💢بخشی از پیامدهای یک اعلامیه انقلابی
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/17
🔹هنوز ساعتى از نشر و پخش اعلاميه امام علیه [رفراندوم آمریکایی شاه] نگذشته بود كه موج عظيم و خروشانى تهران را فراگرفت. بازارىها و كسبه #جنوب_شهر_تهران دست از كسب و كار كشيده به خيابانها ريختند.
🔸فرياد «رفراندوم قلابى مخالف اسلام است» در آسمان تهران طنين افكند، بازار يكسره تعطيل شد، مغازهها و دكاكين قسمت عمده جنوب تهران تا حومه توپخانه، سرچشمه و بهارستان نيز بسته شد؛ عدهاى از مردم به خانه آقاى خوانسارى در بازار تهران رفتند و از او خواستند كه با شركت در تظاهرات اسلامى و ضد استعمارى مردم تهران، عملاً در برابر «رفراندوم» شاه موضعگيرى كند.
🔹او نيز اين درخواست را اجابت كرد و به اجتماع عظيم تودهها پيوست، اجتماعى كه نظير آن را تهران كمتر به خود ديده بود، اجتماعى كه در آن پابرهنههاى جنوب شهر، بازاريان، روحانيان، دانشجويان و... به هم پيوستند و دوش به دوش يكديگر در راه هدفى مقدس و واحد حركت كردند.
🔸سيل خروشان جمعيت از ميدان بارفروشى، بازار، دانشگاه و خيابانهاى دور و نزديک شمال و جنوب تهران به سوى خيابان بوذرجمهرى، نوروزخان و سه راه سيروس كه مركز اجتماع تظاهركنندگان عليه رفراندوم بود سرازير شد و هر لحظه فزونى مىيافت. آقاى خوانسارى و انبوهى از علما و روحانيان تهران در پيشاپيش تظاهركنندگان حركت مىكردند. شعارهاى: «نصر مناللّه و فتح قريب ـ انا فتحنا لك فتحاً مبينا ـ رفراندوم قلابى مخالف اسلام است» گوش فلک را كر مىكرد. از پليس و مأموران انتظامى هيچگونه اثرى نبود.
🔹اجتماع عظيم و با شكوه مردم مسلمان تهران از خيابان بوذرجمهرى عبور كرد و به منزل آقاى بهبهانى كه در نزديك سه راه سيروس قرار داشت رسيد. آقاى بهبهانى از منزل خارج شد و به استقبال مردم و علما شتافت و به آنان خوشامد گفت! انبوه تظاهركنندگان وارد منزل آقاى بهبهانى شدند. صحن حياط، اندرون و بيرونى، اتاقها و حتى پشت بام منزل ايشان مملو از جمعيت شد.
🔸كوچههاى اطراف منزل نيز تا سه راه سيروس از جمعيت موج مىزد و شعار «رفراندوم قلابى مخالف اسلام است» مرتب داده مىشد. در اين هنگام آقاى فلسفى پشت ميكروفن قرار گرفت و مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد تا بتواند سخن براند.
🔹او در حال ايستاده و «تحت الحنک» عمامه را باز كرده (كه نشانه حركت و خروش و انقلاب است) سخنان خود را با آيه شريفه « فليحذر الذين يخالفون عن أمره ان تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم » آغاز كرد و از خطراتى كه اسلام، استقلال ايران و جامعه اسلامى را تهديد مىكند خبر داد، از برنامهها و نقشههاى رژيم عليه اسلام سخن گفت و خطاب به مردمى كه در آنجا اجتماع كرده بودند، فرياد سرداد: «اگر شما بدانيد كه در زير سرپوش اين رفراندوم چه جنايتى مىخواهند مرتكب شوند، ديوانه مىشويد! با اين رفراندوم بار ديگر مىخواهند حسين را بكشند، زينب را اسير كنند و صحراى كربلايى بر پا كنند (در اينجا آقاى حاج شيخ عباسعلى اسلامى از ميان جمعيت فرياد كشيد: آقاى فلسفى! اين چند جمله آخر را تكرار بفرماييد.
🔸ايشان نيز بار ديگر تكرار كرد)... شما وظيفه داريد امروز در سراسر تهران فرياد بزنيد كه «ايران كشور خفقان است. مرگ بر خفقان...» بازار هم از امروز براى مدت سه روز به نشانۀ اعتراض و استنكار از رفراندوم غير قانونى تعطيل خواهد بود و...».
🔹در اين هنگام اعلاميه مشترگ آقايان خوانسارى و بهبهانى داير بر تحريم رفراندوم كه در همان جا صادر شده بود به دست آقاى فلسفى داده شد و ايشان متن آن را براى مردم خواند.(نهضت امام خمینی، ج2، صص263-262)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢مبارزه منفی مردم قم علیه شاه
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/18
🔹به دنبال پخش اعلاميه امام بر ضد #رفراندوم در قم، و آگاهى اهالى شهر از تعطيلى #بازارهاى_تهران و تظاهرات پرشكوه مردم پايتخت عليه رفراندوم شاه، بعدازظهر روز سهشنبه دوم بهمن 1341، بازار قم نيز تعطيل شد.
🔸بازاريان پس از بستن بازار، به منازل علما روى آوردند و پشتيبانى خود را از خواستهها و آرمانهاى مراجع دينى اعلام داشتند و براى مقابله با رفراندوم شاه از آنان كسب تكليف كردند.
🔹امام در پاسخ به احساسات شديد انبوه مردمى كه در منزل او اجتماع كرده بودند و از وظيفه خود در برابر لوايح ششگانه رژيم پرسش مىكردند، سخنرانى كوتاهى ايراد كرد و به آمادگى، وفادارى و پشتيبانى #مردم_فداكار نسبت به اسلام و آرمانهاى اسلامى ارج نهاد و از عموم مغازهدارهاى قم دعوت كرد كه ـ همانند ديگر بازارىها ـ دست از كسب و كار بكشند و از خانههايشان بيرون نيايند و بدينوسيله به پيشنهاد نامشروع هيأت حاكمه پاسخ منفى بدهند و دست رد بر سينه دشمن بزنند.
🔸نظر امام از اين پيشنهاد علاوه بر مبارزه منفى با رفراندوم قلابى نشان دادن درجه تنفر و انزجار اهالى قم نسبت به شاه بود كه مىخواست در چهارم بهمن به قم بيايد و دستگاه ساواک و فرماندارى قم سخت در تكاپوى تدارك جشن و چراغانى براى استقبال از او بودند؛ نيز مىخواست با بيرون نيامدن مردم از خانههايشان، راه بهانهگيرى دستگاه جاسوسى شاه براى ايجاد آشوب و بلوا و حمله به مردم بهكلى بسته شود.
🔹روز چهارشنبه سوم بهمن 1341، شهر مذهبى قم، شاهد #تعطيل_رسمى_سراسرى و چشمگيرى بود كه نظير آن را كمتر به خود ديده بود، در روزهاى تعطيل رسمى، مانند عاشورا و بيست و يكم رمضان بقالىهاى كوچه ـ پس كوچهها و سوهانفروشان اطراف صحن مطهر كه
وقت فروششان مىباشد ـ غالباً نمىبندند؛ ليكن در اين روز حتى در پس كوچههاى قم نيز، يک مغازه باز به چشم نمىخورد، مغازهها بسته، خيابانها خلوت، و از رفتوآمد و جوش و خروش هرروزه خبرى نبود.
🔸اندوه و عزايى گنگ و مبهم، سراسر شهر را فرا گرفته بود. عكس قدى و بزرگى از امام خمينى كه « #عكاسى_هما » كشيده و زيبايى و هنر خاصى در آن به كار برده بود در ميدان آستانه جلب نظر مىكرد.
🔹دستگاه جاسوسى «ساواک» و ديگر مقامات دولتى قم از وضعى كه به وجود آمده بود، سخت نگران و خشمگين بودند، بنا بود روز بعد، شاه وارد قم شود و مورد استقبال گرم و پرشور اهالى و علما و روحانيان قرار گيرد! ليكن قم به صورت شهرى عزادار و ماتمزده درآمده بود...(نهضت امام خمینی، ج1، صص274-273)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢شهر اسلامى قم از شاه استقبال نكرد
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/19
🔹شب چهارم بهمن 1341 ماشينهاى شركت واحد، صدها كماندوى ورزيده و كارآزموده و كارشناسان #سازمان_امنيت را به قم آورد، و تمام خيابانها، ميدانها، گلدستههاى حرم و مساجد و نيز ساختمانهاى بلند حومه آن، از طرف آنان، اشغال و تحتنظر قرار گرفت.
🔸روز چهارم بهمن، شهر #قم به صورت يک پايگاه نظامى درآمده بود، مأموران انتظامى و سربازان تا دندان مسلح و سربازان گارد كه به قم اعزام شده بودند، در سراسر خيابانها و بسيارى از كوچهها گماشته شدند و رفت و آمدها را زير نظر گرفته، به شدت كنترل مىكردند؛ منازل برخى از علما، مدارس دينى و مراكز حساس شهر در محاصره پليس مخفى و كارآزموده «ساواک» قرار گرفت؛ تانکها و كاميونهاى نظامى مجهز به مسلسلهاى سنگين در اطراف صحن مطهر و در سر چهارراهها مستقر شده بود؛ در بالاى منارهها و گلدستهها و پشتبامهاى بلند، سربازان با مسلسل سنگر گرفته بودند. ميدان آستانه از كماندوها و نظاميانى كه با لباس مبدل، به اسم «اهالى شاهدوست قم»! فرياد جاويد شاه سر مىدادند انباشته بود. از مردم و رفت و آمدهاى هرروزه و جنب و جوشهاى صبحگاهى خبرى نبود.
🔹برخلاف همه روزه كه ميدان آستانه و جلوى درب مدرسه فيضيه و خان، از روحانيان، زوار و مردم قم موج مىزد، آن روز چيزى به چشم
نمىخورد. گويا شهر از سكنه خالى شده بود!
🔸اين تنها مردم و روحانيان نبودند كه با بيرون نيامدن از خانه و خوددارى از استقبال از شاه تنفر و انزجار خود را از ديكتاتور ايران به نمايش گذاشتند، بلكه برخى از مقامات رسمى و وابسته به رژيم ـ چون ابوالفضل مصباح، توليت آستانه قم ـ نيز به عنوان اينكه امام خمينى استقبال از شاه را تحريم كرده است، در صف مردم قرار گرفتند، از رفتن به استقبال شاه سرباز زدند و از منزل بيرون نرفتند. او بر اثر اين موضعگيرى مردمى، مبغوض شاه واقع شد و از قم تبعيد گرديد. او به اراده ملوكانه از توليت آستانه معزول شد و شخص شاه توليت آستانۀ قم را چون ديگر مناصب اجتماعى غصب كرد.(نهضت امام خمینی، ج1، صص288-287)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢عدم استقبال مردم از رفراندوم آمریکایی شاه
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/20
🔹روز ششم بهمن پاى صندوقهاى رأى جز عدهاى از گماشتگان «ساواک» كسى ديده نمىشد و محل صندوقها كاملاً خلوت بود و ايران چهرۀ شگفتآور و غيرعادى به خود گرفته بود و هر گاه تازه واردى آن مناظر را مىديد، تصور مىكرد كه كشور از طرف دولت مهاجمى اشغال شده است! خيابانها از مردم تهى و از تانک و توپ و سربازان تا بن دندان #مسلح انباشته بود!
🔸در چنين شرايطى، شب هنگام، پس از نه ساعت و نه دقيقه و نه ثانيه، صندوقهاى رأى كه از پيش آبستن شده بودند معجزه كردند! #دستگاه_تبليغاتى_رژيم، با كمال گستاخى در بوق و كرنا دميد كه «اصول پيشنهادى شاهنشاه با استقبال پرشور و بىنظير ملت ايران روبهرو گرديد و همۀ طبقات براى شركت در اين انقلاب كبير شاهنشاه، با اشتياق فراوان، به خيابانها آمدند(!!) و اصول ششگانه شاهنشاه با پنج ميليون و ششصد هزار رأى موافق، در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأى مخالف به تصويب ملت ايران رسيده است»!!
🔹اين دروغ آشكار و ادعاى ناهنجار رژيم، غير قابل پيشبينى نبود، بلكه از آغاز كار به خوبى روشن بود كه رژيم شاه مأمور است كه اين رفرم امريكايى را بر ملت ايران تحميل كند و خود او نيز به #حاج_آقا_روحاللّه_كمالوند صريحاً گفته بود كه «اگر آسمان زمين بيايد و زمين به آسمان برود من بايد اين برنامه را اجرا كنم و...». از اين رو جاى شگفتى نبود كه در روز ششم بهمن كه ملت ايران از خانههاى خود خارج نشدند، يكباره پنج ميليون و ششصد هزار رأى موافق! از صندوق بيرون بياورند! و شكست فضاحتبار شاه را با جار و جنجال تبليغاتى، پيروزى! و موفقيت بزرگ! قلمداد كنند و آن را «انقلاب سفيد شاه و مردم»! بنامند.
🔸به دنبال ادعاى رژيم شاه داير بر تصويب لوايح ششگانه از طرف عموم ملت، طراح اصلى اين رفرم اسارتبار (جان اف.كندى) رئيس جمهور آن روز امريكا تلگرامى به حضور ملوكانه! مخابره كرد و اين پيروزى (؟!) را به او تبريك گفت و در حقيقت از اينكه مأموريتى را كه بر عهده او گذاشته
است با جديت دنبال مىكند و در انجام آن مىكوشد، اظهار امتنان كرد!
🔹 #سفير_دولت_انگليس در ايران نيز بلافاصله با امير اسداللّه علم ملاقات كرد و مراتب رضامندى و خشنودى #ملكه_انگلستان را از تصويب لوايح ششگانه و پيروزى شاه ابلاغ كرد. شگفتآور اينكه راديو مسكو، در ساعت چهار بعد از ظهر روز شش بهمن، ضمن اخبار خود، برنامه شاه را ستود و مخالفان آن را عوامل غربى و ارتجاع ناميد! و اين سخن در حقيقت تكرار گفتار راديوى رژيم بود.
🔸روزنامههاى وابسته به #كمونيسم و #سرمايهداران_غربى نيز هر يک به نوبه خود به تأييد و پشتيبانى از رفرم امريكايى « #انقلاب_سفيد » برخاستند و تا آنجا كه توانستند با قلم خود، مخالفان اين رفرم استعمارى را ـ كه اكثريت قريب به اتفاق ملت ايران مىبود ـ به باد ناسزا گرفتند و آنچه را كه رژيم شاه و دستگاه تبليغاتى او به دروغ به آنان نسبت مىدادند پىدرپى نشخوار كردند. (نهضت امام خمینی، ج1، صص300-297)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢مبارزات نوین حوزه علمیه علیه رژیم پهلوی
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/21
🔹هنگام تحويل سال نو [در سال 1342]، صحن مطهر حضرت معصومه (ع) از انبوه جمعيتى كه براى گذراندن ساعت اول سال در كنار آن آستانه مقدسه راهى قم شده بودند، موج مىزد. هزاران نفر در صحن مطهر، داخل حرم، مسجد بالاسر و #مسجد_اعظم كه مجاور حرم بود گرد آمده، در انتظار تحويل سال بودند.
🔸به محض آنكه چراغهاى حرم مطهر به علامت تحويل سال، براى لحظهاى خاموش شد، موج اعلاميهها و تراكتهايى كه بازگوكننده جنايات رژيم و عيد نداشتن ملت ايران بود، فضاى صحن و حرم را سفيد كرد و ميان مردم ريخته شد.
🔹اين رهروان راستين راه خمينى و محصلين حوزه قم بودند كه براى نخستينبار از تاريخ تأسيس آن حوزه، به چنين كار انقلابى دست مىزدند و طبق قرار قبلى دهها نفر با انبوهى اعلاميه و تراكت، پيش از تحويل سال، وارد صحن و حرم شده، در لابهلاى انبوه جمعيت، هريک در جاى معينى كه از پيش مشخص شده بود قرار گرفتند و هنگام تحويل سال نو يكباره اعلاميهها و تراكتها را به هوا ريختند و شور و هيجانى در ميان مردم ايجاد كردند.
🔸در ميان اعلاميهها، اعلاميه امام، با عنوان درشت «روحانيت امسال عيد ندارد» جلبنظر مىكرد.محصلين حوزه قم با آنكه براى اولينبار بود كه به اينگونه مبارزه دست مىزدند و مهارت و ورزيدگى كافى نداشتند و از طرفى قواى جهنمى «ساواک» با تمام نيرو بسيج شده بود و همه جا را تحتنظر و در كنترل خود داشت، توانستند با موفقيت كامل، بدون باقى گذاشتن كوچکترين اثر و ردپايى از خود، برنامه را به انجام برسانند و به سلامت از صحنه بيرون روند. (نهضت امام خمینی، ج1، ص365-364)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢فاجعه خونین فیضیه/بخش نخست
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/22
🔹بعدازظهر آن روز (دوم فروردين 1342 ـ 25 شوال 1382) مجلس سوگوارى در #مدرسه_فيضيه برقرار بود و از آنجا كه مدرسه مزبور، در كنار صحن مطهر و در ميدان آستانه قرار دارد ـ كه قهراً محل گذر و رفت و آمد زوار و مسافران مىباشد مجلس مزبور با ازدحام كمنظيرى تشكيل شده بود.
🔸تمام صحن حياط، بالكنهاى طبقه دوم و #شبستانهاى_مدرسه از جمعيت انباشته بود. در ميان شركتكنندگان همهگونه افراد: پير، جوان، شهرى، روستايى، روحانى، فرهنگى، دانشگاهى، نظامى، بازارى، كارگر، پيشهور، كشاورز و ... به چشم مىخورد؛ ليكن اكثريت شركتكنندگان را دهاتىها و روستانشينانى تشكيل مىدادند كه از امور سياسى و جريانات روز يا بكلى بىاطلاع بودند و يا آنكه خيلى سردر نمىآوردند.
🔹قيافههاى مرموز، غيرعادى، اهريمنى كه از آنها شرارت و هرزگى مىباريد نيز در ميان انبوه جمعيت، جلبنظر مىكرد و بنا به گفته يک زائر، بوى زننده الكل كه در فضاى مدرسه پيچيده بود، شامهها را مىآزرد و انسان را به ياد ميكدههاى قديم تهران مىانداخت!
🔸كاميونهاى نظامى مملو از #سربازان_مسلح كه از روز پيش به قم آورده شده بود، با بوقزدنها و گازدادنهاى ممتد و پياپى و ايجاد صداهايى گوشخراش و سرسامآور وارد شهر شد و در ميدان آستانه، مقابل مدرسه فيضيه ايستاد. عنوان « #لشكر_گارد ـ گردان مخابرات» كه روى كاميونها نوشته شده بود، جلبنظر مىكرد. اطراف مدرسه و ميدان آستانه از مأموران انتظامى و به اصطلاح امنيتى موج مىزد و مدرسه كاملاً در محاصره قرار داشت. حركتهاى مرموزانه كه در داخل مجلس صورت مىپذيرفت، وجود افرادى با چهرههاى ناآشنا، خشونتبار، رعبانگيز كه بوى شراب از دهانشان بيرون مىزد، رفتوآمدهاى غير عادى، نقل و انتقالات نظامى در بيرون مدرسه، آمادگى مأموران انتظامى و ... همه حكايت از يك نوع توطئه خطرناكى مىكرد كه در شرف وقوع بود.
🔹در اين هنگام آقاى #انصارى ـگوينده معروف قم بر عرصه منبر قرار گرفت و راجعبه زندگى حضرت امام صادق(ع) و كوششهاى دائم و دامنهدار آن حضرت در آگاهساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كارشكنىهاى شديد مخالفان و معاندان در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آنگاه از #حوزه_علميه_قم به عنوان «دانشگاه امام صادق» و «سربازخانه امام زمان» سخن به ميان آورد و رشته سخن را به نقش حوزهها در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يكباره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد! او بىاعتنا به اين صلوات بىمورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى رعدآساى صلوات او را از سخن گفتن بازداشت! او گويا متوجه نقشهاى كه در كار بود نشده بود و به گمان اينكه مردم روى عدم تشخيص و توجه و بهطور اتفاقى صدا به صلوات بلند كردهاند! از شنوندگان درخواست كرد كه بیجا صلوات نفرستند، هرگاه صلوات فرستادن لازم باشد، خود او دستور خواهد داد و ... به محض آنكه لب به سخن گشود، بار ديگر صداى صلوات طنين افكند!
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢فاجعه خونین فیضیه/بخش دوم
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/22
🔸يک جوان پرشور روحانى به اسم « #سيدرضا_موسوى_اردستانى» كه نزديک منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مىكند، به گمان آنكه تمام اين بساط زير سر همين يک نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يكباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن #سيد_روحانى فرود آمد كه بكلى او را گيج و از خود بیخود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشتهاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد!
🔹مردم كه متوجه روى دادن حادثهاى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر مىكشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمىخاستند و مىكوشيدند خود را به محل حادثه نزديک كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم
نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذلهگويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يک دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارتبار به او خيره شدهاند، به گفته خودش «عوضى»! هستند كه براى برهمزدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمدهاند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوبگرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شدهايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى مىزنيم، سخنى مىگوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملك و ملت را ...» صداى صلوات..
🔸بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادنها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يكباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمانهايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمدهايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمىدهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه مىديد به هيچوجه نمىتواند سخن بگويد و اوضاع وخيمتر از آن است كه فكر مىكرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد.
🔹به محض آنكه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد #رضاشاه كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفهشو!
🔸مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانهوار و وحشتانگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بكلى كلافه و حيرتزده كرده بود! كسى نمىدانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره
همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركتكنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند!
🔹هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازهاى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت مىگرفت و خارج شدن را دشوار مىكرد. هركس مىكوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد! ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عدهاى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خونآشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره مىزدند و حمله مىكردند.
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢فاجعه خونین فیضیه/بخش سوم
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/22
🔸دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز مىكرد، يک شكل و يک قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباسهاى دهاتى شكل، هيكلهاى وحشتانگيز و زمخت همانند خوكِ پروارى، با چشمانى شرارتبار و خونگرفته، مست و مخمور، مشتها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو مىدويدند و عربدۀ «جاويد شاه»! مىكشيدند!
🔹اين «گروه بىپدران» كه تحت تربيت #جاسوسهاى_امريكايى و اسرائيلى درس شهپرستى آموخته، از خداپرستى، وطنخواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمىدانستند، به اصطلاح افسران و درجهدارانى بودند كه عمرى از دسترنج تودههاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاك وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسانها، به قم آمده بودند و به آن وحشيگرىها و درندگىهاى غيرانسانى دست مىزدند.
🔸رياست آن « #گروه_بىپدران» برعهده #سرهنگ_مولوى جلاد (معاون ساواک تهران) بود كه چند سال پيش متأسفانه در يك سانحه هوايى معدوم شد و اجل نگذاشت كه بماند تا در دادگاه اسلامى... به جرم خيانت به اسلام و ايران و ارتكاب #فاجعه_خونين_فيضيه، محاكمه و مجازات شود. هرچند كيفرى كه از جانب منتقم قهار مىبيند، شديدترين كيفرها و بهترين مجازات مىباشد.
🔹سرهنگ مولوى كه خود نيز با لباس مبدل، به مدرسه فيضيه آمده بود، با يک جفت دستكش سفيد ـبه عنوان علامت در زاويه ايوان يكى از حجرهها ايستاده بود و عمليات را فرماندهى مىكرد. او با كشيدن سوتى دژخيمان را گردآورد و فرمان حمله داد.
🔸شهپرستان خونآشام كه همگى مست بودند، همانند درندگان گرسنهاى كه از جنگل بيرون آمده باشند، به هرطرف حملهور شدند و با چوبهاى مخصوصى كه در زير لباس خود پنهان كرده بودند، به جان روحانيان و طلاب بىدفاع افتادند!
🔹روحانيان و محصلين مدرسه فيضيه كه تا آن لحظه بدون هيچگونه واكنشى، تماشاگر صحنه بودند و نمىدانستند كه غرض و انگيزه آن وحشىهاى جنگل شاهنشاهى، از آن جست و خيزها و عربده كشيدنها چه مىباشد، با يورش دژخيمانه آنان، در مقام دفاع برآمده، نرده طبقه دوم مدرسه را كه با آجر ساخته شده بود خراب كردند و با سنگ و آجر به آنان حملهور شدند.(نهضت امام خمینی، ج1، ص371-367)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢حمامى از خون در مدرسۀ طالبيۀ تبريز
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/23
🔹همزمان با به خاک و خون كشيدن روحانيان در #مدرسه_فيضيه، #مدرسه_طالبيه_تبريز نيز مورد يورش چنگيزى دژخيمان رژيم قرار گرفت. ماجرا از آنجا آغاز شد كه چند نفر از مأموران شهربانى و «ساواک» تبريز، به منظور پارهكردن اعلاميه امام كه بر ديوار مدرسه طالبيه زده شده بود به آنجا رفته بودند كه با اعتراض و حمله طلاب مدرسه روبهرو شدند و زد و خورد شديدى ميان آنان درگرفت كه به كشتهشدن يكى از مأموران شهربانى به علت سنگى كه يكى از طلاب قهرمان به گيجگاه او زده بود، منجر شد و مأموران را مجبور به فرار كرد.
🔸اين برخورد قهرمانانه چند روحانى بىسلاح مدرسه طالبيه، در برابر مشتى دژخيم مسلح و مجهز، باعث تقويت روحى مردم و جامعه روحانيت تبريز و وحشت بيش از حد رژيم و باند مزدور او شد و آنان را به درندگى و اعمال تلافىجويانه واداشت. يكباره صدها كماندو، چترباز، درجهدار و ... با اسلحه گرم و سرد به مدرسۀ مزبور ريختند و روحانيان مدرسه را هدف گلوله قرار دادند، با چاقو و دشنه سينه شكافتند! و پهلو دريدند، درب و پنجرۀ حجرهها را درهم شكستند و هرچه در سر راه خود ديدند، خرد كردند و يا با خود بردند و آن مركز علمى را همانند مدرسۀ فيضيه به حمام خون بدل كردند.(نهضت امام خمینی، ج1، ص376)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢شجاعت امام در برابر فاجعه فیضیه
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/24
🔹برخى از افراد مرعوب شده كه در بيرونى خانه امام بودند، با دريافت خبر مدهشى كه «ساواک» شاه در آن لحظه بحرانى بر سر زبانها انداخته بود كه، اشغالگران فيضيه مىخواهند هماكنون به خانه امام خمينى بريزند، بىاختيار به سوى در خانه شتافته، آن را بستند! ناگهان فرياد امام كه تا چندين خانه به خوبى شنيده مىشد، همچون غريو دماوند برخاست كه: «چرا در را بستهايد؟ به اجازه كى در را بستهايد؟ در را باز كنيد!».
🔸بسيارى از افرادى كه در آن لحظه در خانۀ ايشان گرد آمده بودند، به اندازهاى وحشتزده شده بودند كه در برابر فريادهاى امام خمينى با سماجت و سرسختى، ايستادگى كرده، از بازكردن درب خانه خوددارى مىورزيدند و اظهار مىداشتند كه: «وظيفه ما در قبال حفظ جان حضرتعالى ايجاب مىكند كه در اين مورد از شما اطاعت ننماييم و درب خانه را باز نكنيم»!!
🔹امام وقتى كه با آنگونه برخورد آميخته با ترس افراد روبهرو شد و وحشت و اضطراب بىحد آنان را ديد، #خون_انقلاب در شريان وجودش به جوش آمد، چهره او برافروخته شد، آثار خشم در چشمان او ظاهر گرديد و ناگهان از جا برخاست و گفت: «من بايد به فيضيه بروم و ببينم به طلبههايم چه مىگذرد»!
🔸اين حركت امام كه واكنش آن ترس و زبونى بعضى از افراد حاضر در بيرونى و بستن درب خانه بود، شور و هيجانى پديد آورد كه قلم از شرح آن عاجز است! صداى ناله و فرياد و التماس و زارى از هر طرف برخاست، يكى گريه مىكرد، ديگرى التماس مىكرد، و قسم مىداد و ديگرى خود را روى پاى او انداخته بود و نمىگذاشت گامى به جلو بردارد! جوانى ناآشنا كه روشن نشد از چه طبقهاى مىباشد مرتب به سرخود مىزد، خود را بلند مىكرد و به زمين مىكوبيد و فرياد مىزد كه: «آقا نمىگذارم از خانه بيرون برويد! خونريزى مىشود، مردم كشته مىشوند، نمىگذارم... به خدا نمىگذارم...»! و بعضى از افراد بيرونى كه دريافتند اين حركت و تصميم ناگهانى امام، پيامد بستن درب خانه و اظهار ترس و نگرانى آنان است فوراً درب خانه را باز كرده، به او اظهار داشتند كه: «درب خانه باز است، ديگر كسى در را نمىبندد و شما را به جده بزرگوارتان، #حضرت_فاطمه_زهرا از خانه خارج نشويد»!
🔹امام در برابر سوگند دادنهاى پىدرپى و خواهش و تمناى مردم، از رفتن به مدرسۀ فيضيه منصرف شد و در جاى خود قرار گرفت، و به منظور تقويت روحى افرادى كه در آنجا گردآمده بودند لب به سخن گشود و سخنانى آرامشبخش، انقلابى، نويد دهنده و اميدوار كننده ايراد كرد.
🔸سخنانى كه در آن روز، در آن لحظه و در آن شرايط حساس كه هر كسى #عفريت_مرگ را بالاى سر خود مىديد، فقط از دهان قهرمانى چون امام خمينى مىتوانست بيرون بيايد و همانند نغمههاى آسمانى به شنوندگان آرامش بخشد و روح تازهاى در كالبد افسرده آنان بدمد. ايشان در اين سخنان كوتاه اظهار كرد كه:
🔹«... ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد، ترس و هراس را از خود دور كنيد. شما پيرو پيشوايانى هستيد كه در برابر مصايب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز مىبينيم نسبت به آن چيزى نيست. پيشوايان بزرگوار ما حوادثى چون روز #عاشورا و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشتهاند! و در راه دين خدا يک چنان مصايبى را تحمل كردهاند.
🔸شما امروز چه مىگوييد! از چه مىترسيد؟ براى چه مضطربيد؟ عيب است براى كسانى كه ادعاى پيروى از #حضرت_امير(ع) و #امام_حسين(ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحتآميز دستگاه حاكمه، خود را ببازند. دستگاه حاكمه با ارتكاب اين جنايت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و #ماهيت_چنگيزى خود را به خوبى نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه، شكست و نابودى خود را حتمى ساخت، ما پيروز شديم. ما از خدا مىخواستيم كه اين دستگاه، ماهيت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند.
🔹بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند. زندان رفتند، فداكارىها كردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند. امروز وظيفۀ ماست كه در برابر خطراتى كه متوجه اسلام و مسلمين مىباشد، براى تحمل هرگونه ناملايمات آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام را قطع نماييم و جلوى اغراض و مطامع آنها را بگيريم...».(نزديك به اين مضامين) (نهضت امام خمینی، ج1، صص384-383)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢سخنرانی عاشورایی امام خمینی در سال 1342 به روایت اسناد ساواک
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/25
🔹امام در اين #نطق_آتشين و حماسى با حمله به شخص شاه، رسماً به بتشكنى پرداخت و بدين ترتيب رسالت تاريخى خود را در راه رويارويى با شاه و رژيم سلطنتى كه از آغاز نهضت، گام به گام پيش مىبرد، در عصر عاشوراى 83 (13 خرداد 42) به انجام رسانيد و رسماً روياروى شاه قرار گرفت و مشخص كرد كه مبارزه را براى واژگونى رژيم سلطنتى و تاج و تخت شاهنشاهى آغاز و دنبال كرده است. نيز با اين نطق، بار ديگر غول وحشت و هراسى را كه شاه با شايعهپراكنى و ارعاب و تهديد آفريده بود، درهم شكست و #روح_انقلابى تازهاى در مردم مسلمان ايران دميد.
🔸ساواک درباره چگونگى آمدن امام به #مدرسه_فيضيه و نطق تاريخى عصر عاشورا، اينگونه گزارش داده است:
🔹«چند نفر از اشخاص فهميده كه #قم بوده و مراجعت كردهاند، اظهار مىداشتند: روز عاشورا عصر، خمينى به مدرسه فيضيه قم آمد. جمعيت تمام صحن مدرسه فيضيه، صحن بزرگ حضرت، ميدان جلو صحن و صحن #مسجد_اعظم را گرفته بود. تمام پشتبامها پر از جمعيت بود، كه غالباً از شهرستانها آمده بودند. تعداد جمعيت را در حدود دويست هزار نفر مىگفتند و اظهار مىداشتند: در #تاريخ_قم چنين جمعيتى ديده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم به مدرسه فيضيه، صحن بزرگ، جلو ميدان نصب كرده بودند و براى اينكه دولت، برق را خاموش كرده بود، يک موتور آورده بودند و با استفاده از برق، آن بلندگوها كار مىكرد. خمينى را مثل امام وارد كردند و تمام جمعيت آنچنان صلوات مىفرستادند كه تا دو كيلومتر صداى آن مىرفت.
🔸خمينى منبر رفت و بلافاصله گفت:
بسماللّه الرحمن الرحيم و شروع كرد به صحبت و بدگويى شديد و اظهار داشت: به ما مىگويند «مفتخور». ما و يك مشت طلبه فقير مفتخور هستيم يا آنها كه مملكت را غارت كرده و پولها را در بانکهاى خارج گذاردهاند. شاه! كارى نكن كه مثل پدرت كه قشون اجنبى از هر طرف به مملكت آمده و او را بيرون كردند، همه مردم خوشحال شدند، من نمىخواهم تو از بين بروى ولى عقل پيدا كن. اين كارها چيست كه مىكنى؟ هر كار مىشود، هر جنايتى مىشود، مىگويند شاه كرده (است) و بعد مرتب تكرار مىكرد:
🔹بدبخت بيچاره، بدبخت بيچاره، كارى نكن كه بعد هم تو را بيرون كنند. و مرتب به شاه نصيحت مىكرد و مىگفت: بيچاره چرا اين كارها را مىكنى؟ سر عقل بيا؛ و مرتب كلمه بيچاره بيچاره را با لحن دلسوزى تكرار مىكرد. يك ساعت صحبت كرد و از منبر پايين آمده است. از نطق او هم نوار تهيه كردهاند و به تهران آوردهاند».(نهضت امام خمینی، ج1، صص500-499)
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER
💢ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش نخست
📌نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/26
🔹ساعت، 3.30 بعد از نيمه شب 15 خرداد را اعلام مىكرد. كاميونهاى نظامى در بيرون شهر #قم متوقف شدند. صدها كماندو، چترباز و سرباز گارد كه تا دندان به اسلحههاى گرم و سرد مجهز بودند وارد قم شدند و در حالى كه تلاش مىكردند از هرگونه حركتى كه سكوت را بشكند خوددارى كنند، به سوى خانه امام خمينى به راه افتادند.
🔸از ابتداى كوچه تا درب منزل او را كه بيش از پانصد متر نبود تحت كنترل قرار دادند و درب هر خانهاى سربازى گماردند. در اطراف منزل و باغ انارى كه پشت منزل امام خمينى قرار داشت سنگر گرفتند و براى مقابله با هرگونه حادثه پيشبينى نشدهاى آماده شدند. دهها #كماندو و #چترباز_مسلح، يكباره از بام و ديوار به خانه امام يورش بردند و در ظرف يک چشم به هم زدن، سراسر حياط، اتاقها، زيرزمين، پشتبام و
همه جا را گردش و اشغال كردند، ليكن امام را نيافتند.
🔹دلهره و وحشتى كه سراپايشان را فرا گرفته بود فزونى يافت، ترس و اضطراب بىاندازه در صداى لرزان و #قيافه_پريشان آنان به خوبى
مشاهده مىشد. گمان برده بودند كه حتماً امام در داخل خانه داراى پناهگاه مستحكمى است كه از طرف افراد مسلح محافظت مىشود! و هر لحظه منتظر بودند كه رگبار مسلسل محافظين خمينى آنان را به خاك و خون بكشد! آنگاه كه از يافتن او نااميد شدند به چند نفر كاركنانى كه روزها از حضار و ميهمانان امام خمينى پذيرايى مىكردند و شبها همانجا مىخوابيدند حمله كردند و از آنان مىخواستند كه پناهگاه خمينى را نشان دهند و با اين وجود مىكوشيدند كه نگذارند صداى شيون، زارى و ضجه آنان بلند شود كه موجب آگاهى همسايگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنيت شهر گردد! آن اشخاص بيگناه با تمام قوا در زير شكنجه #دژخيمان_شاه مقاومت مىكردند و از نشان دادن جايگاه امام خوددارى مىورزيدند.
🔸امام از اول محرم كه در حياط منزل او چادر زده بودند، شبها را در منزل فرزندش #حاج_سيد_مصطفى كه مقابل منزل او بود، استراحت مىكرد. در آن ساعت شب، تازه براى نماز شب از خواب برخاسته بود كه سر و صداى ناهنجار و غيرعادى، او را متوجه يورش دژخيمان شاه كرد. فوراً از جا برخاست و حاج سيد مصطفى را كه در حياط در كنارش خوابيده بود بيدار كرد:
🔹مصطفى! بلندشو، مثل اينكه آمدند؟
🔸حاج سيد مصطفى چشم باز كرد و در جاى خود نشست. ساعت 4 پس از نيمه شب را نشان مىداد. پدر را ديد كه بهسرعت لباس مىپوشد، زمزمه گنگ و مبهمى از خارج به گوش مىرسيد.
🔹نتوانست باور كند كه اين مزدوران شاه هستند كه هجوم كردهاند. از جاى برخاست و خود را به پشتبام رسانيد. ديد سراسر كوچه و اطراف منزل پر از سرباز مسلح و كماندو است كه برق اسلحههاى گرم و سرد در دست آنان منظره وحشتناكى پديد آورده بود.
🔸امام به پشت درآمده و گوش فرا داد. يقين كرد كه ارتش شاه براى دستگيرى او يورش آورده است. لحظهاى مكث كرد تا ببيند چه مىشود؟اما...
#نهضتخوانی
🇮🇷 @IRANeMOASER