I D I O M A
🔸be going to زمان آینده(آینده قطعی) (بخش اول) برای ساخت زمان آینده در این ساختار، از ترکیب be goin
🔸زمان آینده با be going to
(بخش دوم)
از جمله کاربردهای این زمان وقتی است که برای انجام کاری در آینده برنامه ریزی یا قصد قبلی داشته باشیم.هر تصمیمی که شما برایش برنامه دارید، پشت آن فکر بوده است و می خواهید انجامش بدهید، در زبان انگلیسی با ساختار be going to عنوان می شود.
• We are going to have dinner together tomorrow.
ما قصد داریم فردا با هم شام بخوریم.
• I have bought a ticket and I am going to travel to Mashhad next week.
من یک بلیط خریده ام و قصد دارم هفته بعد به مشهد سفر کنم. (چون از قبل بلیط خریده پس برنامه ریزی کرده است و میتوان به شکل «دارم به مشهد میروم» نیز ترجمه کرد.)
• She is going to stay at the library until her report is finished.
او قصد دارد تا زمانی که گزارشش تمام شود، در کتابخانه بماند.
و کاربرد دیگر این ساختار برای بیان نتیجهگیری منطقی درباره آینده است.
• Look at that clouds, I think it’s going to rain.
به آن ابرها نگاه کن، فکر کنم میخواهد باران ببارد.
#گرامر
@idioma
🔸Immediate Future
زمان آینده نزدیک
زمان آینده نزدیک یا همان near future، همانطور که از اسمش پیداست، برای عمل یا رویدادی به کار می رود که قرار است در آینده ای بسیار نزدیک (شاید همین چند دقیقه دیگر!) اتفاق بیفتد. برای بیان این زمان در زبان انگلیسی از about to استفاده میکنیم به معنی «نزدیکه که…». در زمان فارسی بیشتر به صورت «الان این اتفاق میوفته» به کار میره.
مثلا فرض کنید که بالای یک چارپایه هستید تا لامپ سوخته رو عوض کنید که ناگهان تعادلتان را از دست میدهید.در این لحظه اگر بخواهیم به انگلیسی بگوییم الان می افتم! از جمله “!I’m about to fall” استفاده میکنیم.
ساختار این زمان به صورت زیر است:
فعل اصلی+ to be verb+about to+فاعل👉
🔸حالت سوالی و منفی
• You are about to leave.
• Are you about to leave ?
• You are not about to leave.
🔸کاربرد زمان آینده نزدیک Immediate Future
🌟1.چند دقیقه یا چند ثانیه دیگر
همانطور که گفتیم، از زمان آینده نزدیک برای اشاره به اتفاق یا عملی استفاده می کنیم که قرار است بلافاصله بعد از اینکه جمله ما تمام شد،اتفاق بیفتد. اگر کلمه ی just را هم به about اضافه کنیم نشان دهنده این است که قرار است عملی خیلی خیلی زود اتفاق بیفتد.
• She is about to cry.
الان گریه ش میگیره.
• I am about to go to a meeting.
الان دارم میرم جلسه.
• Sally is just about to jump off that diving board.
سالی همین الانه که از روی تخته شیرجه بپره.
🌟2.همین ایام،به زودی
در واقع نشان می دهد عملی ظرف چند روز آینده اتفاق خواهد افتاد.
• He is about to get married.
او به زودی ازدواج خواهد کرد.
✍نکته:ساختار about to با شکل گذشته ی فعل to be نیز به کار می رود تا به عملی اشاره کند که نزدیک بود اتفاق بیفته اما متوقف شده. معمولا در این جور موارد جمله ی about to با یک عبارت زمانی (when) همراه است.
• She was about to leave when Jim arrived.
داشت میرفت که جیم سر رسید.
• When it started to rain, I was about to go out for a walk.
داشتم میرفتم بیرون پیاده روی که بارون گرفت.
• I was just about to call her when she walked in.
داشتم بهش زنگ میزدم که خودش اومد تو.
🔴 توجه!
ساختار about to برای زمان آینده ساده با عبارت هایی که در آنها به زمان خاصی اشاره شده استفاده نمی شود. در این موارد باید از زمان حال ساده استفاه کنیم.
✅Hurry up, please! The coach is about to leave!
(درست)
✅Hurry up, please! The coach leaves in five minutes!
(درست)
❎The coach is about to leave in five minutes!
(نادرست)
#گرامر
@idioma
Peace be upon Ibrahim ❤
سلام بر ابراهیم
Part 5 🌿
Why Ibrahim Hadi?
چرا ابراهیم هادی ؟
🌷 It was the summer of 1386 AHS. I was participating in the sunset and evening group prayers in the Amin al-Doleh Mosque in Tehran. It was a strange situation! All of those who were participating in the prayers were scholars and dignitaries. I was standing in the right corner of the second line.
تابستان سال ۱۳۸۶ بود. در مسجد امینالدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشا بودم. حالت عجیبی بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند . من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ایستاده بودم .
🦋 After the sunset prayer, when I looked around, surprisingly I saw that water was surrounding the place of the group prayer! It was as if the Mosque was an island in the middle of the sea!
بعد نماز مغرب ، وقتی به اطراف خود نگاه کردم، با کمال تعجب دیدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل اینکه مسجد، جزیرهای در میان دریاست!
🍀The Imam was a shining, elderly man who was wearing a white turban. He stood up facing the crowd and started to speak. I asked the old man who was sitting next to me, “Do you know the leader of the group prayer?” He responded, “He is Haj Shaykh Mohammad Husayn Zahed, the professor of the Clergyman Haqshenas and the Clergyman Mojtahedi.”
امام جماعت پیرمرد نورانی با عمامه ای سفید بود. از جا برخاست و رو به سمت جمعیت شروع به صحبت کرد. از پیرمردی که در کنارم بود پرسیدم: امام جماعت را می شناسی؟
جواب داد: حاج شیخ محمدحسین زاهد هستند. استاد حاج آقا حق شناس و حاج آقا مجتهدی.
🍁Since I had heard a lot about the spiritual greatness and magnanimity of Shaykh Husayn Zahed, I listened to his words carefully.
من که از عظمت روحی و بزرگواری شیخ حسین زاهد بسیار شنیده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش می کردم .
✒Scholar/ˈskɑːlər/
عالم ، محقق
✒Dignitaries /ˈdɪɡnətəri/
شخص بزرگ
✒Turban/ˈˈtɜːrbən/
عمامه
✒Clergyman/ˈklɜːrdʒimən/
حاج آقا، مجتهد
✒Spiritual /ˈspɪrətʃuəl/
معنوی ، روحانی
✒Magnanimity /mægnə'nımətı/
بزرگواری
#متن_آموز📚
#peace_be_upon_Ibrahim
@idioma