eitaa logo
من شیعه هستم
565 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۱۸ 🔺رخدادهای قبل از قبض روح 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
🔹پرسش و پاسخ از محضر علامه طباطبایی 🔸سؤال : در روایت آمده است که حضرت امام حسین علیه السّلام در کربلا به حضرت زینب علیهاالسلام فرمود : "مادرم از من بهتر بود و از دنیا رفت ، پدر و برادرم از من بهتر بودند و از دنیا رفتند." آیا از این بیان استفاده نمى شود که هر امام سابق (:امام قبلی) از امام لاحق (:امام بعدی) ، افضل است ؟ ✅ جواب : بله ، از این روایت استفاده مى شود که هر امام سابق بر امام لاحق دارد؛ ولى ممکن است امام لاحق مزیّت هاى مخصوصى داشته باشد که امام سابق نداشته؛ مانند شهادت امام حسین علیه السّلام، و بیان احکام که صادقین (حضرت امام باقر و امام صادق علیهما السلام ) داشته اند و امثال اینها. واقع مطلب این است که از سه دیدگاه مى توان به ائمه علیهم السلام نظر کرد : اول : به حسب مقام نورانیّت ، که همه آنان از این جهت یکى هستند. دوم : افضل بودن امام قبل از امام بعدی به طور عموم؛ که از این روایت و روایات دیگر استفاده مى شود. سوم : افضلیّت امام بعدی بر امام قبلی به فضیلت و مزیّت خاص ، مانند شهادت امام حسین علیه السّلام و حِلم امام حسن علیه السّلام و دعاى امام سجاد علیه السّلام و بیان احکام توسط صادقین علیهماالسلام. 📚در محضر علامه طباطبائی ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
با سلام برای دسترسی سریع به مطالب معرفتی، اعتقادی و تفسیری کانال میتوانید از طریق هشتگ های ذیل اقدام کنید. موفق باشید🌹 التماس دعا ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
17.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۱۹ 🔺رخدادهای قبل از موت (۱) تمثل مال و اهل و عیال 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۰ 🔺رخدادهای قبل از موت (۲) مشاهده فراز و نشیب های عمر 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
🔹سوال: برای بچه دار شدن چه ذکر و عملی مجرّب است؟ 🔸جواب از امام باقر علیه السلام: (رَوَى عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:) سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي كَثِيرُ اَلْمَالِ لَيْسَ يُولَدُ لِي وَلَدٌ فَهَلْ مِنْ حِيلَةٍ؟ قَالَ نَعَمْ اِسْتَغْفِرْ رَبَّكَ سَنَةً فِي آخِرِ اَللَّيْلِ مِائَةَ مَرَّةٍ فَإِنْ ضَيَّعْتَ ذَلِكَ بِاللَّيْلِ فَاقْضِهِ بِالنَّهَارِ فَإِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كٰانَ غَفّٰاراً
يُرْسِلِ اَلسَّمٰاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرٰاراً 
وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوٰالٍ وَ بَنِينَ. 🔸مردی به امام محمد باقر (ع)عرض کرد: فدایت شوم. من ثروت فراوان دارم ولی فرزندی ندارم آیا چاره ای برایم هست که دارای فرزند شوم؟ فرمودند: آری به مدت یکسال ۱۰۰ بار آخر هر شب  کن و اگر شب آن را انجام ندادی در روز قضایش را به جا بیاور زیرا خدای تعالی می فرمایند : اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ . (از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است تا باران هاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرو فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند. سوره نوح آیات ۱۰تا۱۲ ) ✅ نکته مهم: گفته شده که انسان بهتر است قبل از عمل به روایت مذکور، یک محاسبه ای از اعمالش داشته باشد و ببیند که در طول زندگی چه حقوقی( از حق الله و حق الناس) را ضایع کرده است و عزم بر جبران آنها نماید، و سپس مشغول عمل شود که مجرب و بسیار موثر است. ✔️منظور از آخر هرشب در روایت، یک سوم پایانی شب و وقت سحر است. 📚بحار الأنوار ج ۸۴، ص ۲۲۱ ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
15.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۱ 🔺رخدادهای قبل از موت (۳) حضور اهل بیت علیهم السلام نزد محتضر 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۲ 🔺رخدادهای قبل از موت (۴) تلاش شیطان برای گرفتن ايمان انسان/۱ 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ صلوات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ (أَبِيهَا) صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ. ☑️ زيارت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) روز سوم سال يازدهم وفات حضرت فاطمه صلوات الله عليها واقع شده پس بايد در اين روز شيعيان به مراسم تعزيت آن حضرت قيام نمايند و زيارت آن مظلومه و نفرين بر ظالمان و غاصبان حق او كنند، و سيدبن طاوس در اقبال ذكر فرموده اين زيارت را براى آن حضرت بعد از ذكر وفات آن حضرت در اين روز: السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا وَالِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقَّهَا پس بگو اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَصِيِّ نَبِيِّكَ صَلاَةً تُزْلِفُهَا فَوْقَ زُلْفَى عِبَادِكَ الْمُكَرَّمِينَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرَضِينَ به تحقيق كه روايت شده است كه هر كه به اين زيارت آن حضرت را زيارت كند و از خدا طلب آمرزش كند حق تعالى گناهانش را بيامرزد و او را داخل بهشت گرداند. 📚مفاتیح الجنان 🏴 شهادت سلام الله علیها تسلیت باد ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۳ 🔺رخدادهای قبل از موت (۵) تلاش شیطان برای گرفتن ايمان انسان 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۴ 🔺راههای سلطه شیطان بر وجود انسان 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
15.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۵ 🔺راههای مقابله با سلطه شیطان هنگام مرگ (۱) 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
🔰سیدکریم پینه دوز و عنایت امام زمان(عج) آقا سیدکریم محمودی در گوشه‌ای از بازار تهران به پینه دوزی و پاره دوزی اشتغال داشت، و به همین جهت نیز به سید کریم پینه دوز مشهور شده بود مرحوم حاج محمود کاشانی شبی در خواب، آقا (عج) را زیارت می‌کند. آن حضرت به او امر می‌کند تا فردا صبح، فلان منزل را در فلان آدرس برای آقا سیدکریم پینه دوز خریداری کند و در فلان ساعت در حالی که آقا سید کریم با وسایل خانه‌اش در کوچه نشسته است به آنجا برود و کلید منزل را به او تحویل بدهد. حاج محمود کاشانی این خواب و رویا را از خواب‌های صادقه به شمار می‌آورد و صبح همان شب، به آدرس و نشانی که حضرت حجت (عج) به او فرموده بودند، می‌رود و آن خانه و صاحبش را پیدا می‌کند و در می‌یابد که آدرس و نشانه‌هایی که در خواب به او فرموده‌اند، بسیار دقیق و واقعی است. وقتی با صاحب خانه در مورد خرید خانه‌اش صحبت می‌کند، او با خوشحالی از این موضوع استقبال می‌کند و برای آقای کاشانی فاش می‌سازد که به علت داشتن بدهکاری، در شب گذشته به امام زمان (ع) متوسل شده است تا این خانه به سرعت به فروش برسد تا قرضش را ادا کند! حاج محمود کاشانی آن خانه را خریداری می‌کند و کلیدش را از صاحب خانه می‌گیرد و درست در همان ساعتی که حضرت ولی عصر (عج) امر کرده بودند، به سوی خانه آقاسیدکریم حرکت میکند. از ده روز پیش مدت اجاره آقا سیدکریم تمام شده و صاحب خانه ده روز مهلت داده بود تا خانه دیگری بیابد. سیدکریم وقتی خانه مناسبی نیافته بود، درست پس از پایان مهلت مقرر، بدون هیچ دلخوری و اعتراضی و بدون اینکه صاحب خانه اش را درجریان بگذارد، تمام اسباب و اثاثیه اش را از خانه بیرون آورده و در گوشه‌ای از کوچه نهاده بود. در همان زمان، حضرت بقیة الله الاعظم (ع) به کنار این عاشق دلسوخته و حقیقی آمده و به آقاسیدکریم فرموده بودند: «ناراحت مباش! اجدادمان نیز مصیبتهای بسیاری کشیده اند» و آقا سیدکریم درحالتی از مزاح عرض کرده بود: «درست است آقاجان اما هیچ کدام از اجدادمان به اجاره نشینی مبتلا نشده بودند.» در این هنگام لبهای مبارک حضرت ولی عصر(عج) به تبسم بازشده و فرمودند: «ترتیب کارها را داده ایم، تا چند دقیقه دیگر، مشکل حل می‌شود.» و دقایقی بعد از رفتن آن وجود مقدس، آقای حاج محمود کاشانی به آنجا می رسد... اللّهم عجّل لولیّک الفرج 🤲 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
 🔹عنایت و توجه ائمه اطهار (علیهم السلام) به شیعیان رُمَيله يكى از اصحاب خاص اميرالمؤمنين علی علیه السلام بود، از او روايت شده كه گفت: ((وُعِكْتُ وَعَكاً شَدِيداً فِي زَمَانِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ وَجَدْتُ مِنْهُ خِفَّةً فِي نَفْسِي يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقُلْتُ لَا أَعْمَلُ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنْ أَنْ أَقْبِضَ عَلَى الْمَاءِ وَ آتِيَ الْمَسْجِدَ فَأُصَلِّيَ خَلْفَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ...))   در زمان اميرالمؤمنين (ع) سخت بيمار شدم، كم‏ كم حالم بهبودى يافت و روز جمعه ‏اى احساس كردم كمى سبك شده ‏ام. با خود گفتم: بهترين كار اين است كه امروز غسلى كنم و به مسجد بروم و پشت سر امام (ع) نماز بخوانم، و اين كار را كردم. وقتى كه امام (ع) در مسجد جامع كوفه، بر فراز منبر نشست، همان بيمارى من عود كرد، پس از اينكه امام (ع) از مسجد بيرون رفت، پشت سرش راه افتادم، نگاهى به من كرد و فرمود: تو را افسرده مى‏بينم؟ دريافتم كه بيمارى، و با خود گفتى: كارى بهتر از اين نيست كه غسلى كنى و براى نماز جمعه در مسجد حاضر شوى و با ما نماز بخوانى؟ و كمى احساس سبكى كردى؟ و وقتى كه نماز خواندى و من به منبر رفتم، بيماريت عود كرد! «رميله» گويد: به امام (ع) عرض كردم، به خدا سوگند، از داستان من يك حرف كم و زياد نكردى!   امام علیه السلام  فرمود: (( يَا رُمَيْلَةُ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ يَمْرَضُ مَرَضاً إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ وَ لَا يَحْزَنُ حَزَناً إِلَّا حَزَنَّا لِحُزْنِهِ وَ لَا دَعَا إِلَّا أَمَّنَّا عَلَى دُعَائِهِ وَ لَا يَسْكُتُ إِلَّا دَعَوْنَا لَه...)) فرمود: اى رميله هيچ مؤمنى بيمار نمى‏ شود، مگر اين كه ما هم به خاطر او بيمار مى‏ شويم و اندوهى به او نمى‏ رسد، جز اين كه ما هم اندوهگين مى‏ شويم و هيچ دعايى نمى‏ كند، مگر اين كه برايش آمين مى‏ گوييم و هر گاه ساكت باشد، برايش دعا مى‏ كنيم. رميله گويد: عرض كردم، اين مسأله نسبت به كسانى است كه در اين شهر با شما ساكن هستند، ولى كسانى كه در اطراف جاهاى دور، سكونت دارند، چطور؟ ((قَالَ : يَا رُمَيْلَةُ لَيْسَ يَغِيبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَةٌ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا إِلَّا وَ هُوَ مَعَنَا وَ نَحْنُ مَعَهُ كَذَا.)) فرمود: اى رميله هيچ مؤمنى در شرق و غرب عالَم از نظر ما پنهان نيست، مگر اين كه او با ماست و ما با اوييم.     📚إرشاد القلوب دیلمی ،ج‏٢،ص٢٨٢ ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
14.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۶ 🔺راههای مقابله با سلطه شیطان هنگام مرگ (۲) 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۷ 🔺راههای مقابله با سلطه شیطان هنگام مرگ (۳) 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
كميل بن زياد مى گويد: اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) دست مرا گرفت و به سوى صحرا (خارج شهر كوفه) برد هنگامى كه به صحرا رسيد آه پردردى كشيد و فرمود: اى كميل بن زياد! دل ها همانند ظرف هاست پس بهترين آنها ظرفى است كه مقدار بيشترى را بتواند نگهدارى كند بنابراين آنچه را به تو مى گويم حفظ كن و در خاطر خود بسپار. مردم سه گروهند: علماى ربّانى، دانش طلبان در طريق نجات، و احمقانِ بى سر و پا و بى هدف كه دنبال هر صدايى مى روند و با هر بادى حركت مى كنند آنانی كه با نور علم روشن نشده و به ستون محكمى پناه نبرده اند. اى كميل! علم از مال بهتر است (چرا كه) علم، تو را پاسدارى مى كند ولى تو بايد مال را پاسدارى كنى. مال با هزينه كردن كم می‌شود در حالى كه علم، با انفاق افزون مى گردد. دست پروردگانِ مال، با زوال آن از بين مى روند. (ولى دست پروردگان علوم پايدارند) اى كميل بن زياد! آشنايى با علم و دانش، آيينى است كه انسان به آن جزا داده مى شود و بايد به آن گردن نهد، به وسيله آن در دوران حيات، كسب طاعت فرمان خدا مى كند و بعد از وفات نام نيك از او مى ماند. (در حالى كه مال به تنهايى نه وسيله طاعت است نه سبب نيك نامى بعد از مرگ)، علم فرمانده است و مال فرمان بردار. اى كميل! ثروت اندوزان هلاك شده اند در حالى كه ظاهراً در صف زندگانند; ولى دانشمندان تا جهان برقرار است زنده اند خود آنها گرچه از ميان مردم بيرون رفته اند; ولى چهره و آثارشان در دل ها ثبت است. سپس امام(عليه السلام) فرمود: درست است كه عالمانِ با عمل اندك اند و علم و دانش با مرگ حاملانش مى ميرد ولى بار خدايا! آرى هرگز روى زمين از كسى كه به حجت الهى قيام كند خالى نمى شود; خواه ظاهر و آشكار باشد و يا ترسان و پنهان. وجود آنها به اين سبب است كه دلائل الهى و نشانه هاى روشن او هرگز باطل نگردد و از دست نرود. آنها چند نفرند و كجا هستند؟ به خدا سوگند تعدادشان كم و قدر و مقامشان نزد خدا بسيار والاست. خداوند به واسطه آنها حجت ها و دلايلش را حفظ مى كند تا به افرادى كه نظير آنها هستند بسپارند و بذر آن را در قلوب افرادى شبيه خود بيفشانند. علم و دانش با حقيقتِ بصيرت به آنها روى آورده و روح يقين را لمس كرده اند. آنها آنچه را دنياپرستانِ هوس باز مشكل مى شمردند آسان يافته اند. و به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند اُنس گرفته اند. آنها در دنيا با بدن هايى زندگى مى كنند كه ارواحشان به عالَم بالا تعلق دارد، خلفاى الهى در زمين اند و دعوت كنندگان به سوى آئينش. آه آه چقدر اشتياق ديدارشان را دارم. اى كميل! (همين قدر كافى است) هر زمان كه مى خواهى باز گرد.   📚حکمت ۱۴۷ نهج‌البلاغه ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
Hossein Taheri - Ey Safaye Ghalbe Zaram.mp3
4.4M
یا امام رضا علیه السلام (مداحی: ای صفای قلب زارم) تقدیم به هر کی که دلش تنگ شده التماس دعا🤲 ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت ۲۸ 🔺راههای تقویت ایمان (۱) 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
13.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹قسمت ۲۹ 🔺راههای تقویت ایمان (۲) 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت ام البنین.m4a
22.05M
🔰بخشی از توصیه آیت الله قاضی(ره) به آیت الله بهجت(ره): روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است.. ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹قسمت ۳۰ 🔺رخدادهای قبل از مرگ تقاضای توبه (۱) 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
14.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹قسمت ۳۱ 🔺رخدادهای قبل از مرگ تقاضای توبه (۲) 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
🔹حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف: إنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ اَحَد قَرابَهٌ، وَ مَنْ انْکَرَنی فَلَیْسَ مِنّی، وَ سَبیلُهُ سَبیلُ ابْنِ نُوح. بین خداوند و هیچ یک از بندگانش، خویشاوندی وجود ندارد ( و برای هرکس به اندازه اعمال و نیّات او پاداش داده می شود) هرکس مرا انکار نماید از ما نیست و سرنوشت او همچون فرزند حضرت نوح (علیه السلام) خواهد بود. 📚بحارالانوار ، ج 50، ص 227 ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
15.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سلسله مباحث معادشناسی 🔹قسمت ۳۲ 🔺شرایط پذیرش توبه 🎙 استاد محمدی شاهرودی ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝
🔰داستان بسیار عجیب 🌀محبت منهای اطاعت وقتی عثمان کشته شد و مردم با امیرمؤمنان (ع) بیعت کردند، مردی به نام حبیب بن منتجب از طرف عثمان حاکم یکی از شهرهای اطراف یمن بود. حضرت علی(ع) او را در این سِمت ابقا کرد و نامه ای برای او نوشت. حضرت در بخشی از این نامه به حبیب فرمان میدهد که: « 10 نفر از میان مردم انتخاب کن که خصوصیات زیر را دارا باشند و به سوی من بفرست: عاقل – سخنور – مورد اعتماد مردم – اهل فهم – شجاع و نترس – خدا شناس – دین شناس – آگاه به نفع و ضرر مردم – دارای رأی و نظر نیکو – و محکمترین افراد در یاری رسانی. و علیک و علیهم السلام». [به راستی اوصاف کمرشکنی که در هر کسی یافت نمی شود و قطعا کسانی که دارای چنین اوصافی هستند افراد ممتازی خواهند بود.] وقتی نامه رسید، حبیب آن را بوسید و بر چشمان و سر خود قرار داد. آنگاه نامه را برای مردم خواند و از مردم برای امیرالمؤمنین بیعت گرفت و 100 نفر از بین آنها انتخاب کرد،آنگاه از بین صد نفر 70 نفر را انتخاب کرد و در نهایت از بین این هفتاد نفر، 10 نفر از بهترین ها را برگزید و به نزد امام(ع) فرستاد. آنها هنگامی که به شهر رسیدند، به خدمت امیرالمومنین(ع) شتافته و سلام کردند و خلافت را به حضرت تبریک و تهنیت گفتند، و حضرت نیز ضمن دادن جواب سلام، ایشان را به حضور پذیرفتند. آنگاه جوان شجاع و سخنوری از میان جمع ( همان جوان عاشق که بعنوان نماینده جمع 10 نفره انتخاب شده بود) جلو رفته و در پیشگاه امام(ع) ایستاد و گفت: السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَ الْبَدْرُ التَّمَامُ وَ اللَّیْثُ الْهُمَامُ وَ الْبَطَلُ الضِّرْغَامُ وَ الْفَارِسُ الْقَمْقَامُ وَ مَنْ فَضَّلَهُ اللَّهُ عَلَى سَائِرِ الْأَنَامِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِکَ الْکِرَامِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صِدْقاً وَ حَقّاً. «سلام بر تو ای پیشوای عادل! و ماه شب چهارده و شیر ژیان و قهرمان دلاور و تک سوار بزرگ میدان جنگ و کسی که خدا او را بر تمام مردم (جز پیغمبر) برتری داد! درود بر شما و آل بزرگوارت باد. شهادت می دهم: به راستی و به حق و حقیقت که تو هستی». [به راستی عجب سخنرانی هیجان انگیزی، سخنانی که کاملاً نشان از فصاحت، شجاعت و آگاهی گوینده دارد]. آنگاه ادامه داد و گفت: « قطعا تو وصیّ رسول خدا، و خلیفه بعد از او هستی [نه آنهایی که قبل از تو خلافت را غصب کردند] و وارث علم او می باشی. از رحمت خداوند دور است کسی که حق تو و مقام و منزلت تو را کند. صبح کردی در حالی که امیرخلافت و ستونِ (نگهدارنده) آن هستی. به راستی عدالتِ تو بین مردم شهرت دارد، و بارانِ با فشار و پی در پی فضلِ تو و ابرهای لطف و مهربانی ات مرتب بر مردم فرود می آید. حاکم (یمن) ما را نزد تو فرستاده و ما از آمدن به نزد شما سخت خوشحال و مسروریم، پس مبارک و با برکت باد این طلعت پسندیده، و تهنیّت و گوارایت باد خلافت بر رعیّت». حضرت علی علیه السلام چشمان خود را بر آن جوان و ده نفری که بر او وارد شده بودند، دوخت و آنها را در نزد خویش فرا خواند. آنها نیز نزدیک امام نشسته و نامه فرماندار یمن را به آن حضرت دادند. حضرت نامه را باز کرد و با خواندن آن مسرور شد. آنگاه به هر یک از آنها هدیه ای داده و دستور داد که از آنها دلجویی کنند و آنها را اکرام و احترام نمایند. آن جوان با مشاهده رفتار کریمانه و احترام امام(ع) دوباره به ذوق آمده و از جا بلند شد و اشعاری در وصف حضرت سرود: اَنتَ المُهَیمِنُ وَ المُهَذَّبُ ذُو النَّدَی/وَ اِبنَ الضَّراغِمِ فی الطراز الاَوّل/اللهُ خَصَّکَ یا وَصِیُّ مُحمَّد/وَ حَباکَ فَضلاً فِی الکِتابِ المُنَزَّل/وَ حَباکَ بِالزَّهراءِ بِنتَ مُحَمَّد/حُورِیةٍ بِنتِ النَّبیِّ المُرسَل. «تو شخصیتی بزرگ، پاکیزه و با سخاوت و فرزند دلاوران پیش گام هستی؛ خداوند تو را به محمد صلی الله علیه و آله اختصاص داد و فضیلتی به تو بخشید که در کتاب قرآن نازل شده است؛ و تو را به همسری دختر محمد (ص) و حوریة انسیه دختر پیامبرِ (فرستاده خدا) افتخار داد» و ادامه داد : «ای امیر مؤمنان! ما را هر کجا دوست داری اعزام کن تا از ما آنچه دوست داری (و می خواهی) ببینی. به خدا قسم در ما نیست، مگر خصوصیّتِ هر قهرمان شجاع و نترس، هوشیار و زیرک، دلیر و سخت کوش، و جسور در جنگیدن. این را از پدران و اجداد خویش به ارث برده ایم و به همین صورت برای فرزندان صالحمان به ارث می گذاریم». راوی می گوید: امیرمومنان(ع) سخنان جوان را از بین جمعیت وارد شده تحسین نموده و فرمود:... ادامه داستان را بخوانید..👇 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🔰داستان بسیار عجیب 🌀محبت منهای اطاعت! راوی می گوید: امیرمؤمنان (علیه السلام) سخنان جوان را از بین جمعیت وارد شده تحسین نموده و فرمود: -اسمت چیست ای جوان؟ -اسم من عبد الرحمن است. -پسر چه کسی هستی؟ -پسر ملجم مرادی. -آیا تو مرادی هستی؟ -بله، ای امیر مؤمنان! آنگاه حضرت فرمودند : « اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ، وَ لا حُولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ». راوی می گوید: بعد از این گفتگو، حضرت(ع) مدام به چهره ابن ملجم نگاه می کرد و با دستش بر پشت دست دیگرش می زد، و آیه استرجاع (اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ) را تکرار می نمود. [آری؛ حس عجیبی است. آیت الله بهجت در مورد ابن ملجم می فرمودند: یک انسان می تواند یک عمر، مثل پروانه دور امامش باشد ولی در نهایت امامش را به قتل برساند! [پس باید تلاش کنیم که محبت مان به امام (ع) را به اطاعت از امام(ع) تبدیل کنیم] در ادامه دارد که وقتی امیرالمومنین(ع) از کشته شدنش توسط او خبر میدهد، ابن ملجم از شدت ناراحتی به حضرت عرض میکند: یا امیرالمومنین لطفا اگر اینطور است مرا به جایی بفرستید که به شما دسترسی نداشته باشم.. یک روایت بخوانید تا برسیم به ادامه داستان:👇 امام باقر(ع) به جابر بن عبدالله انصاری میفرماید: ای جابر؛ از طرف من به شیعیانِ ما سلام برسان و به آنها بگو که بین ما و خدای عزّوجل هیچ قرابت و خویشاوندی(:پارتی بازی) وجود ندارد و تنها با و بندگی است که به درگاه الهی تقرّب جسته می شود . ای جابر! هر کس اطاعت خدا و محبت ما را (با هم) داشته باشد دوست ما است، و محبت ما برای کسانی که از خدا اطاعت نمیکنند، سودی ندارد. (میزان الحکمه ص238) ] ✔️ادامه داستان: بعد از مدّتی همراهان ابن ملجم به یمن برگشتند و او نیز می خواست برگردد؛ ولی دست تقدیر به گونه ای دیگر ورق خورد؛ زیرا ابن ملجم بیمار شد؛ به گونه ای که از رفتن با همراهان و برگشتن به یمن باز ماند؛ ولی مولایش علی(ع) او را تنها نگذاشت؛ بلکه از او پرستاری کرد تا خوب شد و بعد از سلامتی نیز او را رها نکرد؛ بلکه نهایت احسان را درباره او روا داشت. ابن ملجم تا زمانی که امیر مؤمنان برای جنگ نهروان حرکت کرد، در کوفه ماند و همراه حضرت در جنگ شرکت کرد و در محضر آن حضرت جنگ سخت و نمایانی انجام داد. وقتی امام علی علیه السلام به کوفه برگشت، در حالی که خدا با دستان او فتح و پیروزی را رقم زده بود، ابن ملجم گفت: ای امیر مؤمنان! آیا اجازه می دهی که من زودتر از شما وارد شهر شده و مردم را از پیروزی که خداوند برای تو فراهم کرده است خبردار کرده و بشارت دهم؟ حضرت فرمود: با چه انگیزه ای این کار را انجام می دهی و از این کار چه امیدی داری؟ عرض کرد: بخاطر ثوابی از طرف خداوند و تشکری از طرف مردم. و اینکه دل دوستان را شاد کرده و دشمنان را ناراحت نمایم. حضرت نیز فرمودند: خودت می دانی. (کنایه از عدم رضایت) ابن ملجم تصمیم گرفت به کوفه برود. حضرت امیر علیه السلام نیز دستور داد که به او خلعت قیمتی و دو عدد عمّامه، و دو شمشیر و دو عدد نیزه بدهند. ابن ملجم هم حرکت کرد (و به سرعت) وارد کوفه شد و خیابانها را می شکافت و مردم را از فتح و پیروزی امیر مؤمنان خبر دار می کرد، و مقداری عُجب و غرور او را گرفته بود تا به محلّه بنی تمیم و به بلندترین خانه رسید که مربوط به قُطّام دختر سخینه بود. قطّام دارای جمال و کمال و هیبت بود. قطام وقتی صدای ابن ملجم را از کوچه های بنی تمیم شنید، شخصی را دنبال او فرستاد که از او تقاضا کند تا ساعتی از اسب فرود آمده و به پرسشهایی که درباره بستگانش دارد، پاسخ دهد. ابن ملجم درخواست فرستاده قطّام را پذیرفت و به طرف منزل قطام حرکت کرد. هنگام پیاده شدن از اسب، قطام به استقبال او آمد، و نقاب از چهره برداشت و زیبایی های خود را برای او آشکار نمود... ادامه داستان را بخوانید..👇 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🔰داستان بسیار عجیب 🌀محبت منهای اطاعت! قطام به استقبال او آمد، و نقاب از چهره برداشت و زیبایی های خود را برای او آشکار نمود. وقتی ابن ملجم او را دید، شیفته او گردید، پس از اسب فرود آمده و وارد خانه او شد. قطام نیز به خوبی از او پذیرایی کرد و برایش غذایی تهیه کرد، ابن ملجم نیز مرتب به او نگاه می کرد و او نیز با تبسّم جواب او را می داد. 👌[دقت میکنی شیطان چطوری داره ابن ملجم رو تور میکنه؟؟ اول به کمک ایجاد احساس خودبزرگ بینی و غرور، و الان هم با نگاه به نامحرم! پیامبراکرم(ص) می فرمایند: نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای زهرآلود است.] ابن ملجم در پایان گفت: ای کریمه ! امروز رفتاری با من کردی که باید یک عمر مدح و ستایشت نموده، از تو تشکر نمایم. اگر حاجتی داری، بگو تا برآورده سازم؟ قطام اول از کشته شدگان جنگ نهروان پرسید، ابن ملجم نیز اخبار را گفت، از جمله: از کشته شدن پدر، برادر و عموی او به دست امام علی علیه السلام خبر داد. اینجا بود که ناله قطام بلند شد و شروع کرد به سر و صورت خود زدن و گریه کردن.. و می گفت: فراق آنها بر من سخت است و چه کسی بعد از آنها مرا یاری کند و انتقام مرا بگیرد؟ ابن ملجم گفت: آرام باش، تو به مقصودت می رسی. وقتی قطام این جمله را شنید، ساکت شد و به سخن او طمع کرد و بیشتر خود را به او عرضه نمود و جمال و محاسن خود را آشکار کرد و وقتی تمام قلب او را تصاحب کرد، ابن ملجم به او گفت: پدرت رفیق من بود، من تو را از او خواستگاری نموده بودم و او نیز بر من منّت گذاشت ولی مرگ او را مهلت نداد. قطام گفت: بزرگان واشراف زیادی از قوم و قبیله ام برای خواستگاری من آمده اند؛ ولی من فقط با کسی که انتقامم را بگیرد موافقت می کنم، و شنیده ام تو مرد شجاعی هستی و دوست دارم تو شوهر من و من همسر تو باشم.. حرفهایش ادامه داشت تا آنجا که خواست شرایط و مهریه اش را تعیین کند. شرطش را گفت: علی(ع).. تا ابن ملجم این جمله را شنید، کلمه استرجاع(انّا لله و انّا الیه راجعون) را به زبان جاری کرد. و عقلش برگشت و فریاد زد: این چه شرطی است که گذاشتی؟ و امر بَد و محالی را هوای نفست به تو فرمان داده است. آنگاه سرش را به زیر انداخت، در حالی که عرق از سر و صورتش سرازیر بود و در کارش اندیشه می کرد، آنگاه سر برداشت و گفت: وای بر تو! چه کسی توان دارد علی(ع) را بکُشد، در حالی که او «یاری شده از طرف (خدای) آسمان است، و زمین از هیبتش می لرزد و ملائکه در خدمت گزاری او از یکدیگر سرعت می گیرند. وای بر تو! چه کسی بر قتل علی بن ابی طالب قادر است؟ در حالی که از طرف آسمان تأییده شده است و ملائکه صبح و شام او را احاطه می کنند و به راستی در زمان رسول خدا (ص) وقتی می جنگید، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ و عزرائیل از جلوی روی، او را همراهی می کردند. کسی که اینگونه است، احدی توان کشتن او را ندارد و هیچ مخلوقی راهی برای فریب و غلبه بر او نخواهد داشت.» با این حال علی (ع) مرا عزیز و گرامی داشته، و به من محبت نموده است و (مقامم را) بالا برده و مرا بر دیگران مقدم داشته است. این کار (قتل) جزای او از طرف من نیست. اگر غیر علی بود، من به بدترین نوع کشتن او را می کشتم، هر چند (زیرک ترین) و قوی ترین اهل زمانش بود؛ اما امیر مؤمنان را (به دلایلی که گفتم) راهی بر او ندارم. قطام مدّتی صبر کرد تا خشم ابن ملجم فرو نشست، از در ملاطفه و ملاعبه وارد شد، و به او گفت: چه چیز تو را از قتل علی (ع) و رسیدن به این مال و جمال باز می دارد؟ و تو عفیف تر و زاهدتر از کسانی که با او جنگیدند و توسط او کشته شدند، در حالی که روزه داران و شب زنده داران بودند، نیستی. وقتی آنها دیدند علی به نا حقّ و از روی دشمنی مسلمانان را می کشد، از او فاصله گرفتند و با او جنگیدند. ابن ملجم به قطام گفت: از من دست بردار! به راستی دینم را فاسد کردی و در قلبم شک وارد نمودی و من نمی دانم (و متحیّرم) که چه جوابی بدهم، در حالی که تو بر من چیره شده ای و قصد تغییر رأی و نظر مرا داری. [👌حربه دیگر شیطان، القای شبهه و تردید در قلب ابن ملجم بود که کارش را ساخت.] سپس اشعاری را خواند و از قطام مهلت خواست که مقداری فکر کند، وقتی خواست خارج شود، قطام او را بدرقه کرد و در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید و از او خواست که سریع نتیجه را اعلام کند. ابن ملجم از نزد قطام خارج شد، در حالی که دل او جا مانده و خواب از او گرفته شده بود، و شب را تا صبح بیدار مانده، بر حال خود فکر می کرد؛ اما سرانجام نفس سرکش بر او غالب شد و تسلیم خواسته نفس و علاقه به قطام گردید و از عاشق امام به قاتل امام مبدل شده و لقب اشقی الاشقیاء گرفت. ⛔️ما عاشقان علی(ع) باید همیشه مراقب باشیم،شیطان در کمین است.. خدایا ما را سربازمخلص امام زمان (عج) قرار بده🤲 📚بحار الأنوار ج 12ص2 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝