌های معاند نیز بازتاب داشته است. دراین مستند به شکل عجیب و غیر متعارفی چهره طلبه پوشانده شده است که می‌تواند زمینه‌ای را برای تمسخر ایجاد نماید؛ هم تمسخر آن طلبه و هم آن برنامه تلویزیونی. اینکه به هر دلیلی چهره مصاحبه شونده نامشخص باشد اشکالی ندارد و آن شخص مخیّر است که چهره‌اش نمایان باشد یا نباشد؛ ولی در این مورد کج‌سلیقگی صورت گرفته - که چه بسا ناخواسته بوده- و به قول معروف تو ذوق مخاطب می‌خورد و یک پس‌زدگی را به همراه دارد؛ هر چند که سخنان مصاحبه شونده حق باشد. بهتر بود به جای اینکه به این نحو نامأنوس چهره پوشانده شود، مثلا با تغییر نوع نورپردازی و تکنیک‌های خاص تصویربرداری یا تصویربرداری از پشت سر این مخفی‌نمایی صورت پذیرد که چه بسا جنبه هنری نیز داشت واین تبعات منفی را به همراه نداشت . نکته دیگر پیرامون محتوای این مصاحبه است. در این مصاحبه علت طلاق طلبه سوال می‌شود و او می‌گوید زمانی که با نامزدمش در پارکی راه می‌رفتند جوانی موتوری آمد و بدون هیچ دلیلی به صورتش آب دهان انداخت و همین مسئله سبب شد که نامزدش او را بین لباس طلبگی و زندگی کردن با او مخیر کند و همین مسئله منجر به جدایی شد. این مطلب واقعیتی بوده که این طلبه از زندگی شخصی خودش مطرح کرده است، ولی نکته‌ای که باعث سوء استفاده رسانه‌‌های معاند می‌شود این است که اینگونه وانمود می‌کنند که روحانیت در ایران پشتوانه مردمی ندارد و وجهه اجتماعی‌اش مخددوش است. این در حالی است که خیلی از طلبه‌ها به خصوص طلبه‌هایی که در شهری مثل تهران ساکن هستند و در میان مردم رفت و آمد دارند اذعان دارند که آن‌قدر که از مردم احترام دیده‌اند، توهین ندیده‌اند. این نکته مهمی است که بعضا مغفول می‌ماند و دستاویزی برای انسان‌ها و رسانه‌های مریضی می‌شود که همیشه دنبال بهانه جویی و سوءاستفاده هستند . درست است که بعضی‌ها مانند این جوانی که آب دهان انداخته از روی جهالت و یا حتی عناد بعضا اهانت‌هایی را نثار روحانیون می‌کنند؛ ولی این‌ها جامعه حداکثری ایران را شامل نمی‌شوند. بخشی از این اهانت‌ها ریشه در عملکرد اشتباه برخی روحانیونی دارد که بعضا هم دارای پست و مقام بوده‌اند و زندگی‌ آن‌ها با مرام اسلام فاصله قابل توجهی داشته و این مسائل بدبینی‌هایی را ایجاد کرده است. علاوه بر این‌ها لجن‌پراکنی شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای ‌مسموم نیز در این بدبینی نقش قابل توجهی داشته است. جا داشت که در این برنامه مستند، از این منظر هم آسیب شناسی می‌شد و مسئله به گونه‌ای مطرح می‌شد که این شائبه‌ها را ایجاد نکند. نکته دیگری که در این مستند به آن اشاره شد و جای تأمل دارد این است که برخی از مردم در مواجهه با چنین موضوعی که یک طلبه طلاق گرفته ممکن است دچار قضاوت‌های ناصحیح شوند و بدون اینکه از اصل ماجرا اطلاعی داشته باشند احیانا انگی را به آن بنده خدا بزنند و صرفا به خاطر این که همسرش خواستار جدایی بوده تصور کنند که این طلبه مشکلی داشته است که کار به طلاق کشیده شده است. این حساسیت‌ها از جانب مردم تا حدودی طبیعی است ولی نباید باعث قضاوت نابجا شود و فورا طلبه‌ی بی‌نوا متهم کرد. @HOWZAVIAN
🔻 «پاسخ عنکبوت مقدس» ✍️ علی بهاری این تعبیری بود که بعضی متدینان برای توصیف فیلم بدون قرار قبلی، آخرین ساخته بهروز شعیبی به کار می‌بردند. توجه محوری به حرم امام رضا علیه السلام و کرامت رضوی موجب شده بود این فیلم را پاسخی سینمایی و درخور به حرمت‌شکنی عنکبوت مقدس بدانند. فیلم را که دیدم یخ کردم. انتظارم بیش از اینها بود. زیرا: ✅ قصه اساسا قابلیت تبدیل شدن به فیلم را ندارد. این ماجرا را می‌توان در یک فیلم کوتاه جمع و جور کرد. ✅ تعلیق که مهم‌ترین ابزار کارگردان و نویسنده برای میخ‌کوب کردن مخاطب است در این فیلم نبود. به تعبیر دقیق‌تر، قصه اساسا ظرفیت تعلیق بیش از این را نداشت. ✅ پرهیز از کلیشه‌گویی و حدس‌پذیری پایان داستان موجب شده بود نویسنده از آن سوی بام بیفتد و یک پایان ضعیف و سرد را برای فیلم طراحی کند. اگر به جای ساخت فیلمی با این قصه ضعیف، از دفتر ثبت کرامات حرم رضوی، سراغ چند بیمار شفایافته یا گره بازشده را می‌گرفتند ماده خام بهتری برای ساخت اثری درخور به دست می‌آوردند. @HOWZAVIAN