eitaa logo
من شیعه هستم
571 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆معلوم شد که هیچ وقت ما صِرفاً و فقط برای دفاع از کشور و حفظ امنیّت نرفتند و از جانشون نگذشتند بلکه همیشه یه هدف بالاتر و والاتری بوده. هر کسی غیر این گفته باشه قطعاً اشتباه کرده و یا خواسته شهدا رو کوچیک بکنه.
علامه طباطبایی گاهی اوقات در اثنای تدریس یا صحبت به فکر فرو میرفتند و بعد از مدتی می فرمودند: "آقا.. ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم..." 👆یک دقیقه به معنای کلمه (ابد) فکر کنید ببینید چه احساسی به شما دست میده.. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
دوستان اگر خوب مباحث رو پیگیر بوده باشید، بطور مستدل روشن شده که : حقیقتاً یک دین و سنّت پیشرفته و کاملی است. 14 قرن قبل، قوانینی وضع کرده و برخوردهایی با مسائل بشری داشته که بشر امروزی در عصر تمدّن و پیشرفت هم، از آوردن چنین قوانینِ همه جانبه ای عاجز است. چنانکه در همین مباحث دارید مشاهده می کنید. بعد از قرنها جنایت، برده داری لغو شد ولی به شکل دیگری به حیات خودش ادامه داد و تا الان هم ادامه داره و توضیحش در آینده خواهد آمد. ان شاءالله
🌹🌹🌹 ❇️ رفتار و سيره اسلام درباره غلامان و كنيزان و عنايت به آزاد گشتن بردگان. 💠 بعد از آنكه بَردگى بر غلام و يا كنيزى مستقر گرديد، آن غلام و كنيز «مِلك يَمين» شده و تمامى منافع عملش براى غير خواهد شد و در مقابل هزينه زندگيش بر عهده مالكش خواهد بود. سفارش كرده كه مولا با عبد خود معامله پدر و فرزندى نموده و او را يكى از اهل بيت خود حساب كنند، و بين او و آنان در لوازم و احتياجات زندگى فرق نگذارد؛ چنان كه رسول خدا (ص) هم با غلامان و خدمتكاران خود همين طور رفتار مى نمود و با ايشان غذا مى خورد، نشست و برخاست مى كرد و در خوراك و پوشاك و امثال آن، هيچ تقدّمى براى خود بر آنان قائل نبود. و نيز كرده كه بر غلام و كنيز سخت نگيرند و شكنجه ندهند و ناسزا نگويند و ظلم روا ندارند، و اجازه داده كه اين طائفه در بين خود و به اِذن اهلشان ازدواج كنند و همچنين به اَحرار هم اجازه داده كه با آنان ازدواج نمايند و در دادن شهادت و در كارهاى خود دخالت داده و سهيم سازند، چه در زمان بَردگيشان و چه بعد از آزاد شدنشان. 💠 ارفاق اسلام در حقّ بردگان به جايى رسيد كه در جميع امور با اِصرار شركت مى كردند، حتى تاريخ صدر اسلام بسيارى از بردگان را ياد مى كند كه متصدّى امر فرماندهی و امیری لشكر شده اند. در بين صحابه بزرگ رسول خدا (ص) نيز عده اى از همين بردگان وجود داشتند، مانند ، و ديگران. در حُسن سلوك اسلام با بردگان همين بس كه خود رسول خدا (ص) صفيّه (دختر حىّ بن أخطب) را آزاد نمود و با او ازدواج كرد، و همچنين جويريه (دختر حارث) را كه يكى از دويست نفر اُسراى جنگ بنى المصطلق بود همسر خود نمود، و اين عمل باعث شد كه بقيه نفرات هم كه همه، زنان و كودكان بودند آزاد شوند. و اين خود يكى از «ضروريات» سيره اسلام است كه مردان اگر چه بَرده باشند مقدّم بر سايرين هستند، حتى از مولاى بى تقواى خود هم گرامی ترند. و عبد مى تواند مالى را تملّك نموده و با اِذن اهل خود از جميع مزاياى حيات استفاده نمايد، اين بود اجمالى از رفتار اسلام نسبت به بردگان. 💠 علاوه بر اين، تأكيد بليغ و كرده به آزاد كردن ايشان و اخراجشان از زندانِ بردگی به فضاى آزاد حُرّيت، و همين روش خود باعث شد كه روز به روز از عدّه ی بردگان كاسته شده و به جمعيت اَحرار افزوده شود. به اين سفارشات هم اكتفاء نكرده، يكى از را آزاد كردن بردگان قرار داد نظير : كفّاره قتل و روزه خورى؛ و نيز به مَوالى اجازه داد كه با بندگان خود «مكاتبه» كنند، يعنى قرارداد ببندند كه هر وقت تمامى قيمت خود را به موالى پرداختند آزاد شوند، و يا به هر مقدارى كه از قيمت خود را پرداختند به همان مقدار آزاد گردند. همه اين دستورات از جهت عنايتى است كه به آزاد شدن بردگان و رها شدنشان از اسارت بندگى و اِلحاق آنها به مجتمع انسانى دارد، و مى خواهد كه هر چه زودتر و هر چه بيشتر پيوند بندگان به مجتمع بشرى تكميل شده و بطور كلّى اين ذلّت از عائله بشر رخت بربندد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 💠 و چنين شخص فريب خورده اى اينگونه مى كند كه بعد از مُردنش و به اعتقاد خودش بعد از باطل شدن ذاتش، همان حالِ قبل از مرگ را دارد. یعنی وقتی كه مردم تعريف و تمجيدش می كنند او مى شنود و لذّت مى برد و اين چيزى جز غلط در وَهم نيست، همان غلط در وَهمى است كه مِی گسارانِ مست در حال مستى دچار آن مى شوند و وقتى احساساتشان به هيجان در مى آيد بنام فُتوّت و مردانگى از جُرم مجرمين در می گذرند و جان و مال و ناموس و هر كرامت ديگرى را كه دارند در اختيار طرف مى گذارند و اين خود، و است؛ چون اگر عاقل بودند هرگز به چنين امورى اقدام نمى كردند. 💠 پس اين لغزشها و امثال آن، خطرهايى است كه غير از توحيدى كه ذكر شد هيچ سنگرى نيست كه انسان را از آن حفظ كند و به همين جهت است كه اسلام را كه جزئى از طريقه جاريه او است بر اساس پى ريزى نموده است. توحيدى كه اعتقاد به توحيد هم از شؤون آن است و لازمه اين توحيد و آن معاد، اين است كه انسان هر زمان و هر جا كه باشد روحاً ملتزم به احسان و دورى از بديها باشد؛ چه اينكه تك تك موارد را تشخيص بدهد كه خوبى است يا بدى است و يا نداند و چه اينكه ستايشگرى، او را بر اين اخلاق پسنديده ستايش بكند و يا نكند، و نيز چه اينكه كسى با او باشد كه بر آن وادار و يا از آن بازش بدارد يا نه. براى اينكه چنين كسى را با خود و داناى به احوال خود و حفيظ و قائم بر هر نفْس مى داند و معتقد است كه خداى تعالى عمل هر انسانى را مى بيند و نيز معتقد است كه در ما وراى اين عالَم است كه در آن روز هر انسانى آنچه را كه كرده حاضر مى بيند (چه خير و چه شرّ) و در آن روز هر كسى بدانچه كرده جزا داده مى شود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
آقای آخوند از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت : «مَرنج و مَرنجان». آقای آخوند گفت : مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیّت نکنم، ولی مرنج یعنی چه؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم مثلاً وقتی بفهمم کسی مرا کرده یا داده، چطور نباید برنجم؟ آقای نخودکی گفت : علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. بله دوستان اگر ما خودمان را دارای عزّت و مقام خاصی ندانیم و در برابر ، خود را هیچ بدانیم، دیگر هیچگاه از سخن دیگران ناراحت نخواهیم شد. 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 ❇️ مباحث فصول گذشته را ميتوان در سه مطلب خلاصه كرد : 💠 اول اينكه در الغاى اسباب برده گيرى و تقليل و تضعيف آن از هيچ تلاش و کوششی دريغ نداشته و كوتاهى نكرده، تا جايى كه از همه اسبابهاى معمول در دنياى آن روز، تنها يك سبب را به اعتبار خود باقى گذارد، آن هم سببى بود كه به قاطع، چاره اى جز ابقاى اعتبارش نبود؛ و آن سبب عبارت بود از دشمنى با «دين و مزاحمت با مجتمع بشرى و سركشى در برابر حقّ و به هيچ وجهى از وجوه در برابر حقّ سر فرود نياوردن»، اسلام اين طغيان را مجوّز برده گيرى دانست. 💠 دوم اينكه براى احترام و آبرو دادن به بَردگان و نجات آنان از ذلّتى كه داشتند جميع وسائل ممكن را بكار برد و تا اندازه اى كه بيش از آن تصوّر و امكان ندارد شؤون حياتى آنان را با شؤون حياتى ساير اجزاء مجتمع بشرى يعنى آزادگان نزديك ساخت، به حدّى كه بردگان مثل يكى از افراد مجتمع شدند، گر چه به تمام معنا همدوش شان نگرديدند، ليكن حجاب و فاصله اى كه باقى ماند بسيار دقيق و قابل تحمّل بود، و آن اين بود كه بردگان مانند آزادگان تمامى مازاد از فعاليتشان مِلك خودشان نبود، بلكه از اين نيرو تنها مقدارى را مالك بودند كه زندگى شان را به طور متوسط تأمين نمايد و زائد بر آن، مِلك موالى بود؛ به عبارت ديگر، در اسلام اى بين عبد و حُرّ نماند مگر تنها اين تفاوت كه عبد محتاج بود به اِذن مولايش. 💠 سوم اينكه در آزاد كردن «بَردگان» و الحاق شان به مجتمع «آزادگان» به هر گونه بهانه ای مُتشبّث شده، از طرفى عموم مسلمين را به آزاد كردن بردگان ترغيب و تحريص نموده و اين عمل را يكى از شمرده، و از طرفى هم آن را در حقّ بعضى از گنهكاران واجب نموده و كفّاره گناهشان قرار داده، و از طرفى ديگر به مَوالى اجازه داد كه با بَرده خود «مكاتبه» نموده، قرار ببندند كه هر وقت از دستمزد خود همه قيمت خود را به مولا پرداختند آزاد شوند و يا به هر مقدارى كه از قيمت خود را پرداختند به همان مقدار آزاد گردند و نيز به موالى اجازه داد كه بنده خود را «تدبير» كنند يعنى او را براى بعد از مرگ شان آزاد سازند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 ❇️ انگيزه هاى عقلانى، غير انگيزه است. 💠، انسان را تنها به منافع دنيوى دعوت و وادار مى كند، در نتيجه هر زمان كه پاى نفعى مادّى در كار بود و انسان مادّى آن را احساس هم كرد، آتش شوق در دلش شعله ور گشته و به سوى انجام آن عمل تحريك و وادار مى شود و امّا اگر نفعى در عمل نبيند، خمود و سرد است. ولى در ، انسان به سوى عملى تحريك مى شود كه حقّ را در آن ببيند و تشخيص دهد، چنين كسى پيروى ِحقّ را سودمندترين عمل مى داند، حال چه اينكه سود مادّى هم در انجام آن احساس بكند و يا نكند، چون معتقد است آنچه كه نزد خدا است بهتر و باقى تر است و تو خواننده عزيز مى توانى در اين باره بين دو نمونه زير از اين دو منطق يعنى «منطق تعقل» و «منطق احساس» مقايسه كنى : 💠 از شعر عنتره شاعر را به يادت مى آوريم كه مى گويد : (و قولى كلّما جشات و جاشت —- مكانك تحمدى او تستريحى )؛ ميخواهد بگويد : من در جنگها هر وقت آتش جنگ شعله ور و تنورش داغ ميشود و احساسِ خطر متزلزلم مى سازد، براى اينكه دلم را محكم كنم به دلم مى گويم : ثُبات و استوارى به خرج بده، براى اينكه اگر كشته شوى مردم تو را به ثبات قدم و فرار نكردنت مى ستايند و اگر دشمن را بكُشى راحت مى شوى و به آرزويت مى رسى، پس ثبات قدم در هر حال براى تو بهتر است. 💠 و از كلام خداى تعالى را نمونه مى آوريم كه مى فرمايد : ❣قلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا، فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ. بگو به ما نمى رسد مگر آنچه كه براى ما مقدّر كرده، سرپرست ما او است، و مؤمنين بايد كه بر خدا توكّل كنند، بگو آيا جز رسيدن يكى از دو را براى ما انتظار داريد نه، شما هر چه براى ما آرزو كنيد هر چند كشته شدن ما باشد به نفع ما است، ولى ما انتظار داريم عذابى از ناحيه خدا و يا به دست خود ما بر سر شما آيد، حال شما انتظار خود را بكِشيد ما هم با شما در انتظار هستيم. (سوره توبه آيه 52) كه در اين آيه مى گويند : ولايت بر ما و نصرت يافتن ما از آن خدا و به دست او است، ما جز ثوابى را كه خدا در برابر اسلام آوردن و التزام دينى، به ما وعده داده، چيزى نمى خواهيم، (حال چه با كشته شدنمان و چه با پيروزيمان بدست آيد). ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
ای عزیز! خدای تعالی خود را اجرا خواهد فرمود؛ چه ما سَخطناک باشیم به آن یا خوش بین و خشنود، تقدیرات الهی بسته به خشنودی و سخط ما نیست. آنچه برای ما می ماند از سخطناکی و غضب، نقص مقام و سلب درجات و سقوط از نظر اولیاء و ملکوتیّین و از قلوب است. در روایت است که به حضرت صادق (ع) عرض شد : به چیز معلوم می شود که مؤمن مؤمن است؟ فرمود : به تسلیم از برای خدا و رضا به آنچه وارد شود بر او از سُرور و سَخَط. 📚کتاب جنود عقل و جهل ص178 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
چرا در قرآن کریم برای خدا گاهی ضمیر مفرد و گاهی جمع آمده است.pdf
191K
. 💠چرا در قرآن برای گاهی از لفظ (من) و گاهی از لفظ (ما) استفاده شده؟ 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 ❇️ سير برده گيرى در تاريخ ❇️ 💠 در كتاب دائرة المعارف و كتاب المذهب و الأخلاق تأليف «جان هيسينك» طبع بريتانيا و كتاب مجمل التاريخ تأليف «ه. ج. ولز» طبع بريتانيا و كتاب روح القوانين تأليف «مونتسكيو» چاپ تهران مى نويسند : در آغاز پيدايشش نخست درباره اُسراى جنگى تحقّق يافت، و قبل از آن، رفتار قبائل درباره اسراى جنگى اين بود كه آنان را هر چه هم زياد بودند تا آخرين نفر مى كُشتند، بعد از آن، بنا را بر اين گذاشتند كه ايشان را زنده نگهداشته مانند ساير غنيمت هاى جنگى تملّك نمايند، و اين بنا را نه براى استفاده از كار آنان گذاشتند، بلكه منظورشان احسان در حقّ ايشان و نوع دوستى و رعايت قوانين بود. 💠 زیرا همگام با اين سير تاريخى، اين احساسات هم در نهاد بشر بيدار شد و بشر به تدريج به طرف ترقّى و تمدّن پيش مى رفت. علاوه بر اين، وضع مادّى بشر در آغاز آن طور رو به راه نبود كه بتواند اسراى جنگى خود را زنده نگهداشته و نان خور خود را بيشتر سازد؛ چون بشر در آغاز، اقتصادياتش تنها از راه تأمين مى شد و لذا مجبور بود اسراى جنگى را كشته و نابود سازد. و وقتى به فكر نگهدارى آنان افتاده كه در نتيجه ی اتّخاذ روشِ جابجایی و انتقال از اين منزل به آن منزل، سطح زندگيش بالا رفته به او اجازه چنين ترحّم و احسانى را داد. 💠 و با شيوع روش بَرده گيرى در بين قبائل و اُمم به هر طريق كه بود تحوّلى در بشر بوجود آمد. به اين معنا كه اوّلاً زندگى اجتماعى بشر نظام و انضباط مخصوصى به خود گرفت، و ثانیاً كارها و وظائف در بين مردم تقسيم شد. اين را هم بايد دانست كه روش برده گيرى در تمامى نقاط جهان به يك روش معمول نبود، بلكه در بعضى از مناطق اصلاً رايج نگشت نظير استراليا، آسياى مركزى، سيبری، آمريكاى شمالى، اسكيمو و بعضى از نقاط آفريقا از قبيل شمال نيل و جنوب رامبيز، و به عكس در بعضى از مناطق ديگر رواج داشت نظير جزيرة العرب و قسمت وحشى نشين آفريقا و هم چنين اروپا و آمريكاى جنوبى. وضع رفتار امّت ها هم با بَردگان يكسان نبود بلكه بعضى نسبت به آنان مهربان و بعضى خشن بودند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 💠 و نمونه ديگر، آيه زير است : ❣لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ، وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ. هيچ تشنگى و رنج و مخمصه اى در نمى بينند و در هيچ صحنه اى كه مايه خشم كفّار است قدم نمى نهند و از دشمن هيچ صدمه اى نمى خورند، مگر آنكه برايشان در برابر آن، عملى صالح نوشته مى شود، چون خداى تعالى اجر را ضايع نمى كند و هيچ هزينه اى اندك و يا بسيار انفاق نمى كند و هيچ بيابانى را طى نمى كنند مگر آنكه در حسابشان نوشته مى شود، تا خداى تعالى پاداشى به آنان دهد بهتر از آنچه مى كردند. (سوره توبه آيه: 121) 💠 (مؤمنین) مى گويند حال كه منطق ما اين است، اگر ما را بكُشيد و يا خسارتى به ما برسد خواهيم داشت، و عاقبتِ خير نزد پروردگار ما است، و اگر ما شما را بكُشيم و يا به نحوى بر شما دست يابيم، باز و عاقبتى نيكو خواهيم داشت علاوه بر اينكه در دنيا دشمنمان را نيز سركوب كرده ايم، پس ما در هر حال پيروز و سعادتمنديم، و وضع ما در هر حال مايه رشك و حسرت شما است و شما هيچ ضررى به ما نمى رسانيد و در جنگيدنتان با ما هيچ آرزويى درباره ما نمى توانيد داشته باشيد مگر يكى از دو «خير» را، پس ما در هر حال بر خير و سعادتيم و شما در يك صورت پيروز و سعادتمند (به عقيده خودتان) هستيد، و آن در صورتى است كه ما را شكست دهيد، حال كه چنين است ما در انتظار بدبختى شما هستيم، ولى شما نسبت به ما جز مايه مسرّت و خوشبختى را نمى توانيد انتظار داشته باشيد. 💠 پس اين دو منطق اين شد كه يكى ثبات قدم و پايدارى در جنگ را بر مبناى «احساس» پى نهاده و يكى از دو فايده محسوس را برخوردار است كه عبارت است از : «ستايش مردم» و «راحت شدن از شرّ دشمن»، البته همين نفع محسوس هم در صورتى است كه از مرحله آرزو تجاوز نموده و در خارج محقّق شود، و مثلاً يك طرفش كه ستايش مردم بود، مردم او را ستايش نكنند و قدر و قيمت جهاد را ندانند، مردمى باشند كه خدمت و خيانت در نظرشان يكسان باشد و يا خدمتى كه او به خاطر آن خود را به هلاكت انداخت خدمتى باشد كه فهم مردم به هيچ وجه آن را درك نكند و همچنين خيانت و خدمت طورى باشد كه براى هميشه از نظر مردم پنهان بماند، و همچنين در طرف ديگر قضيه (يعنى نابود كردن دشمن)، استراحتى از نابودى او احساس نكند، بلكه در اين ميان تنها حقّ باشد كه از هلاكت دشمن بهره مى برد، در اين صورت جز خستگى و ناتوانى براى او اثرى نخواهد داشت. 💠 و همين مواردى كه شمرديم، خود اسبابى است كه در تمامى موارد بَغْى و خيانت و جنايت دست در كارند، آن كسى كه خيانت مى كند و حرمتى براى قانون قائل نيست منطقش اين است كه و... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
26.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز است کمی بیشتر به یاد عزیز فاطمه (عج) باشیم 💔 ای قلم سوزلرینده اثر یوخ ... برای سلامتی و تعجیل در ظهورش 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺🌺
💠 تبعیّت کامل از علمای شریعت، اوّلین قدم سالک است و خطر مهمّی که سالک در این مسیر دارد، بد بینی به است. 💠 به اشخاصی که از ایشان درخواست دستور می ‌کردند، می ‌فرمودند : قبل از هر چیز تکلیف خود را با پاک کنید. بعد از تصفیه حساب با خَلق، می‌ فرمودند : حساب ‌های خود را که با داشته ‌اید و ناقص بوده ‌اند، آنها را درست کنید. از قبیل نماز، روزه، وجوهات و غیره. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 مهربان ترين امّت ها نسبت به اين طايفه يهود بود، به شهادت اينكه ما در آثار باستانى جهان براى يهود هيچ بناى رفيعى نظير اهرامى كه در مصر معمول بوده و بناهاى تاريخى آشور نمى يابيم. و اين خود شاهد روشنى است بر خوش رفتارى يهود نسبت به بردگان، زيرا اينگونه به دست بردگان ساخته مى شده و خود يك نحو شكنجه اى بوده، بر عكسِ رومی ها و يونانيها كه سختگيرترين مردم نسبت به اين طائفه بودند. 💠 اين روش هم چنان در دنيا معمول بود تا آنكه فكر آزاد كردن بردگان و الغاى روش برده گيرى ابتدا در قُسطنطنيه و سپس در شايع شد، و در قرن 13 ميلادى به طور كلّى لغو گرديد و امّا در ، گر چه در آنجا روش برده گيرى به طور كلّى لغو نشد و ليكن آن اَعمال اجبارى كه در سابق به بردگان تحميل مى كردند تعطيل شد و روش جديدى نسبت به آنان اتّخاذ كردند، و آن اين بود كه آنان را در كار خود كه همان زراعت بود آزاد گذاشته و تنها سهمى از دست رنجشان مى گرفتند و وقتى مِلكى را خريد و فروش مى كردند دهقان را هم به ضميمه مِلك، معامله مى نمودند. 💠 و امّا در ، اين روش در بيشتر كشورهاى اروپايى تا سال 1772 ميلادى ادامه داشت، چند سال قبل از اين تاريخ بود كه معاهده اى سى ساله بين دو كشور بزرگ اروپايى يعنى «انگلستان و اسپانيا» بدين قرار برقرار شد كه دولت انگلستان از بردگان آفريقايى سالى چهار هزار و هشتصد نفر را به اسپانيا فروخته و در مقابل مبالغ هنگفتى پول از اسپانيا دريافت دارد. ليكن همانطورى كه گفتيم اين روش روز به روز از رونقش كاسته مى شد تا آنكه در سال 1761 افكار عامّه مردم عليه برده گيرى به هيجان آمد و طوائفى عليه اين روش قيام نمودند از آن جمله «لرزان = Quaker » بودند كه دست از شورش و قيام خود برنداشتند تا آنكه در سال 1782 قانونى وضع كردند كه هر كسى از هر كجا به كشور بريتانيا وارد شود آزاد شناخته مى گردد، و در سال 1788 بعد از آمارگيرى و پیگیری دقيقى معلوم شد كه اين كشور ساليانه بَرده معامله مى كرده است، و بردگانى را كه از آفريقا جمع آورى نموده و تنها به كشور آمريكا صادر مى كرده اند بالغ بر صد هزار نفر در سال مى شده. خلاصه، مبارزات عليه بردگى هم چنان ادامه داشت تا آنكه در سال 1833 در بريتانيا روش برده گيرى بطور كلّى لغو و دولت مبلغ بيست ميليون ليره به كمپانی هاى نَخّاسى (= برده فروشى) بابت خسارت غلامان و كنيزانى كه از آن كمپانيها آزاد شدند پرداخت، و غلامان و كنيزانى كه در اين واقعه از قيد رِقّيت آزاد گرديدند بالغ بر 770/380 نفر بودند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 💠 و امّا در نيز بعد از مبارزات دامنه دار و مجاهدتهايى كه اهالى اين كشور در اين راه كردند در سال 1862 حكم به لغويّت روش مزبور گرديد، چون نظريه اهالى اين كشور درباره اين مطلب مختلف بود. سكنه آمريكاى شمالى بَرده را تنها از نظر تجمّل نگه مى داشتند، و امّا آمريكاى جنوبى چون كه شغل رسمىِ سكنه آن زراعت و كشت و كار بود و به كارگران بسيارى نيازمند بودند از اين جهت غرضشان از برده گيرى، استثمار بردگان و استفاده از نيروى كار آنان بود و از اين روى با لغو شدن روش برده گيرى مخالفت مى كردند. روش مزبور روز به روز و در كشورى بعد از كشور ديگر لغو مى شد، تا آنكه قرار داد بين المللى بروكسل در سال 1890 ميلادى مبنى بر لغويّت روش مزبور منعقد گشته، دولت ها و ممالك يكى پس از ديگرى آن را امضاء كردند و بدين وسيله روش برده گيرى در لغو و ميليونها نفر از نفوس بشرى از قيد بردگى آزاد شدند. 💠 خواننده محترم اگر در اين گفتار دقّت نمايد خواهد ديد كه همه مجاهدتها و مبارزاتى كه عليه روش برده گيرى شد و هم چنين قوانينى كه درباره لغويّت آن گذرانيدند، همه و همه مربوط به برده گيرى از طريق و بوده. به شهادت اينكه بيشتر و يا همه بردگانى كه آن روز به اطراف دنيا بُرده و فروخته مى شد آفريقايى بودند و معلوم است كه در آفريقا جنگى پيش نيامده بود كه آن همه اسير از آنجا گرفته شود، بلكه به وسيله قهر و غلبه و قُلدرى مردم را دستگير كرده به اطراف رهسپار مى كردند. پس آن نوع از رِقّيت و برده گيرى كه آن را امضاء فرمود اصلاً مورد بحث مبارزين عليه رژيم برده گيرى نبوده. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
👈 آقاجان درباره رئیس جمهور و تیم و طیف سیاسی همراه، بی انصاف نباشید. اینها هم صفات قابل توجه و بزرگی دارند از جمله اینکه : ♦️ روحیه توکّل و توسّل به شدّت قوی و خیلی بالایی دارند، منتها (توکل و روح تسلیم) نه به خدا و به وعده های الهی و قرآنی بلکه به غرب و به وعده های غربی. ♦️ به شدّت انسانهای منقطع از ما سِویَ «الْ » و متّصل به أنوار کد خدایی هستند. در نتیجه هیچ توجهی به خواست و نیاز مردم و علی الخصوص جوانان ندارند و هرگونه به حرف رهبری و استعداد جوانان ملّت شریف ایران را حرام و از مهمترین گناهان کبیره سیاسی می دانند. 💢 ضرباتی که اینها به اسلام و کشور و اعتقادات دینی و اقتصاد مردم زدند، یقیناً با جنگ 8 ساله نتونست بزنه. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 و همين مواردى كه شمرديم، خود اسبابى است كه در تمامى موارد بَغى و خيانت و جنايت، دست در كارند. آن كسى كه خيانت مى كند و حرمتى براى قانون قائل نيست اين است كه «مردم قدر خدمت او را نمى دانند» و با سپاسى معادل و برابر، خدمتش را تلافى و جبران نمى كنند و در نظر مردم هيچ فرقى بين «خادم» و «خائن» نيست بلكه افراد خائن وضع و حال بهترى دارند. آن كسى هم كه به ظلم و جنايت دست مى زند اين است كه من اين كار را مى كنم و از كيفر قانون فرار مى كنم، چون نیروهای پليس كه نگهبان قانونند نمى توانند از جنايت من خبردار شوند، مردم هم كه شامّه تشخيص جانى از غير جانى را ندارند، در نتيجه هيچ بويى نمى برند كه مرتكبِ فلان جنايت وحشتناك منم. 💠 آن كسى هم كه در اقامه حقّ و قيام عليه دشمنانِ حقّ كوتاهى نموده، و با آن دشمنان مُداهنه و مى كند، براى اين شانه خالى كردنش عذر مى آورد كه قيام بر حقّ، آدمى را در نظر مردم خوار مى كند و در دنياى امروز به ريش آدم و مى گويند : اين آقا را ببين مثل اينكه از دوران هاى قرون وسطايى و از عهد اساطير به يادگار مانده، و اگر در پاسخشان سخن از شرافت نفْس و طهارت باطن به ميان آورى مى گويند : برو بابا شرافت نفس به چه كار مى آيد، وقتى شرافت و طهارت باطن به جز گرسنگى و ذلّت در زندگى ثمره اى نداشته باشد میخواهم هفتاد سال بعد از اين هم نباشد!، اين منطق پيروان است. 💠 و امّا منطق آن طرف ديگر يعنى غير اين است، چون دين اسلام اساس خود را بر پيروىِ حقّ و تحصيل اجر و پاداش خداى سبحان قرار داده، و امّا اينكه اگر منافع دنيوى را هم هدف دانسته در مرتبه اى بعد از پيروىِ حقّ و تحصيل پاداش اُخروى است؛ اين (= دنیا) هدف و غرض دوم و آن (= آخرت) هدف و غرض اوّل است، و معلوم است كه چنين غرضى در تمامى موارد وجود دارد و ممكن نيست كه موردى از موارد از شمول آن خارج باشد و كلّيت و عموم آن را نقض كند. 💠 پس عمل، (چه فعل باشد و چه ترك) تنها براى خاطر خدا انجام مى شود، يك مسلمان اگر فعلى را انجام مى دهد براى اين انجام مى دهد كه خواسته است و او تسليم امر خدا است. و يك فعل ديگر را اگر انجام نمى دهد باز به خاطر خدا است، چون خدايش انجام آن را باطل دانسته و او پيرو است و گرد باطل نمى گردد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 💠 چون معتقد است كه اعمالش را مى نويسد و به آن عليم و دانا است، خواب و چُرت هم ندارد كه هنگام خوابش عمل باطل را انجام دهيم. و كسى غير از او هم نيست كه از عذاب به او پناه ببريم و خدا نه تنها به اعمال ما است بلكه در همه آسمان و زمين چيزى بر او پوشيده نيست و او بدانچه ما مى كنيم با خبر است. پس در بينش يك مسلمان، بر بالاى سَر هر انسانى در آنچه مى كند و آنچه به او مى كنند نگهبانی (= رقیب) است گواه، كه براى شهادت دادن در قيامت ايستاده و تماشا مى كند، حال چه اينكه مردم هم آن عمل را ببينند يا نبينند، و چه زياد او را بستايند و يا نكوهش كنند، و چه بتوانند جلو آدمى را از آن عمل بگيرند و يا نتوانند. 💠 و حُسن تأثير اين به جايى رسيد كه در زمان رسول خدا (ص) كسانى كه مرتكب گناهى شده بودند با پاى خود نزد آن جناب آمده و با زبان خود اعتراف مى كردند به اينكه فلان گناه را مرتكب شده ايم و فعلاً توبه كرده ايم، و يا اگر گناهى كه مرتكب شده بودند حدّى داشته، تلخى آن حدّ را كه يا اعدام بوده و تازيانه و يا كيفرى ديگر مى چشيدند تا هم از ايشان راضى شود و هم خود را از آلودگى و قِذارت گناه پاك كرده باشند. 💠 با مقدارى دقّت در اين حوادث به خوبى مى فهميم كه به نُدرت اتفاق مى افتد كه يك دانشمند، خوب بتواند به آثار عجيب و غريبى كه در نفوس بشر دارد پى ببرد، و بفهمد كه چگونه اين مكتب قادر است انسانها را عادت دهد به ترك لذيذترين لذائذ يعنى جان شيرين و زندگى دنيا و يا تحمّل سختیهای كيفرهاى پائين تر از اعدام. و اگر سخن ما پيرامون تفسير نبود، پاره اى از نمونه هاى تاريخى را در اينجا نقل مى كرديم. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🔴 دوستان عزیزم 👆این 2 قسمت جامعه اسلامی رو حتماً و با دقّت بخونید. جواب اینکه چرا برخی مردم در کارشون خیانت میکنند و چرا برخی خلاف می کنند و از همه مهمتر اینکه با دشمنان چه منطقی داره و نظر اسلام و منطق در این موارد چیه، در این دو قسمت آمده. بخونید - بفرستید - دقّت کنید. روحت شاد ، ببین به برکت قرآن چه افق نگاهی پیدا کرده، ۶۰_۷۰ سال پیش اینها رو نوشته. 👆👆👆
🌹🌹🌹 ❇️ انديشه الغاى تا چه اندازه صحيح بوده است؟ 💠 اين و فطرى كه ما آن را براى جنس بشر، موهبتى مى ناميم (صرف نظر از اينكه نتوانستيم بفهميم كه چه جهت دارد که ما اين حرّيت را از ساير حيوانات - با اينكه آنها نيز در داشتن شعور نفسانى و اراده محرّكه مثل انسانند - سلب نموده و به خود اختصاص داده ايم؟ مگر اينكه بگوئيم ما آدميان حرّيت را به منظور استفاده خودمان از آنها سلب نموده ايم) هيچ اصلى جز اين ندارد كه انسان چون مجهّز به شعورى باطنى است كه لذّت ها را از آلام (=درد و رنجها) برايش مشخص مى نمايد و همچنين چون داراى اراده ای است كه او را به جلب لذّت ها و دفع آلام واميدارد، از اين جهت مى تواند هر چيزى را براى خود اختيار نمايد. و اين شعور باطنى انسان محدود و مقيّد نيست، يعنى چنان نيست كه به پاره اى از چيزها تعلّق بگيرد و چيزهاى ديگرى را احساس نكند و چنين نيست كه انسان ضعيف و زير دست، چيزهايى را كه انسان عزيز و قوى درك مى كند درك نكند و همچنين اراده اش هم محدود نيست تا در نتيجه به بعضى از چيزهايى كه دوست دارد تعلّق نگيرد و يا بدون اختيار به چيزهايى تعلّق بگيرد كه اراده شخص ديگرى به آن تعلّق گرفته و آن را در عين بى ميلى و كراهت به نفع آن شخص انجام دهد. 💠 خلاصه اينكه انسانِ مغلوب و ضعيف هم نظیر همه آنچه را كه ما فوقش اراده مى كند او نيز اراده مى كند، و هيچ گونه رابطه اى بين اراده «زير دست» و اراده «ما فوقش» نيست كه اراده ضعيف و زير دست را مجبور سازد به اينكه تنها به آنچه كه اراده قوى و ما فوقش به آن تعلّق گرفته، تعلق بگیرد، و يا اراده او را در اراده ما فوقش فانى و مُندَك سازد. به طورى كه آن دو اراده يكى گرديده و به سود قوى بكار افتد و يا اراده ضعيف را چنان تابع اراده قوى نمايد كه استقلال را از آن سلب گرداند. وقتى چنين رابطه اى طبيعى در ميان نبود و از طرفى هم چون بايستى بر اساس ساختمان طبيعت پى ريزى شود از اين جهت لازم است كه هر انسانى خودش آزاد و در عملش هم آزاد باشد. منشأ سر و صداها و مبارزه هايى كه عليه رژيم بردگى شد همين حُرّيت فطرى است، و صحيح هم هست، ليكن بايد ديد آيا اين حرّيت خدادادی به انسان، موهبتى است براى بشرى يا براى فرد انسان هايى كه در اين مجتمع به وجود آمده و زندگى مى كنند؟ و با اينكه تا آنجا كه سراغ داريم بشر همواره در حال اجتماع به سر مى برده و جهاز وجوديش جز زندگى دسته جمعى را به او اجازه نمى دهد، آیا ممكن است يك فرد حرّيتش به تمام معنا محفوظ مانده و دست به تركيب آن نخورد؟! ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈