✳️ مسعود رضایی: به دلیل منفور بودن قوای قزاق، بسیاری از نیروهای مردمی و اصیل از آنها جدا شدند
موضوع سخنرانی بعدی «قزاقها و سیاست در ایران» بود که #مسعود_رضایی درباره آن سخن گفت. ایشان در آغاز اظهار نمود: عامل کودتای نظامی 3 اسفند 1299 یک فرد قزاق به نام رضاخان میرپنج است. قوای قزاق سال 1257ش پایهگذاری شد و در سال 1299 کودتا کرد؛ یعنی در زمان کودتا، 42 ساله بود. رضاخان هم پانزدهساله بود که به قوای قزاق وارد شد و وقتی کودتا رخ داد چهل سال داشت؛ یعنی حدود بیست و اندی از عمرش را در این قوا سپری کرده بود.
وی در ادامه با مرور زندگی 42 ساله قوای قزاق تا زمان کودتا گفت: ناصرالدینشاه در سفر به فرنگ از روسیه هم دیدار کرد و در این سفر متوجه شد که نیروی قزاق به کارش میآید و این موضوع را با روسیه در میان گذاشت و این دولت هم موافقت کرد و قرار شد این قوا در ایران شکل بگیرد. پس از این توافق برای اولین بار، مجموعا نُه نفر به ایران آمدند.
رضایی با اشاره به اینکه کلنل دومونتویچ به خوبی کارش را در ایران انجام داد، افزود: پس از پایان دوره سهساله مأموریت او در ایران، ناصرالدینشاه از مقامات روس خواست که او در ایران بماند، اما درخواست شاه پذیرفته نشد و فرد دیگری به نام کلنل چارکوفسکی به ایران فرستاده شد. روسها با این کار تسلط خود بر قوای قزاق را به ناصرالدینشاه نشان دادند.
وی همچنین گفت: دو بار پادشاه ایران از روسها درخواست کرد که کلنل دومونتویچ را به ایران بفرست، اما آنها مخالفت کردند و برای بار سوم هم شخص دیگری را فرستادند و به این شکل تسلط خودشان را به ایران نشان دادند. در ماجرای تحریم تنباکو هم قوای قزاق آنطور که شاه میخواست ورود نکردند و سکوت پیشه کردند و با این کار باعث دلگیری شاه شدند.
رضایی با اشاره به ترور ناصرالدینشاه و شرایط آن دوره اظهار کرد: در این دوره، قوای قزاق کاملا پایتخت و اعضای خانواده شاه را کنترل کردند تا انتقال قدرت بدون آشوب انجام شود و وقتی هم که مظفرالدینشاه به پایتخت آمد، نشان دادند که شرایط را در کنترل خود دارند. با این کار، انتقال قدرت خیلی خوب و بدون ایراد انجام شد و مظفرالدینشاه بر تخت نشست. انگلیسیها این شرایط را خیلی خوب رصد میکردند و به قدرت قزاقها واقف شده بودند.
وی در بحث انقلاب #مشروطه و حضور قوای قزاق و انتقادات از آنها گفت: مشخص است که در این دوره، قزاقها بین مردم چهره مثبت و موجهی نداشتند و بزرگترین اقدامی هم که بر ناموجه بودن چهره این نیرو افزود اتفاقی است که در دوره هفدمین فرمانده نیروهای قزاق افتاد و آن به توپ بستن مجلس بود. هرچه جلوتر میآییم اتکای پادشاهان به قوای قزاق بیشتر میشود و همین باعث میشود با هماهنگی محمدعلیشاه و ارتش روسیه لیاخوف به بمباران مجلس اقدام کند و حتی وارد اظهار نظرهای کشور شود.
رضایی با بیان اینکه به دلیل منفور بودن قوای قزاق، بسیاری از نیروهای مردمی و اصیل به مرور زمان از آنها جدا شدند، توضیح داد: افسران، سربازان و نیروی قوای قزاق با همین فرهنگ جلو آمدند و رضاخان هم با همین فرهنگ رشد کرد. او میدید که فرمانده عالیاش یک روسی است و بقیه همه چیز به اسم است و در واقع پادشاهش تزار روسیه است. این نگاه در سیر تکاملی قوای قزاق، بین افسران آن کاملا جا افتاد.
وی اظهار داشت: وقتی آخرین فرمانده قوای روس کنار رفت، قرار شد که یک ایرانی سردار شود و برایش یک ناظر انگلیسی گذاشتند. در دوره 42 ساله عمر قوای قزاق، آنها به فرمانده بیگانه و سرکوبی مردم عادت کرده بودند و حال با این تغییر روسیه به انگلیس اتفاق مهمی هم رخ نداده بود. در رویدادهای سالهای 1298 و 1299 گیلان، قوای قزاق کاملا همسو با قوای انگلیسی وارد جنگ در حمایت از نیروهای انگلیسی شد.
رضایی در پایان گفت: در نهایت انگلیسیها با توجه به شناختی که از رضاخان داشتند او را مسئول حرکت به سمت تهران و کودتا کردند.
متن کامل خبر روز نخست این همایش را در لینک زیر بخوانید؛
https://b2n.ir/r99223
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ رضایی: قرارداد نفتی ۱۳۱۲؛ قراردادی استعماری و سلطهگرایانه بود
در ادامه همایش، #مسعود_رضایی ، پژوهشگر، درخصوص «قرارداد نفتی ۱۳۱۲ و زمینهها و پیامدهای آن» گفت: قرارداد نفتی ۱۳۱۲ یکی از مهمترین کارهایی است که در دوران رضاشاه برای تثبیت سلطه انگلیس بر ایران انجام میشود و یک چشمانداز طولانیمدتی را برای این سلطه میبینیم، اما زمینههای این جریان شامل چه مواردی میشود و ایران سال ۱۳۱۲ در چه شرایطی به سر میبرد؟
وی ادامه داد: یک شرایطی درباره قرارداد نفتی داریم که به جریان قرارداد دارسی برمیگردد. این قرارداد در سال ۱۲۸۰ به مدت شصت سال در زمان سلطنت قاجار و زمانی که انگلیسیها درحال بسط و گسترش نفوذ خودشان در کشور ما هستند، بسته شد. این قرارداد تا زمان کودتا و دوران پس از کودتا ادامه داشت. اتفاقاتی در این دوران میافتد که اهمیت بالایی دارد و انگلیسیها پس از انقلاب شوروی، در ایران بعد از بیش از صد سال رقابتی که با روسیه داشتند، یکهتاز میشوند و ایران را خالی از رقیب میبینند و تلاش میکنند سلطه خود بر این محل را تحکم بخشند.
رضایی افزود: اتفاق دیگر این است که فردی روی کار آمده که بسیاری از موانع گذشته بر سر راه قدرت انگلیس را برداشته است. قرارداد ۱۳۱۲ نخستین قرارداد انگلیس با ایران نبود و جنبشهای مقاومتی در برابر این قراردادها شکل میگیرد که در رأس آنها یک روحانی عالیمقام است. با روی کارآمدن #رضاخان ، روحانیت، حوزهها و جامعه سرکوب میشود؛ یعنی جامعه از تمام ظرفیتهای اعتراضی خالی شده و هیچ مانعی برای بسته نشدن قرارداد نیست.
رضایی اشاره کرد: رضاخان حاکمیت کاملا دیکتاتوری در ایران برقرار کرده بود تا حدی که کسی جرئت نفس کشیدن نداشت. موضوعی درباره رضاخان وجود دارد که همگی نویسندگان در این خصوص متفقالقول هستند و آن این است که رضاخان یک دیکتاتوری سیاه را بر ایران حاکم کرد؛ دیکتاتوری سنگین که امکان تحرک سیاسی را گرفته بود.
این پژوهشگر تأکید کرد: این قرارداد دو طرف دارد که انگلیس یک طرف آن است. انگلستان در این زمان سابقه سیصدساله استعماری در شرق دارد و در همان زمان که پای قرارداد مینشیند، به خاطر سابقه استعماریاش، پیر استعمار شناخته میشوند و تمام زیر و بم ایران را میشناسد. در این قرارداد انگلستان با توجه به سابقه طولانی در تسلط بر ایران، منافع بیشتری برای خود بهدست میآورد. البته از نظر من مهمترین ماده این قرارداد این است که مهلت زمانی آن تا ۱۹۹۳م و ۱۳۷۲ش است و ایرانیها هیچ نظارتی بر استخراج و فروش نفت نداشتند و همه مسائل زیر نظر انگلیسیها اداره میشد.
وی در پایان بیان کرد: قرارداد نفتی ۱۳۱۲ کاملا استعماری و سلطهگرایانه بود و رضاخان عامل اصلی آن و اعضای شبکه #فراماسونری ، امضاکنندگان آن بودند و این امضاکنندگان از اینکه حتی از این قرارداد حمایت کنند، امتناع میکردند. قرارداد نفتی یک خیانت بزرگ در کشور محسوب میشود و باید پژوهشهای بسیاری در این حوزه انجام شود.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir