بسمهتعالی
قرائتهای مدرن عاشورا
برشهایی از متن:
عاشورا واقعهای نیست که در این عالم کسی بتواند در قبال آن سکوت کند و یا از کنار آن خاموش درگذرد.
اندیشههای مدرن نیز پس از ورود به حوزهٔ فرهنگی مسلمانان ناگزیر از مواجهه با این واقعهٔ عظیم بوده و هستند. آنان در برخی از مقاطع و خصوصاً در هنگام غلبهٔ سیاسی جریان منورالفکری در دورهٔ رضاخان کمر به حذف این واقعه از عرصهٔ فرهنگ و زیست جامعه بستند؛ ولکن عاشورا با امواج خروشان خود نشان داد که تقابل حذفی با آن به حذف مقابلهکنندگان منجر میشود.
رویکردهای روشنفکری چپ در دههٔ پنجاه برای نخستین بار قرائت و تفسیر ایدئولوژیک انقلابی و در عین حال سکولار و مدرن خود را از عاشورا ارائه دادند. بدین ترتیب تصویر خود را در کنار تصاویر تاریخیای قرار دادند که سنت متکثر فرهنگی جهان اسلام در آینهٔ عاشورا ترسیم کرده بود .
افول روشنفکری چپ در سطح جهانی و منطقهای و غلبهٔ لیبرالیسم متأخر ناگزیر قرائتها و روایتهای جدیدی از عاشورا را به دنبال آورده و میآورد. این قرائتها بهرغم مخالفت با بعد انقلابی چپ قرائتهای روشنفکرانه، در تقابل با روایتهای متکثر تاریخی عاشورا نیز قرار داشته و از مبانی و اصول معرفتی مدرن بهره میبرند.
ویژگی مشترک قرائتهای مدرن حذف ابعاد قدسی و معنوی متعالی و آسمانی عاشورا و فروکاستن عاشورا به ابعاد تاریخیفرهنگی آن بهعنوان برساختی صرفاً بینالاذهانی است.
در این قرائتها از همهٔ ظرفیتهای منازعات تاریخی ظاهرگرایان و متکلمان اشعری برای تبدیل عنصر محوری عاشورا یعنی امام(علیهالسلام) به انسانی صرفاً زمینی و دنیوی استفاده میشود. بهموازات آن هم بهگونهای شتابزده همهٔ آنچه که در باب ابعاد ملکوتی و آسمانی مقام امام بیان میشود، بهعنوان غلو تاریخی دوران صفویه و مانند آن معرفی میگردد. بدون آنکه موازین اولیهٔ مربوط به سنجش میراث مکتوب و یا قواعد و ضوابط علمی برای توصیف منازعات تاریخی کلامی شیعی رعایت شود.
چشمفروبستن بر مقام و منزلت امام نشان از عبور از مقام انسان و ظلم به حقیقت انسانیت دارد. این امر نیز بهنوبهٔ خود حاکی از نسیان و فراموشی حق(سبحانهوتعالی) است.
متن کامل:
http://resanedanesh.ir/?p=1259
#نوشتار #امام_حسین(علیهالسلام)
@hparsania
جامعهشناسی انتقادی
بسمهتعالی علوم اجتماعی و نهضت حسینی -ارائهدهندگان: محمدمهدی کرمی حمید پارسانیا (هویت فرهنگی منا
بسمهتعالی
هویت فرهنگی مناسک اربعین
بریدهای از گزارش:
زمانی که دربارهی فرهنگ یا هویت فرهنگی سخن میگوییم، واحد تحلیلمان فردی نیست؛ زیرا فرهنگ خصلتی جمعی دارد. اربعین دارای ابعاد مختلفی است و فرهنگ نیز یکی از ابعاد آن است. بنابراین، زمانی که از هویت فرهنگی اربعین سخن میگوییم، حقیقت آن را به بُعد فردی تقلیل نمیدهیم. همچنین باید بدانیم که عاملان فرهنگ (افراد) چه نسبتی با فرهنگ دارند. برخی از رویکردها، عاملان فرهنگ و افراد را مستهلک در فرهنگ میدانند. از سوی دیگر، گروهی فرهنگ را به کنشهای فردی تقلیل میدهند.
تدین برای تحققیافتن، هم جنبهی فردی و هم جنبهی فرهنگی دارد. بعد فرهنگیاش با مناسک جمعی بروز و ظهور مییابد. در برخی از آیات قرآن درباره تفاوتهای بعد فردی و جمعی صحبت شده است. گاه ایمانآوردن صورت فردی دارد یا دعوت فردی است و گاه دعوت چهرهای اجتماعی پیدا میکند؛ مانند: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(آنگاه که نصرت الهی و پیروزی فراز آید)، وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(و مردم را بینی که گروهگروه به دین الهی درآیند).»
پس از فتح مکه بروز اجتماعی دین را شاهد هستیم. کسانی به اسلام ایمان میآورند؛ اما از سوی دیگر عادات شبهجزیرهی عربستان مبتنی بر عصبیت قومی و قبیلهای است و کسانی که تا پیش از این ایمان نیاوردهاند، حین مشاهده قدرت دینداری، مجبور میشوند راه دیگری را در پیش بگیرند. در واقع، کافران در موضع ضعف جمعی قرار میگیرند و در زیر پوشش نفاق، دین را در حوزهی اجتماعی میپذیرند؛ اگرچه در بعد فردی نپذیرفتهاند.
دین ساحتهای گوناگونی دارد که برخی از آنها خصلت جمعی ندارند. حافظ میفرماید:
«در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پردهنشین باشد»
به عبارت دیگر، گل پردهنشین است و گلاب در محیط پخش میشود و همهجا را فرامیگیرد. برخی از لایههای دین نیز بسان راز است و بروز نمییابد و برخی لایههای آن به صورت جمعی ظهور میکند. برخی از پدیدههای دینی، در یک لایه مستقر است و برخی به تنهایی، در چند لایه قرار میگیرد؛ برای مثال، تقوا یک امر درونی است و تا بخواهد ظهور و بروز یابد، امکان دارد به ریا تبدیل شود. اگرچه تقوا هویت جمعی نیز دارد، اما بیشتر یک امر فردی است. نماز هم به صورت فردی و هم به طور جمعی بروز مییابد که در هر شرایط نیز احکام خاص خود را دارد. حج بعد جمعی بسیار پررنگی دارد و بعد فردی کمی در آن دیده میشود.
در دین ابعاد خرد و کلان و هم تعامل بین کل و جزء وجود دارد؛ برای مثال، نبوت در انبیای صاحب شریعت یا اولوالعزم از هویتی جمعی و فرهنگی و بینالاذهانی برخوردار بوده و بر رسیدن پیام و اتمام حجت به همگان استوار است و این مهم بدون اعجاز، واقعیت تاریخی و فرهنگی پیدا نمیکند.
اربعین کاملاً از بعد فرهنگی برخوردار است و پدیدهای کلان و واقعشده در تاریخ است و حضور و تداوم آن با صرف عوامل فردی و خرد قابل تبیین نیست.
جریر بن عبدالحمید از راویان اهلسنت است که شیعیان هم از ایشان نقل کردهاند. شخصی میگوید نزد او بوده که فردی از عراق به آنجا میآید. جریر میپرسد: «از عراق چه خبر؟» او خبر میدهد که هارونالرشید را ترک کرده در حالی که سختگیریهایی با زائران امام حسین(علیهالسلام) داشته است. آنها قبر امام حسین(علیهالسلام) را تخریب کرده بودند. در آنجا درخت سدری وجود داشت که زائران آن را نشانه قبر امام حسین(علیهالسلام) میدانستند و هارون دستور قطع آن را داده بود. جریر بعد از شنیدن این ماجرا، الله اکبر میگوید و حدیثی را از پیامبر[صلیاللهعلیهوآله] نقل میکند که پیامبر[صلیاللهعلیهوآله] در آن، قطعکنندهی درخت سدر را سه بار لعنت کرده است (لعن الله قاطع السدرة). جریر میگوید تاکنون معنای این حدیث برای ما مبهم بوده است و الان معنای آن را دانستیم.
میدانیم اگر قرار است حسین(علیهالسلام) مصباح هدایت و سفینهی نجات برای همگان باشد، نباید در طول تاریخ فراموش و محو شود. شهادت امام[علیهالسلام] یک عمل اجتماعی بود و نه فردی. مناسک اربعین، تداوم حقیقت عاشورا است. اگر این مناسک نباشند، شهادت امام حسین(علیهالسلام) و قیام در همان صحرای کربلا تمام میشود.
۲۸شهریور۱۴۰۰
نشست «علوم اجتماعی و نهضت حسینی»
متن کامل گزارش
#گزارش #اربعین #فرهنگ #امام_حسین(علیهالسلام)
@hparsania
بسمهتعالی
نقش محوری فرهنگ در قیام امام حسین(علیهالسلام)
پیوند:
https://www.aparat.com/v/Z9uMI
#فیلم #فرهنگ #امام_حسین(علیهالسلام)
@fekrat_net
@hparsania
هدایت شده از جامعهشناسی انتقادی
بسمهتعالی
قرائتهای مدرن عاشورا
برشهایی از متن:
عاشورا واقعهای نیست که در این عالم کسی بتواند در قبال آن سکوت کند و یا از کنار آن خاموش درگذرد.
اندیشههای مدرن نیز پس از ورود به حوزهٔ فرهنگی مسلمانان ناگزیر از مواجهه با این واقعهٔ عظیم بوده و هستند. آنان در برخی از مقاطع و خصوصاً در هنگام غلبهٔ سیاسی جریان منورالفکری در دورهٔ رضاخان کمر به حذف این واقعه از عرصهٔ فرهنگ و زیست جامعه بستند؛ ولکن عاشورا با امواج خروشان خود نشان داد که تقابل حذفی با آن به حذف مقابلهکنندگان منجر میشود.
رویکردهای روشنفکری چپ در دههٔ پنجاه برای نخستین بار قرائت و تفسیر ایدئولوژیک انقلابی و در عین حال سکولار و مدرن خود را از عاشورا ارائه دادند. بدین ترتیب تصویر خود را در کنار تصاویر تاریخیای قرار دادند که سنت متکثر فرهنگی جهان اسلام در آینهٔ عاشورا ترسیم کرده بود .
افول روشنفکری چپ در سطح جهانی و منطقهای و غلبهٔ لیبرالیسم متأخر ناگزیر قرائتها و روایتهای جدیدی از عاشورا را به دنبال آورده و میآورد. این قرائتها بهرغم مخالفت با بعد انقلابی چپ قرائتهای روشنفکرانه، در تقابل با روایتهای متکثر تاریخی عاشورا نیز قرار داشته و از مبانی و اصول معرفتی مدرن بهره میبرند.
ویژگی مشترک قرائتهای مدرن حذف ابعاد قدسی و معنوی متعالی و آسمانی عاشورا و فروکاستن عاشورا به ابعاد تاریخیفرهنگی آن بهعنوان برساختی صرفاً بینالاذهانی است.
در این قرائتها از همهٔ ظرفیتهای منازعات تاریخی ظاهرگرایان و متکلمان اشعری برای تبدیل عنصر محوری عاشورا یعنی امام(علیهالسلام) به انسانی صرفاً زمینی و دنیوی استفاده میشود. بهموازات آن هم بهگونهای شتابزده همهٔ آنچه که در باب ابعاد ملکوتی و آسمانی مقام امام بیان میشود، بهعنوان غلو تاریخی دوران صفویه و مانند آن معرفی میگردد. بدون آنکه موازین اولیهٔ مربوط به سنجش میراث مکتوب و یا قواعد و ضوابط علمی برای توصیف منازعات تاریخی کلامی شیعی رعایت شود.
چشمفروبستن بر مقام و منزلت امام نشان از عبور از مقام انسان و ظلم به حقیقت انسانیت دارد. این امر نیز بهنوبهٔ خود حاکی از نسیان و فراموشی حق(سبحانهوتعالی) است.
متن کامل:
http://resanedanesh.ir/?p=1259
#نوشتار #امام_حسین(علیهالسلام)
@hparsania
هدایت شده از جامعهشناسی انتقادی
بسمهتعالی
هویت فرهنگی مناسک اربعین
بریدهای از گزارش:
زمانی که دربارهی فرهنگ یا هویت فرهنگی سخن میگوییم، واحد تحلیلمان فردی نیست؛ زیرا فرهنگ خصلتی جمعی دارد. اربعین دارای ابعاد مختلفی است و فرهنگ نیز یکی از ابعاد آن است. بنابراین، زمانی که از هویت فرهنگی اربعین سخن میگوییم، حقیقت آن را به بُعد فردی تقلیل نمیدهیم. همچنین باید بدانیم که عاملان فرهنگ (افراد) چه نسبتی با فرهنگ دارند. برخی از رویکردها، عاملان فرهنگ و افراد را مستهلک در فرهنگ میدانند. از سوی دیگر، گروهی فرهنگ را به کنشهای فردی تقلیل میدهند.
تدین برای تحققیافتن، هم جنبهی فردی و هم جنبهی فرهنگی دارد. بعد فرهنگیاش با مناسک جمعی بروز و ظهور مییابد. در برخی از آیات قرآن درباره تفاوتهای بعد فردی و جمعی صحبت شده است. گاه ایمانآوردن صورت فردی دارد یا دعوت فردی است و گاه دعوت چهرهای اجتماعی پیدا میکند؛ مانند: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(آنگاه که نصرت الهی و پیروزی فراز آید)، وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(و مردم را بینی که گروهگروه به دین الهی درآیند).»
پس از فتح مکه بروز اجتماعی دین را شاهد هستیم. کسانی به اسلام ایمان میآورند؛ اما از سوی دیگر عادات شبهجزیرهی عربستان مبتنی بر عصبیت قومی و قبیلهای است و کسانی که تا پیش از این ایمان نیاوردهاند، حین مشاهده قدرت دینداری، مجبور میشوند راه دیگری را در پیش بگیرند. در واقع، کافران در موضع ضعف جمعی قرار میگیرند و در زیر پوشش نفاق، دین را در حوزهی اجتماعی میپذیرند؛ اگرچه در بعد فردی نپذیرفتهاند.
دین ساحتهای گوناگونی دارد که برخی از آنها خصلت جمعی ندارند. حافظ میفرماید:
«در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پردهنشین باشد»
به عبارت دیگر، گل پردهنشین است و گلاب در محیط پخش میشود و همهجا را فرامیگیرد. برخی از لایههای دین نیز بسان راز است و بروز نمییابد و برخی لایههای آن به صورت جمعی ظهور میکند. برخی از پدیدههای دینی، در یک لایه مستقر است و برخی به تنهایی، در چند لایه قرار میگیرد؛ برای مثال، تقوا یک امر درونی است و تا بخواهد ظهور و بروز یابد، امکان دارد به ریا تبدیل شود. اگرچه تقوا هویت جمعی نیز دارد، اما بیشتر یک امر فردی است. نماز هم به صورت فردی و هم به طور جمعی بروز مییابد که در هر شرایط نیز احکام خاص خود را دارد. حج بعد جمعی بسیار پررنگی دارد و بعد فردی کمی در آن دیده میشود.
در دین ابعاد خرد و کلان و هم تعامل بین کل و جزء وجود دارد؛ برای مثال، نبوت در انبیای صاحب شریعت یا اولوالعزم از هویتی جمعی و فرهنگی و بینالاذهانی برخوردار بوده و بر رسیدن پیام و اتمام حجت به همگان استوار است و این مهم بدون اعجاز، واقعیت تاریخی و فرهنگی پیدا نمیکند.
اربعین کاملاً از بعد فرهنگی برخوردار است و پدیدهای کلان و واقعشده در تاریخ است و حضور و تداوم آن با صرف عوامل فردی و خرد قابل تبیین نیست.
جریر بن عبدالحمید از راویان اهلسنت است که شیعیان هم از ایشان نقل کردهاند. شخصی میگوید نزد او بوده که فردی از عراق به آنجا میآید. جریر میپرسد: «از عراق چه خبر؟» او خبر میدهد که هارونالرشید را ترک کرده در حالی که سختگیریهایی با زائران امام حسین(علیهالسلام) داشته است. آنها قبر امام حسین(علیهالسلام) را تخریب کرده بودند. در آنجا درخت سدری وجود داشت که زائران آن را نشانه قبر امام حسین(علیهالسلام) میدانستند و هارون دستور قطع آن را داده بود. جریر بعد از شنیدن این ماجرا، الله اکبر میگوید و حدیثی را از پیامبر[صلیاللهعلیهوآله] نقل میکند که پیامبر[صلیاللهعلیهوآله] در آن، قطعکنندهی درخت سدر را سه بار لعنت کرده است (لعن الله قاطع السدرة). جریر میگوید تاکنون معنای این حدیث برای ما مبهم بوده است و الان معنای آن را دانستیم.
میدانیم اگر قرار است حسین(علیهالسلام) مصباح هدایت و سفینهی نجات برای همگان باشد، نباید در طول تاریخ فراموش و محو شود. شهادت امام[علیهالسلام] یک عمل اجتماعی بود و نه فردی. مناسک اربعین، تداوم حقیقت عاشورا است. اگر این مناسک نباشند، شهادت امام حسین(علیهالسلام) و قیام در همان صحرای کربلا تمام میشود.
۲۸شهریور۱۴۰۰
نشست «علوم اجتماعی و نهضت حسینی»
متن کامل گزارش
#گزارش #اربعین #فرهنگ #امام_حسین(علیهالسلام)
@hparsania