eitaa logo
حضرت مهدی علیه السلام
262 دنبال‌کننده
628 عکس
531 ویدیو
16 فایل
🟢 مطالب مربوط به حضرت #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah 🆔 @darshaayenahjolbalagh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 🌺 (51) 🔸عباسعلی الماسی ********* 🍃ای نگاهت پر از سپیده بیا دل ز هجرت به خون تپیده بیا 🍃خم شد از دوری تو قامت من دلبر ناز و قد کشیده بیا 🍃شب غم را سحر، سحر بر گرد ای صفای سحر، سپیده بیا 🍃هجر روی تو سخت جانفرساست دل مجنون من بریده، بیا 🍃من که از دیدنت شدم نومید ای امید دل رمیده، بیا 🍃کی شود پیک تو خبر آرد شب دیدار ما رسیده، بیا 🍃پرچم سرخ کربلا گوید نوحه خوان سربریده بیا 🍃اشف صدر الحسین معنی توست مرحم سینه ی دریده بیا 🍃ندبه دارد برای آمدنت مادری با قد خمیده، بیا 🍃جان یاسی که بین آتش سوخت روی از غنچه اش ندیده، بیا 🍃حق آن مادری که غرق به خون در پی مرتضی دویده، بیا 🍃قسمت می دهم به اشکی که بر رخ فاطمه چکیده، بیا 🍃بانوی خسته این چنین خواند محرم مادر شهیده، بیا کانال 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1752760485Cd9f38c222f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمان علیه السلام حسن بن ایوب بن نوح که یکی از وکلایِ حضرت امام هادی علیه السلام بود، می گوید: ما برای پرسش درباره امام بعدی، به محضر امام عسکری علیه السلام رفتیم، در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید عمری (یکی از وکلای بعدی امام زمان) به پا خاست و عرض کرد: می خواهم از موضوعی سؤال کنم که درباره آن از من داناتری. امام علیه السلام فرمود: بنشین. عثمان خواست از مجلس خارج شود. حضرت فرمود: هیچ کس از مجلس بیرون نرود. کسی بیرون نرفت و مدّتی گذشت. در این هنگام، امام، عثمان را صدا کرد. او به پا خاست. حضرت فرمود: می خواهید به شما بگویم که برای چه به این جا آمده اید؟ همه گفتند بفرمایید. فرمود: برای این به این جا آمده اید که از حجّت و امام پس از من بپرسید. گفتند: بلی. در این هنگام پسری نورانی همچون پاره ماه که شبیه ترین مردم به امام عسکری علیه السلام بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمود: «این امامِ شما بعد از من و جانشین من در میان شماست. فرمان او را اطاعت کنید و پس از من (درباره او) اختلاف نکنید که در این صورت هلاک می شوید و دینِتان تباه می گردد هزار و یک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام (نکته 158 ) کانال 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1752760485Cd9f38c222f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 ی امام زمان علیه السلام ✅مکان و مسکنِ امام علیه السلام 🔸از مسائلی که درباره زندگیِ امام زمان علیه السلام موردِ بحث و گفت و گو قرار می گیرد، مکان و محلِّ سکونتِ ایشان است. آیا آن حضرت، در مکانِ خاصّی سکونت دارد، یا نه؟ اگر در مکان ویژه ای است آن مکان کجاست؟ اگر مسکن خاصی ندارد، پس چگونه زندگی می کند و شناخته نمی شود؟ 🔹روایاتی که در این زمینه وجود دارد چند دسته اند: 1️⃣برخی از آنها محلِّ خاصّی را تعیین نمی کند و جایگاهِ حضرت را در بیابان ها و کوه ها معرفی می کند. از آن جمله حضرتِ مهدی علیه السلام به پسر مهزیار می فرماید: «فرزندِ مهزیار! پدرم امام حسن علیه السلام از من پیمان گرفت... و فرمان داد که برای سکونت کوه های سخت و سرزمین های خشک و دور دست را برگزینَم این بخش از روایات، گویایِ آن است که حضرت از حوزه دسترسی مردم به دور است و به سختی و دشواری زندگی می کند و کسی از محل سکونت وی آگاه نیست. این که در کدام منطقه و کدام سرزمین است، مشخص نیست. 2️⃣دسته دوم روایاتی است که منطقه خاصی را به عنوان محل سکونت آن حضرت، نام می برند و محدوده آن را نیز تعیین می کنند. در روایات از مدینه و پیرامون آن [کوهِ رضوی]، مکّه و پیرامونِ آن [ذی طوی ] نام برده شده است. 3️⃣دسته سوّم اخباری است که مانندِ دسته اوّل، جایگاهِ خاصّی را نام نمی برد، ولی از وی به عنوان فردی که با مردم حشر و نشر دارد و به گونه ناشناس زندگی می کند، نام برده است. 🌸امام صادق علیه السلام می فرمایند: «صاحب الامرعلیه السلام شباهتی نیز به یوسف پیامبر دارد... ▪️جای انکار نیست که خداوند با حجّتِ خود، همان کاری را انجام دهد که با یوسف انجام داد. صاحب الزّمان علیه السلام آن مظلومِ حق از دست داده، در میانِ مردم رفت و آمد می کند در بازار قدم می نهد و گاهی بر فرش منزل هایِ دوستان می نشیند، لکن او را نمی شناسند تا زمانی که خداوند به وی اذن دهد تا خود را معرفی کند، آن گونه که یوسف علیه السلام اجازه داد هنگامی که برادرانش گفتند: تو یوسفی؟ گفت: آری، من یوسفم». 🔸این روایت، صراحتِ در این معنی دارد که غیبتِ حضرت حجّت علیه السلام غیبتی است عنوانی. در میان جمع و جامعه است، با مردم حشر و نشر دارد، زندگی طبیعی و معمولی را می گذراند، در مراسم مذهبی و مناسک حج شرکت می جوید، ولی ناشناخته است و این امری است که سابقه داشته و دارد. فردی سال ها در محلّی زندگی می کند و با مردم نشست و برخاست و رفت و آمد دارد، لکن او را به گونه ای می شناسند که در واقع آن نیست و هیچ مشکلی هم به وجود نمی آید. 🔹این سه دسته از روایات را چگونه می توان پذیرفت و آیا راه جمعی بین آنها هست یا نه؟ به نظر می رسد، اصلِ اوّلی که با عقل و عرف سازگار است، زندگی به شیوه عادی و معمولی است؛ زیرا این گونه زندگی، حساسیت برانگیز نیست و برایِ حضرت نیز، آسان تر و طبیعی تر است. 🔸البتّه این منافات ندارد که آن حضرت در بیشترِ وقت ها، و یا در روزگارِ ویژه، در مکّه و مدینه حضور داشته باشد. 🔹طبیعی است که گاهی شرایطی پیش آید که زندگی معمولی خطر آفرین شود و این با فلسفه غیبت منافات داشته باشد. 🔸در این صورت، عزلت و دوری گزیدن از جامعه ضروری می نماید و شاید دستور امام حسن علیه السلام به فرزندش که کوه ها و بیان ها را برگزین (به قرینه ذیل روایت) در آن مواردی باشد که نیاز به این شکل زندگی کردن پیش آید. 🔹بنابراین، بین این سه دسته از روایات، تضاد و تنافی نیست و نام بردن مکانی خاص، با زندگی به شکل ناشناس قابل جمع است. انتخاب کوه ها و مکان های دست نیافتنی در حال ضرورت و نیاز، امری طبیعی و موافق با اصل تقیه است. هزار و یک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام( نکته 169) کانال 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1752760485Cd9f38c222f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 ی علیه السلام ▪️ عمویِ علیه السلام 🔸حضرت امام هادی علیه السلام دارای 5 فرزند به نام هایِ حسن علیه السلام ، حسین، محمّد، جعفر، و علی بود. در میان این فرزندان، جعفر، بسیار ناخلف بود که لقبِ کذّاب (دروغگو) را گرفت، امام هادی علیه السلام درباره او فرمود: از فرزندم جعفر دوری کنید، نسبتِ او به من همچون نسبت کنعان به نوح علیه السلام است. امام عسکری علیه السلام فرمود: مَثَل من و جعفر مانند هابیل و قابیل دو فرزند آدم علیه السلام است، اگر کشتن من برای جعفر ممکن بود، مرا می کشت، ولی خداوند جلو او را گرفت. جعفر از افرادی بود که ادّعای امامت داشت و پس از رحلت پدر می گفت امامِ مردم من هستم نه برادرم، امام عسکری علیه السلام حتّی پس از رحلت پدر نزد خلیفه وقت رفت و گفت: بیست هزار اشرفی برایِ تو می فرستم و از شما خواهش دارم که فرمان دهی تا بر مسندِ امامت بنشینم و این مقام از برادرم سلب گردد. خلیفه در جواب گفت: عجب آدم احمق هستی! اگر امامت در دستِ ما می بود آن را برایِ خود قرار می دادیم. اگر امام شناسان و شیعیان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و... دیدند از تو ببینند تو را امام خود می دانند، دیگر نیازی به کمک ما نداری و گرنه هرگز به تو ایمان نخواهند آورد. 📚هزار و یک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام (نکته 173 ) علیه السلام کانال 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1752760485Cd9f38c222f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌺تشرف شیخ حسن عراقی 🔸یکی از علماء اهل سنت که علاوه بر اهل سیر و سلوک بودن پهلوان هم بوده و ۱۳۰ سال عمر کرده بنام شیخ حسن عراقی داستانش را اینگونه نقل کرده است من در اوایل جوانی که هنوز ریش به صورتم نرویده بود و بسیار زیبا بودم و در شام عبا می بافتم. من با افراد نابابی رفاقت داشتم. روزهای جمعه به تفریح و گردش و لهو و لعب سپری می کردیم. روزی از روزها که به بیرون شهر رفته و سرگرم بازی بودیم. یک مرتبه مطلبی به دلم القا شد و در این فکر رفتم که به راستی؛ آیا ما به خاطر همین کار ها به دنیا آمده ایم؟! بازی و لهو و لعب و خوردن و مستی و … یک مرتبه تکانی خوردم و گفتم: « نه برای این کارهای حیوانی به این دنیا نیامده ایم.» از رفقا فاصله گرفتم و به شهر برگشتم و هر چه رفقا صدایم زدند توجّه نکردم … اتّفاقا چون روز جمعه بود در مسجد جامع بنی امیه (مسجد جامع اموی در شام) وارد شدم که در آن نماز جمعه خوانده می شد. خطیب در حال سخنرانی بود و به مناسبتی از حضرت مهدی علیه السلام و اوصاف او سخن می گفت سخنانش دل مرا زیر و رو کرد و محبّت عجیبی در دلم پیدا شد . با خود گفتم: ای کاش مهدی را می دیدم. به دعای در سجده مشغول شدم که خدای متعال مرا به دیدار او برساند و مرا به مصاحبت او نایل کند. یک سال به این حال گذشت و من دائما در طول این مدّت بر همین روش عمل می کردم. شبی بعد از نماز مغرب در مسجد نشسته و در عالم حال بودم. ناگاه دیدم شخصی بر من وارد شد که عمامه ای مثل عمامه عجمها و جبه ای از پشم شتر داشت پس دست خود را بر کتف من سود و فرمود: تو در مصاحبت با من چه حاجتی داری؟ گفتم: تو کیستی؟ فرمود: من مهدی هستم. پس دست او را بوسیدم و گفتم: با من به خانه بیا! قبول کرد و فرمود: «برای من مکانی را خالی کن که هیچ کس جز تو بر من در آن داخل نشود.» پس برای او مکانی را خالی کردم. وی هفت روز در نزد من درنگ کرد و به من ذکر آموخت و به من امر کرد که یک روز روزه بگیرم و یک روز افطار کنم و این که هر شب پانصد رکعت نماز بخوانم و این که پهلوی خود را برای خواب بر زمین نگذارم مگر آن که بر من غلبه کند. آن گاه خواست که (از نزد من) بیرون رود. به من فرمود: ای حسن! بعد از من دیگر گرد کسی نگرد و آنچه به تو آموختم تو را کفایت می کند که هرچه باشد دون آن چیزی است که به تو آموخته ام و بدون فایده متحمل منّت کسی نشو. نجم الثاقب؛ باب هفتم؛ انتهای داستان صدم علیه السلام کانال 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1752760485Cd9f38c222f