eitaa logo
حوزه انقلابی
13.8هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
11.5هزار ویدیو
655 فایل
صاحب امتیاز: گروه و تشکّل جهادی «حوزه انقلابی» مدیران: جمعی از فضلای سطوح عالی «حوزه علمیه قم» هدف: نفی نظام سلطه و دنباله‌های سکولار/لیبرال/لندنی 🔰حوزه انقلابی ↘️ https://eitaa.com/joinchat/307429376Ccb9b7c02da 👈مدیریت کانال @Iran_mohammad @EAHIMI
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴خرداد خونین/1🔴 ❇️خمینیِ بیرجند❇️ 💥هفتم محرم سال 42 چگونه بیرجند، حوزه نفوذ خانواده اسدالله علم نخست‌وزیر شاه به هم ریخت؟! 💢«بخشی از مصاجبه منتشر نشده امام خامنه‌ای در مورد وقایع پیش از 15خرداد سال 42» ⭕️خاطرات زیر بخشی از مصاحبه اختصاصی حجت‌الاسلام والمسلمین با رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران ریاست‌جمهوری در دهه 60 انقلاب اسلامی است که برای اولین‌بار توسط فصلنامه پانزده خرداد منتشر شد.در این مصاحبه خاطراتی جذاب و شنیدنی مطرح شده است که که از عمق نفوذ روحانیت انقلابی و خالص در قلب ملت خبر می دهد.گوشه ای از این مصاحبه را می خوانیم: «🔻 من آن روز (هفتم محرم سال 42) منبر رفتم و درباره اهداف دشمنان اسلام صحبت کردم و گفتم که قصدشان محو اسلام است و اسلام بزرگترین مانع برایشان در راه اهدافشان است و به قدر چند دقیقه در این باره صحبت کردم و بعد مطلب را به مدرسه فیضیه رساندم، گفتم همان خط مشی بود و همان جریان بود که منتهی شد به اینجا که در یک روز مقدس در مدرسه فیضیه در در خانه امام صادق بریزند کماندوها چنین بکنند و چنان بکنند؛ از آتش زدن عمامه، از آتش زدن قرآن، از وسائل طلاب آنچه را که دیده بودم و شنیده بودم همه را بیان کردم. ضجه مردم بلند شد، مردم گریه کردند و غوغایی شد. 🔺صبح بعد از نماز نشسته بودم داشتم تعقیبات نماز می‌خواندم که دیدم مأمور آمد و گفت آقا بفرمایید برویم شهربانی، گفتم برای چه شهربانی؟ گفت برای چی را بعداً به شما می‌گویم... بعد دو رکعت نماز استخاره خواندم و صد مرتبه «استخیرالله برحمته خیره فی عافیه» را گفتم... روایت دارد که آنچه خیر و صلاح است بر قلب انسان و به زبان انسان جاری می‌شود و نمازش را خواندم و بنا کردم استخیرالله را گفتن و بعد با مأمور راه افتادم رفتم. 🔻[رئیس شهربانی] گفت چه گفتید؟ گفتم قضیه بود. حادثه مهمی بود من طلبه هستم دیده بودم تحت تأثیرم مسلمانم خواستم مردم بدانند. بنا کرد مرا نصیحت کردن که شما قول بده که از این حرف‌ها نزنی و برو بیرون؛ گفتم من چنین قولی نمی‌توانم بدهم. گفت شما اگر قول ندهی من مجبورم با شما سخت‌گیری کنم. زیرا که من مأمورم گفتم، من هم مأمورم، مأمورم که این حرف‌ها را بزنم او چشمش گرد شد که چه مأموریتی من دارم از طرف کیه و شاید اصلاً فکر کرد که اطلاعات مهمی به دستش آمد. گفت شما از طرف کی مأموری؟ گفتم از طرف خدا؛ این خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. 🔺مرا بردند مجدداً توی اتاق رئیس شهربانی آنجا چند تا قاضی از دادگستری آمدند آنجا و نشستند و از من سؤالاتی کردند و شبیه بازپرسی رسمی دادگستری بود. من آن وقت خیال کردم دادگاه است. دادگاه تشکیل داده بودند برای اینکه بتوانند مرا با قرار آزاد کنند. علت این بود که در خارج اوضاع شلوغ شده بود من این را بعد فهمیدم معلوم شد که آن روز که مرا گرفتند خبرش روز تاسوعا همه جا پخش شده بود و این پختگی کار امام بود اگر روز تاسوعا کسی این حرف‌ها را می‌زد فرصت فکر کردن برای مردم نمی‌ماند روز هفتم که آدم این حرف را می‌زد تا روز تاسوعا و عاشورا که روز تصمیم‌گیری مردمی است فرصت فکر کردن جا افتادن چیزی برای مردم باقی می‌ماند حرف دهان به دهان می‌گشت و همین شد. 🔻من روز هفتم این حرف‌ها را زدم، مردم فهمیدند که من بیرجند هستم صبح نهم که مرا گرفتند مطلب کاملاً جا افتاده بود برای مردم و می‌توانستند تصمیم‌گیری کنند. این بود که راه افتاده بودند هیئت مختلف منزل آقای تهامی این طرف و آن طرف که بعداً آقای تهامی به من می‌گفت اینها می‌خواستند بیایند به شهربانی حمله کنند می‌گفت من گفتم بابا! خون راه می‌افتد گفتند راه بیفتد و تهامی نگذاشته بود و مانع شده بود و شاید در حقیقت به داد من رسیده بود چون وضع من به مراتب مشکل‌تر می‌شد. ایشان گفته بود من آزادش می‌کنم از زندان و همین اعمال نفوذها را ایشان کرده بود. 🔺آنها هم از خدا می‌خواستند که مرا آزاد کنند؛ شهربانی‌چی‌ها و دستگاه پلیس در آنجا. زیرا که زندانی بودن من مردم را به هیجان می‌آورد منتظر بهانه بودند و به هر حال آزاد کردند. منتهی از آقای سادسی همان سیدی که گفتم قول گرفتند که من را ببرد خانه خودشان و من جایی نروم و منبر هم نروم. 🔻وضعیت دستگیری و اخراج من از کاری کرد که تأثیرش در مردم تا مدت‌ها باقی ماند. ماه صفر همان سال یکی از دوستان ما آسید جواد علم‌الهدی را می‌شناسید از دوستان مشهدی ماست، ایشان هم می‌رفت بیرجند محل منبرش بیرجند بود وقتی که رفت آنجا و برگشت به من گفت که تو خمینی بیرجند شده‌ای مردم آنجا مثل آقای خمینی به تو علاقه دارند و عجیب تأثیر رویشان کرده بود. 📄فصلنامه پانزده خرداد،ش۴۳ و ۴۴، تابستان ۹۴» @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🗞روایت یک‌طرفه از یک کودتاچی 🔸روزنامه شرق؛ یکشنبه 24 آذر عکس را در صفحه اول چاپ کرد. ظاهرا مسئولین و نویسندگان شرق می‌خواهند در قالب یادداشت‌هایی حوادث و چهره‌های دهه 60 را بررسی کنند و اعترافات صادق قطب‌زاده را به همین منظور منتشر نموده‌اند. آیا هدف بررسی صادقانه و جامع شخصیت‌های دهه شصت است؟ 🔹شاید هدف این نباشد چراکه مسئولین این روزنامه به صورت یک‌طرفه تنها سخنان قطب‌زاده را منتشر کرده‌اند و طبیعی است یک مجرم که خطر اعدام را نزدیک خود حس می‌کند همه حقایق را بازگو نمی‌کند و چه بسا برای حفظ جان خود دروغ هم بگوید. در هنگام ورود به عرصه تاریخ باید بدانیم که تاریخ‌نگاری عملی بسیار دقیق و ظریف است که با حزبی و احساسی جمع نمی‌شود. 🔸قطب‌زاده سال‌ها قبل از پیروزی شخصیتی منافق و منحرف بود و این انحراف قطب‌زاده برای شخصیت‌های بابصیریتی هم‌چون مرحوم پیدا بود و ایشان در برملا كردن نقشه‌ها و نيرنگ‌های قطب‌زاده و دارودسته او در ميان روحانيان مبارز نجف و پيشگيری از فريب طلاب نقش بسزايی داشت و رخصت نمی‌داد كه قطب‌زاده‌ها و ديگر عناصر و گروه‌های مرموزی كه به قصد به نجف مي‌آمدند و بر آن بودند در ميان طلاب، عناصر ساده‌لوح و خامی را بيابند و آلت دست كنند، كاميابی داشته باشند و با دست پر برگردند. 🔹اين هوشياری و آگاهی آن شهيد برای عناصر مرموزی چون قطب‌زاده و عوامل او سخت و شكننده بود و آنان را بر آن می‌داشت كه چهره او را مخدوش كنند و بكوشند كه او را از سر راه مطامع خود كنار زنند.(فصلنامه پانزده خرداد، ش30، ص2154) 🔸برخورد قاطع مرحوم آیت‌الله سیدمصطفی خمینی با قطب‌زاده در مقاطع دیگر هم ادامه داشت.حجت‌الاسلام و المسلمین در کتاب نهضت امام خمینی می‌نویسد: 🔹در تاريخ خردادماه 1349 آقاي صادق قطب‌زاده براي نخستين‌بار به نجف آمد و در شب يكشنبه 31خردادماه در منزل برادر سيد مصطفي به سر برد. بايد تأكيد كنم شناختي را كه ملت عزيز ايران امروز از آقاي قطب‌زاده پيدا كرده است، برادر شهيد در همان يك شب از او به دست آورد و به راستي دريافت كه او چه عنصر خطرناكي براي انقلاب ايران خواهد بود. گويا وضع امروز و سوءاستفاده‌هايي را كه آقاي قطب‌زاده و او از انقلاب و رهبر آن به عمل آورده و سپس توطئه‌هايی را كه عليه انقلاب و جمهوري اسلامي به كار گرفت با چشم دل مي‌ديد و از اين رو به شدت رنج مي‌برد. 🔸بارها به من و ديگر برادران روحاني توصيه مي‌كرد كه از هر گونه همكاري و حتي ديدار با قطب‌زاده بپرهيزيم و خود نيز از آن شب كه قطب‌زاده در منزلش بود تا روزي كه به رسيد ديگر حاضر نشد كه با او روبه‌رو شود و تلاش‌هاي همه‌جانبه آقاي قطب‌زاده براي تنها يك ساعت ديدار و گفت‌وگو با آن شهيد آگاه با شكست روبه‌رو شد و جالب آنكه آقاي قطب‌زاده در سال 1350- كه بار ديگر راهي نجف شده بود- پس از ورود، ساك دستي خود را به دست يكي از افرادي كه در منزل امام كار مي‌كرد- به نام غلامرضا- داد تا به منزل شهيد مصطفي خميني ببرد و به او خبر دهد كه آقاي قطب‌زاده به آنجا وارد خواهد شد! 🔹در حضور شهيد مصطفي خميني بودم كه غلامرضا ساك او را آورد و پيام او را به آن شهيد رسانيد؛ ليكن او با عصبانيت ساك را به بيرون افكند و به غلامرضا گفت از قول من به او بگو كه حق آمدن به منزل مرا نداري! فرداي آن روز آقا سيد مصطفي در بيروني منزل امام نشسته بود،‌ آقاي قطب‌زاده وارد شد و به او سلام كرد، شهيد سلام او را پاسخ داد و روي خود را از او برگردانيد و پس از لحظه‌اي از جا برخاست و از مجلس بيرون رفت. 🔸اين برخورد قاطع و انعطاف‌ناپذير آن شهيد با آقاي قطب‌زاده براي بسياري از افراد كه از ماهيت او آگاهي نداشتند شگفت‌آور بود و برخي نيز به حاج‌ سيد مصطفي اعتراض مي‌كردند كه شما چگونه افراد ماركسيست را به حضور مي‌پذيريد و با آنان به گفت‌وگو مي‌نشينيد ليكن از پذيرش و گفت‌وگو با آقاي قطب‌زاده سر باز مي‌زنيد؟ 🔹او پاسخ مي‌داد كه «فرق يك ماركسيست با صادق قطب‌زاده، فرق كافر و منافق است. وقتي كه با يك ماركسيست روبه‌رو مي‌شوم مي‌دانم كه طرف حساب چه‌كاره است اما در برخورد با افرادي مثل قطب‌زاده نمي‌دانم طرف حساب من كيست و چه‌كاره است و از اين آمد و رفت چه نقشه‌اي در سر دارد. آنچه برايم مسلم است اين است كه قطب‌زاده و قطب‌زاده‌ها در راه خميني نيستند و به روحانيت ايمان ندارند و خلاصه آدم‌هاي مرموزي به نظر مي‌آيند و لذا ترجيح مي‌دهم كه اصلاً از هر گونه تماس و مذاكرات با اين‌گونه افراد پرهيز كنم تا از شرشان در امان باشم». (نزديك به اين مضامين)( سيد حميد روحاني،نهضت امام خمینی ج2 ص591-590) 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.