eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
520 ویدیو
182 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بيعت‌نامه‌ی امام عصر(عج) با ۳۱۳ ياور اصلی ✍️ احمدحسین شریفی، رییس دانشگاه قم، استاد حوزه و دانشگاه 🔶مرحوم حائری یزدی در کتاب إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب(عج)، متن بیعت‌نامه امام زمان روحی له الفداء را با ۳۱۳ یاور اصلی خود نقل کرده است که ترجمه آن را عیناً تقدیم می‌کنم. به امید آنکه ما نیز خود را متعهد به اخلاقیات مهدی‌پسند بدانیم. 🔹این بیعت‌نامه گويای آن است که يک مدل عملی از سبک زندگی مهدوي به جهانيان عرضه می‌شود. مدلی که جذابيت فراوان دارد آن هم در جوامعي که پر از فساد و ظلم و بی‌عدالتی شده باشند و از ستم و ظلم به ستوه آمده باشند؛ وقتی چنان مدلی از رفتار را می‌بينند همگی جذب می‌شوند: «با او بيعت می‌کنند که هرگز از اين اصول عقب‌نشينی نکنند: (۱) هرگز دزدی نکنند؛ (۲) زنا نکنند؛ (۳) هيچ کار حرامی را مرتکب نشوند؛ (۴) هرگز دنبال فساد و فحشا نروند؛ (۵) به ناحق هيچ کس را نزنند؛ (۶) طلا و نقره، گندم و جو ذخيره نکنند مسلمانی را دشنام ندهند؛ (۷) خون به ناحق نريزند؛ (۸) به آبروی کسی لطمه نزنند؛ (۹) به خانه‌ی کسی هجوم نبرند؛ (۱۰)‌ کسی را به ناحق نزنند؛ (۱۱) مسجدی را خراب نکنند؛ (۱۲) هرگز شهادت باطل ندهند؛ (۱۳) هرگز بدگويی مؤمنان را نکنند؛ (۱۴) هرگز ربا نخورند؛ (۱۵) در سختی‌ها صبور باشند و جزع نکنند؛ (۱۶) خداپرستی را لعن نکنند؛ (۱۷) شراب نخورند؛ (۱۸) لباس مطلا و حرير و ابريشمين نپوشند؛ (۲۰) دشمن شکست خورده‌ی در حال فرار را تعقيب نکنند؛ (۲۱)‌ خونی را به ناحق نريزند؛ (۲۲) مسلمانی را فريب ندهند؛ (۲۳) حتی نسبت به کافران و منافقان نيز ستم روا ندارند؛ (۲۴) ساده‌زيست باشند؛ خاک را فرش خود قرار دهند؛ (۲۵)‌ از فساد و فحشا بيزاری جويند؛ (۲۶) امر به معروف و نهی از منکر کنند. 🔹سپس او نيز می‌فرماید: اگر شما به اين عهد و پيمان متعهد بمانيد من نيز با شما عهد می‌بندم که: (۱) ياران خاص ديگری را برنگزينم و کسی را بر شما ترجيح ندهم؛ (۲) در خوراک و پوشاک و مرکب همچون شما رفتار کنم؛ و برای خودم برتری قائل نباشم؛ (۳) همواره با شما باشم و با شما حرکت کنم؛ (۴) به کم راضی باشم؛ (۵)‌جهان پوشيده از ظلم و جور را پر از عدل و قسط کنم؛ (۶)‌ و خدا را آنگونه که سزاوارش است عبادت کنيم. 🔹سپس می‌فرمايند: من به عهدم با شما پايبندم؛ شما هم پايبند باشيد. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 سیره و سلوک مهدی‌باوران ✍️ جواد رستمی، روزنامه نگار حوزوی در روزنامه خراسان نوشت: انتظار فرج، انتظار گشایش در امور و ظهور امام زمان(عج) در زبان روایات عنوان بهترین اعمال را دارد چرا که انسان می سازد و در کنار تربیت دینی، هدایتگری می کند. انتظار خود گشایشگر است و جامعه اسلامی را از بن بست رها می کند اگر نیک بنگریم جوامعی به بن بست و پوچی رسیدند که منتظر نیستند و حال آنکه انتظار در جامعه اسلامی موجب پویایی و تحرک شده و زندگی را معنا می بخشد. یک منتظر واقعی، انتظار را در اعمال و رفتار و گفتار خویش نشان می دهد آنجاُ که در زندگی شخصی خود و روابط با همسر و فرزندان و پدر و مادر و خویشان و وابستگان با روی گشاده و اخلاق نیک و نرم خویی سخن می‌گوید و نسبت به آنها احساس مسؤلیت و حق و حقوق آنها را محترم می‌شمارد. یک منتظر واقعی نسبت به همسایه، همکار و هموطن نیز روابطی محترمانه و آکنده از مهر و محبت دارد به حقوق آنها احترام می گذارد. ضمن حفظ عزت خویش تواضع و فروتنی در رفتار دارد. منتظر واقعی سبک زندگی خویش را بر مدار خواسته و میل و رغبت امام زمانش بنا می کند. به نیکی روی آورده از بدی ها دوری می کند تا دل او را به دست آورد. از آنچه موجب رنجش حضرت می شود پرهیز کرده و آنچه باعث خرسندی و رضایتش می شود را انجام می دهد. یک منتظر واقعی نسبت به جامعه و کشور خود و هر کُنشی از آنها حساس بوده و واکنشی مبتنی بر عقل و غیرت و همت دینی نشان می‌دهد اگر خلاف ببیند سکوت نمی‌کند یا نسبت به کج‌روی و تندروی‌ها خاموش نخواهد بود و این توجه و نگرانی اش که به نوعی مطالبه‌گری درستی و حق و حقیقت است ضامن بقای جامعه اسلامی، نصرت دین و رشد فرهنگ وطن خواهد شد. منتظر واقعی کسی است که سبک زندگی او اسلامی بوده و اهل بیت(ع) را الگوی خود قرار می دهد واین انتظار را در رفتار و گفتار خویش به نمایش می‌گذارد. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگرد که آفتاب بعد از سحر است در جشن تولدت نگاهم به در است لبخند زدیم و آه خندیدنمان از اشک یتیم هم غم انگیزتر است @HOWZAVIAN @shaeranehowzavi
نکته‌ها و گفته‌ها در ظهور هستیم مثل بچه‌ای در شکم مادر که زمانی برای کامل‌شدن طلب دارد. و اینکه: ۱.سلام بدهید به مولا، صاحب خودتان حضرت مهدی(عج)، قبل از آنکه به گوش خودتان این سلام برسد"او" می‌شنود. 2.اگر "او" از چشمان شما غایب است، شما از چشم او غایب نیستید. @HOWZAVIAN
✔️ متفاوت ✍️زهرا سبحانی، عضو تحریریه مجتهده امین برای من این نیمه شعبان متفاوت‌ترین نیمه‌ی شعبان عمرم خواهد بود. سال‌های قبل دور وبری‌هایم را از چند روز قبل، کچل می‌کردم اما این بار آخرین لحظه‌های آمدنت را می‌گذرانم اما هنوز که هنوز است نمی‌دانم التماس آمدنت را در کدام کوچه پس کوچه‌های خواسته‌هایم، جا گذاشته‌ام؟ اصلا نمی‌دانم التماس آمدنت را چگونه جار بزنم؟ با قسم دادن به باران نشسته بر گونه‌های مادرانی که می‌خواهند مادری کنند اما نمی‌توانند؟ یا به طول بیراهه‌ی زنانی که با دنیا در افتاده‌اند تا هویت خود را ثابت کنند؟! یا به دخترانی که دیگر از حس‌های قشنگ وجودشان که بهشت را زیر پایشان می‌کرد، دست کشیده‌اند؟! یا به دلهره‌های مادرانی که نمی‌دانند در این دنیای با دشمن‌های نامرئی، چگونه جگرگوشه‌هایشان را آماده.ی تو کنند؟! و یا اینکه به روزهایی که دل‌مان بخاطر خون شهدا، خون است و حرف‌های فلان مُحلل بی تحلیل و فلان کانال دار مجازی، نشسته ایم که آن ارگان نیاز به اصلاح، امور ما را اصلاح کند... به آن برچسب‌زن‌هایی که هنوز کلمه بر روی کاغذ ننشسته به صرافت توجیه می افتند؛ زحمت نمی دهم و از این هم می گذرم؛ اگرچه می دانم که می‌دانی، استدلال های محضِ نیمه شعبان متفاوت عمرم را! این بار فقط با دیدن ماه روی‌ات شادی می کنم چون «یُفرج به عن المومنین» را برای تو خوانده اند و مگر بهتر از این می توان یافت برای کسی مثل من که به انتظار منت خدا نشسته است تا با تو، منِ مستضعف را برهاند از این اما و اگرها؛ از این باید و نبایدهایی که مثل موریانه مرا می خورد و دم نمی آورم تا مبادا در زمره ی دشمن شادکن‌ها باشم! برای نسل دخترکانم؛ آه را به قهر خدا گره زده ام تا در پهنای مدتی که بزرگ مردی از سلاله ی اجدادت، مرا از آن اسفناکی پهلوی نجات داد؛ دامن گیر کسانی شود که مرا از مادری گرفتند تا با تیغ عدل خودت، به سزایشان برسانی؛که قصه ی تاریخ برای دومین بار از تنهایی علی زمان نگوید و برای دلم هر روز سندی به سدیدی قرآن کریم می‌آورم که ضعف نکنم، که کم نیاورم، که این بار برای آمدنت؛ دیگر عزیزم را به قربانگاه راه خدا، بدرقه نکنم چون خود به میدان آمده ام. سلاحی هم ندارم جز همین حس مادری، حس زنانگی و انگشت های ظریفی که گره های خناسان شارلاتان را باز می‌کند.. کمکم می کنی منجی من؟! @AFKAREHOWZAVI
☑️ از روز سرخ تا روز سبز ✍ سعید احمدی برای من که عادت دارم از شب بنویسم و در تاریکی نفس بکشم نوشتن برای صبح صادق بیانی است گنگ و نامفهوم. نیمه‌ای دیگر از ماه شعبان رسید. امروز بسیاری رو به میعادگاه جمکران دارند؛ اما دل من می‌شود فرش قدم‌های جابر و زائر. دوست دارم کنار یکی از جاده‌های اربعین حسینی بنشینم و درباره‌ی مولود نیمه‌ی شعبان چیزی بنویسم؛ البته هر آن‌چه به مهدی امت‌ها ربط و تعلق دارد مرا به یاد اربعین شهادت ابوالاحرار می‌اندازد. همان روزهای بی‌زمانی و بی‌مکانی. خواستنی‌ترین طلوع و غروب‌هایی که در عمرم دیده‌ام. ساعت صفر دنیا. نوار رنگین‌کمانی و بی‌زوال شارع‌الحسین. روزهای خوش زائر. شب‌های روشن حب‌الحسین. شعبان به میانه رسید. ماه کامل شد. ستاره‌ی بخت بشر دمید. خفاش‌ها پر زدند. لایه به لایه سایه ساختند. حجاب و غبار افروختند؛ اما ستاره درخشید و ماه تابید. کلام قدیم و جدید قاعده را باخت. فلسفه هم درماند. پوزیتیویسم با ساینس و رفرنس‌هایش پز داد و به اندازه‌ی بز اخفش هم به خفاش‌ها کمک نکرد. این ماه از اول هم پشت ابر نبود. ابر خود ما بودیم. وقتی تن و جان‌مان را به انجاس جاهلیت سنتی و فرنگی آلودیم چرا باید دل و امید ببندیم به چشم نظر آلوده‌ی‌مان؟ غیبت عیب ماست. غایب ماییم. ما نادانسته در تبعیدی دل‌پذیر به سر می‌بریم. بی‌آنکه بخواهیم از زیر این شکنجه‌‌های به استخوان رسیده بگریزیم. خو کرده‌ایم به چرک و خون. گوش سپرده‌ایم به دهان‌های کثیف. لذت می‌بریم از استشمام تعفن مغزهای کرم‌خورده و پوسیده. تا عطش خود را از مجرای فاضلاب ابنای ناپاک آدم فرو‌می‌نشانیم کاسه‌ی چه‌کنم_چه‌کنم توی دست‌مان می‌چرخد. ما نیز می‌چرخیم و دست‌به‌دست می‌شویم. زمان‌به‌زمان، قرن‌به‌قرن، نسل‌به‌نسل. گورخانه‌های ما پر است از زنده‌های محتضر. چشم‌ها را باید شست. دست‌ها را و پاها را و صدالبته دل‌ها را. باید به قاعده‌ی اربعین، زائر شد تا ذره‌ای و روزنه‌ای از شعبان را دید. ملت‌هایی را امت‌هایی را و مردمی را که گروه گروه و دسته دسته «حب‌الحسین یجمعنا» می‌خوانند. این بار از کربلا تا کعبه. این‌بار از عشق تا عشق. این بار از ضریح تا بقیع. این بار از روز سرخ تا روز سبز. از عاشورا تا نوروز جهان. اربعین نشانه‌ی آشکار خورشید شعبان و «صبح صادق» آن وعده‌ی صادق است. @HOWZAVIAN
🔻مراسم‌های دینی، هر چه بزرگتر، بهتر! ✍ حمید خیبری، نویسنده حوزوی در صدای حوزه نوشت: 🔹امسال مراسم نیمه شعبان خیلی پرشورتر و بزرگتر از سال‌های قبل است، این را با حضور در میان جمعیت می شود حس کرد، گویا پیاده روی اربعین این بار در شادپیمایی حرم حضرت معصومه س تا جمکران تکرار می شود، حتی برخی موکب ها مداحی های امام حسینی ع و عربی پخش می کنند! برنامه هر چقدر بزرگتر، جذاب تر! ▫️هر چقدر چگالی جمعیتی و برنامه ای یک مراسم بیشتر باشد میزان جاذبه آن برای طیف های همسو و غیرهمسو و حتی مخالفانش بیشتر خواهد شد، بخصوص اگر در شعاع جغرافیایی نزدیکی بوده باشند میزان جاذبه باز هم بیشتر می شود مثلا یک خانواده قمی همسو عملا نمی تواند در مراسم نیمه شعبان هیچ نوع حضوری نداشته باشد و خانواده ای که همسویی کمتری دارد هم نمی تواند نسبت به مراسمی که جمعیت زیادی در آن شرکت می کنند خنثی باشد، رسانه از طریق پخش های زنده و پوشش های خبری و احساسی سعی می‌کند افراد دور از این مرکز جغرافیایی را هم به آن نزدیک کند تا از کانون جاذبه آن نگریزند! ترافیک هر چقدر بیشتر، بهتر! ▫️از جمله نشانه های مردمی و تجربی بزرگی یک مراسم یا برنامه، تأثیر آن بر زیست روزمره اهالی آن دیار است، وقتی چند روز قبل نیمه شعبان ترافیک مسیرهای منتهی به جمکران بالا می رود، وقتی بالای ۱۷۰ هزار خودروی غیر قمی در یک روز وارد شهر می شود، وقتی دور و بر حرم و جمکران از شدت حضور مردم قفل می شود، وقتی موکب های کاملا مردمی از نقاط مختلف کشور در یک بلوار برپا می شود، وقتی قدم به قدم شهر ایستگاه های صلواتی جلوه نمایی می کنند و... یعنی اتفاق بزرگی در حال رقم خوردن است و "همه"، "همیشه" دوست دارند از شرکت یا تماشای چنین نقاط عطفی جا نمانند. ➖البته درستش اینست که مسئولان شهری تلاش کنند ترافیکی نباشد و اما حجم حضور مردم از این تلاش ها سبقت بگیرد، همانطور که طی ۱۰ سال اخیر چندین جاده جدید به سمت جمکران راه اندازی شده اما همچنان پاسخگوی حضور نیمه شعبانی ملت نیستند! @HOWZAVIAN
💠 غزلی بی‌نقطه برای حضرت ولیّ عصر روحی‌فداه🌹 🍃 سورۀ گُل کرده مرا اهل درد ولولۀ روی او آمده دام دلم سلسلۀ موی او روی دلارای او مِهر و مدار دلم هر سحر آواره‌ام در هوس روی او مرهم آلام دل کی دهدم کام دل موسِم اِحرام دل آمده در کوی او واله او مهر و ماه، حال مرا او گواه عود رود در سه‌گاه در حرم موی او دل سرِ سودا رود، در ره او در رصد سوی سُها می‌رسد لَمعه و سوسوی او مهر و عطا می‌دهد، درد و دوا می‌دهد عالَم و آدم همه سائل داروی او مُلهِم و مولای ما، لؤلوی لالای ما هم دل ما گَرد او هم سر ما گوی او محرم اسرار ما، لولی و دلدار ما همدم اسحار ما عکس مه روی او در هوس وصل او می‌رود احوال عمر در سر ما های او در دل ما هوی او هادمِ سرمای دی، عطر گل روی وی دعویِ کسری و کِی، سامری کوی او سورۀ گل می‌رسد دورۀ مُل می‌رسد مصلح کُل می‌رسد، روی همه سوی او هادی کلّ اُمم حامل لوح و عَلَم سوی حِرا در رَسَم می‌رود آهوی او ✍ محمدتقی عارفیان @HOWZAVIAN @shaeranehowzavi
⚫️ مسعود دیانی مجری و نویسنده حوزوی درگذشت حجت الاسلام والمسلمین دکتر مسعود‌ دیانی، دین پژوه، شاعر، نویسنده و مجری برنامه سوره، پس از تحمل بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. @HOWZAVIAN
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان» ✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانه‌ی ملی عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمی‌زدیم از عمل اول سخت‌تر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پاره‌ای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغ‌ها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانه‌ی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و می‌شد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمه‌شب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لوله‌ای در روده که قرار بود از یکی دو هفته‌ی بعد دهان جدیدم شود.‌ برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط می‌توانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت. حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطه‌ی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه‌هایی از توده‌های سرطانی در کبد مشاهده می‌شدند و باید می‌سوختند. احتمالا آن هم بی‌حاصل. حالا اما می‌توانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل می‌دادیم، نه با شیمی‌درمانی به تماشای خاکستری خود می‌نشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه‌ی سنگین مرگ را در این بیماری می‌دید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می‌کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمی‌درمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمین‌گیر شدن و خانه‌نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماه‌ها پدرشان را جز افتاده‌ای بی‌جان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف می‌زدیم؟ وقتی پژوهش‌های علمی نشان می‌دادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بی‌فایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمی‌گردد. عدد بقا زیر یکسال است، آن‌هم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی‌درمانی و زهرناکی‌اش نشویم؟ انگ بی‌مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی‌ایمانی روی پیشانی‌مان ننشیند؟ به‌گمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزش‌های اخلاقی چسبانده بود. می‌مکید. و قهرمان می‌ساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین. @HOWZAVIAN