#امام_زمان #تشرف
🔻اگر كسی با یک آیه از قرآن ارتباطی پیدا كرد، وقتی آن ارتباط را برای دیگران نقل میكند، اثرش را از دست میدهد. حضرت بقیةاللّه روحیلهالفداء كه همهی قرآن است؛ طبیعی است كه قضیهی تشرّف خدمت آن حضرت را نمیتوان برای همه نقل كرد. ما بعضی بزرگان را میدیدیم که یکكلمه هم در این زمینه سخن نمیگفتند. مرحوم آیتالله كشمیری قدسسره هم همین گونه بودند و میفرمودند: «تشرّف خدمت امام زمان علیهالسلام سرّ خدا است.»
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@jafar1352hodaei
TMP_0i0cz43a152e374cbfe1e388ba9871590bb2b39df3054.mp3
3.12M
🔴عظمت شهدا
#داستان #داستان_شهدایی
#استاد_مومنی
💠خاطرات بچه های تفحص شهدا ✅
تنگی رزق #توسل 🔵توسل به شهدا
🌺کرامتی از شهید سید مرتضی دادگر
#تشرف
👌رسانه دینی 👇💯
╭┅─────────┅╮
🌺 @mediamenbar
╰┅─────────┅╯
#تشرف
#علامه_حلی رضوان الله علیه
شهید ثالث، قاضی نورالله شوشتری رحمه الله، می فرماید:
بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی استاد علامه حلی رضوان الله علیه است کتابی در رد مذهب شیعه امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم می خواند و آنان را گمراه می نمود، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه کتاب او را رد نماید، آن را به کسی نمی داد که نسخه ای بردارد.
علامه حلی رحمه الله همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و رد کند. ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او امانت دهد. آن شخص چون نمی خواست که دست رد به سینه علامه حلی بزند، گفت: سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم. مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن شب تا جایی که می تواند از آن نسخه بردارد. وقتی به نوشتن مشغول شد و شب به نیمه آن رسید، خواب برایشان غلبه نمود. همان لحظه حضرت صاحب الامر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه حاضر شدند و به او فرمودند: کتاب را به من واگذار و تو بخواب.
علامه حلی رحمه الله خوابید. وقتی از خواب بیدار شد، نسخه کتاب از کرامت و لطف حضرت صاحب الامر علیه السلام تمام شده بود.
💠
البته این قضیه را به صورتهای دیگری هم بیان کرده اند؛ از جمله در کتاب قصص العلماء این طور آمده است که:
علامه حلی رحمه الله کتاب را توسط یکی از شاگردان خود که نزد آن عالم مخالف درس می خواند برای یک شب به عنوان عاریه به دست آورد و مشغول نسخه برداری از آن شد. همین که نصف شب گذشت، علامه بی اختیار به خواب رفت و قلم از دستش افتاد. وقتی صبح شد و وضع را چنین دید اندوهناک گردید؛ ولی وقتی کتاب را ملاحظه کرد، دید تمامش نوشته و نسخه برداری شده است و در آخر آن نسخه این جمله نوشته شده: کتبه #م_ح_م_د بن الحسن العسکری صاحب الزمان (این نسخه را حجة بن الحسن العسکری صاحب الزمان علیه السلام نوشته است).
علامه فهمید که آن حضرت تشریف آورده و نسخه را به خط مبارک خود تمام نموده اند.
منبع: #برکات_حضرت_ولی_عصر علیه السلام، ص۱۳۴.
#تشرف #حاج_محمد_یزدی #حضرت_نرجس_خاتون #امام_زمان
💠 عمره به نیابت حضرت نرجس خاتون
🔻خدا رحمت کند يک حاج محمد یزدی بود از دوستان آيتالله مظاهري و آيتالله بهجت. قبل از جنگ از نجف آمده بود. با آيتالله العظمی مظاهري نماز آيتالله العظمی بهجت ميآمدند. گاهی باهم قدم ميزدند. در خیابان آذر يک مغازه يک متري داشت و کيسه حمام ميدوخت. خيلي قانع بود و روح بزرگي داشت. يک دنيا صلاح و خير و زهد و... با اين که درس [ معمول را نخوانده] بود يک عبا روي دوشش ميانداخت وقتي صحبت ميکرد خيلي تحت تأثير قرار ميداد بخاطر اينکه اول از خود شروع کرده بود، ميآمد با طلبهها صحبت ميکرد و گاهي هم شدید صحبت ميکرد و بعد ميگفت: خدايا من رسوندم.
🔸 یادم هست يک وقت درباره اسراف صحبت کرد بعد يک کيسه همراهش بود رفت سراغ کارتونی که در حیاط براي نانخشک گذاشته بودند، نان خشکّها را براي خودش جدا کرد و برد. در زندگي قانع و خيلي اهل معنا بود. چيزهاي فوقالعاده اي از او ديده ميشد
🔹 از جمله اینکه ميگفت: در سفری به مکه، به نظرم آمد براي مادر امام زمان، حضرت نرجسخاتون يک عمره مفرده انجام بدهم. هوا گرم بود، پول نداشتم تا مسجد تنعيم با ماشين بروم. پیاده رفتم مسجد تنعيم محرم شدم، آمدم طواف، صلاة طواف، سعي و تقصير... را انجام دادم. شب شد آمدم پشت مقام بيحال افتادم. جمعيتِ کمي طواف ميکردند. يک دفعه چشمم افتاد به يک آقايي که چند نفر دورشان نشستند دارند صحبت ميکنند و جمعيت هم مشغول کار خودشان، کاري به اينها ندارند.
🔸 تمام هوش و حواس من رفت به سوی آقايي که اين آقايان محضرشان نشسته بودند. ظرفي از خرما جلوشان بود، من را ضعف آزار ميداد، خرماها را که دیدم روحم به طرفش رفت. آن آقا دست بردند يک مشت خرما برداشتند و به يکي از افرادي که روبروي آقا نشسته بودند دادند و فرمودند: اين را به حاج محمد بده امروز براي مادر ما عمره انجام داده و او را بر ما حقي است. او خرما را گرفت به من داد و من اصلاً از اين جمله هم چيزي منتقل نشدم ولي وقتي خرماها را در دهانم گذاشتم ديدم تمام بدنم را آرام و ترميم ميکند. ولي بعد که يادم آمد ديدم انگار جمعيت درهم افتاد و من ديگر متوجه آنها نشدم.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
تشرف ملاقاسمعلی رشتی تهرانی شاگرد سیدعلی طباطبایی به محضر مولا صاحب الزمان عج- بیان استاد هاشمی نژاد .mp3
3.64M
🔖تشرف
#استاد_هاشمی_نژاد
♦️داستان #تشرف ملاقاسمعلی رشتی تهرانی شاگرد سیدعلی طباطبایی، به محضر مولا صاحب الزمان (ارواحنا فداه)
#توسل به #امام_زمان (ارواحنا فداه) با #شفیع قراردادن مادرشان #حضرت_فاطمه (سلام الله علیها) و مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و جدشان رسول الله (صلی الله علیه و آله) :
«یا محمّدُ یا علیُّ یا فاطمةُ یا صاحبَ الزّمان اَدْرِکْنی وَ لا تُهْلِکْنِی»
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
#آیت_الله_کشمیری #تشرف
💠 سِرّ بودن تشرف محضر امام زمان ارواحنا فداه
🔻 آیت الله کشمیری چیزی راجع به تشرفاتشان نمیگفتند؛ ولی اگر کسی صحبتهای مختلف ایشان را شنیده بود از قرائن مختلفی که در صحبتهایشان بود میفهمید برخی از تشرفاتی که نقل میکنند از خودشان است؛ از همین طریق به دست میآمد که گویا ایشان در مسجد سهله تشرفی محضر حضرت داشتهاند.
🔸 ایشان میفرمودند: امام زمان علیهالسلام سِرّ خداست. [یعنی نباید از این سِرّ و از تشرف محضرشان باکسی حرف زد.]
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄