eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
29.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. «مداحی و حرف‌هایی تازه در سطح حکم‌رانی» ✍رحیم آبفروش فاطمیه اول گذشته بود و در مسیر مسافرت‌های بینِ‌شهری، گوش‌دادن به کارهای فاطمیه، مسیر را کوتاه می‌کرد... روح‌الله هم به‌مثابه کارگردان رادیویی، صوت‌ها را انتخاب می‌کرد و در نوبت پخش قرار می‌داد... لابه‌لای کارها، یک قطعه میخ‌کوبم کرد! با تمام کارهای قبل و بعد متفاوت بود، به روح‌الله گفتم دوباره بگذار... دوباره... و بازهم... هرچه بیش‌تر گوش می‌دادم باور می‌کردم اتفاق متفاوتی رقم خورده... شاید در مدت کوتاهی، ده‌ها مرتبه گوش دادم... فیلم جلسه را که دیدم، تحیر و تحسینم مضاعف شد... تعجب می‌کردم چرا در این مدت، سروصدایی به پا نشده؟ چرا دیر دارم می‌شنوم؟... متن کامل: https://eitaa.com/qoqnoos2/421 @HOWZAVIAN
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
🥀 تورق می‌کنم، یک قتل را که در همه دنیا اگر قتلی شده حداقل پرونده‌ای دارد گزارش می‌نویسد: کودتا چی‌ها رسیدند و هزاران پشته هیزم به پشت در چیدند و سپس با نعره‌هاشان پرده‌ی حرمت دریدند و کنار در هر آنچه بود را آتش کشیدند و زبانه‌های آتش، گوشه‌ی معجر رسیدند و تمام این دقایق بچه‌هایِ مرد، دیدند و بمیرم این گزارش، خط به خط خون است و خاکستر بمیرم لحظه‌ی دندان به‌هم ساییدن حیدر" گزارش می‌نویسد: قتل با جسمی گران بوده و مقتوله، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده گزارش می‌نویسد: با لگد در را شکستند و و مقتوله همان دم اتفاقا پشت آن بوده گزارش می‌نویسد: بار شیشه داشته آن زن گزارش می‌نویسد: زخم و تاول توامان بوده دری بودست با گل‌میخ‌هایی، جای جای آن گزارش می‌نویسد: میخ در هم خون‌چکان بوده گزارش گریه کرده خط به خط از غربت شویش گزارش شرم دارد که بگوید میخ و پهلویش گزارش می‌نویسد: "زن که دست از در رها کرده گزارش می‌نویسد؛ زن کنیزش را صدا کرده" مرورش می‌کنم هربار، با اندوه از اول نمی‌دانم چه بود اینها؟ گزارش بود یا مقتل؟!؟ بمیرم این خطش که سال‌ها اندوه جان بوده جوان بوده، جوان بوده؛ چرا پس قامتش همچون کمان بوده؟ چگونه زنده‌ام، از خواندن این روضه‌های تو چگونه من نمردم، از غم واغربتای تو تو برگشتی به آنجایی که اهلش بوده‌ای خانم و حیدر یکه و تنهاست بین بچه‌های تو کسی نگذاشت "جانم" پشت اسمش بعد پروازت دلیل گریه‌های او، مرور خنده‌های تو اذان گفتند؛ پس این بیت‌ها ختم بخیر اند و خوشم با چند رکعت نوکریم در عزای تو همه عمرم اگر پرسید هرکس کار و بارم چیست سرم بالاست مادر که گدای تو، گدای تو... @hasankhosravivaghar
🟢لایه‌ٰهای سه‌گانه جهاد از نگاه سیدحیدر ‌آملی ✍️ احمدحسین شریفی سيد حيدر آملی در کتاب بسیار ارزشمند انوار الحقيقة و اطوار الطر يقة و اسرار الشريعة، بسیاری از آموزه‌های دینی مثل نماز و روزه و و حج و ... را در سه سطح و لایه تحلیل و تبیین می‌کند. آموزه بسیار کلیدی و مهم «جهاد» را نیز در سه سطح «شريعت»، «طريقت» و «حقيقت» بيان می‌کند: ✔️جهاد اهل شريعت يعنی جهاد با کفار؛ ✔️جهاد اهل طريقت يعنی جهاد نفس ✔️و جهاد اهل حقيقت يعنی جهاد با عقل نظری و دفع شبهات و شکوک آن. زيرا عقل را راهی به عشق نيست. @HOWZAVIAN
💢 غـرب فاصله بسیاری تا «بی‌ایــمانی» دارد ✍️ حبیب الله بابایی، استاد حوزه و دانشگاه ▫️چارلز تیلور به عنوان کسی که به‌جای نظریه پردازی درباره سکولاریسم، سعی دارد روایتی پدیدارشناختی از امر سکولار و دنیای غرب ارائه دهد می‌گوید: هنگامی که سکولارشدگی را در دنیای غرب دنبال می‌کنم، می‌بینم که ما فاصله بسیاری داریم تا به وضعیت «بی‌ایمانی» برسیم. او حتی می‌گوید: انسان سکولار فقط در دین نیست که شک می کند بلکه در اصلِ سکولاربودگی‌اش هم شک می کند. او مدام از خود می پرسد که آیا واقعا چیزی ورای این دنیا وجود ندارد؟ آیا آنچه نفی کردم واقعا نیست؟ ▫️این قبیل تردیدها دیگر تردیدهای علمی نیستند بلکه تردید های فطری هستند. یعنی غرب با گذشت ۵۰۰ سال از نظریات فلسفی و علمی و انقلاب‌های فرهنگی و سیاسی و اساسا خلق دنیای جدیدی که داشته است، هنوز نتوانسته است فطرت جمعیِ انسان‌ها را مدفون سازد و همچنان آدم‌ها، انجمن‌ها، کلیساها و غیر کلیساها و غیر ادیان ابراهیمی، هر کسی در جایی به دنبال یافتن معنا و معنویت است. ▫️بنابراین تیلور می‌گوید وضع ما غربی‌ها در اعتقاد داشتن و در بی‌اعتقادی شبیه هم است. یعنی همانطوری که دین‌داری ما را راضی و قانع نکرده، سکولاریسم هم ما را قانع نساخته است. ما از جهتی کاملا سکولار هستم چون مزایایی دارد و از جهتی در جاذبه‌های ایمانی قرار گرفته‌ایم و نتوانسته‌ایم تمامی رشته‌های ایمانی را قطع کنیم. اینگونه است که بحران انسان سکولار در گرفتار آمدگی‌ای است که میان کشاکش امر دینی و امر سکولار رخ می‌دهد. @HOWZAVIAN
🌕 ☑️ وحدت حوزه و دانشگاه؛ شتاب‌دهنده چرخه آزاداندیشی ▪️سالروز شهادت آیت‌الله دکتر مفتح به عنوان سالروز وحدت حوزه و دانشگاه نام‌گذاری شده و هر ساله به همین مناسبت، همایش‌ها و برنامه‌هایی در حوزه و دانشگاه برگزار می‌شود؛ اما آنچه حائز اهمیت است این که توده‌های مردم به خصوص نسل جوان را با تاریخچه و اهمیت و ضرورت این موضوع به درستی آگاه کنیم و به آن‌ها بگوییم که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، وحدت حوزه و دانشگاه یکی از مباحث کلیدی در نظام بوده است. ▪️جالب این که بزرگان ما حتی قبل از پیروزی انقلاب نیز در مسیر تحقق وحدت حوزه و دانشگاه گام برداشته‌اند. اساساً یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی نیز برقراری وحدت میان اقشار مختلف جامعه به خصوص دو قشر مهم حوزوی و دانشگاهی بوده است. 🖋حجت‌الاسلام دکتر عسکر دیرباز، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران مطالعه یادداشت در «وبگاه فکرت» @HOWZAVIAN
شهید آیت‌الله سید حسن مدرس به روایت ملک‌الشعرای بهار روزی از روزهای تابستان، روز پنجشنبه بـود‌ و مـدرس‌ با شاه صبح زود ملاقات‌ کرده‌ بود. مدرس‌ به‌ من‌ گفت امروز به شاه گفتم مردم‌ راجع‌ به تهیه مـلک و جـمع پول، پشـت سر شما خوب نمی‌گویند. شما‌ پول‌ می‌خواهید چه کنید؟ مـلک به چه‌ کارتان می خورد؟ اگر شما‌ پادشاه‌ مقتدر و محبوبی باشید ایران مال‌ شماست‌ هرچه بخواهید مجلس و ملت به شـما مـی‌دهـد ولی اگر به پول‌داری و ملک‌‌گیری‌ و حرص جمع مال، شهرت کنید‌ برایتان‌ خـوب‌ نـیست. مردم که‌ پشت‌ سر احمدشاه بد گفتند‌ برای‌ این بود که گندم ملک خود را یک‌سال گران فـروخت و شـهرت داشـت که پول‌ جمع‌ می‌کند و چون مردم فقیرند بالطبع‌ از‌ کسی که‌ پول‌ زیاد‌ دارد بدشان مـی‌آید‌. شـما کـاری نکنید که مردم از شما بدشان بیاید. [شخصی برایم نقل می‌کرد:] مـن بـه دیدن او به‌ خواف‌ رفتم‌. یک‌ چشمش‌ نابینا‌ شده و موی سر و ریشش دراز و ژولیده و پشت او خمیده بود. به تـهران گزارش دادم. امر کردند سلمانی برود و سر و صورتش را اصلاح کند. آیا چنین مردی بزرگوار‌، هـشت سال زجر دیده، پیر شده و نـابینا گـشته، هفتاد و سه سال از عمرش گذشته چه خطری داشت؟ کجا را می‌گرفت؟ اگر هم او را رها می‌کردند چه می‌ کرد؟ چرا‌ به او نان نمی‌دادند؟ چرا او را به حمام نمی‌فرستادند؟ مقاله ملک‌الشعرای بهار، مجله‌ خواندنی‌ها، آذرماه ۱۳۲۲. @HOWZAVIANes20
🔰اخلاق پسندیده ✍️سیدعلیرضا موسوی جاء رجل إلى رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه وآله فقال: إنّ لي زوجة إذا دخلت تلقّتني، وإذا خرجت شيّعتني، وإذا رأتني مهمومآ قالت: ما يهمّک، إن كنت تهتمّ لرزقک فقد تكفّل به غيرک، وإن كنت تهتمّ بأمر آخرتک فزادک الله همّآ، فقال رسول اللّٰه: بشّرها بالجنّة، وقل لها: إنّک عاملة من عمّـال الله، ولکِ في كلّ يوم أجر سبعين شهيدآ، وفي رواية: إنّ للّٰه عزّ وجلّ عمّـالا، وهذه من عمّـاله، لها نصف أجر الشهيد. مردی نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: زنی دارم که هر گاه وارد [خانه] می شوم، به استقبالم می آید و هر گاه [از خانه] خارج می شوم، بدرقه ام می کند و هر گاه مرا اندوهگین می بیند، می گوید: چرا اندوهگینی؟ اگر غمِ روزی ات را می خوری، غیر تو (خداوند)، آن را برایت ضمانت کرده است و اگر غم آخرتت را داری، پس خداوند بر اندوهت بیفزاید. پیامبر خدا(ص) فرمود: «خداوند، کارگرانی دارد و این زن، یکی از کارگران اوست. برای او نصف پاداش شهید در نظر گرفته شده است». منبع:کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۳ ص ۳۸۹ حدیث۴۳۶۹ @HOWZAVIAN
♨️صاحب قصری که نهایتا صاحب یک قبر شد 🔻امیر کویت هم که باشی سهم تو برای بردن از این دنیا فقط یک کفن است، بی خود حرص دنیا رو نخور و دست و پای الکی نزن. ✍️ محمدحسین رمضانی @HOWZAVIAN
🔰 «حکمت تاریخ و مشروعیت حکومت» ✍️سیدعبدالله هاشمی در کتابخانه قدم می‌زدم، به دنبال کتابی که همنشینم باشد. چشمم به کتابی خورد به نام «حکمت تاریخ» با موضوع «فلسفه تاریخ اجتماعی» اثر اندیشمند معاصر و عالم دینی «سید مهدی میرباقری» ❇️ کتاب را برداشتم و خواندن را شروع کردم . شبیه کودکان پراشتهایی که با ولع غذا می‌خورند و از لب و لوچه‌شان غذا می‌ریزد؛ من هم با ذوق فراوان؛ واژه‌ها را نوش‌جان می‌کردم. دلم می‌خواست محتوای کتاب یک لیوان نوشیدنی بود یکجا سر می‌کشیدم، اما به ناچار پا به پای واژه‌ها به راه افتادم . با نگاه تندچشمانم ابتدا و انتهای تاریخ را دویدم؛ تا فلسفه تاریخ اجتماعی بشر را تماشا کنم. ❇️یکی از موضوعات بسیار زیبا و بدیع مسئله نقش «فلسفه تاریخ اجتماعی» در توجیه «مشروعیت» حکومت‌هاست. 🔸درباره مشروعیت حکومت‌ها دو حیثیت وجود دارد یک جهت مسئله مقبولیت از سوی مردم است. مسئله دیگر توانمندی و قدرت مدیریت جامعه از سوی قدرت حاکم است. اگر یک حکومت بعنوان نهاد قدرت دارای نظریه صحیح پیرامون فلسفه تاریخ اجتماعی نباشد، نمی‌تواند رهبری استعدادهای جامعه را برعهده گیرد و مشروعیت خود در این زمینه را از دست می‌دهد و اگر چنین کند اراده های انبوه جامعه را به زباله تبدیل می‌کند. درنتیجه تاریخ یک ملت زباله دان سرمایه های سوخته خواهد شد. 🔸حکومت چه دینی و چه غیر دینی با این پرسش مواجه است که نقطه کمال جامعه و مسیر رسیدن به آن چیست؟ در صورتی که قدرت حاکم، پیرامون فلسفه تاریخ نظریه روشن و منطبق با سعادت حقیقی نداشته باشد ؛هرچند مقبولیت هم داشته باشد اما مشروعیت نخواهد داشت. @HOWZAVIAN
﷽ بانوی خانه‌دار! ✍️ مجید ابطحی 🔹جامعه‌ی امروز چه کسی را《زن موفق》می‌داند؟ آیا زنی که فقط خانه‌دار است یا فقط مادر و همسر است، یک زن محسوب می شود؟ زنی که عناوین پرطمطراقی چون خانم وکیل خانم دکتر خانم مهندس خانم معلم و... را ندارد، زن موفقی ست؟ 🔹دختر پیامبر اعظم ص که الگوی زنان عالم از ازل تا ابد بود هیچ کدام از این عناوین را نداشت اما عنوان مادری همسری و خانه‌داری داشت! البته اجتماعی داشت، آنجا که وظیفه‌اش را تبیین می‌دانست تبیین می‌کرد خطبه هم می‌خواند و غافل از رسالت اجتماعی‌ش نبود اما شاغل نبود، این نکته جای تامل ندارد؟ در جامعه‌ی امروز ایران هم نقش آفرینی اجتماعی لزوما نیازمند داشتن شغل نیست، فاطمه‌ی زهرا س رسالت اصلی‌ش را بودن نمی‌دانست، بلکه اولویت را با مادری و تربیت فرزند می‌دانست؛ فرزندانی چون حسن و حسین، فرزندانی چون زینب کبری! 🔹این یعنی وکیل و پزشک و معلم بودن ِ یک زن خلاف شرع است؟ نه، بلکه گاهی وجوب شرعی هم دارد و باری از دوش نظام اسلامی برداشتن است و بانوانی هم که از روی تنبلی دنبال عالم شدن و متخصص شدن نروند ظلم می‌کنند، هم به خود هم به جامعه‌! از آن طرف هم زنانی که با وجود نقش‌آفرینیاجتماعی، مراقب اختلاط با نامحرم و حریم هستند قطعا اجری دو چندان دارند! 🔹مقصود این است که سیطره‌ی مدرنیته باعث نشود خانه دار بودن، بودن و بودن را دست کم بگیریم و در تبیین جایگاه 《موفق‌ترین و خوشبخت‌ترین زنِ عالم هستی》که سلام و صلوات خدا بر او باد، از مادری، همسری و خانه‌داری او غفلت کنیم! 🔹یادمان باشد تحقیر خانه‌داری و مادری، تحقیر است؛ و تحقیر خانواده یعنی تخریب نسل شیعه! @HOWZAVIAN
🌹 مادر اهل ادب 🌱 دورِ مادر ✍️ محسن عبدالله زاده بچه ها دورِ مادر نشسته بودند... خدا نیاورد که این را از نزدیک ببینید... خدا خدا می کردند لب بگشاید و حرفی بزند... حسن از همه بزرگتر است و باید سنگ صبور خواهر و برادر باشد اما خدا می داند چه دیده است که این چند وقت گردش اشک در چشمانش مثل گردش آب در دهان جاری و طبیعیست. اصلا اگر چشمانش بارانی نباشد جای تعجب دارد... علی در حیاط دارد کمد می سازد، تخت می سازد، صدف می سازد، خلاصه یک چیزی می سازد دیگر... شاید هم تابوتی باشد که زهرا وصیت کرده. انشالله که نباشد... همان تخت و کمد را بچه ها باور کنند بهتر است.... عجب صبری دارد این مرد که والله خود صبر هم پیش علی کم می آورد... بچه ها همچنان دور مادر نشسته بودند.... فاطمه می داند اینگونه نباید برود. روز آخر به زخم و پهلو قسم می دهد کمی مدارا کنند. برای دل بچه ها هم که شده کمی آرام بگیرند تا بتواند دستی به سر و رویشان بکشد. شاید این آخرین نوازش های مادرانه باشد که می بینند و بعد از آن حسن در تابوت، حسین در قتلگاه و زینب در اسارت، نوازش های تیر و شمشیر و تازیانه را خواهند دید. زهرا که بر می خیزد دل توی دل حسنین نبود. زینب از ته دل خوشحال است. انگار مادر شفا پیدا کرده ... بعد مدت ها از جا برخواسته لباس نو پوشیده. دستی به سر رو روی خانه کشیده. لباس بچه ها را هم عوض کرد. بچه ها به هم نگاه می کردند و با ذوق و شوق می خنیدند. اما ته دلشان می لرزید. حسن دست برادرش را گرفته سمت مسجد رفتند. به امید اینکه با پدر برگردند و باز همه بر سر یک سفره بنشینند.... اما زهرا در فکر دیگریست.... زخم و پهلو آرامش چند لحظه قبل را با دردی دو چندان تلافی می کردند... از سلمی می خواهد یاریش دهد. آرام رو به قبله می شود. زیر لب می خواند:يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ.... آیه با نفس به آخر رسید.... حسین چه رویاها در سر دارد... الان مادر مثل همیشه به استقبالمان می آید. دلم برای قره عینی گفتن های مادر تنگ شده است. اما برادر انگار مادر خوابیده است؟ یَا سَلمَی! مَا ینِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَةِ» آیا مادرمان خوابید؟ چرا روی صورت او پارچه انداخته ای؟ بچه ها همچنان دور مادر نشسته اند.... حسن بالای سر مادر نشسته است پارچه را آرام بر می دارد . صورت مادر را می بوسد. با التماس می گوید: کلِّمِینِی یا أُمَّاهْ» مادر با من حرف بزن… «فَأَنَا اِبْنُک اَلْحَسَنُ» حسین پائین پای مادر نشسته است. نوبت اوست صدا بزند شاید مادر جواب دهد.: « فَوَضَعَ خَدَّهُ تَحْتَ قَدَمَیْهَا» صورت خود را کف پای مادر گذاشت : «کلِّمِینِی یا أُمَّاهْ فَأَنَا اِبْنُک اَلْحُسَینُ»... بچه ها همچنان دور مادر نشسته اند... @HOWZAVIAN
🔴 راسک فقط متأسف ✍️ مرتضی بذرافشان چرخه ی خشونت به قول ابطحی باید متوقف شود دو طرف مسلمان به قول ظریف صلح بهتر است در مرگ مهسا که به شکرانه ی سابقه ی بیماری مغزی افتاد مرد و همه آمدند پای کار، مفتخرم سکوت نکردم وشجاعانه گفتم کار نظام است هرگونه مرگ که دستاوردی دارد برای ما عبدل ها ، زیبا کلام ها ،عباس عبدی ها ،جوجه تیغی ها و رضا ربعها، در کسری ازثانیه حتی نیمه شب نمازم راشکستم محکوم کردم و در نوشتن و جمله بندی ، چون غلط املایی دارم مثل صوتم از مشاوران ادبیات آنور آبی کمک خواسته ام انها هم بدون توقع ریالی با تلفن وهزینه ی شخصی متن آماده با واریزی هزاران هزاردلار بی آنکه بشناسمشان برایم می فرستند توییتر بلد نیستم اما چشم به هم زدنی حتی کمتر از پلکی همچون تخت بلقیس نزد سلیمان نبی، کارها راست و روست و روز بعد هم یهویی متوجه میشوم در مرگ دخترک کومله، نظام را محکوم کرده ام تازه هرجمعه باصدای خیلی خوشگلم آن را تکرار می کنم گفته باشم اهل کرامت نیستم از جایی هم خط نمی گیرم . همانطورکه معتقدم بین حماس و اسراییل باید صلح شود با گروه جیش العدل نه جیش الظلم هم صلح بهتر است آنها هم مثل عبدالمالک ریگی فرزندان این آب و خاک هستند احتمالا شب جمعه همسرانشان بی مهری کردند آنها هم از عصبانیت سه بار گفتند طلاق ، از منزل رانده شدند جایی رانداشتنداز ناراحتی زدند به بیابان از پاسگاه راسک سر در آوردند ماموران خواستند آنها را به کانون گرم خانواده برگردانند درگیری و باقی ماجرا . لذا انتظار نداشته باشید بلافاصله به مشاوانم بگویم توییتر محکومیت بفرستند اولا محال است دوما خبری از دلار نیست به همین خاطر به اظهار تاسف در خطبه ها اکتفا کرده ؛ نماز گزاران تندرو و ناآگاه هم که بخواهند باراهپیمایی، مهاجمان نه تروریستها را محکوم کنند دعوت به سکوت و آرامش کرده ، آب به آسیاب مخالفان مهساجون دخترم نریزند . ضمنا هرگونه دخالت اسراییل و شبیه سازی این عملیات به حرکت تروریستی حماس در ۷ اکتبر را بشدت محکوم می کنم درست است ساعت حادثه سردار سلیمانی این اتفاق در استان ما رخ داده ، اما به الله قسم از آن بی اطلاع بودم و به قول آقایی، صبح جمعه بعد از انجام غسل مستحبی نه واجب خبردار شدم تقبل الله، هکذا من بی گناهم بی گناهم بی گناه ، خانواده های داغدار همدردی و اظهار تاسف مرا بپذیرند تمام. @HOWZAVIAN