eitaa logo
نویسندگان حوزوی البرز
422 دنبال‌کننده
319 عکس
36 ویدیو
55 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است. 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان البرز است. ارسال یادداشت 👇 @Revolutionson2 #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 گام‌به‌گام با انسان کامل (۳)اصغر آقائی 🌀 گام اول (با آدم ع): ... افتاد مشکل‌ها 🔻 که پا بگیرد تازه خواهی دانست که راه آنچنان که می‌نماید هموار نیست؛ و حسادت‌ها، کژه‌فهمی‌ها، قضاوت‌ها و ده‌ها مانع از درون بیرون در مسیر پرواز خواهد بود. 🔻 (ع) بر دو پای خویش ایستاده است. فرشتگانی، نه همه آنها، او را برانداز می‌کنند. فهم و علم ناقص همیشه دردسرساز است و شکوه شروع می‌شود و آن هم شکوه‌ای دوسر: ۱) از یک سو موجود جدید را می‌کوبند "يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ" و ۲) از سویی دیگر خود را بر قلّه عبادت می‌نشانند "وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ" 🔻 شاید همیشه کار حسادت، فضل دیگری را ندیدن، و مانند آن همین بلا را سر فرد می‌آورد: دیگری را بکوب؛ و خود را از نقص بروب. یک‌نوع تفرعن خفته. خدا نصیبمان نکند مگر آنکه قدمی در راه باشد. 🔻 مهم این نیست که ناقص داری یا کامل؛ مهم‌تر آن است که در برابر کامل‌تر، وقتی می‌فهمی حق را کنی و این کار است و فرشتگان چنین بودند؛ لذا آن اعتراض از روی عشق، به فرمان‌پذیری از رو عقل انجامید: "قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا" 🔻 آدم که از دست فرشتگانِ دوست کم‌بصیر نیازمندِ آگاهی رها می‌شود؛ خرامان با حوّایش در بهشتی در گردشند "وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا" که ناگاه پای دیگر می‌رسد. مانعی کاربلد، آگاه، و چون آتش پر جنب و جوش و خستگی ناپذیر. 🔻 نه مانند فرشتگان دردِ عبودیت و حق‌نمک‌شناختن را داشت و نگران جایگاه حق تعالی بود؛ بلکه حسادتی آمیخته به کینه در او موج میزد؛ اما خوب می‌دانست اگر عشق را از عقل جدا کند کارش پیش می‌رود. 🔻 و عشقِ ابدیت‌خواهی آدم وقتی از پرتو عقل جدا می‌شود و کار خودش را می‌کند و شیطان از این عشق لحظه‌ای جامانده از دامان عقل بهره می‌گیرد "هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ'" و آدم و حوّا از بهشت اخراج می‌شوند. ... ادامه دارد @howzavian_alborz
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۱) ✍ اصغر آقائی 🌀 گام سوم: با ادریس ع 🔻همراهیِ نوح با تمام فراز و فرودش به پایان رسید. گاه با خود می‌پرسم این سفر طولانی، چرا؟ مگر این نیست که خداوند انسان را عاقل آفریده است؛ پس چرا باید رنج این سفر را تحمّل کنم؟ 🔻این پرسش درونی من را یاد خاطره‌ای در شهر انداخت. در آن شهر در پی دوخت لباسی نو برای ادامه سفر بودم و این بهانه خوبی بود تا کمی با ، جدّ نوح ع، همراه شوم. سلام کردم و پاسخی گرم، شنیدم. می‌دانستم او فردی است که صبر صفت ممتاز رهروان مسیر حق تعالی است؛ چه رسد که باشی «وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» 🔻و من با پرسش‌هایی مقابلش نشستم. 🔻ادریس پارچه را به تنم قواره کرد و مشغول دوخت شد. برش پشت برش، کوک پشت کوک. چنان با دقت کار خویش را انجام می‌داد که گویی در دنیا تنها و تنها همین یک کار را دارد، دوختن لباسی برای من. تلاش و کوشش او به من آموخت که مؤمن بی‌کار و تنبل نمی‌شود و هر کاری انجام دهد، دقیق انجام می‌دهد. «رحم الله امرا عمل عملا فاتقنه» 🔻این اثنا ناگهان سوزن سرانگشت پرمهارت او را خراشید و من یک لحظه از جا بلند شدم. با بلند شدنم ذهنم نیز گویی تکانی خورده، به عصر ما، قرن بیستم، برگشت. 🔻در حالی که بر انگشت او ضماد می‌نهادم، در ذهنم از خود می‌پرسیدم: این قرن ما کجا و زحمت سوزن پشت سوزن کجا؟ اگر این مردی که روبه‌روی من است برتر دارد، چرا چون انسان‌های عصر ما فراوان نمی‌کند؟ گویی محسور تکنولوژی شده و یک‌سو به قصه می‌نگریستم. 🔻وقتی کارم تمام شد و انگشت زخم‌خورده ادریس را ضماد نهادم، او به دیوار تکیه کرد و نگاهی عمیق به چشمانم کرد. گیرایی چشمانش تا عمق وجودم نفوذ کرد و ناگاه سر به زیر افکندم. نمی‌دانم این چه سرّی است که نگاه در چشم انسان کامل، همیشه در طول سفر برایم سخت بود؛ آری نگریستن به خورشید چشمان ولیّ خدا، تاب خود را می‌طلبد. 🔻با نگاه او ذهنم گویی به جای خود بازگشت و من پرسش‌هایم را در سینه حبس کردم؛ که پرسش همیشه نشانه عقل نیست، که گاه فریب است. 🔻ادریس شروع به سخن می‌کند و من گوش می‌دهم که و بررسی به گوش شنوا نیاز دارد. پاسخ او خیره‌کننده بود و چه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت؛ گویی پدری مهربان با فرزندش سخن می‌گوید «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا» 🔻من آموختم که هرچند برای زندگی لازم است، اما مهم‌تر از آن استفاده از آن است. از او آموختم که اگر قرار بود تمامِ آنچه در طول تاریخ بشر، خود انسان به راهنمایی و انسان کامل یافته و ساخته‌ است را، تنها خود انبیا، می‌ساختند، آیا اختیار و امتحان و ... معنا داشت؟ 🔻تمام تلاش انبیا، ساخت انسان است که انسان بدون ابزار هم انسان است؛ اما با ابزار ولی بدون هویّت، نه انسان است و نه از ابزار در مسیر حق استفاده خواهد کرد. 🔻انسان کامل در جامعه بشری محوری است که باید افراد بشر به خود سوی او روند و او را با عقل خویش بفهمند و سخنانش را دریابند و به کار بندند. 🔻اینجا بود که قلب و ذهنم آرام‌ گرفتند. با راهنمایی او آنچه در عمق وجودم بود گویی جوشش کرده است و من با خود گفتم: راستی اگر همه ابزارها را در طول تاریخ فقط انسان کامل با می‌ساخت و در اختیار دیگران قرار می‌داد، این روش مورد اعتراض انسان‌ها واقع نمی‌شد و آنها در وجود خود احساس پوچی نمی‌کردند؟ و آیا چنین جایی تنها یک تنبل‌خانه‌‌ نمی‌شد؟ 🔻انسان کامل نه دنبال‌ تن‌پروری و نه دنبال تن‌پرورآفریدن، که در پیِ ارتقای فهم و افراد بشر است تا آنان خود در کنار انسان کامل، به قسط و و بهبود زندگی بشر قیام کنند «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» 🔻و این قیام هزینه دارد، و تلاش مستمر و مبارزه با بدی‌ها و کژفهمی‌ها و نیرنگ‌ها نیاز دارد «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ» 🔻در حالی که لباس دوخته‌شده‌ی ادریس را به تن می‌کردم، زبان شاکر او مرا به واداشت و بر هنر بی‌بدیل دستان ولیّ خدا آفرین گفتم و شکر کردم و دانستم که هرچند انسان کامل در میان مردم و چون مردم می‌دوزد و می‌پوشد، تا مردم در مسیر حرکت انسانی خویش او را خیلی تاخته جدابافته ندانند، اما جایگاه رفیع آنان همیشه یگانه است، 🔻و آموختم ارتقای انسان در همراهی عشق و عقل است. 🔻و ادریسِ عاقل و عاشق بر جایگاه بلندی نظاره‌گر تاریخ شد. «وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا» ... و سفر ادامه دارد. @howzavian_alborz
بسم الله قاصم الجبارین 🔰 زوال اسرائیل 🔆 محتوای متن زیر بر اساس آیات قرآن است. 🔻و اینک در از تبار و پیروان قومی بهانه‌جو، لجوج، بی‌ادب، پیمان‌شکن و خائن، مغرور و تکذیبگر، ترسو، خودبرتربین، دنیاطلب و زیاده‌طلب، که ترور شخصیت و شخصِ افراد و پیامبرکشی عادت آنان بود؛ قومی دیگر با همان اوصاف در قبله اول مسلمانان گرد هم آمده‌اند و چون دشمنانِ بی‌وفا و پیمان‌شکن، تهمت‌زن و توطئه‌گر و تفرقه‌افکنِ نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، دشمنی را به نهایت رسانده‌اند. 🔻آنان چون و شیطان‌صفتان با دروغ و بهره‌گیری نابجا از احساسات و فطریات مردم چون وطن‌دوستی میان ملت‌ها تفرقه‌افکنی کرده، با ترور و جار و جنجال و شایعه‌پراکنی و صرف هزینه‌های بسیار سنگین، در تلاشند مخالفت خویش را نه با من و تو که با مکتب ابراز کرده، آن را نابود سازند. 🔻و اکنون بر من و توست تا با فهم صحیحِ قطعی الهی که به فرموده امام خامنه‌ای در محاسبات دشمن نمی‌گنجد، بدانیم خداوند نه از ظالمان غافل بوده، و نه در سنت‌های او تغییری ایجاد شده است. آری او با سنت‌های خویش چون امهال و استدراج به ظالم فرصت می‌دهد تا خباثت باطنی خویش را به اوج رسانده، آن را آشکار کند. و این ظلم‌پیشگی، او را آهسته آهسته به سلب نعمت کشانده، عامل نابودی‌اش می‌شود. 🔻ما باید با ترک هر گونه محبت و دوستی آنان، که اگر چنین نباشد در ظلمی تاریخی و فرهنگی غلطیده‌ایم، و با نه‌گفتن به هر رابطه و عادی‌سازیِ روابط سران خودکامه عرب، این ظالمان را تنها گذاشته، در مبارزه‌ای دائمی با آنان، ، این ریشه فتنه‌ها را، از جای درآوریم. 🔻آری بدان قهر الهی و نابودی ظالم سنتی الهی، و کیفرِ ناگهانی او وعده‌ای قطعی و بسیار نزدیک است؛ چرا که ظلم، آن هم این چنین ظلمی، دائمی نخواهد بود. 🔻و تو ای مشرقیِ به‌پاخواسته،‌ آگاه باش که در پیکاری خستگی‌ناپذیر عامل عذاب و نابودی آنان خواهی بود و زود باشد که این قوم تبهکار در این بازگشتِ پرقدرت، چندلایه و پرفتنه‌، که گویی تمام جهان را در سیطره فرهنگ شیطانیِ خویش اسیر کرده‌اند، نتیجه ظلمِ روزافزون خویش را ببینند و بار دیگر با مسلط‌شدنِ گروهی از تبار و بر آنان، دوباره به نابودی و آوارگی در سایه‌سار عج برسند. 🔻و این نابودی به دست وی و اصحابش، باقرالعلوم علیه‌السلام است و اینک تو در این صحنه در میان ایرانی او در تلاش برای نابودی او منتظر هستی و آن وعده بسیار نزدیک است که فرمود: می‌بینم قومی از مشرق قیام کرده، طلب حق می‌کنند اما به آنان داده نمی‌شود؛ و آنان دوباره طلب می‌کنند و باز حق‌شان به آنان داده نمی‌شود؛ و وقتی آنان وضعیت را چنین می‌بینند شمشیرها را بر دوش گرفته، قیام می‌کنند، و در این هنگام آنچه خواهان آن بودند، به آنان داده می‌شود، اما دیگر نمی‌پذیرند، و این قیام را ادامه می‌دهند تا آن را به صاحب شما (امام عصر عج) بدهند. کشته‌شدگان آنان هستند. آگاه باشید اگر من این زمان را درک کنم، خود را برای صاحب این امر حفظ می‌کردم. 🔻آری امام علیه‌السلام در این حدیث به که بی‌گمان همان یاران خراسانی ایرانی است، وعده می‌دهد پس از قیام آغازین مرد قمّی، چنان امرِ قیام صاحب الامر نزدیک است که گویی بیشتر از عمر معمولی یک انسان از شروع آن قیام آغازینِ روح خدا تا قیام پایانی نفس رحمانی حق، طول نمی‌کشد زیرا که فرمود «لابقیت نفسی لصاحب هذا الامر: خود را برای صاحب این امر حفظ می‌کردم» ✅ پس ۱) به دلیل سنت‌قطعی الهی در نابودی ظالمان، و ۲) به دلیل وعده امام معصوم علیه‌السلام در مدت قیام مرد قمّی تا ظهور صاحب الامر عج، که بیش از عمر معمولی یک انسان نیست؛ و ۳) به دلیل سخنان بزرگان دین چون در مقدمه‌بودنِ در نابودی صهیونیسم با مهدی موعود، می‌توان به این نتیجه رسید نابودی این قوم ظالم بسیار نزدیک است؛ و از آنجا که از آغاز انقلاب اسلامی تا بیست سال آینده، حدودا به میزان عمر معمولی یک انسان است، لذا امید که نابودی این رژیم غاصب حداکثر در بیست سال آینده اتفاق بیافتد که دامت افاضاته فرمود: رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید. 🔻آری هرچند گاه چون عصر روز واقعه امیدها گویی بر باد رفته، و دیگر برای حق رمقی نمانده است؛ اما یک نام هنوز در عین ستمدیدگی می‌درخشد و زودباشد که طیلسان زهدپوشِ ریاکار را از عریکه به زیر بکشد ... بوی خطبه‌های علی می‌آید ... قدمی دیگر مانده .... باطل در جولان است و بی‌قرار و خودشیفته؛ اما حق آرام و پرقرار در مسیر؛ بوی خطبه‌های علی می‌آید و که او کشید، در نیام نرفته است؛ بوی خطبه‌های علی می‌آید؛ پدر در راه است. اصغر آقائی @howzavian_alborz