گــــاندۅ😎
🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 رمان #شنادرخون نوشته #محمدزاده پارت #نوزدهم #محرم #گاندو -------------
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
رمان #شنادرخون
پارت #بیستم
نوشته #محمدزاده
#گاندو
#محرم
-------------------------------
محمدداشت توی سازمان میچرخید که رسول صدا اش کرد.
رسول: اقامحمد ی لحظه میاین؟
محمد رفت..
محمد: چی شده؟ 😳
رسول: اقا منبع مون درسفارت روسیه الان برامون چندتا عکس و ویس فرستاده از دخویچ.
محمد: بازکن ببینم...
رسول عکس هارو بازکرد
برخی از حرف هاشون درمورد شسکت شون درمورد تجمع بود
همه حرف هاشون اما متاسفانه ضبط نشده بود.
محمد: پس که اینطور...
رسول این خانم رو شناسایی کن ببینیم کیه!
رسول: چشم.
آقا بفرمایید...
لوردشات تبعه روسیه.. چندسال پیش به صورت پی در پی موقع مذاکرات و اجلاسی ک به انرژی هسته ای مربوط میشده به ایران اومده...
دوسال هم هست که با بلاروس دخویچ به ایران اومده.. 🙁
محمد: بعدمنبع ما خبر به این مهمی رو الان به ماداده؟! 😤😑
رسول: بله اقا تا فهمیده یکم دیر شده... 🤐بعدهم چون ماتازه داریم رو پرونده کارمیکنیم... وکشف اش الان خیلی هم خوب بوده..
محمد: خیلی خیلی ازیکم دیر شده.. 😬
می ذاشت وقتی عملیات شون موفق شد وجشن پیروزی تو سفارت شون گرفتن خبر میداد... 😤
ولی درهرصورت راست میگی.. تقصیراون نیست..
چون پرونده هنوز تازه ب جریان افتاده☺️
رسول: حالا آقا دستور چیه؟
چکارکنیم؟
محمد: به متین بگو حواسش رو جمع کنه کوچک ترین کاری، گفتگویی یاهرچیز دیگه ای انجام دادن باید اطلاع بده.
رسول: چشم آقا..
محمد: آهان راستی رسول، دوربین های مغازه وپارك هایی ک میخواستن نزدیک اش تجمع کنند رو خوب ببین وببین ازتوش چی درمیاری.
رسول: روچشم آقا😄😌
∆∆∆∆∆∆∆∆∆△△△△△△△△△△
@rrr138
@nashnast
پ.ن:...