eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
110 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ به مناسبت روایتی از شکسته شدن طلسم آسیب‌ناپذیری دکتر این رویداد هم در عرصه داخلی برای ایران و هم در عرصه سیاست جهانی برای ایران و آمریکا پیامدهایی داشت و به گونه‌ای تحولات بعدی درون کشور و همچنین، روابط ایران و آمریکا را تحت تأثیر قرار داد. ✅ عرصه داخلی: ❗️ یکی از پیامدهای مهم تصرف لانه جاسوسی آمریکا و اسناد افشا شده از آن مکان، ایجاد باور عینی‌تر مردم ایران به حقانیت انقلاب اسلامی و تقویت همبستگی ملی در کشور و تعمیق مبارزۀ ضد استعماری ملت ایران بود. ❗️ پیامد مهم دیگر آن رویداد، تعمیق آگاهی ملت از پیچیدگیهای عملکرد امپریالیسم و نظام سلطه بود که باعث خنثی شدن بسیاری از برنامه‌های ضد انقلابی داخلی و خارجی و مصون ماندن اساس انقلاب شد. ❗️ پیامد دیگر این بود که جریان انقلابی در افکار عمومی مقبولیت بیشتری یافت و در حاکمیت کشور قدرت یافت و جریان متمایل به غرب افول کرد. ❗️ نکته دیگر پیشتازی جریان اسلامی در مبارزه با امپریالیسم آمریکا در برابر جنبش جهانی چپ بود. ✅ عرصه خارجی: ❗️ در عرصه خارجی، شکستن طلسم آسیب‌ناپذیری آمریکا در جهان و شکستن این دیدگاه که رویارویی با آمریکا امکان ندارد، یکی از پیامدهای مهم آن رویداد بود. در آن رویداد، انقلابی که بر ضد امپریالیسم آمریکا و رژیم وابسته به آن شکل گرفته بود توانست به بسیاری از کشورهای دنیا نشان بدهد که می‌توان با آمریکا رو به رو شد و هیمنۀ سلطه‌جویانۀ او را شکست. پس از رویداد بزرگ انقلاب اسلامی، این رویداد اولین نقطۀ برجسته در منحنی افول هیمنه و اقتدار آمریکا در انظار جهانیان بود. ❗️ پیامد دیگر، مستند شدن سلطه‌جویی آمریکا با انتشار اسناد باقیمانده در سفارت و تقویت و رشد مقاومت و مبارزۀ ضد استعماری ملل جهان سوم و جهان اسلام بود. ❗️ پیامد دیگر آن رویداد، تشدید خصومت دولت آمریکا و تضییع بیشتر حقوق مشروع ایران با ایجاد بحران ها و مشکلات سیاسی ـ اقتصادی متعدد در عرصۀ بین‌المللی و داخلی برای انقلاب و نظام اسلامی و ملت و کشور ایران از سوی آن دولت و تا حدودی بلوک غرب بود. این وضع تا به امروز در روابط بین آمریکا و ایران همچنان ادامه دارد و مسئله محوری است. خصومت دولت آمریکا و تلاشهای آن برای ناکام‌سازی انقلاب و ملت ایران کاهش نیافته است، اگر چه در این باره توفیقی نداشته است. برای مطالعه متن کامل این یادداشت به لینک زیر مراجعه کنید ؛ http://yon.ir/yzldB @iichs_ir
✳️ سیدمصطفی تقوی: توجیهات پهلوی‌ستایان از تجزیه ایران نادرست است سخنران دوم همایش، ، پژوهشگر تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه، بود که در بحث از «امنیت در دوره رضاشاه» طی سخنانی گفت: امنیت از مبنایی‌ترین نیازهای انسان است و حتی مقدم بر خیلی نیازهاست. شاید انسان مدتی گرسنه و تشنه بتواند به حیات خود ادامه دهد، اما بدون امنیت یک لحظه هم نمی‌تواند زندگی کند. وی در ادامه افزود: بنابراین همه مکاتب و نحله‌های فکری از سنتی تا مدرن، واقعی‌گرایی تا پوزیتیویسم و... به تبیین امنیت پرداختند، منتها اگر اینها را در دو حوزه مدرن و سنتی دسته‌بندی کنیم، می‌بینیم که هر دو این رویکردها در تمام ابعاد و سطوح (فردی، اجتماعی، ملی و بین‌المللی) به مسئله امنیت پرداختند؛ پس جدول گسترده و پیچیده‌ای می‌شود. تقوی با اشاره به اینکه در رویکرد سنتی به بقای جامعه و در رویکرد مدرن به کیفیت بقا توجه می‌شود، گفت: رویکرد سنتی دارای جوهره نظامی و حکومت‌محور است و به رویکرد سلبی امنیت توجه می‌کند، اما در رویکرد مدرن، که جامعه‌محور است، به جامعه و و ابعاد ایجابی امنیت توجه می‌شود. بحث من بیشتر امنیت اجتماعی است که در زیرمجموعه امنیت ملی قرار می‌گیرد، اما به لحاظ ماهیتی قائم به محتوا و زیربناست. این پژوهشگر تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه در ادامه افزود: جامعه زمانی که دچار بی‌ثباتی شود، گرفتار ناامنی هم می‌شود و در این روند این مسئله مطرح می‌شود که دولت‌ها خودشان عامل ناامنی جامعه می‌شوند و برخلاف دیدگاه سنتی، در دیدگاه مدرن با توجه به اصالت جامعه و حفظ هویت آن برای بقا، دولت به عنوان یک عامل ناامنی بنیادین دارای ظرفیت‌ها و استعدادهایی برای تهدید جامعه تلقی می‌شود. تقوی به عنوان یک مصداق، دوره را عنوان کرد و گفت: در توجیه کودتای 3 اسفند 1299 و روی کار آمدن پهلوی، به ناامنی حاکم بر ایران اشاره می‌شود. در پاسخ به این توجیه، نخست باید بررسی کرد که چه ناامنی‌هایی قبل از کودتا وجود داشت و ماهیت و تراز آن از نظر پهلوی‌ستایان چطور است که خلاف واقع به مقطع کودتا پرداخته می‌شود. توجیه‌گرایان مقطع کودتا مباحثی را مطرح می‌کنند، اما ما نیاز به دولت مرکزی داشتیم نه کودتا! وی اظهار داشت: برخی هم می‌گویند که اگر کودتا نمی‌شد، ایران تجزیه و تکه‌پاره می‌شد، اما این‌طور نیست. همین اقوام ایران را تا همین سال 1299 آورده بودند. اینها هویت قومی و ملی‌شان تغییری نکرده بود، اما در توجیهات پهلوی‌ستایانه طوری وانمود می‌شود که اصولا کشوری وجود نداشت و در ثانی هر نفر و قومی درصدد تجزیه بود. این تحلیل بنیادش بر هواست. به‌هرحال ناامنی‌های قبل از کودتا مثل ضعف دولت مرکزی وجود داشت که نیاز به کودتا نداشت ولو اینکه ما نمی‌خواستیم وارد دنیای مدرن هم شویم. به علاوه بعد از یک مدت با این کودتا، خود دولت یک ناامنی بنیادین شد. یکی از ویژگی‌های ناامنی دولت پهلوی عمق و تراز آنهاست. به‌هرحال امنیت در آن دوره به حدی نبود که یک زن به کوچه و خیابان بیاید و این خیلی بد بود و سرنوشتی بود که جامعه ما با تشکیل حکومت پهلوی برایش ایجاد شد. متن کامل خبر روز دوم این همایش را در این لینک بخوانید؛ https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ در همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان»: مبتکر مدرنیزاسیون و پدر ایران نوین نیست دکتر سیدمصطفی تقوی در همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان» اظهار کرد: رضاخان مبتکر مدرنیزاسیون و پدر ایران نوین نیست به گزارش روابط عمومی  ، نخستین روز همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان؛ بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در 3 شهریور 1320» به دبیری دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، 22 شهریورماه 1400 در این پژوهشکده با حضور اساتید مختلف حوزه تاریخ از اقصی نقاط کشور آغاز شد.   نخستین سخنران این همایش سیدمصطفی تقوی با موضوع «مدرنیزاسیون در دوره پهلوی اول» طی سخنانی عنوان کرد: اگر ما سقوط رضاخان را در دو عامل کلان مورد توجه قرار دهیم، عامل اول و اصلی این است که رضاخان مولود بیگانه بود و حضور او در عرصه قدرت، سیاست و حکومت ایران مولود اراده ملت ایران نبود؛ بنابراین این رویکرد و حکومت برای ملت ایران غیرقابل قبول و پذیرش بود و عامل کلان دوم نیز کارکرد رضاخان بود و مدرنیزاسیون بود که بخش مهم کارکرد او به‌شمار می‌آید.   وی در ادامه افزود: تعاریف مختلفی درباره مدرنیته، مدرنیسم، سنّت و مدرنیزاسیون وجود دارد، اما من در کارم برای نوآوری بیشتر، یک تبیین نظام‌مند و شبکه‌ای از این مقوله‌ها ارائه کردم که در یک نظم مفهومی، نسبت این مقوله‌ها را در نظر و عمل تبیین کنم.   تقوی اظهار داشت: در مقوله دین، فرهنگ و سنّت می‌بینیم که سنّت‌ها مولود نیاز انسان هستند، اما بقای سنّت‌ها نتیجه کارکرد و کارآمدی آنهاست. سنّت صرفا متعلق به گذشته نیست که ما برای نهادن در موزه و گرامی‌داشت یاد آن استفاده کنیم، بلکه با زمان حال ما سروکار دارد و ما با سنّت‌ها تنفس و زندگی می‌کنیم و ناخواسته تکلیف ما با پدیده مدرن براساس این خاستگاه تأمین می‌شود؛ بنابراین سنّت در نوع نگاه ما به عالم و آدم و زندگی حضور دارد و تا حدود زیادی تعیین‌کننده رویکرد ما به مدرنیته و مدرنیزاسیون است.   این استاد تاریخ عنوان کرد: هیچ امر نو و حرکت به سوی پدیده جدید در خلأ صورت نمی‌گیرد. این‌طور نیست که امر مدرن فارغ از شرایط کنونی بتواند خود را بنمایاند و اصولا آینده بدون حال و حال بدون تکیه به گذشته امکان تبیین ندارد. مدرنیسم و مدرنیته نیز با همه تعاریف مختلف در خلأ صورت نمی‌گیرد و در همین بستر موجود جامعه شکل می‌گیرد. بنابراین در دیالکتیک بین سنّت جوامع و امیر مدرن، مدرنیته‌های مختلفی صورت می‌گیرد. انحصار مدرنیته در مدرنیته غربی از نظر علمی منتفی است.   تقوی با اشاره به شرایط ایران دوره رضاخان گفت: ما نباید درک کاریکاتوری از تاریخ ایران داشته باشیم. اولا باید همه پارامترها را فارغ از رویکرد ایدئولوژیک و سیاسی ببینیم و دوما پیشینه مدرنیته و مدرنیزاسیون را در ایران توجه کنیم و براساس آن جایگاه مدرنیزاسیون رضاخان مشخص شود. براین اساس نه رضاخان مبتکر مدرنیزاسیون و نه پدر ایران نوین محسوب می‌شود! نکته مهم دیگر این است که باید توجه داشته باشیم مدرنیزاسیون دوره رضاشاه، محصول اندیشه و فهم جریان روشنفکری از مشروطه به بعد درباره مدرنیزاسیون و مدرنیته بود و فهم آنان نیز تقلیدی از فهم اروپامحور از مدرنیته بود.   وی گفت: اگر این‌طور به مباحث تاریخی نگاه نکنیم و نگاه جریان‌شناسانه به موضوع نداشته باشیم، رضاخان را مبتکر همه چیز در ایران می‌بینیم، درحالی‌که او مدیر یک حکومت سیاسی در ایران بود؛ یعنی سهم رضاخان سهم مدیریت برای تأمین امنیت برای تحقق مدرنیزاسیون بود و بقیه کارهایش در دیکتاتوری و زمین‌خواری خلاصه شده بود، وگرنه نه او درکی از مدرنیته و نه نظر و رویکرد خاصی درباره مدرنیزاسیون داشت.   تقوی در پایان اظهار داشت: رضاشاه کارش تأمین این شرایط بود نه اینکه خودش درکی از مدرنیته و طرحی برای آن داشته باشد. در تاریخ‌نگاری پهلوی این‌طور نشان داده می‌شود که رضاخان مبتکر مدرنیته است، درحالی‌که از نظر علمی این‌طور نیست. https://instagram.com/iichs.ir  @iichs_ir