eitaa logo
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
415 دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
17 فایل
من عاشق شهادت هستم و پیرو ولایت امام خامنه ای شهید حاج قاسم سلیمانی خادم الشهدا همه ثوابی که از مطالب این کانال قسمت بنده حقیر شود را تقدیم روح مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی میکنم انشاالله دست ما را هم بگیرد. @ya_hussein_s_adrekni
مشاهده در ایتا
دانلود
سلیمانی چگونه سلیمانی شد... فقط برای خدا آمد به خط فاطمیون، شب که شد گفتیم لابد میرود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده استراحت کند، کفش‌هایش را گذاشت زیر سرش گوشه اتاق دراز کشید. خودمان خجالت کشیدیم اتاق را خلوت کردیم تا چند ساعتی استراحت کند @iranjan60
🌱 زندگی با ابوالفضل طعم شیرینی داشت همین شیرینی زندگی با اوست که گاهی این‌قدر بی‌قرارم می‌کند. ابوالفضل برایم مثل یک کوه بود. راحت می‌توانستم به او تکیه کنم. ابوالفضل بزرگ‌ترین حامی زندگی‌ام بود که تحت هر شرایطی حمایتم می‌کرد. حتی با توجه به این که کنار مادرش زندگی می‌کردیم حواسش بود که کوچک‌ترین تنشی ایجاد نشود. به روایت همسر مکرم 🖥جنات فکه @iranjan60🌹
✨🌱✨🌱✨ 🌱✨ ✨ ماجرای دیدار سردار با خانواده یک ساعتی دیدارشان طول کشید و با تک تک پسر‌ها و داماد‌ها دست دادند. همسرم پرسید چرا با خانواده تشریف نیاوردید؟ و از سردار خواهش کرد یک بار با آن‌ها بیاید. ☺️حاج قاسم گفت : راستش همسر من خیلی جایی نمی‌رود، اما یک دختر دارم که برای خودش چریک است با او می‌آیم. 🌸منظورشان زینب خانم بود. نمی‌دانم بحث به کجا رفت که همسرم از سردار خواست ماجرای ازدواجش را بیان کند. سردار سلیمانی گفت: زمان جنگ در اهواز بودم که همان ایام خواستگاری رفتم و با همسرم خیلی ساده زندگی مان را شروع کردیم. 🧔🏼به سردار گفتم در یکی از عملیات‌ها که نیرو‌های کرمان به اهواز آمده بودند من هم آنجا بودم، اما شما نیامده بودید. سردار گفت: بله من همان موقع مجروح و در بیمارستان بستری بودم. صحبت هایمان خیلی عادی و صمیمی بود با او. 🔸 🌱 eitaa.com/iranjan60 🌹https://rubika.ir/rozesorkh ✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨
🌷🌿🌷🌿🌷🌿 🌿🌷🌿 🌷🌿 🌿  ۳۸ سال بود ازدواج کرده بود و ۴۲ سال بود در نظام خدمت می‌کرد. شاید سرجمعِ حضور برادرم در کنار خانواده را به هم بچسبانیم ۳ سال هم نشود. از بس همیشه در حال مأموریت بود. هیچ وقت دنبال مقام و درجه نبود در حدی که یادم هست مادر خدابیامرزم بعد از شهادت دو برادر دیگرم، در دوران جنگ تحمیلی، از شهید ایرلو خواست که لباس نظامی را با درجه‌هایش بپوشد و ایشان را ببیند و یک عکس از او بگیرد برادرم با خنده در خواست مادر را پاسخ داد و گفت: «این درجه‌ها اینجا تَشتَکی بیش نیستند برای من. عکس برای چه می‌خواهی مادر جان؟ شما دعا کن خدا قبول کنه! این مهمه» /روایت خواهرشهید https://rubika.ir/Qassem1399http://eitaa.com/iranjan60 http://eitaa.com/iranjan60 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷