گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_26 رسول: خسته بودم. خسته تر از ان که
💫💫💫💫💫💫💫
💫💫💫💫💫💫
💫💫💫💫💫
💫💫💫💫
💫💫💫
💫💫
💫
#رمان_امنیتی_گمنام2
#قسمت_27
محمد:
_آقا محمد یه خبر بد دیگه...
_باز چی شده؟
_خانم احمدی رو تونستیم پیدا کنیم...حالشون خوبه...الان هم دارن اماده میشن برا پرواز بعد...
ولی...
_ولی چی فرشید؟
_زینب خانم....
جلوی بیمارستان گرفتنش...
حال داوود هم بدجور خرابه...
چیکار کنیم الان؟
_ردی از رسول پیدا نکردید؟
_نه اقا...
_دوربین های بیمارستان چی؟
_علی داره روشون کار میکنه...بعید میدونم بشه...
خیلی کارشون تمیزه..
_این رو یادت باشه...هیچ چیز بعید نیست...
_درسته...ببخشید..
_برو پیش داوود...حواستون باشه...
با صدای پیامک نگاهم به صفحه گوشی کشیده شد.
عکس از شماره ناشناس..
بازش نکردم..
می دانستم تحملش را ندارم..
فرستادم روی سیستم علی...
_الو...علی جان همین الان یه عکس برات فرستادم...
کسی نبینه..
خودت برسی کن...
_چشم...همین الان..
فرشید متعجب از حالم گفت.
_اقا حالتون خوبه؟
_مگه قرار نشد بری پیش داوود....
دِ برو دیگه..
_اوممم...ببخشید...
رسول:
باورم نمی شد...
خواب بودم؟
شاید تاثیر داروهایی بود که تزریق کرده بودند..
شاید هم من اشتباه میدیدم..
_میریم بیرون اقا رسول...
با زنت تنها باش..
به کارات فکر کن..
نمی خوای که داوود و محمد هم تو این وضعیت ببینی؟؟
_خفهههههه شوووو لعنتیییییی....
دستمو باز کن نشونت بدممممم....
جرعتش رو نداریییییی...
خنده ای سر داد و گفت.
_دستت که فلجه استاد...
چطور می خوای نشونم بدی...
هه...
من رفتم...
اخرین خلوتته...
ازش استفاده کن...
خواستی بدن بی سرش هم واس محمد جونت پست می کنم..
البته دیگه فک نکنم محمد جونی واسه این صحنه داشته باشه...
با همون قلب ضعیفش سکته می کنه.
خودت خفه اش کنی هیجانش بیشتره
نه؟
@Hoonarman
بابک جان احوالات😐
تو مگه نرفته بودی اونا رو ادم کنی؟😐🤧
کمال همنشین کار خودش رو کرد😐
اون زهرماری هم دستش گرفتههههه
خلاجت بکش برادر من😂
خلاجت بکشش🔪😂
همچین خنده هم می کنن انگار دارن خندوانه می نگاهن😐
اه یاد خندوانه افتادم😐🔪
برم سوسک شم😐
با اجازه....🚶♀
تـــــامام
#فاطمه_زهرا
@RRR138
گــــاندۅ😎
بابک جان احوالات😐 تو مگه نرفته بودی اونا رو ادم کنی؟😐🤧 کمال همنشین کار خودش رو کرد😐 اون زهرماری هم د
کوفت دیگه نگی سوسک ها سوسک چجوری پارت بنویسه ها!؟؟؟؟
#یارقیه
هدایت شده از ࢪوُحْینٰا❥|𝐑𝐔𝐇𝐈𝐍𝐀
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این جمعه هم گذشت..
بازهم نیامدی..
باز من ماندم و من ماندم و من...
بازهم اشکی که به امید جمعه ی بعد سرازیر میشود و صورتم را خیس می کند..
کجایی؟
چه می کنی؟
میدانم دلت خون است...
می دانم منتظری...
بیشتر از ما..
منتظری که شاید تغییری حاصل شود...
تغییری که بهانه ای شود برای آمدنت...
برای مرحم شدنت بر دل خیلی از منتظران...
منتظران ظهور💔
#فاطمه_زهرا
@RRR138
هدایت شده از گ😎ـانـ🖤ـدـو
Ali Fani - Be Taha Be Yasin (UpMusic).mp3
5.29M
به طاها به یاسین به معراج احمد
♫♪♭
به قدرو به کوثر به رضوانو طوبی…
♫♪♭
به وحی الهی ، به قران جاری…
♫♪♭
به تورات موسی و انجیل عیسی!
♫♪♭
بسی پادشاهی کنم در گدایی.
♫♪♭
چو باشم گدای ، گدایان زهرا(س)!!
♫♪♭
چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما همه شیعه گردیم و بی تاب مولا(ع)!
♫♪♭
غلامیه این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما….
♫♪♭
مسیرت مشخص امیرت مشخص ، مکن دل دل ای دل
♫♪♭
بزن دل به دریا که دنیا ، که دنیا ، که دنیا به خسران عقبی نیرزد
♫♪♭
به دوری ز اولاد زهرا (س) نیرزد!
♫♪♭
و این زندگانی فانی جوانی خوشی های امروز و اینجا…
♫♪♭
به افسوس بسیار فردا نیرزد!
♫♪♭
اگر عاشقانه هوادار یاری ، اگر مخلصانه گرفتار یاری…
♫♪♭
اگر آبرو می گذاری به پایش ، یقینا یقینا خریدار یاری.
♫♪♭
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
♫♪♭
چه اندازه در نُدبه ها زاریاری؟ به شانه کشیدی غم سینه اش را!!!
♫♪♭
و یا چون بقیه تو سر بار یاری ؟ اگر یک نفر را به او وصل کردی!
♫♪♭
برای سپاهش تو سردار یاری ، به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
♫♪♭
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری ؟؟ دل آشفته بودن دلیل کمی نیست!
♫♪♭
اگر بی قراری بدان یار یاری × و پایان این بی قراری بهشت است…
♫♪♭
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری..
♫♪♭
نسیم کرامت وزیدن گرفتهو باران رحمت چکیدن گرفته
♫♪♭
مبادا بدوزی نگاه دلت را ، به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته!
♫♪♭
خدایا به روی درخشان مهدی به زلف سیاه و پریشان مهدی
♫♪♭
به قلب رئوفش که دریای داغ است ، به چشمان از غصه گریان مهدی!
♫♪♭
به لب های گرم علی یا علی اش ، به ذکر حسین و حسن جان مهدی…
♫♪♭
به دست کریم و نگاه رحیمش ، ب