eitaa logo
ھـور !'
865 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
586 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
" ڪیفیت مسلم و هانے " به دیدارش بروید و دستور دهید مبادا حقی را که بر گردنش داریم زمین بگذارد ، که من دوست ندارم [هانی‌] نزد من بی ارزش ‌شود، زیرا از اشراف عرب است. آنان سراغ هانی را گرفتند ، تا اینکه او را ب هنگام بر در خانه اش یافتند ، گفتند: چه چیز تو را از دیدار فرماندار [=عبیدالله] باز داشته است؟ او ار تو یاد کرده و گفته است ، اگر بدانم هانی مریض است به عیادتش بروم . گفت : ناخوشی مرا بازداشته است. گفتند: اما به او خبر رسیده است هر شب بر در خانه ات می نشینی ، لذا تو را سهل انگار پنداشته است، امیر سهل انگاری و بی توجهی را از کسی مانند تو تحمل نمی کند، چرا که تو بزرگ قیبله ات هستی، تورا قسم می دهیم همراه ما سوار شوی تا به سویش برویم . هانی لباس بر تن کرده سوار اسب به راه افتاد ، هنگامی که نزدیک کاخ شد گویی احساس خطر کرد ، لذا به حسان بن اسماء بن خارجه گفت: برادر زاده! به خدا سوگند از این مرد بیمناکم تو چه نظر داری ؟ گفت: " عمو! به خداسوگند !برتو هیچ بیمی ندارم . چیزی به دلت راه مده" و حسان نمی دانست عبیدالله به چه سبب، در پی هانی فرستاده است . هانی و خانداش رفتند تا به عبیدالله وارد شدند عبیدالله هنگامی که هانی را دید ،گفت: "خیانتکار ، با پای خود آمد" ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .