eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
533 ویدیو
186 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ نارسایی زندگی حقوقی با زندگی حقوقی و قانونی نمی‌توان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید. زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمی‌تواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیّبه» برساند. آری؛ اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به دادگاه و پروندۀ حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود، حقوق و قانون می‌تواند کاربرد داشته باشد؛ آن هم کاربردی سرد و ضعیف. در آنجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود، کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام می‌رساند. آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون می‌تواند نقشی کمرنگ و سرد داشته باشد. متن کامل ✍️ علی اکبر مظاهری @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸فرزندانی که با کمک پدر، معلول می‌شوند باید عرصه تربیت را از گلخانه مدرسه به واقعیت جامعه و متن زندگی ببریم. تربیت در کلاس و دادن محتوا نیست. حتی در اردو هم نیست! بچه‌ها باید در واقعیت زندگی رشد کنند. اما اکثر نوجوانان ما در واقعیت زندگی، معلول مجازی هستند! چشم دارند، اما نمی‌بینند. گوش دارند، اما آواهای لازم را نمی‌شنوند! ✍️ مجتبی وافی @HOWZAVIAN
⛔️ نوه‌ها و دنیای جدید مرجعیت ❓مگر در عصر انسداد باب مرجعیت هستیم که نوه‌ها احساس تکلیف می‌کنند؟! 📈اخبار چاپ رساله‌های فضلایی که خود را در آستانه مرجعیت می‌دانند، شنیدن دارد! این مسابقه‌ی نامرسوم را می‌توان در انبارهای برخی فضلای محتاط و نوادگان علمای فقید به نظاره نشست. 📑 به هر حال؛ رسیدن به مرجعیت دینی، دست و پا زدن را برنمی‌تابد، و نمی‌شود بر داشته‌های پدربزرگ‌ها فخر فروخت. آیا می‌توان بی‌توش و توان به روی مسائل مستحدثه آغوش گشود و اجتهاد پویا را پرچمداری کرد؟ و الا تقلید بر میت نیز جایز بود. آیا مرجعیت نسبی و سببی می‌تواند برای مقلدان غیر نسبی و غیر سببی الگوی طراز دینی قرار گیرد؟ ✍️ علی اسفندیار 🌐 متن کامل در خبرگزاری رسا @HOWZAVIAN
✴️ عقیله‌ و عقیق بانو! همه زندگی من حسرت و رشک و غبطه شده بر هر آنچه راهی به سوی تو دارد. ای «ام‌العجائب!» تو را «ام‌المصائب» می‌خوانند؛ اما مصیبت جفا بر نام و شخصیت تو را از همین جا شروع می‌کنند. شکوه تو را می‌شکنند و بی‌مثالی تو را مثله می‌کنند. تو را همزاد غم و شکستگی می‌پندارند این مغزهای بلا زده‌ی دنیا و چشم‌های لوچ و احول بی‌خبر از احوال دل تو و نگاه نایاب و ناب «ما رایت الا جمیلا»ی تو. کیست که دریابد تو در غریبستان وامانده‌ی کاخ کدخدایان کوفه و دمشق چه گفتی که به یک چشم‌برهم‌زدن ورق برگشت و بازی برد و باختی که تو داور آن شدی، گل‌های محمدی صبر و ظفر را به دامن پاک تو افشاند و همه تلخی و غم شکست و ننگ درماندگی را به خرخره و بیخ ریش بی‌ریشه یزیدیان چسباند؟ ای دختر ابراهیم و محمد و علی! ای دختر صف‌شکن‌ترین مردان تاریخ مصاف حق و باطل! این اندازه می‌دانم که بی‌وضو و بدون استغفار، از تو گفتن و نوشتن جرم است؛ جرمی که عقلم به گردنم می‌گذارد؛ ای عقیله‌ی قبیله‌ی «دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی»! مگر می‌شود «ز» را بی‌طهارت نوشت وقتی بخواهد حرف اول نام تو باشد؟ ای زلال‌ترین، زیباترین، زنده‌ترین و زیبنده‌ترین روحی که خدا در کالبد بانوی اول «کربلای زمین» و «ارض‌الله آخرت» دمید! عجزم را بپذیر که هیچ واژه بی‌نظیری بار امانت وصف تو را نمی‌تواند بر دوش بکشد. ای فراتر از آنچه گویندگان گفته‌اند و نویسندگان نوشته‌اند! هیچ کس جز تو «زینب» و «زینت» پدر نیست؛ چون هیچ دختری جز تو، پدری همچون علی ندارد و هیچ پدری جز علی، دختری همچون تو. متن کامل ✍️ سعید احمدی @HOWZAVIAN
☑️ آناتومی شخصیت حضرت زینب رسالت را شناخت؛ وظیفه را دانست؛ جامعه را حلاجی کرد؛ آدم ها را الک ساخت؛ تشکیلات، راه انداخت؛ شمشیر رسانه، به دست گرفت؛ دامنه را رها کرد، قله شد؛ متن کامل در کانال ✍️ سیدجواد محمدزاده @HOWZAVIAN
این نوشته به دلم نشست، رفتن بسیاری از دوستان طلبه را به یادم آورد😔👇 سالهاست صبح های جمعه در و دیوار منزلمون دلتنگ نوای گرم طلبه و مداح مخلص اهل‌بیت آقا مجید آقادادی رحمة الله علیه، پسر دائی بزرگوارم است. زمزمه ایشون در روضه مادر این بود: مادر سر قبر تو مخفیانه همراه با بابا آئیم شبانه مظلوم یا زهرا مظلوم زهرا (2) ما ای خدا دیگر مادر نداریم بر روی قبر او سر می گذاریم..... هم حجره ای های ایشان اذعان می کردند آقا مجید، با حضرت حجت دیدار و سَر و سِرّی داشتند. سال گذشته کلاس استاد مظلوم زاده یادم هست ایشان وقتی می خواستند خاطره ی یک عارف و فرد متقی که تشرف به محضر امام زمان داشته را تعریف کنند خاطره ی آقا مجید را تعریف کردند، که در زمان ایشان در جامعه کمتر هنجار شکنی علنی صورت می گرفت، یکبار تو خیابون یه ماشین عروس خیلی جلب توجه کرده بود. ایشان همان لحظه دوچرخه شونو میگذارن کنار پیاده رو و بی موقع شروع به اذان گفتن می کنند، تا توجه مردم به سمت ایشان جلب بشه و ماشین عروس عبور کند. و اگه اشتباه نکنم یکی از شهدا نیز همین کار رو انجام دادند. یه بار هم اومدند خونه مون بدون دوچرخه مامانم گفتند عمه، پس دوچرخه تون کو؟! ایشان گفتند دست یه بنده خدایی است که بیشتر از من به اون نیاز داشت. بعدها از زبان زن دائی شنیدیم که دوچرخه ی آقا مجید را دزدیده بودند. امروز روز رحلت آقا مجید است، که حقیر کسب افتخار سربازی امام زمان را مدیون ایشان هستم هر گاه دعای عهد بخوانم صدای عرشی ایشان در خاطرم نقش می بندد سه مرتبه دست خود را... و می گویید. ✍️رمضان قاسم @HOWZAVIAN
👌آشنایی با پرسش های فقه هدایت 👈 متن کامل یادداشت 👌فرصت سوزی نکنیم! 👈 امین محمدلو 👌عالمان دین، در خط مقدم جهاد جمعیتی اند 👈 گروه کلام مؤسسه امام 👌 فتنه های تبرج 👈 نوید نیری 👌 شیرینی انتقاد 👈 باران نجاتی @HOWZAVIAN
💠 استاد فلاح را سال‌هاست می‌شناسم، در رسانه‌ای شدن بسیاری از طلاب کوتاهی نکرده است‌ هیچ، که در این وادی مجاهدی ست بی‌قرار آموختن. کوتاه بگویم؛ طلبه‌‌ی مجاهد و فاضلی که عمرش را تاکنون وقف صدور اسلام و انقلاب کرده است. حالا می‌خواهد از تجربه و دانشش برای طلاب و علاقه‌مندان به تبلیغ بین اللمل بگوید. @HOWZAVIAN
👌 معادن خاطرات خواب‎گاه‎ها معادن خاطرات بودند و من یاد این آیه افتادم: و اخرجت الارض اثقالها و زمین بارهای سنگین خودش را بیرون می‎ریزد... و ساختمان 4 و 5 و 6 و 9 خواب‎گاه‎ها داشتند بارهای سنگین خودشان را برمن فرومی‎ریختند... نگاه کردم به اتاقی که چهار سال در آن بودم و اتاقی که یک سال در آن زندگی کردم. زندگی که نه انگار فرشتگی... باورتان نمی‎شود به وصف درنمی‎آید که آن سال‎ها با همۀ سختی‎هایش چه سال‎هایی بود... توی همین فکرها بودم که صدایی از خواب‎گاه شش مرا به خودم آورد. یکی از سرایدارهای خواب‎گاه‎ها ازم می‎پرسید چه می‎خواهی این وسط؟ باورتان می‎شود؟ مرا از خلجان خاطرات به درآورد و گفت: چه می‎خواهی؟ اما چه باک یا چه فایده که خود همان که تو را از عمق خاطرات به سطح رسانده دوباره فروببردت در اعماق. سفری داشته باشی در اعماق. او خود سرایداری بود که من هم او را می‎شناختم و هم او مرا. او گفت: قیافه‎ات آشناست؟ و من هم گفتم: آشنایید... گفتم سالِ 81 دانش‎جو شدم و او گفت: دو سه سال دیگر بیش‎تر ندارم تا بازنشست بشوم... او گفت: شما رفتید و ما این‎جا ماندیم اما او خود خبر ندارد که بخشی از زندگی‎ام را این‎جا جا گذاشته بودم... آن وقت بود که حالِ بعضی از بچه‎بزرگ‎هایی را که می‎آیند به مدرسه و ازما می‎خواهند تا اجازه دهیم که فرصت دیدار از کلاس‎ها و میزها و نیمکت‎ها را داشته باشند و بعد می‎روند پشت میزها می‎نشینند یا کند راه می‎روند و بعد گیج و منگ خداحافظی می‎کنند را بهتر می‎فهمم... من هم باید از این گرداب می‎آمدم بیرون و آمدم گیج و منگ... ✍ حسین ابراهیمی @HOWZAVIAN
🔹 در ایستگاه سوم 🔻 سومین شماره دوفصلنامه نظام ولایی (پاییز و زمستان 1399) با مقالاتی از اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه منتشر شد. 💠 عناوین مقالات شماره سوم به به شرح ذیل است: 1. فقه کاربردی / احمد رهدار 2. مدیریت امام خامنه‏‌ای (محور سوم و چهارم: مديريت «رفتار» و «فرهنگ» سازماني) / سید صمصام الدین قوامی 3. بایسته‏‌های نظری و عینی امتداد نظریه ولایت فقیه در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی (با تأکید بر گام دوم انقلاب) / مجید تقی‏زاده رحمت‏آبادی / عباسعلی مشکانی سبزواری 4. خمس‌طلا و تكانه‌هاي اقتصادي / سید محمد حسین متولی امامی 5. بررسی فقهی اصل حاکم بر عقود و قراردادها: آزادی یا توقیف؟! / اسماعیل پرور 6. نقدی بر روایت تقی‏زاده‏های جدید از مشروطیت / داود مهدوی‏زادگان 7. بررسی و نقد: «فقه و سیاست در ایران معاصر» (فقه سیاسی و فقه مشروطه) / محقق خراسانی ✍ نظام ولایی @HOWZAVIAN
🔅نگاهی به الگوسازی رسانه ای نسل جدید ✅ انیمیشن های خارجی جای بوستان وگلستان را برای کودکان و نوجوانان گرفته است. در میان خواب خرگوشی بعضی مسئولین، پدر ومادرها، به عنوان پایه گذاران تربیت فرزندشان، باید تلاشی مضاعف و اهتمامی ویژه به این امر داشته باشند. خبرگزاری حوزه ✍️ زهرانجاتی @HOWZAVIAN
✍️ زیرژانرهای روایت غیرداستانی(6) ♦️جستار (Essay) پیش از آنکه در قرن شانزدهم میلادی، مونتنی و بیکن واژه‌ی «essay» را برای اولین بار به کار ببرند، چیزی را که امروزه جستار می‌نامیم، رساله می‌نامیدند. نمونه‌های اولیه‌ی جستار را می‌توان در نوشته‌های سیسرو درباره‌ی شکوه دوران قدیم یا هنر «پیش‌گویی»، یا نوشته‌های سنکا درباره‌ی خشم یا بخشایش دید. جستار عبارت است از بحثی منثور و نسبتاً کوتاه درباره‌ی موضوعی مشخص. دسته‌بندی انواع جستارها کار ساده‌ای نیست. اما یک دسته‌بندی اولیه و البته بسیار مفید می‌تواند این‌طور باشد: جستار رسمی و جستار غیررسمی. جستار غیررسمی شامل جستارهای حکیمانه‌ای مثل آثار بیکن، جستارهای ادواری مثل آثار آدیسون و جستارهای شخصی مثل آثار لَمب می‌شود. این ویژگی‌ها باعث می‌شوند که جستار غیررسمی باشد: عناصر شخصی، طنز، سبک فاخر، ساختار نه‌چندان منسجم، خرق عادت و نوآوری، رهایی از جمود و تکلف و بررسی ناکامل یا غیرقطعی موضوع متن. ویژگی‌های جستار رسمی عبارت‌اند از: داشتن هدف جدی، وقار، سازمان‌بندی و طول منطقی. اصطلاح «جستار» ممکن است هم به مباحث کوتاه توضیحی یا جدلی (مثل مجله‌ی جدیِ آرتیکل) و هم به رساله‌های بلندتر (مثل فصل‌هایی از کتاب قهرمانان و قهرمان‌ستایی اثر کارلایل) اطلاق شود. البته حتی همین تمایز بین جستارهای رسمی و غیررسمی هم همیشه کارساز نیست و اینکه اغلب جستار غیررسمی در حوزه‌ی ادبیات می‌گنجد تا جستار رسمی. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 🔻آیا به عصر داغ جستارنویسی رسیدیم؟