2⃣ مورد دوم که بهمراتب از مورد اول مهمتر و دارای تاثیرگذاری عمیقتری است و میتوان ادعا کرد تقریبا نادیده گرفته شده، بحث تبیین جایگاه زن در جامعه و تعریف شانیت و نوع نگاه دیگران به اوست. موضوعی که هندسه ذهنی و نظام محاسباتی و تعریف عمومی جامعه از سعادت و شقاوت زن را شکل میدهد.
✅ خالق هستی مهمترین جایگاه زن را همسری و مادری تعیین میکند، این مهم هم از بازگشتِ بدون قضاوت به درون و فطرت انسان قابل درک است، هم از احادیث و روایات متعدد و سیره اهلبیت قابل استناد است و هم با نگاهی کوتاه به زندگی افراد برجسته بشر و تاثیر مادران و همسران در موفقیت یا شقاوت آنها نمود پیدا میکند.
❌ شوربختانه در اکثریت قریب به اتفاق آثار تصویری تولید شده تاکنون، بهسختی میتوان یک زن شاخص پیدا کرد...
سازندگان، جایگاه همسری را به معشوقه بودن و مادری را صرفا به تولد نوزاد تقلیل دادهاند.
🔹مادری کردن و تربیت فرزندی که ذخیرهای ارزشمند برای جامعه است، و ایفای نقش همسری و آرامِ جان بودن برای مردی که باری سنگین بر دوش میکشد ارزش محسوب نشده و ارزشگذاری به سمت معیارهای غیرانسانی غربی سوق پیدا کرده است. کسب درآمد، استقلال، رسیدگی به خود و اندام، انجام ندادن کار منزل، مصرفگرا بودن، پرهزینه بودن و... تمام چیزیست که در بسیاری از مواقع حتی در ترسیم زنان موفق انقلاب و دفاع مقدس هم رخنه کرده است.
⛔️ این آفت چنان موریانهوار وارد فرهنگمان شده که بعضا سرریز آن را در کتب منتشر شده از زندگی همسران شهدا نیز میبینیم؛ یک معشوقه پرمشغله جای زنی که آرام جان همسرش بود نشسته است...
❇️ نقش زن نقشی حاشیهای نیست که برای جذابیت بصری اثر، یا بالا بردن وزن دراماتیک، آن را در داستان جای دهیم؛ زن دقیقا در متن و بطن داستان جا دارد، اوست که با قهرمانسازیاش قهرمان اصلیست، و هموست که با تکیه بر عطوفت الهیاش، مردانگیها شکل میگیرد. ارزش زن به همین حضور پررنگیست که دیدنش کمی عمق نگاه میطلبد، نه به زرق و برق و جایگاه اجتماعی و جسارت و خودخواهیای که وصله شخصتهای داستانها شده است.
🔸زمانی میتوان مدعی ترسیم درست جایگاه فطری زن بود که بعد از تماشای اثر، یک زن در خود احساس خوشایندی تجربه کند، مسئولیت بیشتری به دوش خود حس کند و انگیزهای مضاعف برای ایفای هرچهبهتر نقش انسانسازی پیدا کند، نه حس خمودگی و رقابت بیحاصل با مردان...
⭕️ در آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی بهراحتی نمیتوان یک انسان وارسته پیدا کرد، این امر بهطریق اولی درمورد زن شاخص و وارسته صدق میکند. درواقع، این دست آثار بیش از هرچیز به زن نگاه جنسیتی دارند و از شخصیتها بهعنوان ابزار جذب مخاطب بهره میبرند.
وضعیت آثار سینمایی نیز تعریفی ندارد. برای نمود بیشتر این ادعا نمونههایی از فیلمهای جشنواره فجر سال ۱۴۰۱، که میتوان آن را معرف سینمای ایران دانست، کفایت میکند.
مثلا فیلم سینمایی «شهر خاموش» که نماینده ایران در بخش بینالملل بود، مادری و زنانگی و نجابت را به شکلی بیرحمانه به لجن کشید.
درباره این فیلم بیشتر بخوانید:
http://roubesh.ir/1401/11/19-4
🔺بهغیر از این اثر، کم نیستند آثاری که زن در آنها یا موجودی خائن و بیقید و بند و دردسرساز است، یا موجودی سبکمغز و ابزاری برای خوشگذرانی مردان. در اکثر قریب به اتفاق فیلمها مطابق با آموزههای فمنیستی زنها مورد ظلم و ستم مردان واقع شدهاند و در فلاکت بهسر میبرند.
🔺زنان از زن بودن و مادر بودن و همسر بودن که امور فطریست احساس بیهودگی و خمودی میکنند؛ اگر هم در این دسته جای نگیرند بهدلیل برتری مالی یا دور شدن از ماهیت زنانه خویش است که به رضایت از زندگی دست یافتهاند!!
در فیلم سینمایی توهینآمیز چرا گریه نمیکنی؟ اثری از ارزشهای اخلاقی دیده نمیشود، زنها با میزان جذابیت ظاهری ارزشگذاری میشوند، حریم خاصی برای خود قائل نیستند، نهایت کارایی آنان بچه زاییدن و آشپزی و دلربایی جنسیست.
فیلم آه سرد، با اینکه بازیگر زن ندارد، اما در پس چهره آن، با زنهای خیانتکاری روبرو هستیم که از قضا بسیار مظلوم نمایانده میشوند که با آنان باید کنار آمد!
فیلم جنگل پرتقال زن را از پایبندی عاطفی نهی میکند و برای بهبود وضعیت روحی زنان نسخه ولنگاری، آزادی روابط و پارتی شبانه میپیچد.
در یادگار جنوب معشوقهای افسانهای به تصویر کشیده میشود که با ظلم مردانِ زندگیاش به زندگی پایان داده. سایر زنها نیز قربانی زن بودن خویشند و تنها ابزار دست قدرت مردانند و چیزی جز جاذبههای جنسیتی به آنها ارزش نمیدهد.
فیلم سیاه وابل فارغ از نگاههای نمادین آن سرشار از بدبختیست، زنی که در شهری دیگر کار میکرده مورد غبطه بقیه زنان است. ازدواج تنها یک دلیل دارد: گرفتن خانه از خیرین!
در فیلم «بعد از رفتن» زنی را شاهد هستیم که از همسری و مادری احساس رضایت نمیکند، از اینرو همسرش برایش نسخه کار اقتصادی و بیزینس میپیچد تا حس مفید بودن را در او زنده کند!
در فیلم «روایت ناتمام سیما» تمام ارزش زن به جایگاه اجتماعی و ثروت اوست، مرد داستان برای اثبات خود، مجبور به رقابت و تلاش مضاعف است.
«کت چرمی» نیز مادرانی دارد که از پس مادری برنیامدهاند و از آن جز فلاکت و حس بدبختی چیزی برایشان نمانده است.
🔸لازم به توضیح است که بسیاری از فیلمها، دارای ابعاد گوناگونی هستند و بهدلیل برجستهتر بودن موضوعی، بیشتر به آن پرداخته شد.
🔅 اما یکی از فیلمهایی که میتوان آن را متفاوت از روند حاکم بر نمایش خانواده و زن در سینمای ایران دانست و با تماشای آن به آینده این راه امیدوار شد فیلم عطرآلود است. در این فیلم با یک زن مواجهیم که روح و محور خانواده است، تنها معشوقه یک مرد و مادر فرزند او نیست، بلکه با همسری و مادری به خانواده جان میبخشد. گذشت، پشتیبانی از مرد و تزریق آرامش به او، مدیریت امور روزمره زندگی، دقت به ورودیهای مالی خانه و حلال و حرام، تلاش و تکاپو برای حفظ فرزند، قدرت زنانه در اوج لطافت و رضایت داشتن از زندگی حسهای خوشایندیست که مخاطب را همراهی میکند. البته که عطرآلود خالی از اشکال نیست، اما میتوان آن را فیلمی برای تبیین جایگاه فطری زن دانست.
علاوه بر عطرآلود، در فیلم «در آغوش درخت» نیز از یک مادر و همسر تصویر خوبی ارائه شده است.
◀️ علی ای حال...
مسئولین اگر به ماجرا واقفند و دم نمیزنند که خدا از سر تقصیراتشان بگذرد، اما اگر ارادهای برای اصلاح امر و قرار گرفتن در مسیر صحیح وجود دارد باید بدانند که بازنمایی تصویر درست و منطقی از زن بسیار مهم است. در طی این سالها عرصه هنر نه تنها در تبیین جایگاه زن عملکرد درستی نداشته بلکه با تمام وجود آن را تخریب کرده است. آثار ارائه چنین تصویری، در موضوع پوشش زنان نیز نمود داشته است. واضح است که عفاف و حجاب و به تبع آن غیرت و حیا که این روزها از معضلات جامعه است زمانی به جایگاه اصلی خود باز میگردد که شان و ارزش زن به جایگاه اصلی خود بازگردد.
⬅️ جامعهای که در آن مادرها عزیز و همسرها محترمند کمتر به فساد، بیحیایی و بیحجابی روی خواهد آورد و چاره کار تبیین و ترسیم جایگاه درست زن در جامعه است و رسانههای تصویری از مهمترین ابزار این تبیین هستند.
❎ گرچه وخامت اوضاع بسیار است، اما از آنجا که مادری و همسری یک امر فطریست و بهاندازه کافی نمونه و الگوی واقعی برای آن در اعصار مختلف وجود دارد تنها یک همت بلند میطلبد تا به یاری خدا به نتیجه منجر مطلوب شود.
📝 معصومه عمرانی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
"چپ، راست" بهانهای برای زدن مذهب از چپ و راست
🔰فیلم سینمایی "چپ، راست" به کارگردانی و نویسندگی حامد محمدی، که سال گذشته در سینماها به نمایش درآمد، اکنون با پخش ویژه و بلیط فروشی در سکوهای فیلیمو و نماوا مجددا انتقادهایی را برانگیخته است. فیلم با صحنهای پرهیجان شروع میشود؛ دو نوزاد در اتاق زایمان با یکدیگر جابجا میشوند؛ پدرها پشت پنجره اتاق نوزادان مشتاقانه در انتظار دیدن فرزند خود هستند، اما غافل از اینکه با اشتباهی سهوی دخترانشان با یکدیگر جابجا شدهاند.
⚠️سکانس ابتدایی فیلم نویدبخش کمدی احتمالا فاخریست که بیننده مشتاقانه منتظر ادامه داستان است؛ ولی هرچه که فیلم جلوتر میرود ناامیدی از روند ادامه فیلم جای شوق اولیه را میگیرد. رفته رفته فیلم به ابزاری برای عقدهگشایی تبدیل میشود. "بشیر کشاورز" با بازی رامبد جوان مرد مذهبی است که آرمانهای انقلابی در رفتارهای ظاهریاش نمود دارد. شعارهای انقلابی، نوع کلماتی که در صحبت هایش به کار میبرد و ...
وایپ
"چپ، راست" بهانهای برای زدن مذهب از چپ و راست 🔰فیلم سینمایی "چپ، راست" به کارگردانی و نویسندگی حام
🚫اما شخصیت پردازی این بازیگر بسیار مرموزانه انجام شده است. رامبد جوان با نوع حرف زدن خود این شخصیت را به یک نماد چندش آور تبدیل کرده است. نحوه سخن گفتنی که بعضی حروف به درستی ادا نمیشود، نوع لباس پوشیدن، نوع ارتباط با اطرافیان،... همه و همه دست به دست هم داده است تا نقش اول به ظاهر مذهبی این تحلیلگر سیاسی راستگرا به فردی ذاتا مضحک تبدیل شود. در مقابل شخصیت "اصلان دهقان" با بازی پیمان قاسم خانی فردی متشخص به تصویر کشیده شده که مترجم است و تحلیلگر مسائل سیاسی جناح چپ است. در موقعیتهای مختلف این دو فرد در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند و آنکه رفتار منطقیتر و شسته رفته تری را از خود بروز میدهد "اصلان" است تا جایی که برای حفظ آبروی بین المللی کشور، "بشیر" به "اصلان" احتیاج پیدا میکند. داستان بدسلیقگی کارگردان و نویسندهی "چپ، راست" به اینجا ختم نمیشود. در چندین کنش و واکنشی که این دو فرد با یکدیگر انجام میدهند این "بشیر" است که توسط "اصلان" مورد تمسخر قرار میگیرد؛ در حالی که بشیر در مقام پاسخ، به حرفهای سطح پایین بدون اقناع بسنده میکند. کار همین جا تمام نمیشود. شخصیت مذهبی دیگری هم در این فیلم وجود دارد که از آماج حملات نویسنده و کارگردان به قشر مذهبی در امان نمانده است. سروش صحت نقش قاضی را بازی میکند که با دیدن یک دختر دست و دلش میلرزد و به خاطر به دست آوردن او به شکل آبکی موضوع جابجایی دو نوزاد را که بعد از هفت سال افشا شده فیصله میدهد.
قاضی و "بشیر" هر دو به نحوی در مواجهه با همسران خود شهوتران به تصویر کشیده شدهاند، به گونه ای که مسائل جنسی برای آنها با اهمیت زیاد جلوه داده شد.
🔴از مردهای فیلمنامه که بگذریم نوبت به بازیگران نقش زنان است. سارا بهرامی که نقش همسر "بشیر" را بازی میکند زنی ست با حجاب کامل و چادر. دائم در حال ذکر و بسیار مراقب اعمال و رفتار خود و خانوادهاش. تا اینجای کار ظاهرا همه چیز درست است. ولی در طول فیلم شاهد سخت گیریهای بیمنطق این زن نسبت به امر به معروف دیگران، حجاب دخترش، گوش ندادن به موسیقی، ارتباط با نامحرم و ... هستیم. به طوری که این سخت گیریها از او نیز شخصیت مذهبی کاریکاتوری ساخته است. در مقابل همسر "اصلان" با بازی ویشکا آسایش در موقعیتهای کمیک خوبی قرار میگیرد و تقریبا نقش بامزهای را ایفا میکند.
🔶در تمام طول فیلم شاهد نبرد این دو خانواده که نمایندگی دو جناح سیاسی را بر عهده دارند هستیم. خانوادهای مذهبی و انقلابی که به صورت غلو شده و مضحکی به نمایش درآمده است در مقابل خانوادهای جنتلمن و امروزی.
🔶ضربه نهایی نیز در گروکشی خانوادهها و اعمال شیوه تربیتشان برای دخترها رقم میخورد. دو دختر در صحنه آخر فیلم بدحجاب هستند! و "بشیر" و همسرش در تربیت دخترشان شکست میخورند؛ دختری که در کودکی چادر بر سر داشت در جوانی بدحجاب است!
مسئله مهم دیگری که در این فیلم به سخره گرفته شده کلید واژه نفوذ است. مسئولان بالادستی "بشیر" و "اصلان"، با هم بودنهای اجباری دو خانواده را با پروندهسازی تعبیر به نفوذ و نفوذی میکنند! و به همین راحتی این پدیده خطرناک و جدی را به سوءتفاهم و اسناد دروغین تنزل میدهند. دست آخر نیز هر دو نفر در مواجهه با روسای بالادستی قید آینده و آرمانها را میزنند و به آنها اعلام میکنند که مصلحت خویش را بهتر میدانند و ترجیح میدهند به مسائل خود بپردازند و با هم باشند! فیلم در لفافه به گونهای به مخاطب القا میکند که حاکمیت سبب ایجاد دو قطبی شده وگرنه مردم علاقه دارند با هم باشند!!
🟥با این تفاسیر باید خسته نباشید گفت به عوامل سازنده که بسیار مشهود و عیان عقدهی دل باز کردند و بخش عمدهی جامعهی ایرانی را به سخره گرفتند و خسته نباشید جانانه خدمت مسئولینی که به این فیلمنامه اجازه ساخت و به این فیلم اجازه پخش دادند و اکنون نیز به صورت ویژه در سکوها با فروش بلیط برای مخاطب نمایش میدهند! آن هم درست زمانی که موضوع حجاب در جامعه به مسئله ملتهبی تبدیل شده است و در پایان بندی فیلم، مغلوب شدن حجاب اعلام میشود.
با این نوع عملکرد مسئولین و داشتن سیاست دوگانه برخورد با بیحجابی در ظاهر و حمایت از چنین فیلمهایی که قطعا اثر بیشتری دارد در عمل، کاری از پیش نخواهد رفت! آیا میتوان انتظار داشت همه مردم با دیدن این فیلمها قدرت تشخیص و تحلیل داشته باشند و پیام فیلم را از غیر حاکمیت بدانند؟؟
📝 عالیه بهرامزاد
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
وایپ
🔴این کلاه کجا و آن کلاه کجا؟! 🔸اخیراً تعدادی از سلبریتیها به حکم قضایی صمدی، بلوکات و بایگان معترض
🔸در حال حاضر حجاب در جمهوری اسلامی ایران اجباری نیست، از پوشش کامل تا شل حجاب در دایرهی پوششِ اختیاری این حاکمیت قرار دارند؛ لکن آنچه اکنون جرم به حساب میآید: بیحجابی کامل» یعنی نداشتن پوششی برای سر و بخشهایی از بدن است که مصداق عملی نقض قانون و غیرشرعی ست.
🔸از آنجا که سازمانهای هنری از سر بیغیرتی دینی، ضابطهای بر مبنای دینمداری خود تعیین نکردند، طی سالهای متمادی پوشش هنرمندان از حدود الهی خارج شد؛ حتی صداوسیما هم با پخش فیلمهای سینمایی و پذیرش آرایشهای تند بازیگران در سریالها و مجریان برنامههای تلویزیونی، مسئولین مربوطه را مثل قورباغهی آبپز زنده زنده پخت.
🔸نمونه شاخص این تحولِ تفکر، در توئیتهای شاذ وزیری که سابقهی ریاست بر صداوسیما دارد دیده میشود.
🔸بنابراین سلبریتی جماعت داخلی و آنور آبی هرجا از لغت «حجاب اجباری» استفاده کردند، در حال دادن آدرس غلط به مخاطبین خود بوده و حماقت ذاتی و خیانت عملی خود را اثبات میکنند.
🔸در شرایط تبآلود امروز جامعه اگر فردی بدون حجاب یا مثلا با کلاه در ملاء عام حاضر شود نه تنها مصداق عملی مجرمانه، غیرقانونی و حرام شرعی است بلکه با توجه به هجمههای چندماههی اخیر و شمشیرهای تیزشده رسانههای بینالمللی برای پوشش عفیفانهی ایرانیان، این عمل «حرام سیاسی» نیز محسوب میشود؛ و کسی که کشف حجاب میکند فقط بیقانون نیست بلکه یک «عملهی سیاسی» برای اهداف «حاکمیتهای استکباری» است.
🔸اگر این حرام سیاسی از جانب «اهل هنر» انجام شود، ضریب هنجارشکنی آن بیشتر شده به تبع آن باید «مجازات درخور» یک عملهی سیاسی برای آنها اعمال شود.
🔸حضور بازیگران زن با کلاه در سریالهای تاریخی، مسبوق به سابقه است که شکل ظاهری آن در نتیجه «اهمالکاریِ مسئولین» مربوطه و بیتفاوتیشان نسبت به حرام شرعی و عادیسازی تدریجی آن است.
لکن با همه این تفاسیر آن کلاه بر سر گذاشتن با این کلاه بر سر گذاشتن که جرمانگاری شده از زمین تا آسمان «تفاوت اثر» دارد.
📝زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🎬مهلا و مهلاها
🔸درباره انتقادهایی که به برنامه مهلا شد آنچه که پررنگتر است انتقاد به تک تک مهمانان و نقد تفکر این افراد است.
سلبریتیهایی که به این نوع برنامهها دعوت میشوند، هر یک امام حسین خود را تبلیغ میکنند و از دریچه شناخت ناقص و دریافتی که خود دارند سخن میگویند.
🔸به نظر میرسد کنار هم قرار گرفتن افراد در کنار هم که حسینسازی و حتی ابداع دینی میکنند خطرناک است، نه تک تک این افراد!!
🔸شاید نتوان به تک تک افراد مهمان ایراد گرفت چون شناخت و درک ایشان در حد خودشان است و همانیست که بیان میکنند.
🔺به عبارتی مشکل از برنامهساز است که این افراد را با شناخت و طرح و برنامه «چینش» میکند تا پیام ویژهای از کلیت آن برنامه مخابره شود. پیامی که در آن حسین دلبخواهی را معرفی میکند.
🔸بدون قضاوت و آگاهی از نیت عوامل برنامه و مسئولین روبیکا و همراه اول، آنچه از این برنامه مخابره میشود علاوه بر «جذب مخاطب و برنامهسازی صرف»، ارائه سطحی دین و «التقاط فکری» است.
🔸با خوشبینی میشود گفت که عوامل در پی «جذب مخاطب به دین یا جذب مخاطب به برنامه» با اعتقاد دلخواه، ساختگی و التقاطیاند و برای جبران این نسخه سطحی، نکوهش نظام و انقلاب» را چاشنی میکنند.
🔸در باب جذب به دین میتوان گفت قطعا عشق حسین علیهالسلام به گونهای است که میتواند هرکسی با هر اعتقاد و هر عملی را شامل شود و این جزو رحمات الهی به بندگان است
🔸اما این خیمه به گونهای است که وقتی با هر اعتقادی واردش شدی دیگر نمیتوانی در همان سطح بمانی!
زهیرِ عثمانی وارد شد و زهیرِ شهید خارج شد.
🔸به عبارتی این خیمه به هر فردی در هر سطحی اذن ورود میدهد اما با سطحی بالاتر خارجش میکند.
❓آیا عوامل با توجه به این مبنا برنامه ساختهاند تا ترویج دین کنند؟!یا اگر خوشبین باشیم؛ هدف تنها برنامهسازی صرف است؟
📝روبش
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/4231135257C70a558247b
وایپ
✍حسینیه معلی، مهیا کنندهی ظرفیت معنوی برای مادران
🔹«تربیت دینی» اقتضا میکند، کودکان در زمانهای مهم و تاثیرگذار دینی جهت انسدهی در مکانهای مورد تایید دین قرار بگیرند.
🔹دههی محرم یکی از مهمترین زمانهای تاریخی است که میتوان در آن ظرف زمانی، استعدادهای بالقوهی الهی را تقویت کرد و با کشتی سریع و وسیع حسیــــــــــن علیهالسلام به مقصد رسید. برای بهرهبرداری از این زمان قدسی، باید با کودکان در هیئات و مساجد حاضر شد تا هم کودک با محیط انس بگیرد و هم ظرفیت خانواده در جهت ایجاد زمینهی «تمدن اسلامی» افزایش یابد.
🔹انسدهی اقتضائاتی دارد که سبب میشود برخی از مادران بهرهی کافی از سخنرانی و مداحی نبرند و من هم جزو این مادران بوده و هستم.
فرزند شیرخواری که توجه دائم میطلبد و فرزند سه سالهای که برای تقویت حوصلهاش باید وسایل زیادی جهت سرگرمی مهیا شود و با دیدن اشک مادر فریاد گریه نَکُنش بلند میشود!
🔹جملات مقدماتی فوق برای این است که به یک ظرفیت مهم «رسانهی ملی» در این دهه اشاره شود، آن هم تولید برنامهی «حسینیه معلی» است که با ایده مناسب در فرم قابل قبول با محتوای درست توانست خلا مادرانی چون من را پر کند.
🔹مادری که به علت حضور در هیئت و مسجد با فرزندانش حال چندانی برای شنیدن سخنرانیها و روضههای سنگین و شور پشتهم را ندارد.
ترکیب روضه، شور و شعور که توسط داوران برنامه ارائه میشود، ترکیبی مناسب برای مادری است که با احساس تکلیفِ تربیت، «عجز شدید» خود را دریافته و پابهپای مداحان اشک میریزد تا حسیــــــــن علیهالسلام او را در ظرفیت بالاتری از مربیگری قرار دهد.
🔹از طرفی چنین برنامههایی به صورت غیرمستقیم میتواند میل به فرزندآوری را تسهیل کند. نوع برخوردها با کودکان حاضر در حسینیه و دعاهای ناب و انگیزهبخشی همچون «خدایا به من فرزندان کثیری عطا کن تا در لشکر حسیــــــن، سربازانی از خون من باشند» که در جایگاه شور و شعور بیان شد سبب افزایش انگیزه در مادران حسینی و تثبیتکنندهی نیاز جامعهی دینی میشود.
📝زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🟠عشق به حسین هنرآفرین است
🔸حسیـــــــــن علیهالسلام را کشتی نجات میدانستم
اما نمیدانستم که چقدر عشق به حسیــــــن علیهالسلام میتواند، هنر بیافریند.
این را زمانی فهمیدم که آیینهای مختلف عزاداری از سراسر کشور و حتی جهان در «حسینیه معلی» به نمایش درآمد، سنگ زنی، چمرانه، بیر آلی دوش، آیین جوش زنی و.... ترکیبی از هنر، ورزیدگی و عشق بود که آیینهای متکثر را با محوریت حسیــــــــن علیهالسلام به «وحدت» میرساند و آدمی از این «توحید» متحیر میشد.
🔸بهای زیاد به «تعزیه» عقلانیت و تدبیر سازندگان «حسینیه معلی» را میرساند که تقویت این نوع نمایش قطعا در افزایش معنویت و حتی «هویت دینی و ملی» تاثیر بسیاری خواهد داشت.
🔸حضور داوران برنامه؛ میثم مطیعی، عبدالرضا هلالی و مهدی رسولی و سید مجید بنی فاطمه نقطه قوتی بود که به صورت عملی تواضع، انتقاد سازنده، توجه به پیرغلامان و سادات و بزرگداشت آرمانهای انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشت.
🔸«حسینیه معلی» توانست حب دوستداران حسیـــــن علیهالسلام را جلب کرده و بغض در دل دشمنان حاکمیت اسلامی ایجاد کند. همین نکته هم نشانهی مسیر درست برنامه بود.
📝روبش
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
وایپ
❓خانم کارگردان هنوز نمیدانید دیه مُرده به زنده میرسد! 🔻 تهمینه میلانی، پستی پوپولیستی گذاشته، گوی
🔻این خانم با اینکه حضور فعال اجتماعی و اقتصادی در جامعهای را دارد که با قوانین اسلام هم به ریحانه بودنش توجه شده و هم به استقلال اقتصادیش اما لگدی نثار «قوانین مترقی» آن میکند که به اذعان قضات جهانی، بیش از آنکه تکلیف بر زن گذاشته باشد به او حق داده است.
🔺در اسلام، انسان کالا نیست که ارزشش را با مقدار دیه، ارث، نفقه یا... حساب کرد بلکه چنان مقام والایی دارد که همه چیز را مسخر او کردند تا بهره ببرد و به رضوان برسد البته این موضوع احتمالا برای جماعتی که خود مسخر پول شدهاند و به خود حق میدهند افراد را با توجه به سطح اقتصادیشان بسنجند و آنکه پول بیشتر دارد را آدمتر بداند، سنگین است و احتمالا فهم نشود.
🔺همچنین اسلام یک مجموعه قوانین اقتصادی دارد که جنبههای حمایتی دارد تا اجتماع به سمت رضوان حرکت کند از جملهی آن قوانین نفقه دختر و زن که عهدهدارش پدر و همسر است، مهریه، اجرتالمثل میباشد که یک زن را ریحانه نگه میدارد که به او میگوید نیازی نیست انرژیات را صرف امور اقتصادی کنی چون شأن تو مربیگری و تربیت عالَم و تربیت انسان است اما اگر دوست داشتی کار اقتصادی کنی، انجام بده و هیجکس حق ندارد با قانونی چون نصف نصف یا... با تو سهیم شود مگر خودت بخواهی.
طبق این قوانین حمایتی، اگر زنی، نفقهدهندهاش که مرد است را از دست بدهد، «دوبرابر» چیزی را دریافت میکند که اگر خودش بمیرد، دیگری دریافت میکند.
♦️حال از این جنبه به آن بنگرید که اگر مردی بمیرد، دوبرابر به زن یا خانوادهاش میرسد تا با آن مقدار، آن زن و خانواده زندگی کند
و
اگر زنی از دست برود، نصف آن به مرد میرسد تا با آن زندگی کند.
به نظرتان این قانون به نفع کیست؟
🔻اما داستان آن چوپان که در صفحهی ایشان آمده با توجه به فرض داستان، در شرایط روانی ناشی از دست دادن همسر و همچنین نفع بیشتر برای خود این سخن را گفته بر او حرجی نیست، اما خانم میلانی اگر تنها سطح هیجانی شما باعث انتشار این مطلب شده، حتما روی مهارتهای «مدیریت هیجانات» کار کنید اما اگر متن با «منطق و عقل» شما هماهنگ است که باید به سطح عقلیتان شک کرد و البته این مورد با سایر متنهای شما قابل تطابق است!
⚠️کاش سازمانی بر روی فهم این جماعت کار کند که اینگونه سطح عقلی جامعه را پایین نگه ندارند.
📝زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe