•دموعي من حزنك و حزنك تتدفق على الأرض حتى تصل رائحتها إلى آذان العالم وتستيقظ الروح المستقلة المسؤولة عن البحث عن الحقيقة•
•اشکهای من از غم و اندوه و غصههایتو بر زمین جاری میشود تا عطر آن گوش های دنیا را فراگیرد و بیدارگرِ ارواحِ مستقلِ مسئولیت پذیرِ جستجوگرِ حقیقت باشد•
#طوفان_الأقصی
#فلسطین
قبل النوم، حاول أن تذرف دمعة ثم تبتسم بسبب تلك القطرة التي كانت علامة حجك.ثم أغمض عينيك وضع يدك على صدرك وسلم على السيد..هذا أفضل حضن نوم..
قبل از خواب حتما سعی کن یک قطره اشک بریزی و بعد بخاطر اون قطره ای که نشانهی زیارت تو بوده لبخند بزنی. بعد چشمات رو ببند و دستت رو روی سینه ات بزار و به آقا سلام بده .. این بهترین آغوشِ خوابِ ..
#فلسطین
#طوفان_الأقصی
قلوبكم هي المفتاح الغامض لفتح أبواب الظهور للعالم ..
قلب های شما، کلید رمزآلود
باز شدن درب های ظهور به
عالم است ..
#فلسطین
ليتني كنت بيتاً دافئاً لك في
منتصف الشتاء، مثل معطف
محبوك لا تشعر فيه بالبرد
بين ذراعي وتكون جيوب
المعطف أفضل مكان لتدفئة روحك..
کاش میان زمستان ، برای شما خانهای
گرم بودم ، مثل یک کُت بافتنی که در
آغوشم احساس سرما نمیکردید
و جیبهای کت، بهترین محفل
گرما بخش روحتان میشد ..
#فلسطین
لقد خلقت جروحك حرارة في قلوبنا
لا يهدأها إلا الانتقام، لم نكن منتقمين،
لم يكتفوا ، وجرحوا إنسانيتنا بحيوانيتهم..
زخم های شما حرارتتی در قلبهایمان
ایجاد کرده که جز با انتقام آرام نمیشود ،
ما اهل انتقام نبودیم آنها کوتاه نیامدند
و انسانیت ما را با حیوانیتشان زخمی کردند ..
#فلسطین
لا تفقد نفسكم ، نحن من نفقد
روحكم البشرية ..! وجودكم
فصول دراسية لنا ..!
شما خودتان را از دست نمیدهید، این
ما هستیم که روح انسانی شما را از
دست میدهیم .. ! حضورتان شده
کلاس درسی برای ما .. !
#فلسطین
لقد جاؤوا ليشفوا الجروح الخفية
لدى الناس في أسر آكلي العالم
من خلال إيقاظهم، وهم يبحثون
عن مشاعر مطمئنة للناس..
آنها آمدهند تا زخمهای پنهان مردم
در اسارت جهانخواران را با بیدار کردنشان
درمان کنند، آن ها به دنبال حسهای
اطمینان بخش به مردمند ..
#فلسطین
كانت أرضًا تتنفس بصعوبة، الحياة
أصبحت صعبة، التعب ظاهر على الوجوه،
الأسر ينتشر..! فجأة هبت عاصفة، وانطلق
الوطن يتنفس من جديد. ربما أصبح الأمر
صعبًا ظاهريًا، لم يبقَ وطن، لكن أزمة
الأسر والقهر والذل لم تعد قائمة، نشعر
بالسلطة، رغم المجاعة التي حلت بنا
والجوع الذي أصابنا..!
سرزمینی بود به سختی نفس
میکشید، زندگی دشوار شده بود،
خستگی در چهرهها نمایان شده بود،
اسارت در حال وسیع شدن بود .. !
ناگهان طوفانی به پا شد، وطن برای
نفس کشیدن جانی تازه گرفت شاید
بظاهر سخت شده، خانهای نمانده
اما بحران اسارت و زور و تحقیر دیگر
نیست، احساس اقتدار را میشنویم
با اینکه قحطی آمده و گرسنهایم .. !
#فلسطین