eitaa logo
گــــاندۅ😎
339 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
گاندو‌صداےماست🗣 ما همان نسل جوانیم ڪہ ثابت کردیم در ره‍ عشـق جگـر دار تر از صد مردیـم...🙃🙌🏻 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ ادمین : @r_ganji_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
گــــاندۅ😎
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 بسـﻤه‍ ࢪب ﺧالق ؏ـشق ه‍اۍ ﻏࢪڨ دࢪﺨوﻧ🖤💔🥀 رمان #شنادرخون
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 رمان: پارت: نوشته: `````````````````````````````````````````` محمدسریع خودش رو رسوند به اون دونفر. یکی شون داشت با گوشی صحبت میکرد. محمد بااسلحه زد توی سرش و افتاد روی زمین و موبایل اش از دست اش افتاد روی زمین... محمد خم شد تا موبایل روبرداره.. دوست اونی که محمد زده بودش داشت جلوتر میرفت که متوجه خبری از رفیقش نیست🙁🤔 برگشت تاببینه دوستش کجا مونده.. داوود هم که محمد رو پیدا نکرده بود، زنگ زد به تلفنش... داوود: اقا کجایید؟ محمد تااومد بگه کجاست، یکدفعه رفیق اونی که زده بودش محمد وهول داد . محمد افتاد روی زمین و گوشی اش افتاد... محمد سریع بلند شد و مشغول مبارزه فیزیکی شد(🤭😂😢) محمد اسلحه اش رو دراورد تا بهش شلیک کنه... اونم سریع دست محمد وگرفت تااون نتونه بهش شلیک کنه😨😦 داوود که داشت صداهای عجیب و درگیری میشنید، تلفن رو قطع کرد و زنگ زد به رسول داوود: رسول سریع لوکیشن آقا محمد وبفرست تو خطر افتاده... 🤯 رسول سریع زد... رسول: دوتا خیابون بالاتر از توئه داوود سریع گاز اش رو گرفت... 🏍 محمدشلیک کرد به پای مردِ... افتاد روی زمین... محمدتااومد بهش دستبند بزنه پاهای محمد وگرفت و واونم انداخت روی زمین 😱😑 ازتوی جیبش اسپری فلفل دراورد و زد توی چشم های محمد... 😰😱😱😱😱😭 محمد که چشم هاش داشت خیلی می سوخت و جایی رو نمیدید، اسلحه اشرو پرت دور تا دست اون بهش نرسه.. 😿 اونم از فرصت استفاده کرد و دستاشو حلقه کرد دور گلوی محمد وشروع به فشار دادن کردکه محمد رو خفه کنه... محمد هم چشم هاش می سوخت وجایی رونمیدید، هم نفسش داشت بند میومد... 😱😑 ادامه دارد...🌿 ………………………………………… پ. ن: یزید بازی... 😂😄🖐🏿 پ. ن²: چشم هاش داره میسوزه واونم داره خفه اش میکنه😳😭😤 پ. ن³: داوود هم که نمیرسه... 😞 پ. ن⁴: انرژی ناشناس یادتون نره دوستان! 😊 @RRR138 @NASHNAST