‌ #حـربن‌یـزیـد ، فردی جنگ‌ آور و مشهـور به زهد و درست‌کاری بود. روزی ابنِ زیاد لعین ، حـر را به نزدِ خود فـرا خواند ؛ او را به سپـاه کِشـی علیـه حسیـــن بـن عـلـی 'علیه‌السلام' فرمان داد. او با خود اندیشید که به این جنگ می‌روم اما حسین را نخواهم کشت فقط ایشان را نزدِ عبیدالله می‌آورم‌و به‌بیعت‌با یزید فرامی‌خوانم؛ هنگامی که از آنجا بیرون‌ شد ۳مرتبه‌ صدایی شنید : ای حر ، بهشت بر تو بشارت باد...! نمی‌دانست این صدا از کجا بر‌می‌خواست ؟ به فکر فرو رفت ؛ آخر چگونه رفتن به جنگِ نـوه پیـــامبـر ﷺ می‌تواند موجبِ سعادت و عاقبت‌بخیری شود؟! ‌‌‌

‌ #حـربـن‌یـزیـد بـرای جبــــرانِ خطایش اذن خواست تا اولین نفری باشد که به میدان می‌رود . او رفت . جوانمردانه جنگید و به عهدِ خود وفا کرد . .‌ ! ‌

‌ یه چیزی جا افتاد بگم اگر چه اولش گفتم اما فکر کنم به اندازه کافی بهش توجه نشد . . حر فردی نبود که اهلِ هرگناهی باشه و بعدش پشیمون بشه . . #حربن‌یزید فردی پرهیزکار و زاهد بود . ‌