هدایت شده از KHAMENEI.IR
⚠️ بزرگان و جوانان قم نگذارند دستهای خائن، قم را از «مرکزیت انقلاب» و «کانون انقلاببودن» کمرنگ کنند
🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار مردم قم:
🔹️ ۱۹ دی فرصتی است برای تمجید از مردم قم. #قم همانجایی است که سرچشمهای شد برای آن شطّ جوشان حرکت و مقدمهای شد برای انقلاب. قم شهر انقلاب و مرکز انقلاب و مادر انقلاب است.
🔸️ البته انگیزههایی وجود دارد که فضای قم را تغییر دهند و فضا و روحیهی #انقلابی قم را کمرنگ کنند. از کید و مکر دشمن نباید غافل شد.
👈 بزرگان و #جوانان قم باید نگذارند دستهای خائن، نقش کانونی قم را در انقلاب کمرنگ کنند.
🔺️ قم سرچشمهی اصلی انقلاب و حوزهی قم پشتوانهی معنوی برای آن حرکتی است که دنیا را تکان داد و البته ما هنوز در آغاز راهیم. ۹۷/۱۰/۱۹
🌹 #دیدار_مردم_قم
💻 @Khamenei_ir
#ویژه_برادران
تشکل #جامعه_اسلامی_دانشجویان #دانشگاه_آزاد_اسلامی قم با هدف ترویج فرهنگ #مطالعه و #کتابخوانی و رشد بینش #سیاسی و #انقلابی #دانشجویان تصمیم به اجرای #سیر_مطالعاتی نموده است.
از #برادران علاقه مند به شرکت در این طرح جهت نام نویسی دعوت میشود.
در این طرح دانشجویان پس از نام نویسی ، در اولین جلسه پس از تعیین سطح به شکل گروهی شروع به مطالعه کتاب ها خواهند کرد.
به آیدی زیر جهت ثبت نام مراجعه کنید.
@ali_abdolmaleki73
تشکل جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد قم
" #بازگشت_از_نیمه_راه"
1⃣ #مهدی_بازرگان (3)
🔷 چرا #بازرگان مامور تشکیل #دولت_موقت شد؟
حرکت و فعالیت شتابان جبهه ملی در آستانه #انقلاب_سفید، مهندس بازرگان را به همراه سایر بنیان گذاران #نهضت_آزادی ایران، راهی زندان کرد.
وی پس از محاکمه ای طولانی، در سال ۱۳۴۲، توسط #دادگاه_نظامی به ده سال زندان محکوم شد و در اوایل آبان ۱۳۴۴، به علت #اعتصاب در زندان، همراه با ۱۷ تن از یاران به دژ (زندان) برازجان #تبعید گردید.
در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷، قبل از پیروزی انقلاب از سوی امام خمینی (ره) به عنوان #نخست_وزیر برگزیده شد.
#حاج_احمد_خمینی درباره نظر امام در موضوع انتخاب بازرگان میگوید: "دوستان امام، آقای مهندس بازرگان را برای نخست وزیر موقت انتخاب و پیشنهاد کردند.
امام مخالف بودند اما به واسطه احترام به نظر دوستان قبول کردند."
شاید تصریح امام خمینی(ره) در #حکم_انتصاب بازرگان مبنی بر "بنابر پیشنهاد #شورای_انقلاب" و تاکید بر آن در سخنرانی معارفه که "شورای انقلاب پیشنهادش این بوده است که ایشان رئیس #دولت باشند."
همه اشاره ای به این موضوع باشد که امام(ره) شخصاً نظر مثبتی بر نخست وزیری بازرگان نداشتند.
با این حال امام(ره) خود را مبرای از مسئولیت این اشتباه نمی دانستند. ایشان در سخنرانی ۲۹ مرداد ۱۳۵۹ به تشریح این اشتباه پرداختند و علت آن را نداشتن #تجربه می دانستند : "ما دو دسته بودیم یک دست مان از #مدرسه آمده بودیم و یک دسته از #خارج آمده بودیم. نه ما (مدرسه ای ها) تجربه انقلابی داشتیم و نه آنها (خارج نشین ها) آن روحیه #انقلابی را، به این جهت با دولت موقت را قرار دادیم و خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که #قاطع باشد و #جوان باشد تا بتواند مملکت را اداره کند، انتخاب می کردیم."
پی نوشت ها:
5-پا به پای آفتاب، امیررضا ستوده، ج1،ص101.
#تجمع_حزب_الله_قم
#همه_دعوتیم
مهمانان عزیزی داریم تا بار دیگر مواضع #انقلابی خود را مرور کرده و اثبات #ولایت_مداری خود را ثابت تر و اعلام کنیم بدون هیچ تردیدی تا پای جان در حمایت از #ولایت_مطلقه_فقیه ایستاده ایم.
چهارشنبه ساعت ۱۹:۳۰
#استاد_ضیایی
#استاد_رائفی_پور
#حاج_مهدی_سلحشور
#حاج_میثم_مطیعی
#محمد_جواد_احمدی
قم ،میدان بسیج ، خیابان ایرانی
مسجد و حسینیه فاطمیون
#فاطمیون #هیات_انقلابی
@JADAZADQOM
بخشی از فعالیتهای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی:
✅ سابقه چند ده ساله #تدریس ، #تبلیغ و سخنرانی های دینی ،اجتماعی ، #انقلابی #بصیرتی و #سیاسی در سراسر کشور
✅مقابله با جریانات #ضد_انقلابی و #انحرافی و …
✅نمایندگی مردم شریف #قم در #مجلس شورای اسلامی دوره دهم
@JADAZADQOM
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #علی علیه السلام مردی بود #انقلابی
@JADAZADQOM
🔴 #مستند_داستانی #دکل
🔺 #زنگ_اول 8
🔹 #جوخه_اعدام
خب، آقا! احسان! شما و دوستانت طرفدار #انقلاب هستید. درست است؟
یک مقدار گلویش را صاف کرد و گفت: بله حاج آقا.
دوستانش نیز همزمان با جواب مثبت احسان، سرشان را به علامت تایید تکان دادند.
جناب آقا احسان گل! شما به عنوان نماینده ی این جمع #انقلابی، با دقت گوش کن!
چند سوال کلیدی و اساسی از تو دارم که با شور و مشورت رفقای خودت می توانی پاسخ بدهی.
شما که دم از انقلاب و #نظام میزنید و سنگ این #رژیم_آخوندی را به سینه می کوبید، بگو ببینم
این چه آشی است که انقلاب شما برای مردم درست کرده؟
چرا این قدر #گرانی است؟
چرا #قیمت ها روز به روز تصاعدی و آسانسوری بالا میرود؟
مردم از کجا بیاورند ۱۲۰ هزار تومان پول یک کیلو #گوشت بدهند؟
ما انقلاب کردیم که مردم تو #فلاکت بیفتند؟
این چه #نظامی است که نمیتواند به زندگی ها سر و سامان بدهد؟
این چه مملکتی است که هر روز باید مردهایی که یک لقمه نان سر سفره زن و بچه ببرند، چون #شغل درست و درمانی ندارند، #عرق_شرم روی پیشانی شان بنشیند؟
چرا چشم و گوش خود را به روی این واقعیتها بسته اید و #متعصبانه از این انقلاب دفاع میکنید؟
آیا شما این همه فشاری که #مردم می آید را نمیبینید؟
#ادامه_دارد
@JADAZADQOM
🔴 #مستند_داستانی #دکل
🔺 #زنگ_اول 9
🔹 #جوخه_اعدام
سکوت کردم و نگاهی به جناح چپ و راست کلاس انداختم.
کسی لام تا کام حرف نمی زد.
به پرسشهای مسلسل وار خود ادامه دادم:
آقا احسان! خیلی از مردم در این شرایط اقتصادی آشفته و زوار در رفته، پوستشان دارد قلفتی کنده میشود. دخل خیلی ها آمده.
چرا این همه #جوان بیکار داریم؟
چرا اینهمه #معتاد دارد در کوچه و خیابان، وول می خورد؟
آیا زشت نیست هر موقع تلویزیون را روشن میکنیم، خبر #اختلاس میشنویم؟
هر دم ازین باغ بری میرسد!
چه فرقی کرد با زمان #پهلوی؟
جالب این است که دست میکنند توی جیب مردم مثل آب خوردن #دزدی میکنند و بعد از مدتی، فلنگ را میبندند و متواری میشوند و به ریش ما میخندند.
با شما هستم آقا احسان! آیا این برای #مملکت_اسلامی افت ندارد؟
آیا برای #انقلابی که از آن پشتیبانی میکنید، ننگ و عار نیست که در اداره و سازمانش این همه #رشوه و #پارتیبازی و #رفیق بازی رایج باشد؟چرا باید به جای #ضابطه، #رابطه بازی در کار باشد؟
مگر #مسئولین ما نباید #اسلامی باشند؟
پس چرا خانه های مجلل سر به فلک کشیده ی آنچنانی و ماشین های شیک و مدل بالای میلیاردی دارند؟
سالی چند بار هم که کفش و کلاه میکنند و با خانواده های محترم تشریف میبرند #کانادا برای ددر دودور، ولی ما بدبخت بیچاره ها باید هشت مان گروی که مان باشد.
به نظرتان آیا جانبداری از چنین #نظامی که هوای مردمش را ندارد، #عاقلانه است؟
این از اوضاع درب و داغون و آشفته داخلی.
از آن طرف، در #سیاست_خارجی هم تا #آمریکا و کشورهای #اروپایی میخواهند با ما یک خورده گرم بگیرند و روابطمان حسنه شود و اوضاع #اقتصادی مان ذره ای جمع و جور شود و رونق بگیرد، یک مشت آدم تندرو و افراطی که فکر میکنند قیم این مردم هستند، ساز مخالف می زنند و مانع میشوند تا با دنیا #تعامل داشته باشیم.
#ادامه_دارد
@JADAZADQOM
🔴 #مستند_داستانی #دکل
🔺 #زنگ_اول 10
🔹 #جوخه_اعدام
همین طور که توی کلاس آرام قدم می زدم آمدم کنار آن چهار-پنج نفر، روی سکوی جلوی تخته ایستادم.
گلدسته #مسجد از قاب پنجره کلاس پیدا بود.
گفتم: آقا احسان! چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.
چرا باید کشور ما وقتی این همه تنگدست و نیازمند دارد، دسته دسته اسکناس بشمارد و بریزد در جیب گشاد مردم #سوریه، #یمن، #عراق، #لبنان و #فلسطین؟
کلاس به قدری در سکوت بود که صدای بال مگس را هم می شد شنید.
گفتم: آقا احسان! موقتاً دستم را از روی ماشه برمیدارم و دست از شلیک #انتقاد ها می کشم.
فقط خواستم بخش کوچکی از اوضاع بی در و پیکر #جامعه را بازگو کنم.
اینها بدون رودربایستی مشکلات #نظام و #انقلاب ماست و اگر بخواهم می توانم تا شب برای تان از این دست #معضلات بشمارم.
حالا شما آقا احسان عزیز! به کمک رفقای خودت، من و بچهها را قانع کن! ما منتظریم تا ببینیم می توانید یا نه.
به تدریج درگوشی حرف زدن بچه ها شروع شد.
با دست زدن روی میز.
- ساکت لطفاً.
منتظر جواب این آقایان #انقلابی هستم.
احسان که کمی دستپاچه شده بود و گوشها و یکطرفه از استرس سرخ شده بود نگاه به هم قطاری هایش کرد.
آب دهانش را قورت داد و با کمی لرزش صدا گفت: حاج آقا! سوالات شما زیاد بود و هم از این شاخه به آن شاخه رفتید. کدام اش را جواب بدهیم؟
- ببین آقا احسان! من نمی دانم این مشکل شماست.
اگر خدا وکیلی این نظام و انقلاب بر #حق است و کارش درست است، باید برای من و بچه ها ثابت کنی.
حداقل یک چیز بگو تا ما دلمان به این نظام، کمی گرم شود یا به #آینده #امیدوار شویم.
دستم را گذاشتم روی شانه احسان و رو به کلاس گفتم: بچه های عزیز! قبل از اینکه پاسخ آقا احسان و دوستانش را بشنویم، باید به یک نکته اقرار کنم؛ بعضی وقت ها نباید از مرز #انصاف رد بشویم.
آقا احسان و رفقایش با این که تعدادشان انگشت شمار است، اما #صلابت در #اعتقاد و #شجاعت شان قابل #تقدیر است.
گاه پیش می آید در یک اداره یا مثلاً در مسجد و یا حتی جایی مثل صف نانوایی، حقی پایمال میشود اما اگر احساس کنیم طرفدار و حامی نداریم و در #اقلیت هستیم، نطق نمی کشیم و جربزه انتقاد و #مطالبه_گری نداریم.
پس انصاف این است که از آقا احسان و دوستانش تشکر ویژه کنم چرا که به خاطر تعداد کم شان جا نزدند.
#ادامه_دارد
@JADAZADQOM
تشکل جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد قم
📙 زنگ اول ۶ 🔹️#انقلاب_آخوند_ها برگشتم سمت پردهی ویدئوپروژکتور سمت راست یک قسمت از تختهی کلاس پی
📙 زنگ اول ۷
🔹️ #جوخه_اعدام
یک نگاه به این چهار پنج نفری که مثلاً #انقلابی بودند، انداختم.
انگار پای جوخه اعدام منتظر دستور شلیک بودند همه منتظرند بدانند ادامهی این ماجرای هیجانی و اکشن چیست برای چندمین بار از کوپن صدای بلندم استفاده کردم:
- هیچ کس جیکّش در نیاید من حالا حالاها با این دوستانتان کار دارم.
بعد رو کردم به نفر اوّل و گفتم خب شما که عینک داری اسمت چیست؟
کمی این پا و اون پا کرد و گفت: احسان
- خب، آقا احسان شما و دوستانت طرفدار #انقلاب هستید. درست است؟ یک مقدار گلویش را صاف کرد و گفت بله حاج آقا.
دوستانش نیز همزمان با جواب مثبت احسان سرشان را به علامت تأیید تکان دادند.
- جناب آقا احسان گُل شما به عنوان نمایندهی این جمع انقلابی، با دقت گوش کن چند سؤال کلیدی و اساسی از تو دارم که با شور و مشورت رفقای خودت میتوانی پاسخ بدهی شما که دم از انقلاب و #نظام میزنید و سنگ این #رژیم_آخوندی را به سینه میکوبید بگو ببینم این چه آشی است که انقلاب شما برای مردم درست کرده؟
چرا این قدر #گرانی است؟
چرا #قیمت ها روز به روز تصاعدی و آسانسوری بالا میرود؟
مردم از کجا بیاورند ۶۰۰ هزار تومان پول یک کیلو گوشت بدهند؟
ما انقلاب کردیم که مردم توی فلاکت بیفتند؟ این چه #نظامی است که نمیتواند به زندگیها سروسامان بدهد؟
این چه مملکتی است که هر روز باید مردهایی که یک لقمه نان سر سفرهی زن و بچه ببرند چون شغل درست و درمانی ندارند، #عرق_شرم روی پیشانیشان بنشیند؟
چرا چشم و گوش خود را به روی این واقعیتها بستهاید و متعصبانه از این انقلاب دفاع میکنید؟
آیا شما این همه فشاری که به مردم میآید را نمیبینید؟
سکوت کردم و نگاهی به جناح چپ و راست کلاس انداختم.
کسی لام تاکام حرف نمیزد به پرسشهای مسلسل وار خود ادامه دادم.
آقا احسان! خیلی از مردم در این شرایط #اقتصادی آشفته و زوار دررفته پوستشان دارد قلفتی کنده میشود. دخل خیلیها آمده.
چرا این همه #جوان_بیکار داریم؟
چرا این همه #معتاد دارد در کوچه و خیابان، وول میخورد؟
آیا زشت نیست هر موقع تلویزیون را روشن میکنیم خبر #اختلاس میشنویم؟ هر دم از این باغ بری میرسد.
چه فرقی کرد با زمان #پهلوی؟ جالب این است که دست میکنند توی جیب مردم مثل آب خوردن #دزدی میکنند و بعد از مدتی، فلنگ را میبندند و متواری میشوند و به ریش ما میخندند.
با شما هستم آقا احسان! آیا این برای مملکت اسلامی افت ندارد؟
آیا برای انقلابی که از آن پشتیبانی میکنید ننگ و عار نیست که در اداره و سازمانش این همه #رشوه و #پارتی_بازی و رفیق بازی رایج باشد؟
چرا باید به جای #ضابطه #رابطه بازی در کار باشد؟
مگر #مسئولین ما نباید #اسلامی باشند؟
پس چرا خانههای مجلل سر به فلک کشیدهی آنچنانی و ماشینهای شیک و مدل بالای میلیاردی دارند؟
سالی چندبار هم که کفش و کلاه میکنند و با خانوادهی محترم تشریف میبرند #کانادا برای دَدَر دودور، ولی ما بدبخت بیچارهها باید هشتمان گروی نُهمان باشد به نظرتان آیا جانبداری از چنین نظامی که هوای مردمش را ندارد #عاقلانه است؟
این از اوضاع درب و داغون و آشفتهی داخلی. از آن طرف، در #سیاست_خارجی هم تا #آمریکا و کشورهای #اروپایی میخواهند با ما یک خُرده گرم بگیرند و روابطمان حسنه شود و اوضاع اقتصادیمان ذرهای جمع و جور شود و رونق بگیرد، یک مشت آدم #تندرو و #افراطی که فکر میکنند قیم این مردم هستند، ساز مخالف میزنند و مانع میشوند تا با دنیا تعامل داشته باشیم.
همین طور که توی کلاس آرام قدم میزدم آمدم کنار آن چهار-پنج
نفر روی سکوی جلوی تخته ایستادم ...
#کتابخوانی_دکل
http://Eitaa.com/jadazadqom
📙 زنگ اول ۸
🔹️ #جوخه_اعدام
گلدستهی مسجد از قاب پنجرهی کلاس پیدا بود.
گفتم: آقا احسان چراغی که به خانه رواست به #مسجد #حرام است.
چرا باید کشور ما وقتی این همه تنگدست و نیازمند دارد، دسته دسته اسکناس بشمارد و بریزد در جیب گشاد مردم #سوریه، #یمن #عراق، #لبنان و #فلسطین؟
کلاس به قدری در سکوت بود که صدای بال مگس را هم میشد شنید.
گفتم: آقا احسان موقتاً دستم را از روی ماشه برمیدارم و دست از شلیک #انتقاد ها میکشم فقط خواستم بخش کوچکی از اوضاع بی در و پیکر جامعه را بازگو کنم اینها بدون رودربایستی مشکلات #نظام و #انقلاب ماست و اگر بخواهم میتوانم تا شب برایتان از این دست معضلات بشمارم. حالا شما آقا احسان عزیز به کمک رفقای خودت من و بچهها را قانع کن ما منتظریم تا ببینیم میتوانید یا نه.
به تدریج درگوشی حرف زدن بچهها شروع شد. با دست زدم روی میز.
- ساكت لطفاً. منتظر جواب این آقایان #انقلابی هستم.
احسان که کمی دستپاچه شده بود و گوشها و یک طرف لپش از استرس سرخ شده بود نگاه ناامیدانهای به هم قطاریهایش کرد. آب دهانش را قورت داد و با کمی لرزش صدا گفت: حاج آقا! سؤالات شما زیاد بود و هم از این شاخه به آن شاخه رفتید کدامش را جواب بدهیم؟
- ببین آقا احسان من نمیدانم، این مشکل شماست. اگر خدا وکیلی این #نظام و انقلاب بر حق است و کارش درست است باید برای من و بچهها ثابت کنی حداقل یک چیز بگو تا ما دلمان به این نظام، کمی گرم شود یا به #آینده #امیدوار شویم.
دستم را گذاشتم روی شانه احسان و رو به کلاس گفتم بچههای عزيز قبل از اینکه پاسخ آقا احسان و دوستانش را بشنویم، باید به یک نکته اقرار کنم؛ بعضی وقتها نباید از مرز انصاف رد بشویم. آقا احسان و رفقایش با این که تعدادشان انگشت شمار است اما صلابت در #اعتقاد و شجاعتشان قابل تقدیر است.
گاه پیش میآید در یک اداره یا مثلاً در #مسجد و یا حتی جایی مثل صف نانوایی حقی پایمال میشود اما اگر احساس کنیم طرفدار و حامی نداریم و در اقلیت هستیم، نُطُق نمیکشیم و جُربزهی انتقاد و #مطالبهگری نداریم پس انصاف این است که از آقا احسان و دوستانش تشکر ویژه کنم چرا که بخاطر تعداد کمشان جا نزدند.
کلاس در سکوت معناداری فرو رفت. همین طور که دستم روی شانهی احسان بود گفتم:
اما برگردیم سر اصل ماجرا ببینید بچههای عزیز بنده نقش بازی نکردم.
گلایه و انتقادهایی که به این نظام ردیف کردم، بازار گرمی نبود.
نمیشود از روی #تعصب گفت که این وصلهها به انقلاب ما نمیچسبد. نه، واقعاً خیلی از این ایرادها به مملکت ما وارد است.
من هم به عنوان یک #روحانی در دل جامعه مشکلات و گرفتاریها را لمس میکنم و میچشم، دارم میبینم که خیلی از مردم ما به اصطلاح صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند.
با این حرف یکی از بچهها به صورتش سیلی زد و سرخی آن را به بغل دستیاش نشان داد کلاس پر از خنده شد من هم خندیدم و در ادامه گفتم: این جا یک پرسش بسیار مهم از شما دوستانم دارم ولی قبل از اینکه سؤالم را مطرح کنم لطفاً برای سلامتی آقا احسان و دوستانش یک صلوات بفرستید تا بنشینند.
انقلابیهای کلاس با #صلوات بچهها بدرقه شدند و همگی سر جایشان نشستند.
گفتم: قبل از آن سؤال اساسی، یک مژده هم باید به شما بدهم، انشاءالله کلاس شما قرار است روی آنتن برود البته نه آنتن ماهواره و
تلویزیون، بلکه قرار است به امید خدا و عنایت اهل بیت ع مطالبی که این جا باهم گفت وگو میکنیم در قالب یک کتاب داستانی چاپ شود، البته قرار نیست اگر کسی اینجا سؤالی میپرسد نام واقعی او را داخل کتاب بیاوریم بلکه یک اسم مستعار برایش درج میکنیم تا آزادانه بتوانید سؤالات خود را مطرح کنید.
با این مژدهای که به بچهها دادم کمی خودشان را جمع و جور کردند و از فاز متلک انداختن و هذلهگویی تغییر موضع دادند، بعضیشان که انگار دارند آمادهی #مصاحبه تلویزیونی میشوند شروع کردند به صاف کردن گلو. بعضیها هم گویا آماده پرواز میشدند، کمی داخل نیمکت جابه جا شدند و سیخ نشستند.
- خب بچهها حالا شش دانگ حواستان جمع باشد. با انتقادهایی که از انقلاب کردم خواستم آب پاکی را روی دستتان بریزم و خیال نکنید من آمدهام اینجا تا بگویم نظام ما عیب و نقصی ندارد و همه چیزش گل و بلبل است.
بگینگی داشت همان چیزی میشد که دوست داشتم باشد؛ بچهها حضورم را باور کرده بودند لحنم را مهربانتر کردم و گفتم: در این شش یا هفت جلسهای که مهمان شما هستم امیدوارم به دور از جنگ و جدل، گفت وگویی صمیمانه داشته باشیم و بدون تعارف، از نظرات، #پیشنهاد ها یا #انتقادات شما بهره ببرم.
هنوز کمی جوّ کلاس گرفته و خشک بود باید ترفندی به کار میبستم تا یخ بچهها باز شود. گفتم: خب بنده الان که روی قلبم دست میگذارم میبینم قلبم دارد با محبّت شما تاپ تاپ میکند اما نسبت به قلب شما کمی ته دلم قرص نیست و فقط در یک صورت مطمئن میشوم.
#کتابخوانی_دکل
📙 زنگ اول ۹
🔹️ #صلوات_مشدی
... که آیا حضورم را دوست دارید یا نه؛ و آن این است که همین الان برای سلامتی من یک صلوات مشدی بفرستید.
همه خندهکنان #صلوات فرستادند و گارد بستهی بعضیها باز شد.
کف دستهایم را محکم به هم زدم و گفتم خب رفقای با صفای من کمربندها را سفت ببندید میخواهیم راه بیفتیم.
به این سؤال من خوب دقت کنید؛
اگر منِ #آخوند یا یک #محصل و یا هر فرد دیگری نسبت به #مسئولین این #نظام #انتقاد شدید دارد آیا معنایش این است که این نظام #انقلاب به هیچوجه به درد نمیخورد و باید بیخیالش شویم و #دشمن نظام خود باشیم؟
آیا باید درش را تخته کنیم؟ آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که من باید دشمن انقلاب و نظام باشم و نباید هیچ میل و علاقهای به ی
#کشور و مملکتم داشته باشم؟ صدای آن چند نفر #انقلابی ،کلاس فضا را پر کرد که «نه».
سرها به طرفشان برگشت گفتم بگذارید یک مثال ساده بزنم؛
اگر #تیم_ملی #فوتبال کشورمان دارد برای مقدماتی #جام_جهانی آماده میشود، اما من به عنوان کسی که به عملکرد مربی یا برخی بازیکنان تیم ملی انتقاد شدید دارم، آیا آرزوی شکست تیم ملی را میکنم؟ آیا هنگامی که تیم #ملی دارد بازی مهمی انجام میدهد با اینکه دل خوشی از کادر تیم ملی ندارم، علاقه و عرق ملی من باعث نمیشود داخل #استادیوم یا پای تلویزیون، تیم ملی را تشویق کرده و برای پیروزیاش دعا کنم؟ آیا موقع بازی حرص نمیخورم؟ آیا با صعود تیم ملی به جام جهانی به وجد نمیآیم و اشک شوق نمیریزم؟
تعداد زیادی سر خود را به نشانه تأیید تکان دادند.
گفتم سرنوشت تیم ملی برای همهی ما مهم است خب حالا ملاحظه کنید اگر منِ نوعی، به عملکرد برخی مسئولین این نظام اِنقُلت دارم آیا میتوانم نتیجه بگیرم پس سرنوشت و سرانجام نظام و کشورم برایم مهم نیست و با پیروزی یا شکست کشورم در عرصههای مختلف جهانی رگ #غرور و غیرتم تکان نمیخورد؟
کلاس بدجور خاموش شده بود در چشمان چند نفر خیره شدم. صدایم را بالاتر بردم و پرسیدم آیا #منتقد بودنِ من معنایش این است که دشمن و #معاند نظام هستم؟ جواب بدهید این را قبول دارید یا نه؟
چند نفر از بچهها به نوبت اظهار نظر کردند و خلاصهی حرفشان این بود که حق با شماست. ما اگر انتقادی هم داریم اما علاقه و حبّ وطن هم داریم و دشمن انقلاب و نظام نیستیم.
این اقرار و اعتراف به عنوان زیربنای مرحلهی بعدی بحثمان خیلی لازم بود لذا با تأکید فراوان پرسیدم آیا در این مطلبی که دوستانتان اشاره کردند نظر مخالفی دارید یا نه؟
بچهها مُتّفق القول گفتند نه #حاج_آقا ما همگی بالاتفاق، کشور و وطنمان را دوست داریم؛ اگرچه به برخی سیاستهایش انتقاد جدی داریم. نگاهی به مبصر کلاس انداختم و گفتم خب آقا! خوشبختانه در مرحلهی اول #مذاکرات پنج به اضافهی یک بدون اینکه به سر وکلهی هم بزنیم و گیس و گیسکشی راه بیاندازیم و یقهی همدیگر را پاره کنیم، به نقطهی اشتراک خوبی دست یافتیم.
لبخندی کوتاه زدم و گفتم بنده خصلت و دأبم این است که به هر نقطهی مشترکی رسیدیم آن را روی تخته، سیاهه میکنم تا بعداً کسی دَبّه نکند به امید خدا پله پله و گام به گام میرویم جلو تا ببینیم سر از کجا در میآوریم. شیرفهم شد؟
پاسخ «بله» را از بچهها گرفتم و چرخیدم به سمت تخته. ماژیک را برداشتم و گفتم پس بگذارید مطلب اوّلِ توافق شده را اینجا بنویسیم.
نوشتم #مطلب اوّل:
اگرچه ما به عملکرد برخی مسئولین انتقاد داریم اما به کشور و انقلاب خود علاقهمندیم و طرفدار آن هستیم.
- بچهها! پیشنهادم این است که از همین اوّل بسم الله و شروع کار مطالبی را که روی تخته درج میشود داخل دفترتان بنویسید. قرار است در آینده اتفاق خیلی خوبی بیفتد. منتها فعلاً ترجیح میدهم این اتفاق مبارک، مکتوم و پوشیده بماند تا انگیزهی نوشتن داشته باشید. فقط سربسته بگویم، آنهایی که نمینویسند مطمئناً در آینده تأسف خواهند خورد. خیلیها با این حرفم دفتر و قلمشان را درآوردند و به حالت آماده باش نشستند.
- بچههای خوب! میخواهیم گام بعدی مذاکرات را شروع کنیم؛ حالا به سؤال بعدی این حقیر دقت کنید؛ ما پذیرفتیم که اگر به طور مثال، منتقد تیم ملی کشورمان هستیم اما در بزنگاهها و مسابقات حسّاس، طرفدار پروپاقرص و مشوّق آن هستیم.
خب آیا این طرفداری، معنایش این نیست که دوست داریم تیم ملی کشورمان پیشرفت کند و تیم قَدَری شود؟ حتماً جواب هر ایرانی #غیرتمند مثبت است؛ اما بچهها! پرسش محوری من در اینجا این است اگر تمایل داریم که تیم ملی #پیشرفت کند آیا این علاقه و میل ما به پیشرفت و قدرتمند شدن تیم ملی، برای ما ایجاد #مسئولیت نیز میکند یا نه؟
چند نفر جسته گریخته «بله» گفتند. من هم با علامت سر، تأییدشان کردم گفتم ممکن است کسی بپرسد چه مسئولیتی؟ سؤال خوب و قشنگی است ...
#کتابخوانی_دکل
http://Eitaa.com/jadazadqom