🍃🕯🍃🕯🍃🕯
🕯🍃
🍃
⚫️ حرکت کاروان اسراء از کربلا به شام
🏴وقتی که کاروان خواست راه بیفتد، تعبیری سید بن طاوس در لهوف آورده است: وَ قُلْنَ - نمیگوید زینب یا سکینه خاتون تنها فرمود، قُلْنَ یعنی زنان گفتند؛
مثل اینکه به صورت یک تقاضای همگانی بوده - وَ قُلْنَ بِحَقِّ اللهِ الّا ما مَرَرْتُمْ بِنا عَلی مَصْرَعِ الْحُسَینِ.
😔گفتند شما را به خدا قسم حالا که ما را به کوفه میبرید خواهش ما این است که ما را از #قتلگاه ببرید برای اینکه میخواهیم با عزیزان خودمان آخرین دیدار را انجام بدهیم.
🔥آنها این تقاضا را پذیرفتند. وقتی که اینها را آوردند از کنار #شهدا عبور بدهند چشم اینها که به این اَبدان مطهر افتاد فریادشان بلند شد و همه خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند جز زین العابدین سلام الله علیه که بیمار بود و پاهای مقدسش را بسته بودند.
😭😭هرکس عزیزی را در بغل گرفت، هرکسی کنار عزیزی از عزیزان خودش قرار گرفت. #زینب (س) که هفت برادر و یک پسر در کربلا داده فقط یک عزیز و محبوب دارد. حال در میان آن شمشیر شکسته ها، سنگها و کلوخها خدا میداند چه حالی دارد! گفت:
گلی گم کردهام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
◼️رفت و رفت تا بدن #حسین (ع) را پیدا کرد و خودش را روی این بدن انداخت...
اینجاست که نقل کردهاند #زینب (س) شروع کرد به نوحه سرایی؛ یک نوحه سرایی کرد که دوست و دشمن گریستند، حتی همان جلادهای مأمور هم گریستند. صدایش را بلند کرد :
بِابِی الْمَهْمومُ حَتّی قَضی
بِابِی الْعَطْشانُ حَتّی مَضی...😭💔
#استاد_شهید_مرتضی_مطهری
🏴قسمت پنجم
@iranjan60🏴
🍃
🕯🍃
🍃🕯🍃🕯🍃🕯