#دیوانه_تر_از_مجنون.
#نویسنده_مه_گل
#پارت_119
هیوا-
همه تو پذیرایی نشسته بودیم؛ شاهین داشت خونه رو دید میزد،گفت:
رهام اینجا چندتا اتاق دار
هام همون طور که سمت آشپزخونه میرفت گفت:
سه تا.
متوجه لبخند موزیانه و پیروزمند شاهین به انیس شدم.
بعد از خوردن شامی که رهام سفارش داده بود،شاهین رو به جمع گفت:
-من میخوام بخوابم،کجا باید برم؟
آراد:تو راه روی ورودی،دسته چپ.
رهام نگاهی به آراد کرد.
ما مشغول تلویزیون دیدنمون شدیم،که بازم برگشت .اما این بار با توپ پر،یورش برد سمت آراد بدبخت.
آراد از روی مبل پرید پشت مبل؛خچ
-هوی،چته روانی؟!
اتاق من میشه دستشویی؟!
با این حرف؛دوزاریمون افتاد،همه زدیم زیر خنده .آراد آدرس دستشویی رو داده بود به شاهین بیچاره.
-تو چقدر بی جنبه شدی !
بی جنبه !!!بزار یه جنبه ای نشونت بدم که یادت بمونه.
رهام:اه بس کن شاهین،خوابت میاد پاچه میگیری .اون راهرو دست راست میری داخل،یه حال
پذیرایی بزرگ داره،دست چپش یه راهرو که به اتاقا وصل میشه.
شاهین از کنارمون رد شد و دست عسل که رو مبل یه نفر سر راهش بود کشی
عسل آخرین نگاهشو به من با مظلومیت دوخت و با کشیدن دستش توسط شاهین رفت.
خدایا این مردا چه موجوداتین !نسیب گرگ بیابون نشن انشاءالله.
رومو برگردوندم به سمت تلویزیون.
یاد حرف امروز عسل افتادم .با جریاناتی که واسم توضیح داد خنده ام گرفت.
گفت که اسمش عسل هستش اما بخاطر این که یکی از داداشای عسل،همش به شاهین گفته
خرس عسل] خرس عسل رو یادتونه همون کارتونی که اسم خرسه پوو بود اونو میگم [واسه خاطر
همین،شاهین هم عسل رو بعد یه مدت انیس صدا زده.
نگاهم به رهام افتاد که عینکشو رو بینیش جابه جا کرد و دستاشو کشید رو به بالا،معلوم بود
عینکی نبود، اما خب انگار موقع کار عینک میزد .آقا از وقتی اومدیم عین چی سرش تو لپ تاپه میکنه.
تو همین فکرا بودم که با سینی چایی که روبروم قرار گرفت، نگاهمو بالا کشیدم؛
آراد بود،با تشکر ازش،یه چایی برداشتم.
آراد:میگم امروز هرچی که تحقیق خسته مون کرد،خونه کدخدا خیلی خوش گذشت .
همون طور که حرف میزد،چای رو واسه رهام گذاشت رو میز و سر جای خودش نشست.
-آره واقعا مهمون نواز بودن.
منو آراد همینطور داشتیم حرف میزدیم که یهو رهام؛
-ااااه چقدر حرف میزنید شما !!!تمرکز میخوام .نمی بینید دارم ترجمه میکنم.
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀
🌻دوستان🌻
#رمان_تا_آخرش تو کانال vip گذاشته شده
حق عضویتش 20 تومنه
@MNGholami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
^^ در اولین لحظهی تابستان دوستت دارم
پیش از آنکه اولین نسیم تابستانی
بر پردهی سفید رنگِ اتاق بوزد...🌞🌻💛
🌸• #بابک_زمانی
🍋|@roman_tori
@Havali - Sina Derakhshande - Yeki Ye Doone.mp3
7.3M
#بشنویم🎧
سینا درخشنده🎤
یکی یه دونم🎼
🎹|@roman_tori
شاد باش.
هنگامی که احساس شادی می کنی،
در واقع نیروی شادی را به جهان هستی عرضه می کنی
و در نتیجه
تجربه های شاد،
موقعیت های شاد و
افراد شاد
بر سر راهت قرار می گیرند.
هر احساسی که امروز به خود و زندگی داشته باشی
فردا نیز همان را دریافت خواهی کرد؛
این یک قانون است...
📚
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیرماهی یعنی یه لبخند همیشگی،
یعنی کسی که خاص بودنشو تو نگاه اول میشه فهمید، یعنی یه قلب پر از درد اما به اندازه ی دریا
یعنی کسی که همه رو درک میکنه،
اما کسی نیست که درکش کنه...
تیرماهیای عزیز آغاز حکومتتون مبارک 💐🎊
@Havali - Naser Zeynali - Tavalod.mp3
7.95M
#بشنویم🎧
ناصر زینعلی🎤
تولد🎼
🎹|@roman_tori
این متن و قشنگ بخون رفیق...
.
خدا که همان خداست
ای کاش اینقدر گاهی به گاهی نمی شدیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشگلاسیون میوهای😍😋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حس و حال خوبی داره این کلیپ😍
خونه_مادربزرگه
یادش بخیر 😍