eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
522 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
انقدر گفتید حبیب شبیه عباسه، امشب به خواهرم گفتم تلویزیون رو روشن کن ببینم این حبیب چیه که انقدر میگن شبیه عباسه؟ از وقتی اینو گفتم مامانم و خواهرم دائم دارن بهم می‌خندن😐 الان که فیلم رو دیدم فهمیدم حق دارن🙄
کسی غیر از سوگل طهماسبی نیست که با نیروهای امنیتی ازدواج کنه؟😑
سریال رو دنبال نکردم؛ فقط کمی از قسمت دومش و امشب رو دیدم. اما با دیدن قسمت امشب نتیجه گرفتم سریالی بسیار ضعیف، غیرواقعی و مضحکه؛ انگار کسی که سریال رو ساخته اصلا نمی‌دونه داعش چیه و صرفا یه چیزهایی براش تعریف کردند... تاسف‌آورتر از اون، وضعیت حجاب و ظاهر بازیگرهای سوری هست... حتی یک زن محجبه نبود توی قسمت دوم، زن قهرمان داستان هم همین‌طور، بعد الان که داعش اومده همه رو به زور باحجاب کرده!!! بعد می‌گن چرا وضعیت حجاب اینطوریه و چرا یه عده با حجاب قانونی مخالفن... وقتی صدا و سیمای خود جمهوری اسلامی چنین وجهه‌ای از حجاب نشون میده، دیگه نیازی به رسانه بیگانه نیست! عزیزان، این سریال رو باور نکنید... اگر می‌خواید با داعش و جنگ سوریه آشنا بشید، حتما خود تاریخ جنگ سوریه رو از منابع علمی بخونید... این خاله‌بازی‌ای که نشون داده شده شباهتی به جنگ سوریه نداره!
سوالی که پیش میاد اینه که داعش با این دست و پا چلفتی‌های خنگ تونست بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین گروه نظامی تکفیری جهان بشه؟ نه! اتفاقا نوابغ زیادی جذب داعش شدند، و ابتکارات بی‌نظیری داشتند، چه در زمینه کارهای رسانه‌ای چه نظامی... داعش رو که اینطوری نشون میدن، آدم با خودش می‌گه آخه اصلا لازم بود با اینا بجنگیم؟🙄
البته همین که بالاخره یه چیزی در این رابطه ساختند امیدوارکننده ست، ولی ای کاش با تامل و دقت بیشتری ساخته می‌شد، اصولی‌تر ساخته می‌شد... امریکا و کشورهای دیگه دارند فیلم می‌سازند، خیلی حرفه‌ای‌تر... و اینطور می‌گن که: ما بودیم با داعش جنگیدیم! چند سال دیگه هیچ‌کس باور نمی‌کنه حاج قاسم ما بود که شاخ غول داعش رو شکست...
چی بگم... اجازه بدید همون تصویر خوبی که از عباس داشتیم توی ذهنمون بمونه🙄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام فقط قسمت اولش رو دیدم. به واقعیت نزدیک‌تر بود؛ هرچند نمی‌دونم در ادامه همینطور پیش می‌ره یا نه. و البته اینطور که شنیدم، اقتباس از یه سریال سوئدی به نام «الخلافه» هست.
سلام کسانی که دنبال پول بودند و چندان گرایش مذهبی نداشتند، بیشتر به ارتش آزاد سوریه و گروه‌های سکولار پیوستند(ارتش آزاد سه سال قبل از داعش به وجود اومد). درباره حجاب، بله زنان سوری چه مسلمان چه مسیحی، خیلی مقید به حجاب نیستند؛ اما مسئله اینه که چرا الان که توی جامعه با کشف حجاب و اعتراض به حجاب اجباری مواجهیم، این سریال باید اینطوری پخش بشه و داعش رو به عنوان نماد حجاب اجباری قرار بده؟ چرا یه سریال که مخاطبش غالبا مذهبی‌ها هستند، باید از بی‌حجابی قبح‌زدایی کنه؟
منم همینو میگم🙄
مه‌شکن🇵🇸
✨بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم✨ 🌷 #ریحانه 🌷 ‼️آنچه بانوان و دختران کشورم باید بخوانند...🌱 اینجا من یک
✨بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم✨ 🌷 🌷 ‼️آنچه بانوان و دختران کشورم باید بخوانند...🌱 خب، نتیجه‌ی این نگاهِ مردسالاری چه شد؟ وقتی که مرد در تمدّن غربی، جنس برتر است و تمدّن، تمدّن مردسالار است، نتیجه این است که زن سعی می‌کند الگوی خودش را مرد قرار بدهد و مرد می‌شود الگوی زن؛ زن دنبال کارهای مردانه حرکت می‌کند؛ نتیجه این است. ببینید اینجا یک آیه‌ی قرآن هست که یکی از خانم‌ها هم به نظرم اشاره کردند، [البتّه] آیه را نخواندند امّا به نظرم منظور همین آیه بود. آیه‌ی شریفه میفرماید: ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ کَفَرُوا امرَأَتَ نُوحٍ وَ امرَأَتَ لوط؛ برای کفّار، دو زن‌ الگو هستند؛ دو زنِ کافر، نمونه و الگو ی زنان کافرند: زن نوح و زن لوط که این‌ها به شوهرهایشان خیانت کردند؛ فَلَم یُغنیا عَنهُما مِنَ اللهِ شَیئا؛شوهرها با اینکه پیغمبر بودند، دیگر به درد این‌ها نمی‌خورند، فایده‌ای برایشان ندارند. این مال کافران. بعد [می‌فرماید]: وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَون. دو زن را الگو قرار می‌دهد برای همه‌ی انسان‌های کافر، دو زن را الگو قرار می‌دهد برای همه‌ی انسان‌های مؤمن؛ اعمّ از زن و مرد. یعنی اگر همه‌ی مردان عالم می‌خواهند مؤمن باشند، الگویشان دو زن‌ هستند: یکی زن فرعون، یکی حضرت مریم. وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَون؛ در اوج نجابت و عفّت؛ همان خانمی که موجب شد وقتی موسیٰ را از آب گرفتند، به قتل نرسانند؛ لا تَقتُلوه، [گفت] او را نکُشید؛ بعد هم ایمان آورد به حضرت موسیٰ، بعد هم زیر شکنجه به قتل رسید. این الگو است. [و الگوی دیگر] «وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرَان» که حالا در مورد حضرت مریم (سلام ‌الله ‌علیها) «الَّتی اَحصَنَت فَرجَهَا» که عفّت خودش را حفظ کرد، ما متأسّفانه اطّلاعات زیادی نداریم که قضیّه چه بوده؛ قضایایی حول و حوش حضرت مریم بوده که این بزرگوار با کمال قدرت مقاومت کرده و دامن پاک خودش را حفظ کرده، و تا آخر قضایا که می‌دانید. یعنی درست نقطه‌ی مقابل تمدّن غربی که مرد را الگو قرار می‌دهد، در قرآن زن را الگو قرار می‌دهد؛ نه فقط برای زنان بلکه برای همه‌ی انسان‌ها؛ چه در زمینه‌ی کفر، چه در زمینه‌ی ایمان. خب، آن وقت وقاحت غرب اینجا ظاهر می‌شود؛ این‌ها با این‌ همه ضربه‌ای که به زن و به حیثیّت زن و به کرامت زن وارد آورده‌اند، خودشان را پرچم‌دار حقوق زن وانمود می‌کنند! یعنی این‌ها از [قضیّه‌ی] حقوق زن در دنیا دارند استفاده می‌کنند؛ یعنی واقعاً این نهایت وقاحت است. حالا یک وقت کسی از یک جاهایی یک اطّلاعات پنهانی دارد، یک وقت نه، خیلی آشکار است که دیگر واقعاً اسم نمی‌خواهم بیاورم؛ آدم خجالت می‌کشد اسم بیاورد از این چیزی که سال گذشته راه افتاد بین زن‌های غربی و تعرضّ‌های جنسی و مانند این‌ها. با همه‌ی این‌ها، باز می‌گویند ما طرف‌دار زن هستیم، طرف‌دار حقوق زن هستیم! آن چیزی که در زبان بی‌تقوای غربی‌ها به‌ عنوان آزادیِ زن نامیده می‌شود این‌ها است. این‌که می‌گویند آزادیِ زن، مرادشان آزادی به این معنا است؛ [در نظرشان] این‌ها آزادی است؛ [این‌ها] که آزادی نیست؛ عین اسارت است، عین اهانت است. 💠بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اقشار مختلف بانوان، ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ ادامه دارد... https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مسئله فقط چهره نیست؛ مسئله رفتارهای خنده‌داریه که در لباس داعش انجام می‌دن و روی ضمیر ناخودآگاه مخاطب اثر می‌ذاره. البته، این هم مهمه که واقعاً خیلی از جنایتکارهای خطرناک ظاهر موجهی دارند... سریال رو دنبال نمی‌کنم؛ ولی چیزی که دیدم اینه که اصلا با شواهد تاریخی جنگ سوریه هم‌خوانی نداشت.
سلام متأسفانه سینما و تلویزیون ما کاملا رها شده و ولنگاره... و بیشتر از نبود نظارت، مشکل اینجاست که بچه‌های متعهد خیلی تمایل به وارد شدن در این عرصه ندارند. همه کتاب‌ها بجز ماه‌خاتون رو خوندم. کتاب‌های خوبی‌اند.
سلام دوباره شباهتش مثل حبیب نباشه که مسخره عام و خاص بشم؟🙄
سلام نمی‌تونم این یادداشت‌ها رو منتشر کنم، چون بعضی داستان‌ها براتون لو می‌ره. و البته منتشر هم بکنم چیزی از خط و نوشته‌هام متوجه نمی‌شید😅 ولی شاید فرآیند ساخت بعضی‌هاشون رو یک روزی نوشتم. درباره MBTI و انیاگرام‌شون، خیلی دقیق تصمیم نمی‌گیرم. یه چیز کلی توی ذهنمه و اجازه میدم خودشون توی داستان خودشونو نجات بدن. قبلا در کانال مطالبی با هشتگ گذاشتیم... شاید براتون جالب باشه. از سه چهار سال پیش مطالعه در این زمینه رو شروع کردم. روش خاصی مد نظرم نیست؛ فقط با کنجکاویم جلو رفتم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خیر، داستان‌های بنده شباهتی به این رمان‌ها نداره. ژانر غالب رمان‌ها امنیتی-جاسوسی هست. عاشقانه نداره یا اگر داشته باشه خیلی کم داره.
سلام به خودتون سخت نگیرید، بنویسید و آخر همه رو اصلاح کنید. هیچ نوشته‌ای بی‌اشکال نیست. خودتون رو خیلی اذیت نکنید.
📚 کتاب «من برمی‌گردم» 📙 ✍️ به قلم: فاطمه دولتی نشر جمکران رمان «من برمی‌گردم»، برخلاف بیشتر رمان‌های تاریخی، یک رمان تاریخیِ زنانه است؛ لطیف، زیبا، قدرتمند و ملموس برای خیلی از ما. این کتاب برای شکستن یک سکوت طولانی، شروع قدرتمندی‌ست... ادامه👇👇
مه‌شکن🇵🇸
#معرفی_کتاب 📚 کتاب «من برمی‌گردم» 📙 ✍️ به قلم: فاطمه دولتی نشر جمکران رمان «من برمی‌گردم»، برخلاف ب
📚 کتاب 📙 ✍️ 📚 علاقه زیادی به رمان تاریخی ندارم؛ مخصوصا رمان‌های تاریخی مذهبی. رمان‌هایی مثل رویای نیمه‌شب، دعبل و زلفا، عشق دربرابر عشق، نامیرا و... برایم خسته‌کننده‌ترین رمان‌های روی زمین‌اند و این تاحدودی پیرو علاقه شخصی‌ست. کتاب پس از بیست سال، بهترین رمان تاریخی‌ای بود که خواندم؛ ولی همه این رمان‌ها، یک ایراد بزرگ داشتند: گم شدن نقش و هویت زن مسلمان. ❌ در هیچ‌کدامشان، هویت زن به عنوان انسان به رسمیت شناخته نشده. تاریخ را مردان می‌نویسند و می‌سازند؛ برخلاف کلام رهبری که فرمودند: زن در متن حوادث تاریخی قرار دارد. بی‌پرده باید گفت، زنان در رمان‌های تاریخی، صرفا جاذبه جنسی رمان‌اند. وقتی حرف از زن می‌شود، این زن یا یک کنیزک نازک‌بدن زیباست که مردان سر تصاحبش دعوا می‌کنند، یا دختر زیبای رئیس قبیله که دل شخصیت اصلی را برده، یا چیزی مشابه این... بهترین هم که باشد، درهرصورت زیبایی ظاهرش بر همه‌چیز می‌چربد. زنان موجوداتی زیبا، دست‌نیافتنی و بی‌اراده‌اند که شخصیت اصلی داستان شیفته آن‌هاست و هیجان ماجرای عشقی‌شان، می‌تواند به داستان خشک تاریخی جذابیت ببخشد. 🔻 به همین دلایل هم مایل به خواندن کتاب «من برمی‌گردم» نبودم. فکر می‌کردم یک رمان تاریخی‌ست مثل بقیه؛ اما کمی که جلو رفتم، به وجد آمدم از این که یک نویسنده پیدا شده که زن را در جایگاه حقیقی‌اش بنشاند. نویسنده‌ای که قدرت زن را می‌بیند، عقلانیت زن را می‌بیند، ایمان زن را می‌بیند؛ نه زیبایی ظاهری‌اش را. «من برمی‌گردم»، معرفی‌ای اجمالی‌ست از هفت بانویی که بنا به روایت معصوم، در زمان ظهور رجعت خواهند کرد؛ با محوریت هفتمین آن‌ها: زبیده بنت جعفر، همسر هارون الرشید. 🌟 سمیه، صیانه، قنواء، ام‌ایمن، ام‌خالد، حبابه و زبیده، هریکی متعلق به دورانی متفاوت و شرایطی متفاوت‌اند. یکی برده است و دیگری بانوی دربار. یکی مادر است و دیگری همسر. جهاد هر یک، خاص خودش بوده و امتحانش خاص خودش. این همان چیزی‌ست که ما در تبیین الگوی سوم زن به آن نیاز داریم: الگوهای متکثر. 🔺 در ذهن ما جا افتاده که: زن تراز انقلاب، زنی‌ست که همزمان پنج تا بچه داشته باشد، دوتا مدرک دکترا گرفته باشد، به اندازه پنج نفر کار فرهنگی و فعالیت اجتماعی بکند، و در همسرداری و خانه‌داری هم کم نگذارد. ⚠️ آن‌چه خدا از ما می‌خواهد، این نیست. ما قرار است بهترینِ خودمان باشیم، قرار است بهترین انتخاب را در شرایط خودمان داشته باشیم. هرکس جهاد خودش را دارد، میدان خودش را و امتحان خودش را. آن‌چه نویسنده در کتاب «من برمی‌گردم» می‌گوید، همین است. ما زنان تاثیرگذار در طول تاریخ کم نداریم. زنانی که بهترینِ خودشان بودند. اما متاسفانه حتی نام آن‌ها به گوش‌مان نخورده و ماجرای حماسی و فوق‌العاده‌شان را نمی‌دانیم. نمی‌دانیم در تاریخ اسلام و حتی پیش از آن، انقدر تکثر الگو برای بانوان هست که هیچ‌کس نتواند بگوید شرایط جهاد برای من فراهم نبود... من الگو نداشتم. 📖 رمان «من برمی‌گردم»، برخلاف بیشتر رمان‌های تاریخی، یک رمان تاریخیِ زنانه است؛ لطیف، زیبا، قدرتمند و ملموس برای خیلی از ما. تنها ایراد رمان، بازگو کردن برخی جزئیات درباره زندگی بانوان رجعت‌کننده بود که در مستندات تاریخی ذکر نشده و نوعی زیاده‌روی در روایت یا حتی داستان‌سازی به شمار می‌آمد؛ مخصوصا درباره ام‌خالد و حبابه والبیه. این داستان‌سازی‌ها، الگو را بیش از حد آرمانی و دست‌نیافتنی جلوه داده بود. ناگفته نماند که متاسفانه زندگی این بانوان به درستی در تاریخ ثبت نشده و اطلاعات زیادی از سبک زندگی آنان در دست نیست. هنوز خیلی مانده تا ادبیات داستانی حق بانوان رجعت‌کننده و سایر بانوان تاثیرگذار تاریخ را ادا کند؛ اما این کتاب برای شکستن یک سکوت طولانی، شروع قدرتمندی‌ست. https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 ✨به مناسبت و استادی داشتیم که وقتی از کلاسش بیرون می‌آمدم، حس می‌کردم همه‌مان درحال مرگیم. تا یکی دو ساعت بعد از کلاسش حالم گرفته بود و دنیا را سیاه می‌دیدم؛ از بس که یک ساعت و نیم، از بدی‌های این مملکت می‌گفت و از این که مشکلاتش هیچ راه حلی ندارد. از این که تمام نهادها کژکارکردند، مردم بی‌فرهنگ‌اند، اقتصاد فلج است، تحریمیم، ثبات سیاسی نداریم و... انگار از نگاه این استاد عزیز ما، حتی یک نقطه روشن هم در سرتاسر ۱٬۶۴۸٬۱۹۶ کیلومتر مربع مساحت ایران دیده نمی‌شد و تمام این ۱٬۶۴۸٬۱۹۶ کیلومتر مربع، سیاهِ سیاه بود و مشکلاتش ابدی و حل نشدنی. البته استادمان انسان دلسوزی بود. عمیقا از مشکلات جامعه ایران غمگین بود و راهکارهایی هم داشت که معتقد بود گوش شنوایی برایشان نیست. و به ما هم تلویحا می‌گفت نه درس خواندنتان فایده دارد، نه وقت صرف کردن برای حل مشکلات. بروید یک راهی پیدا کنید برای کسب درآمد و یک زندگی معمولی. بعد از هر کلاسش، دوست داشتم بروم یک گوشه و یک ساعت به حال ایران گریه کنم؛ به حال خودم که هیچ‌کس به فکرم نیست. دوست داشتم همه چیز را بگذارم و سر بگذارم به بیابان. ترک تحصیل کنم اصلا. فکر کنم حال همه همکلاسی‌ها همین بود. انقدر نمی‌شود و نمی‌توانیم در جملاتش می‌کاشت که ما هم پیش از فکر کردن درباره هر مشکلی، سریع با سد غیرممکن بودن مواجه شویم و دست از تفکر بکشیم. روح امید حتی در وجودمان مهلت نفس کشیدن نداشت، مهلت حرف زدن. فکرمان بسته شده بود، انقدر که ترس از آینده و نابودی در مغزمان جا خوش کرده بود. یاد گرفته بودیم غر بزنیم، از وضعیتِ بد ناله کنیم بدون آن که ذهنمان را برای پیدا کردن مسئله و راه حلش به کار بیندازیم. شاید اگر به امیدِ جوان و فکرهای تازه‌نفس‌مان فرصت پرواز بدهند، بتوانیم از زاویه‌ای نو مسئله را ببینیم. ذهن ما جوان‌ها، هنوز در تار عنکبوت سنت‌ها و دیوارهای خودساخته بزرگ‌ترها گرفتار نشده. خلاقیتش کور نشده. ذهن ما باز است و می‌تواند به چیزهایی غیر از راه‌حل‌های معمول بیندیشد. می‌تواند فراتر از آنچه بزرگ‌ترها در ذهن دارند را تصور کند. آی بزرگ‌ترهایی که این متن را می‌خوانید! من یکی شعار جوان‌گرایی را باور نخواهم کرد مگر از کسی که به نیروی امید باور داشته باشد؛ و تنها یک نفر را این‌گونه دیده‌ام. پیرمردی هشتاد و سه ساله را که هنوز برق جوانی در چهره‌اش می‌درخشد و در سخت‌ترین روزهای ایران، از آینده روشن سخن می‌گوید. وقتی همه غر می‌زنند، این مرد کهنسال نقاط قوت را یادآوری می‌کند و «ن» را از ابتدای «نمی‌توانیم»ها برمی‌دارد. این پیرمردِ جوان، هربار در شعله‌ی کم‌جان امید ما جوان‌های فرتوت می‌دمد تا زنده بمانیم؛ زنده و جوان. کاش همه شما بزرگ‌ترها، شباهتی به این جوانِ هشتاد و سه ساله داشتید... https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا