حکایت
مقداری پول هست!
یکی از ارادتمندان آیت الله بهاء الدینی تعریف می کرد که تابستان 1363 فشار اقتصادی بر من و خانواده ام سنگینی می کرد به طوری که نمی توانستم مقداری میوه برای خانواده ام تهیه کنم.
از این رو، در زحمت و رنج بسیار بودم. هر چند همسرم در این باره سخنی نمی گفت، اما ناراحتی درونی و شرمندگی وجدانی، زندگی را بر من دشوار کرده بود.
شبی هنگام مغرب، در حال حرکت به سوی حسینیه آقا بودم، تا نماز جماعت را به ایشان اقتدا کنم، هنگام عبور از کنار یک مغازه میوه فروشی بدون اختیار از ذهنم گذشت که اگر پولی داشتم و می توانستم برای یک بار هم مقداری میوه فصل برای خانه خریداری کنم خوب می شد!
... هنگامی که وارد حسینیه شدم، چشم آقا به من افتاد، نزدیک بنده آمدند و فرمودند:
« فلانی! مقداری پول هست برای شما بیاورم؟! »
پس از اندکی تأمل گفتم: مانعی ندارد. بعد از نماز به منزل رفتند و هزار و پانصد تومان برایم آوردند! گویی از نیت من خبر داشتند!
📚 عارفان کوی دوست، ص54.
🆔 @huoooo
پیامبر ص فرمودند:
من رزق صلاة الليل من عبد أو أمة و أقام لله عز و جل مخلصا فتوضأ وضوء سابغا و صلى لله تعالى بنية صادقة و قلب سليم و بدن خاشع و عين دامعة جعل الله تعالى خلفه تسعة صفوف من الملائكة من كل صف ما لا يحصي عددهم إلا الله تعالى آخر طرفي كل صف بالمشرق و آخر بالمغرب قال فإذا فرغ كتب الله له بعددهم درجات.
هر مرد و زنى كه سعادت نماز شب به او ارزانى شود و با خلوص براى خداى عز و جل از جاى برخيزد و وضو بگيرد و با نيت صادق و دل پاك و بدن خاشع و چشم گريان نماز گزارد، خداوند نُه صف از فرشتگان را پشت سرش قرار مى دهد كه همراه او نماز گزارند و شمار فرشتگان هر صف را كسى جز خدا نمى داند. يك سر هر صف در مشرق و سر ديگر آن در مغرب است و چون بنده از نماز شب فارغ مى شود، خداوند به شمار آن فرشتگان براى او حسنه مى نويسد.
📚 روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط - القديمة) ؛ ج2 ؛ ص316.
🆔 @huoooo
حکایت
برادر علامه طباطبايي ، سيد محمد حسن الهي می گوید: من يكي از علماء گذشته را به فاتحه اي ياد مي كردم. يك روز با حالت گله با خود مي انديشيدم كه ما گاهي براي شما فاتحه اي مي فرستيم، اما چيزي نمي بينيم؛ شما هم از ما يادي بكنيد! گويا شب بعدش بود كه آن عالم به خوابم آمد و گفت: از ما گله كردي؟! يادت نيست كه در فلان روز در فلان اداره كاري داشتي گرفتاري ات حل نمي شد، مي خواستند كارت را درست نكنند؛ اما يك مرتبه ديدي تعلل ها كنار رفت، كارت را درست كردند و مشكلت حل شد؟! آن، كار من بود!
📚 نکته ها از گفته ها ج۱ ص۷۱.
🆔 @huoooo
امير المؤمنين «ع» فرمودند:
كانت الفقهاء و الحكماء إذا كاتبوا بعضهم بعضا كتبوا بثلاث ليس معهن رابعة
من كانت الآخرة همه كفاه الله همه من الدنيا و
من أصلح سريرته أصلح الله علانيته و
من أصلح فيما بينه و بين الله عز و جل أصلح الله له فيما بينه و بين الناس.
شيوه فقها و حكما اين بود كه در نگارشات خود بهم سه چيز مي نوشتند و چهارمى نداشت.
1- هر كس همّ او آخرت باشد خدا هم دنيايش را كفايت كند.
2- هر كه درونش را اصلاح كند خدا بیرونش را اصلاح كند.
3- هر كه ميان خود و خدا را اصلاح كند خدا ميان او و خلق را اصلاح نمايد.
📚 الأمالي( للصدوق) ؛ النص ؛ ص34.
🆔 @huoooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزه شدن و شب زنده داری یکساله شیخ حسنعلی نخودکی رحمه الله برای دیدار امام زمان عجل الله فرجه
🎙 حجه الاسلام هاشمی نژاد
🆔 @huoooo
پیامبر ص فرمودند:
ستة لا تفارقهم الكآبة الحقود و الحسود و حديث عهد بغنى و غني يخشى من الفقر و طالب زينة يقصر عنها قدره و جليس لأهل الأدب و ليس منهم
از شش نفر حزن و اندوه مفارقت نمي كند:
۱. از کسی كه كينه در دل داشته باشد.
۲. از كسى كه حسد در دل داشته باشد.
۳. از كسى كه تازه بدولت رسيده باشد.
۴. از ثروتمندی كه از فقر بترسد.
۵. از طالب مرتبه اى كه قدرت بر دستیابی به آن مرتبه را نداشته باشد.
۶. از كسى كه با اهل ادب بنشيند و از ادب بهره اى نداشته باشد.
📚 معدن الجواهر و رياضة الخواطر ؛ ص53.
🆔 @huoooo
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
لَيْسَ عَمَلٌ اَحَبَّ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الصَّلاةِ، فَلا يَشْغَلَـنَّـكُمْ عَنْ اَوقاتِها شَىْءٌ مِنْ اُمورِ الدُّنيا.
هيچ عملى نزد خداوند، محبوبتر از نماز نيست، پس هيچ كار دنيايى شما را در وقت نماز به خود مشغول ندارد.
📚 خصال: ص 621، ح 10.
🆔 @huoooo
عن يونس الشيباني قال: قال لي أبو عبد الله ع كيف مداعبة بعضكم بعضا قلت قليلا قال هلا تفعلوا فإن المداعبة من حسن الخلق و إنك لتدخل بها السرور على أخيك و لقد كان النبي ص يداعب الرجل يريد به أن يسره.
يونس شيبانى می گوید: حضرت صادق (ع) بمن فرمود: شوخى شما با يك ديگر چگونه است؟
گفتم: كم است.
فرمودند: چرا شوخى نمي كنيد كه شوخى از خوش اخلاقى مايه مى گيرد و با شوخى می توانی دل برادر (مؤمن) خود را شاد كنى.
پيغمبر (ص) با مردم شوخى مي كرد براى آنكه آنان را خوشحال كند.
📚 مكارم الأخلاق ؛ ص21.
🆔 @huoooo
حکایت
خداوند را باید برای خداوند عبادت کرد، نه برای عطایای او
پادشاهی در هر سال روزی را انتخاب نموده و در آن روز تمام سلاطین جهان و بزرگان از امراء و رجال کشور خود را به ضیافت دعوت مینمود، و به مقدار آنان طَبقهائی از طلا و نقره و اقسام جواهرات مملوّ گردانیده و به آنها رخصت میداد که هرکس هر کدام را که میخواهد، برود و دست خود را روی آن طبق قرار دهد، آن وقت در دفتر، آن طَبق را به اسم او ثبت میکردند.
یکی از روزهائی که بدین منوال میگذشت و شاه امر به انتخاب طبقها نمود یکباره تمام مدعوّین از کرسیهای خود برخاسته و به طرف طبقها در باغ روان شدند، جز غلام پادشاه که ابداً حرکتی ننموده بلکه دست خود را روی شانۀ پادشاه قرار داد!
پادشاه از غلام پرسید: چرا نرفتی و سهمیه خود را انتخاب ننمودی؟ غلام گفت: شاها من طالب وجود تو هستم و با وجود تو چشمی به طلا و نقره ندارم!
پادشاه از علوّ همّت غلام تعجّب کرد و صبر کرد تا وقتی تمام اعیان و سلاطین طبقها را انتخاب نموده و مراجعت کردند. مطلب را به آنان بیان کرد و گفت: غلام من چنین عملی از او سرزده، یعنی برای خاطر من از هرچه بوده گذشته، چون مرا برای من خواسته نه برای مال من، سزای او این است که من هم او را برای او بخواهم و هرچه دارم بدو واگذار کنم؛ لذا وصیّت کرد که پس از وی سلطنت برای او باشد و تمام کلید خزائن و جواهرات را به وی سپرد.
✍ راجع به عبادت پروردگار نیز مطلب چنین است. هر وقت انسان خدا را برای خدا عبادت کرد، خداوند هم هرچه دارد به او میدهد؛ و این مفاد حدیث شریف است: «عبدی أطِعْنی حتّی أجْعلَک مِثلی، بنده ی من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم».
📚 مطلع انوار ج1 ص124.
🆔 @huoooo
امام صادق ع فرمودند:
إن الله تبارك و تعالى يقول ما من شيء إلا و قد وكلت [به] من يقبضه غيري إلا الصدقة فإني أتلقفها بيدي تلقفا حتى إن الرجل ليتصدق أو المرأة لتصدق بالتمرة أو بشق تمرة فأربيها له كما يربي الرجل فلوه و فصيله فيلقاني [فيأتي] يوم القيامة و هي [هو] مثل جبل أحد [و أعظم من أحد].
براى هر عمل خيرى، كسى را وكيل كرده ام كه آن را تحويل بگيرد، غير از صدقه كه خودم با دستم فورا آن را مى گيرم ممكن است مردى يا زنى يك دانه يا يك نصف دانه خرما صدقه بدهد، من آن را آنقدر بزرگش مى كنم مانند بزرگ كردن كره اسب يا بچه شتر (كه چگونه در ابتدا بسيار كوچك است ولى بعدها به صورت حيوان عظيم الجثه در مى آيد) تا جايى كه روز قيامت مرا ملاقات مى كند در حالى كه آن يك دانه يا نيم دانه خرما به اندازه كوه احد گرديده است (يعنى كوه احد چند برابر يك دانه خرماست؟ به همين نسبت روز قيامت به او پاداش خواهم داد).
📚 عدة الداعي و نجاح الساعي ؛ ص68.
🆔 @huoooo
نبى اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
ثلاثة أصوات يحبها الله عز و جل صوت الديك و صوت الذي يقرأ القرآن و صوت المستغفرين بالأسحار.
خداوند سه صدا را دوست دارد:
۱. صداى خروس.
۲. صداى قارى قرآن.
۳. صداى استغفار كنندگان در سحرگاهان.
📚 مكارم الأخلاق ؛ ص313.
🆔 @huoooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انفاق بی نظیر حضرت علی اکبر علیه السلام
🎙 شیخ حسین انصاریان.
🆔 @huoooo
چهره برزخی خوانندگی و نوازندگی
مرحوم آیت الله محمدی بایع کلایی نقل کرده است:
روزی به اتفاق آیت الله کوهستانی، برای زیارت اهل قبور به سمت قبرستان حرکت کردیم. در مسیر راه شخصی سوار بر اسب با سرعت از مقابل ما گذشت. آیت الله کوهستانی از من پرسید:
« این سوار چه کسی بود؟ »
عرض کردم ظاهراً اهل یکی از روستاهای منطقه است که شغلش مطربی و خوانندگی و نوازندگی در عروسی ها است.
آیت الله کوهستانی فرمود:
« عجب پس به همین خاطر من او را به صورت میمونی بر روی اسب دیدم! »
📚 بر قله پارسایی ص ۲۳۰.
🆔 @huoooo
جابر بن عبد الله می گوید:
لم يكن يسأل رسول الله ص شيئا قط فيقول لا.
هيچ كس تا كنون از پيغمبر خواهشى نكرده و چيزى نخواسته كه حضرت در پاسخ او گفته باشد نه.
📚 مكارم الأخلاق ؛ ص18.
🆔 @huoooo
قال له رجل أوصني فقال ص احفظ لسانك ثم قال له يا رسول الله أوصني قال ص احفظ لسانك ثم قال يا رسول الله أوصني فقال ويحك و هل يكب الناس على مناخرهم في النار إلا حصائد ألسنتهم
مردى به پیامبر ص گفت: مرا نصيحت كنيد.
حضرت فرمودند: زبانت را نگه دار.
دوباره گفت: كه نصيحتم كنيد.
فرمودند: زبانت را نگه دار.
باز گفت: مرا نصيحت كنيد.
فرمودند: واى بر تو، مگر چيزى جز فرآورده ها و درو شده هاى زبان، مردم را به رو در آتش خواهد افكند.
📚 تحف العقول ؛ النص ؛ ص56.
🆔 @huoooo
فرمایش امام زمان علیه السلام به شیخ ابرقوئی رحمه الله
آیت اللَّه مصباح یزدی از مرحوم حجّه الاسلام حاج شیخ محمّد حسین فاضلی ابرقویی نقل کردند که فرمود: در مِنی بودم، دیدم شوق دارم از خیمه بیرون بروم، بیرون رفتم گویا به طرف مسجد خیف رفتم، به چادری رسیدم دیدم حضرت در آن جا تشریف دارند و ملل مختلف خدمتشان مشرّف می شوند و با هر کدام به زبان خودشان صحبت می فرمایند و با من به زبان فارسی صحبت فرمودند، و فرمودند: این ها تشنه معارف دین هستند، چرا زبان های مختلف را فرا نمی گیرید تا معارف دینی را به آنان برسانید.
📚 روزنه هایی از عالم غیب صفحه 36.
🆔 @huoooo
پیامبر صلى الله عليه و آله فرمودند:
إذا غضب الله على أمة و لم ينزل العذاب عليهم غلت أسعارها و قصرت أعمارها و لم تربح تجارها و لم تزك ثمارها و لم تغزر أنهارها و حبس عنها أمطارها و سلط عليها أشرارها.
چون خداوند بر امتى خشم گيرد ولى عذابى بر آنان فرو نياورد؛
۱. قیمت اجناس گران شود.
۲. عمرشان كوتاه گردد.
۳. بازرگانانشان سود نبرند.
۴. ميوه هایشان خوب به بار نيايد.
۵. رودهایشان پر آب نباشد.
۶. باران بر ايشان نبارد.
۷. بدانشان بر آنان چيره آيند.
📚 تحف العقول ؛ النص ؛ ص51.
🆔 @huoooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار قفل ساز منصف با امام زمان عجل الله فرجه
🎙 استاد عالی
🆔 @huoooo
امام صادق ع فرمودند:
ما قضى الله لمؤمن قضاء فرضي به إلا جعل الخيرة له فيما قضى.
خداوند هر پيش آمدى را براى مؤمن مقرر فرمود اگر مؤمن بآن راضى باشد، خداوند خير را براى او در ان پيش امد قرار خواهد داد.
📚 مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص33.
🆔 @huoooo
امام صادق عليه السلام فرمودند:
كان في زمن موسى بن عمران رجلان في الحبس فأخرجا فأما أحدهما فسمن و غلظ- و أما الآخر فنحل و صار مثل الهدبة فقال موسى بن عمران للمسمن- ما الذي أرى بك من حسن الحال في بدنك قال حسن الظن بالله- و قال للآخر ما الذي أرى بك من سوء الحال في بدنك قال الخوف من الله فرفع موسى بيده إلى الله فقال يا رب قد سمعت مقالتهما فأعلمني أيهما أولى فأوحى الله إليه صاحب حسن الظن بي.
در زمان حضرت موسى ع دو مرد زندانى بودند و آزاد شدند، كه يكى از آنها چاق و درشت هيكل و ديگرى لاغر بود و مانند حشرهاى كوچك (خرخاكى) گرديده بود. موسى ع به شخص چاق گفت: اين سرحال بودن بدنت را از چه مى بينم؟ گفت: از خوش گمانى به خدا، و به ديگرى گفت: اين بدحالى را در بدنت از چه مى بينم؟ گفت: از ترس خدا.
موسى بن عمران دستش را بسوى خدا بلند كرد و گفت: پروردگارا! شنيدى قول اين دو را اينك آگاهم كن كداميك افضل است؟
خداوند به او وحى كرد كه: آنكه به من خوش گمان است برتر است.
📚 مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص36.
🆔 @huoooo
امام باقر عليه السلام فرمود:
إن الله أعطى المؤمن ثلاث خصال العز في الدنيا و في دينه و الفلح في الآخرة و المهابة في صدور العالمين.
خداوند به مؤمن سه خصلت بخشيده:
۱. عزت در دنيا و دينش.
۲. رستگارى در آخرت.
۳. هيبت و حشمت در دلهاى جهانيان.
📚 مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص39.
🆔 @huoooo
حکایت
مراوده خادم مدرسه قزوینیها با امام زمان علیه السّلام
علامه طهرانی رحمه الله می فرمودند که:
در مدرسۀ قزوینیها خادمی بوده فوق العاده خوش اخلاق و مهربان، به طوریکه طلاّب مدرسه همگی کارهای خود را به او رجوع میکردند و چون او با آغوش باز استقبال میکرد لذا آنها هم از رجوع به او دریغ نمیکردند؛ حتّی هنگامی که برای تخلیه و تطهیر میرفتند میگفتند که آفتابۀ آنها را آن خادم آب کند.
بالجمله شبی یکی از طلاّب که برای وضوء برای نماز شب برخاست، دید از اطاق خادم نوری پیداست و تمام مدرسه مانند روز روشن است، نزدیک اطاق خادم آمد دید خادم با کسی به نحو سیّدی و مولای، تکلّم میکند، چند لحظهای ایستاده به حجره خود رفت.
صبحگاه نزد خادم آمده و علت داستان را استفسار کرد، خادم انکار نمود؛ دو مرتبه اصرار و در عین حال خصوصیات واقعه را گفت که حتّی نمیتوان گمان کرد که شما در خواب با خود صحبت میکردید، زیرا من تکلّمات هر دوی شما را میشنیدم.
چون خادم دید از قضیه به طور کامل اطلاع دارد گفت: حال که چنین است من قضیه را با قید چند شرط به شما میگویم: از جمله آنکه تا وقتی در این مدرسه هستم شما داستان را برای احدی نقل نکنید، دوّم آنکه هر کاری که تا به حال رجوع میکردید از این پس نیز رجوع کنید؛ آن طلبه هم قبول کرد.
خادم گفت: آن شخص که با من تکلّم میکرد حضرت ولیّ عصر حجّة ابن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بود، هفتهای دو شب به اینجا تشریف میآورند.
آن طلبه گفت چون این را شنیدم حالم تغییر کرد و عرض کردم: بنابراین شرط اوّل را قبول دارم لکن زیر بار شرط دوّم نمیروم.
بالجمله آن طلبه دیگر کارهای خود را به آن خادم رجوع ننمود، ولی چون میدید طلاّب دیگر رجوع مینمایند بسیار متأثّر میشد، و چون قول هم داده بود نمیتوانست به آنها داستان را فاش کند؛ تا یک شب خواب بود صدائی شنید که خادم او را نداء میکند که ای فلان کس یکی از ابدال و اوتاد حضرت ولیّ عصر فوت کرده من به جای او میروم شما اشیاء مرا بفروشید و چند فقره قرض دارم بدهید!
من تا هراسان برخاستم و لباس پوشیدم و در حیاط مسجد آمدم که او را ببینم اثری از او نبود، دیدم در اطاق مدرسه باز و خادم نیست، درب مدرسه هم قفل است، بسیار متوحّش شدم! طلاّب را صدا زده و شرح قضیّه را گفتم، با تمام آنها تمام فقرات و زوایای مدرسه را تفحّص کردیم خادم نبود، و از او دیگر به هیچوجه اثری پیدا نشد.
📚 مطلع انوار ج1 ص125.
🆔 @huoooo
امام صادق (ع) فرمود:
إذا اقشعر جلدك و دمعت عيناك و وجل قلبك فدونك دونك فقد قصد قصدك.
هر وقت پوست بر تنت جمع شد و اشکت روان و دلت لرزان گرديد آن حال را بگير و از دست مده كه حاجتت مورد توجه حق قرار گرفته است.
📚 الخصال ؛ ج1 ؛ ص81.
🆔 @huoooo