#داستان_کوتاه
برگرفته از کتاب دختر شینا (قدم خیر محمدی کنعانی)
#فصل_چهارم (#قسمت_ششم)
بعد هم پائین آمدند و رفتند توی آن یکی اتاق که مردها نشسته بودند . بعد از شام ، خانواده ها درباره مراسم عقد و عروسی صحبت کردند . فردای آن روز مادر صمد به خانه ما آمد و ما را برای ناهار دعوت کرد . مادرم مرا صدا کرد و گفت : قدم جان . برو و به خواهر ها و زن داداش هایت بگو فردا گلین خانم همه شان را دعوت کرده .
@ircom_8
#به_وقت_تفکر
برگرفته از کتاب اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب (شهید مطهری )
آشفتگی غرایز و میل ها (#قسمت_ششم)
نتیجه چه شد؟ از اول معلوم بود. آیا بیماریهای روانی معدوم شد؟ آرامش روحی جای اضطراب و دلهره را گرفت؟ خیر، متأسفانه نتیجه ی معكوس بخشید؛ بدبختی بر بدبختیهای پیشین افزود، تا آنجا كه بعضی از پیشقدمان آزادی جنسی كه تیزهوش تر بودند سخن خود را به صورت تفسیر و تأویل پس گرفتند، گفتند از حدود [و] مقررات اجتماعی چاره ای نیست؛ غریزه را از تمتعات جنسی نمی توان به طوركلی ارضاء و اشباع كرد، باید ذهن را متوجه مسائل عالی هنری و فكری كرد و غریزه را به طور [غیر] مستقیم به سوی این امور هدایت نمود. فروید یكی از این افراد است.
اخلاقی كه امثال راسل از آن تبلیغ می كنند و نام آن را «اخلاق نوین» گذاشته اند همان است كه ثمره اش آشفتگی بیش از پیش غرایز و تمایلات است و برخلاف مدعای آنها كه اخلاق كهن را متهم به آشفته ساختن روح می كنند سیستم اخلاقی خود آنها سزاوار این اتهام است.
امروز پدیده های اجتماعی خاصی و به عبارت دیگر مشكلات اجتماعی مخصوصی پیدا شده كه افكار علمای اجتماع را به خود مشغول داشته است.
@ircom_8
14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نورانه
سخنرانی : حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسمی
(#قسمت_ششم)
🔷ماه مبارک رمضان🌙
1402/01/07
🌸مجتمع آموزشی پژوهشی و فرهنگی امام رضا علیه السلام
@ircom_8
♦️برای دیدن کلیپ کامل به ادرس زیر مراحعه فرمایید
https://www.aparat.com/v/BkA8U
#تربیتی_و_روانشناسی
✅ ما به هم محتاجیم یا معتاد؟ پنج مدل ارتباطی بین همسران
(#قسمت_ششم)
زوج پیلهای
این زوجها در حباب خود تنها هستند. همدیگر را تحسین میکنند. به هم مهربانی میکنند تا به محبت جهان خارج نیاز نداشته باشند. هر چیزی که بتواند زوجها را از هم جدا کند، به عنوان مشکلی احساسی است که ممکن است رابطه آنها را خراب کند. والدین پیلهای حتی نمیتوانند در زندگی خود جایی برای فرزندانشان باز کنند. زوجهای پیلهای افرادی هستند که درگذشته سختی کشیدهاند یا از عزیزانشان جدا ماندهاند و هماکنون با ایجاد یک پیوند عاطفی بسیار قوی تلاش میکنند خود را تسلی دهند، اما مهم این است که بپذیریم دیگری مسئول از بین بردن غمهای گذشته ما نیست. هیچ کس جز خود ما نمیتواند به ما کمک کند از دردها و تجربیات تلخ گذشته فرار کنیم.
@ircom_8
📱مارا در روبیکا دنبال نمایید
🔰https://rubika.ir/ircom8admin
#به_وقت_تفکر
برگرفته از کتاب اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب (شهید مطهری )
رشد شخصیت از نظر غریزه ی جنسی
(#قسمت_ششم)
اما ستایش شرقی از این نظر است كه عشق فی حد ذاته مطلوب و مقدس است؛ به روح شخصیت و شكوه می دهد، الهام بخش است، كیمیا اثر است، مكمل است، تصفیه كننده است، نه بدان جهت كه وصالی شیرین در پی دارد و یا مقدمه ی همزیستی پر از لطف دو روح انسانی است. از نظر شرقی اگر عشق انسان به انسان مقدمه است، مقدمه ی معشوقی عالیتر از انسان است و اگر مقدمه ی یگانگی و اتحاد است، مقدمه ی یگانگی و وصول به حقیقتی عالیتر از افق انسانی است [2] خلاصه اینكه در مسأله ی عشق نیز مانند بسیاری از مسائل دیگر طرز تفكر شرقی و غربی متفاوت است. غربی در عین اینكه در آخرین مرحله عشق را از یك شهوت ساده جدا می داند و به آن صفا و رقّتی روحانی می دهد، آن را از چهارچوب مسائل زندگی خارج نمی سازد و به چشم یكی از مواهب زندگی اجتماعی به آن می نگرد، اما شرقی عشق را در مافوق مسائل عادی زندگی جستجو می كند.
@ircom_8
#داستان_کوتاه
برگرفته از کتاب دختر شینا (قدم خیر محمدی کنعانی)
#فصل_پنجم (#قسمت_ششم)
مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد کنار میز می ایستاد و می گفت : چیزی کم و کسر ندارید . عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت : چرا . بیا بنشین . تو را کم داریم . دیزی ها را که آوردند ، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم . از طرفی هم ، خیلی گرسنه بودم . چاره ای نداشتم . وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند ، چادرم را روی صورتم کشیدم و بدون اینکه سرم را بالا بگیرم ، غذا را تا آخر خوردم . آبگوشت خوشمزه ای بود . بعد از ناهار سوار مینی بوس شدیم تا به روستا برگردیم . صمد به من اشاره کرد بروم کنارش بنشینم . آهسته به پدرم گفتم : حاج آقا من میخواهم کنار شما بنشینم . رفتم کنار پنجره نشستم . پدرم هم کنارم نشست .
@ircom_8
#به_وقت_تفکر
برگرفته از کتاب اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب (شهید مطهری )
عشق و عفت
(#قسمت_ششم)
بهای زیادی كه برای زن قائل می شدند نتیجه ی روانشناسی اشكال تصرف وی بود. » و نیز می گوید:
«از لحاظ هنرها مایه ی تأسف است كه به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است كه وصال زنان دشوار باشد بدون آنكه غیرممكن گردد. . . در جایی كه اخلاقیات كاملاً آزاد باشد انسانی كه بالقوه ممكن است عشق شاعرانه داشته باشد عملاً بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه ی جاذبه ی شخصی خود، ندرتاً نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت. » و نیز می گوید:
«كسانی هم كه افكار كهنه را پشت سر گذاشته اند در معرض خطر دیگری در مورد عشق به مفهوم عمیقی كه ما برای آن قائلیم قرار گرفته اند. اگر مردی هیچ گونه رادع اخلاقی در برابر خود نبیند یكباره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از كلیه ی احساسات جدی و عواطف عمیق جدا ساخته و حتی آن را با كینه همراه می سازد. » عجبا! آقای راسل در اینجا دم از اخلاقیات می زند.
@ircom_8
#تربیتی_و_روانشناسی
✅ مهارتهایی که هر مردی در تعامل با همسرش باید بلد باشد
(#قسمت_ششم)
عدهای که از همه بیحوصلهتر هستند، از کوره در میروند و با جملة: «دوباره شروع شد؟» بحث را در نطفه خفه میکنند! و تعجبی هم ندارد اگر همسران چنین افرادی از تجمع احساسات منفی سرکوبشده و حرفهای ناگفته در درونشان، دیر یا زود دچار افسردگی شوند.
دسته بعد آقایانی هستند که وقتی همسرانشان در حال صحبت هستند، درست مثل مجسمه ابوالهول مینشینند رو به روی او و بدون اینکه کوچکترین عکسالعملی نشان دهند، به نقطه نامعلومی خیره میشوند و احتمالاً درگیر همه جور فعالیت ذهنی هستند به جز گوش دادن به حرفهای او! میتوان انتظار داشت که همسران چنین افرادی، به دلیل احساس نادیده گرفته شدن، تمایل به پرخاشگری پیدا کنند.
@ircom_8
#داستان_کوتاه
برگرفته از کتاب دختر شینا (قدم خیر محمدی کنعانی)
#فصل_ششم (#قسمت_ششم)
شیرین جان . مواظب حاج آقایم باش . حاج آقایم را به تو سپردم . اول خدا ، بعد تو و حاج آقا . توی راه برعکس موقع آمدن بر عکس راه می رفتم . ریز ریز قدم بر می داشتم و فاصله ام با بقیه زیاد شده بود .دور از چشم دیگران گریه می کردم . صمد چیزی نمی گفت . مواظبم بود توی چاله چوله های کوچه های باریک و خالی نیفتم . فردای آن روز صمد رفت . باید می رفت . سرباز بود . با رفتنش خانه برایم مثل زندان شد . مادر صمد باردار بود . من که در خانه پدرم دست به سیاه و سفید نمی زدم ، حالا مجبور بودم ظرف بشویم . جارو کنم و برای ده دوازده نفر خمیر نان آماده کنم . دست هایم کوچک بود و نمی توانستم خمیر ها را خوب ورز بدهم تا یک دست شوند . آبان ماه بود . هوا سرد شده بود و برگ های درخت ها که زرد و خشک شده بودند ، توی حیاط می ریختند .
@ircom_8
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
4_5848226541967773573.pdf
حجم:
12.54M
🌷سلام خدمت تمام دوستان و سروران گرامی ☝️ از امروز تا عید غدیر، با قسمت هابی از کتاب مصور
« #من_غدیری_ام » تألیف
« #ناصرکاوه », در خدمت شما هستیم👌 برای این کتاب زحمات زیاد و فوق العاده ای کشیده شده است، لطفا ضمن مطالعه ، با باز نشر دوباره آن ، در ثواب این کار بزرگ، سهیم و شریک باشید.
🌷چهارشنبه_امام_رضایی
#قسمت_ششم
ارادتمند: #ناصرکاوه
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا
#کتاب_شهدای_امام_رضایی
#ناصرکاوه
#بمناسبت_دهه_کرامت
#قسمت_ششم
@ircom_8
✅لینک کانال های مجتمع امام رضا(ع):
https://takl.ink/ircom_8/