eitaa logo
من شیعه هستم
555 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
❓علت و منشأ محبّت چیه؟ ❓ما بر چه اساسی به خدا محبت داریم؟ ❓ آیا خدا هم انسانها رو دوست داره؟ ❓چطوری و بنا به چه تفسیری؟ 👈 چند روزی براتون در این باره از علامه طباطبائی مطلب خواهم گذاشت. ان شاءالله.
💙💙💙 📝 يكى از حقايقى كه ما در وجدان خود مى يابيم و كسى نمى تواند منكر آن شود، حقيقتى است كه نام آن را حُبّ و به فارسى دوستى مى گذاريم. مانند دوست داشتن ، ، ، و كه اينها پنج مصداق از مصاديق حب هستند كه هيچ شكى در وجود آن در دل خود نداريم. 📝 هرگاه در حب مخصوص به غذا و ميوه دقت كنيم خواهيم ديد، اگر غذايى يا ميوه اى را دوست مى داريم، بدان جهت است كه با طرز كار ما ارتباط دارد، (به اين معنا كه احتياج بدن به سوخت و ساز، دستگاه گوارشى را به فعاليت مي اندازد، غدد ترشحى دهان آماده ترشح مى شود، حمل معدى اسيد ترشح مى كند و در همين هنگام مى گوئيم دلم از گرسنگى غش مى كند، چون اسيد نامبرده اگر معده خالى باشد باعث سوزش معده مى شود) و اگر فعاليت اين دستگاه نبود و بدن در استكمال(= کمال جویی) خود حاجتى به طعام نداشت، قطعا ما نيز طعام را دوست نمى داشتيم، و طعام محبوب ما نمی شد. 📝 پس حُب به غذا در حقيقت حب ما به غذا نيست، بلكه حب دستگاه گوارش به فعاليت خودش است، اين دستگاه ميخواهد انجام وظيفه كند و سوخت و ساز بدن را به بدن برساند، همين خواستن عبارت از حب به غذاست (كه ما آن را به خود نسبت مى دهيم و مىگوئيم ما غذا را دوست مى داريم و اين مائيم كه از فلان غذا خوشمان می آيد) در حالى كه اينطور نيست، بلكه خوش آمدن و لذت از غذا، كار دستگاه گوارشى است نه از ما. ❓خواهى گفت : (اين كه دیگر نيست، كه ما از طعم و مزه و بوى فلان غذا خوشمان مى آيد). 📝 در پاسخ مى گوئيم : همين هم مربوط به دستگاه گوارش است، چون حس ذائقه يكى از خدمتگزاران دستگاه گوارش است نه خود آن، پس منظور ما از لذت، لذت ذائقه نيست بلكه آن رضايت خاصى است كه دستگاه گوارش از كار خود احساس مى كند. اين بود حال و حقيقت محبت به غذا، حال ببينيم محبت به زنان از چه باب است. ادامه دارد... 📚 تفسیر المیزان جلد1 ص619 💌 به کانال " آی💚شیعه " بپیوندید : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
💙💙💙 ❤️حقیقت حُبّ به همسر 📝 در اين حُبّ نيز اگر نيك بنگريم، مى بينيم كه اين حُب هم كار ما نيست بلكه كار دستگاه تناسلى ما است، به اين معنا كه دستگاه تناسلى تشنه عمل لقاح ميشود و آن را دوست ميدارد و چون اين عمل با همسرى انجام ميشود، مى گوييم : ، در حالى كه اگر واقع قضيه را بشكافيم، مى بينيم پاى من در كار نيست، بلكه اولاً و بالذّات دستگاه تناسلى عمل خود را دوست ميدارد و ثانياً و بالتبع را، چون عملش با او قابل انجام است، همانطور كه در طعام گفتيم، پاى من در كار نيست، بلكه دستگاه گوارش اولاً و بالذات عمل خود را دوست ميدارد و ثانيا و بالتبع غذا را دوست ميدارد. و عمل لقاح اثر نيرويى است كه خداى تعالى در هر جاندارى به وديعت نهاده، هم چنان كه عمل تغذيه نيز اثر نيرويى است كه خدا در او به وديعت سپرده است. 📝 از همين جا معلوم ميشود كه اين دو حُبّ (يعنى حب به غذا و حب به همسر) برگشتش به يك حُب است، براى اينكه و به هم مربوطند و كمالى هم كه از كار اين دو دستگاه حاصل ميشود، به هم ارتباط دارند. 📝 و چون چنين است احتمال دارد كه حُب عبارت باشد از « يك تعلّق كه خاص اين دو مورد است، و در غير اين دو مورد اصلا يافت نشود» و ليكن آزمايش از راه آثار، اين احتمال را دفع مىكند، زيرا اين تعلق كه نامش حُب است، اثرى در دارنده اش دارد و آن اين است كه قوّه ( ) را به سوى فعليّت - اگر فعليت نداشته باشد -مى كشاند و اگر فعليت داشته باشد، به سوى ترك آن جذب مى كند و اين دو خاصيت و يا يك خاصيت را در تمامى موارد قواى ادراكى احساس مى كنيم كه حُب، آن قوا را به سوى افعالش به حركت در مى آورد. 📝 قوه ، ، ، ، ساير قوا و حواس ظاهرى و باطنى كه در ما است (چه قواى فاعله و چه منفعله) همه اين حالت را دارند كه هر يك فعل خود را دوست ميدارد و اين دوستى، او را به سوى فعلش جذب مى كند، چشم را به سوى ديدن آنچه دوست دارد جذب مى كند و گوش را به سوى شنيدن و همچنين هر قوه ديگر را. و اين نيست مگر بخاطر اينكه كار هر قوّه او است و هر قوه اى با كار مخصوص به خود، نقص خود را تكميل نموده، حاجت طبيعى خود را بر می آورد. 📝 اينجاست كه معنا و مفهوم حُب مال و حب جاه و حب علم، براى ما روشن مى گردد، چون انسان با هر يك از مال و جاه و علم، استكمال (= طلب کمال) مى كند و به همين جهت آنها را دوست ميدارد. 📝 پس از اينجا نتيجه مى گيريم كه حُبّ ، تعلّقى است خاص و انجذابى است شعورى و مخصوص بين انسان و كمال او. و تجربه هاى دقيق كه از طريق آثار و خواص حب صورت گرفته، ثابت كرده كه حُب در نيز هست. ادامه دارد... 📚 💌 به کانال " آی💚شیعه " بپیوندید : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
سلام خوب هستین؟ در مورد قسمت دوم یه نکته کوتاه بگم تا کلام علامه خوب جا بیفته. علامه (ره) حرفش اینه که هر قوه ای از قوای انسانی، عملش رو دوست داره؛ چون بوسیله عمل خاص خودش به کمال میرسه، قوه باصره با نگاه کردن به کمالش میرسه، قوه سامعه با گوش دادن به کمالش میرسه، دستگاه گوارشی با غذا خوردن و دستگاه تناسلی با عمل لقاح به کمال خودش میرسه. همچنین سائر قوای انسانی، هر کدام با عمل مخصوص خودش به کمال میرسن. لذا در محبت به همسر نیز علاوه بر دستگاه تناسلی،دیگر قوای انسانی هم وجود دارند که با آمدن همسر به زندگی مون، به کمال خودشون میرسن. بنابراین قوه یا قوایی که مسئول احساسات و عواطف و ... هستن نیز به کمالشون میرسن. به همین دلایل هستش که ما همسرمون رو دوست داریم. آره؛ انسان فطرتاً کمال طلبه و هر چیزی رو که برای رسیدن به کمال کمکش کنه،دوست داره. بحثهای دقیق تر در قسمتهای بعدی میاد إن شاءالله🙏
💙💙💙 📝 و اين معنا روشن گرديده كه اين علاقه و از اينجا ناشى مي شود كه محبّ نسبت به آنچه محبت دارد يا است، (مانند دستگاه گوارش كه اگر غذا را دوست مي دارد، بدان جهت است كه كارش هضم غذا است) و يا (مانند حب ذائقه و شامه و سامعه از مزه و بو و صداى خوش كه همه از باب انفعال است). چيزى كه هست همانطور كه در داستان حُب به غذا و ميوه گفتيم، حُبِ محبّ اولاً و بالذات متعلق به فعل يا انفعال خود مي شود و ثانياً و بالتبع متعلق به هر چيزى مي شود كه با فعل يا انفعالش سر و كار دارد، و اين معنا در غير انسان و هم اگر استكمالى در كار باشد و يا افاضه كمالى در بين باشد، نيز تصور دارد، (البته افاضه كمال از افاضه كننده ، مانند محبتى كه روئيدنى ها به نور آفتاب دارند و نيز درختان جنگلى را مى بينيم كه براى رساندن خود به نور آفتاب مرتب بلند مي شوند). و از همه مطالبى كه گذشت نتایج زير عايد مي شود : 1⃣ حبّ تعلقى است خاص بين انسان و كمال او 📝 اول اينكه حُب عبارتست از تعلق و ارتباط وجودى بين و و يا به عبارتى انجذاب بين علتِ مكمّل و يا شبيه به آن، و بين معلولِ مستكمل و يا شبيه به آن، و چون حب عبارت از اين است، لذا ما افعال خود را دوست مي داريم تا بوسيله آن استكمال كنيم و آنچه را هم كه متعلق به افعال ماست دوست مي داريم تا آن را وسيله و ابزار كار خود كنيم، (مثال استكمال اينكه، ما علم را كه فعل مغزى ما است، دوست مي داريم و به طُفيلِ آن، و و را هم دوست ميداريم، و مثال شبهِ استكمال اينكه ما خانه سازى را براى رفع حاجت از خانه دوست مي داريم و به طفيل آن ،يك دانه آجر را هم دوست داريم) و بالأخره غذا و همسر و مالى كه در راه تهيه آن دو صرف مى كنيم و جاه و مقامى كه با آن مال بدست مى آوريم، و مُنعِمى كه به ما احسان مى كند و معلمى كه ما را درس مي دهد و راهنمايى كه ما را هدايت مى كند و ناصرى كه ما را يارى مي دهد و متعلّم و شاگردى كه نزد ما درس مي خواند و خادمى كه ما را خدمت مى كند و هر مطيعى كه ما را اطاعت مى كند و هر چيزى كه در مقابل خواسته ما رام است، همه اينها را دوست مي داريم. چيزى كه هست محبت ما در بعضى از اقسام آن، و در بعضى ديگر و موهوم و در بعضى ديگر است. ادامه دارد... 📚 تفسیر المیزان 💌 به کانال " آی💚شیعه " بپیوندید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
💚💚💚 2⃣ محبّت داراى مراتب مختلفى است و فقط به امور مادّى تعلق نمي گيرد. 📝 دوم اينكه داراى مراتب مختلفى است و شدّت و ضعف دارد. چون رابطه اى است وجودى (و وجود، خود حقيقتى است مُشكّک يعنى داراى مراتب) و معلوم است كه آن رابطه وجودى كه ميان علت با معلولش هست، با آن رابطه كه ميان علت با معلولش هست، يكسان و در يك مرتبه نيست. به همين حساب، آن كمالى كه بخاطر آن، چيزى محبوب ما واقع مي شود، از جهت ضرورى بودن و غير ضرورى بودن و نيز از جهت مادى بودن (مانند تغذّى) و غير مادى بودن (مانند علم) يكسان نيست و بلكه شدّت و ضعف دارد. 📝 از اينجا بطلان آن سخن كه می گفت: محبت تنها به امور مادى متعلق ميشود، روشن مى گردد. اما بعضى ها آن قدر شورَش كرده اند كه گفته اند: اصلاً برگشت تمامى محبتها به محبت به است و هر محبت ديگر را اگر تحليل كنيم، مى بينيم از حب به غذا سر در مى آورد و بعضى ديگر گفته اند : ريشه و اصل در باب محبت، علاقه به (= مقاربت کردن ) است و محبت به غذا و هر علاقه ديگر از آن سر در مى آورد. 3⃣ ✅ خداى سبحان از هر جهت اهليّت شدن را دارد. 📝 سوم اينكه خداى سبحان از هر جهت كه حساب كنيم، اهليت آن را دارد كه دوستش بداريم، براى اينكه هستى او به ذات خودش است نه عاريتى، و كمال او غير متناهى است، در حالى كه هر كمال ديگری متناهى و محدود است، و متناهى وجودش متعلق است به غير متناهى، و اين حُبّى است ذاتى كه محال است از بين برود و نيز خداى تعالى خالق ما است و بر ما انعام می كند، آنهم به نعمت هايى كه غير متناهى است، هم از نظر عدد و هم از نظر زمان. به همين جهت ، همانطور كه هر مُنعم ديگر را، بخاطر انعامش دوست ميداريم. 4⃣ خلق خود را دوست ❤️ مى دارد. 📝 چهارم اينكه حُب از آنجا كه گفتيم رابطه اى است وجودى - و هستى روابط وجودى، خارج از وجود موضوعاتِ خود و تنزّلات آن نيست - لذا نتيجه می گيريم كه هر چيزى، ذات خود را دوست ميدارد. و چون در سابق گفتيم : هر مُحبى همه متعلقاتِ محبوب خود را نيز دوست مي دارد، در نتيجه هر چيزى، آثار وجوديش را هم دوست مي دارد، از اينجا معلوم مي شود كه خداى سبحان بدين جهت كه خود را دوست مي دارد، خلق خود را دوست مي دارد و اگر خلق خود را دوست مي دارد، بدين جهت است كه انعام او را مى پذيرند و باز اگر خلق خود را دوست ميدارد، بدان جهت است كه او را مى پذيرند. 5⃣ شعور و علم لازمه حُب نيست. 📝 پنجم اينكه اگر مى بينيم در مورد حُب، بايد و وجود داشته باشد، اين لزوم بر حسب مصداق است، (چون معمولاً كلمه (حُب) را در موارد انسانها به كار مى بريم و مى گوييم مادر، فرزند خود را دوست ميدارد و نمي گوئيم: درخت آفتاب را دوست ميدارد و خود را به سوى نور آن می كشد). و گر نه تعلق وجودى كه حقيقت حُب عبارت از آن است، از آن جهت كه حُب است، هيچ مشروط بر وجود علم و شعور نيست و از اينجا روشن مى گردد كه همه قوا و مبادى طبيعى، حتى آنها هم كه علم و شعور ندارند، آثار و افعال خود را دوست مي دارند. 6⃣ حب حقيقتى است كه در تمام عالَم سريان و جريان دارد. 📝 ششم از همه آنچه كه گذشت نتيجه مى گيريم حُب حقيقتى است كه در تمامى موجودات عالَم، سريان و جريان دارد. 💠 پایان 💠 📚 تفسیر المیزان جلد1 ص 618 💌 به کانال " آی💚شیعه " بپیوندید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
با سلام برای دسترسی سریع به مطالب معرفتی، اعتقادی و تفسیری کانال میتوانید از طریق هشتگ های ذیل اقدام کنید. موفق باشید🌹 التماس دعا ╔══💌═╗ 🆔@ishiaa ╚══💌═╝