این روزها چنین فکر می کنم که خدا به عنوان صاحب و مالک زمان، اساسی ترین آزمونش را با گذاردن ما در حصار زمان می گیرد.
این گونه اگر نگاه کنیم، تلاش انسان برای غلبه بر زمان، یعنی نزدیک شدن به خدا. انسان هایی می توانند اینچنین زندگی کنند، بدون زمان یا برزمان.
اما برای ماها که در حصار لحظات و ثانیه ها واقع شده ایم، «صبر» در عمیق ترین معنای خود، تنها گاه گاهی لذت چشیدن بی زمانی را ارزانی می دارد.
صبر در این معنا تنها به معنای توان صبوری نیست، بلکه درک حقایقی است که در قاموس هستی نهاده شده. کسی که چشم حقیقت بین دارد، صبرش با زمان سنجیده نمی شود.
صبر برای او تحمل بار حقیقت است. من رهبر انقلاب را در چنین وضعی می فهمم، او حقیقت را می بیند، وعده های حقیقی را لمس می کند. بیانش تنها از جنس باور نیست، بلکه اولا و به طریق اولی از جنس شهادت است. می بیند و می گوید.
عبور از اسارت تاریخی زمان، تنها با صبر ممکن می شود. صبر در همه اشکال و ابعادش، کلید این آزادی است. آری سرانجام لحظه نابودی طاغوت زمانه می رسد.
دیر یا زود در این منطق معنا ندارد، این سقوط اتفاق افتاده، تنها باید برای رسیدن به مقام صبر تلاش کرد. مطمئن باشیم...
متن کامل این ارئه به همراه ویدیوی ۴۰ دقیقهای آن را در لینک زیر دنبال فرمایید:
https://tn.ai/3210953
صوت کامل این ارائه را از طریق لینک ذیل دنبال فرمایید. این فایل در کانال تلگرام گفتینو بارگذاری شده است:
https://t.me/Goftino_channel/133
Pages from خروجی نهایی نهایی شماره 32.pdf
حجم:
1.82M
🔸 فایل پیدیاف بالا، مربوط به یادداشت بلندی است که چندی پیش در شماره اخیر نشریه عصر اندیشه به سردبیری دکترروحالامینسعیدی منتشر شد.
عنوان این یادداشت بلند «مردمِ مردم سالاری» است.
این یادداشت «جستاری در نحوه حدوث، وقوف و نفوذ مردم در جمهوری اسلامی است».
در صورت تمایل و فرصت مطالعه فرمایید.
🔸در این روزها و شبها که اختصاص به بانوی دو عالم دارد، به نحو غریبی در یاد شهید رئیسی عزیز هستم.
🔸سیر بیمکث و بیشکیب وقایع، فرصت تأمل و نگاه به عقب و هضم غُصه فقدان او را به ما نمیدهد. این حق ما نیست.
🔸واقعاً روزگار، حق سوگواری عمیق و تسلابخشِ رئیسی عزیز را به ما بدهکار است. اینچیزها، آدمها را پیر میکند.
🔸در عمق جان، حسرت و اندوهی باقی میگذارد که هرازچندگاهی سرباز میکند. لابد بیخود نیست که در عزای شهادت مادر هم، دل یاد او میکند.
🔸از آن بالا بالاها به ما بگو چطور در این زمان تنگ شده، فقدانت را تاب بیاوریم. از همین گفتههایی که نشان میدهد شما و حاجقاسم چه بسا پرتلاشتر به فکر مردم و ایرانید...
🔸رئیسی تبدیل به خاطره و تاریخ و قاب عکس نمیشود، به گمانم هوای ما را دارد، میراث او ماندگار است و از حالا منتظر آثارش هستیم.
🔸یادت را فراموش نمیکنیم، فراموشمان نکن. برای این دولت و این مردم و این نظام و این امت، دعا کن و بیشتر به یادمان بیا...
کمک به تحلیل ماجرای سوریه
🔹تربیت سیاسی در جمهوری اسلامی هر چند شکل و شمایل سیستماتیک ندارد، اما زنجیره حوادث پیاپی آن چنان فلز وجود مردم را آخته است که میدانند ارزش تحلیل درست و حرکت صحیح بر اساس آن در بزنگاهها، از چه اهمیتی برخوردار است.
🔹واقعیت آن است که مردم به شکل تجربی و ارگانیک آموختهاند، تا در مورد چیزی به تحلیل نرسند، نمیتوانند بهدستش آورند یا ابعاد عجیب و غریبش را روشن سازند. این فهم هر چند در مقاطع مختلف بیهزینه نبوده، ولی تا کنون و این لحظه تاریخی امتحان خود را به خوبی پس داده است.
🔹ماجرای این روزهای سوریه نیز چیزی از جنس همین تجارب است. مردم در جست و جوی تحلیلاند و میخواهند این پدیده را نیز به خوبی تعریف و تبیین کنند. این یادداشت کمکی به مردم است تا اندکی از این حیرت تحلیلی خارج شوند و ابزاری برای بیانش بیابند:
🔸حضور ایران در منطقه امنیتساز است و با وقوع چنین حوادثی در اصل حفظ کمربند حفاظتی مام میهن تغییری حاصل نمیشود.
🔸هیچ معادلهای در منطقه بدون در نظر گرفتن ایران به سرانجام نمیرسد و این ناشی از تثبیت قدرت منطقهای کشور در دهه چهارم عمر جمهوری اسلامی است.
🔸پیچیدگی، خصلت پدیدههای منطقهای در زمانه حاضر است، نمیتوان این تغییرات و فعل و انفعالات را به سرعت تحلیل و قضاوت کرد، باید قدری تأمل کرد تا غبار حوادث فرونشیند و صحنه روشن شود.
🔸نفوذ منطقهای ایران، با نیت سلطه بر مقدرات کشورهای مقصد نبوده، بلکه متأثر از ایده انقلاب اسلامی، با هدف گسستن بندهای وابستگی و به کرسی نشاندن ارادههای مردمی است.
🔸مقاومت به عنوان راه حل قطعی انقلاب اسلامی برای وصول به حیات آزادانه و امنیت بخش در برابر جریان سلطه، بدون هزینه و مانع ممکن نیست. فرهنگ مقاومت با این فرودها زائل شدنی نیست و با زور اسلحه نابود نمیشود.
🔸سیاست منطقهای جمهوری اسلامی بر مبنای واقعیتهای میدانی و با باور و تکیه به وعدههای الهی تنظیم میشود. نه این حرکت متوقف میشود نه وعدههای الهی تخلفپذیر است.
🔸هیچ راه حل جادویی و بدیلی به جز مقاومت در برابر سلطهگر وجود ندارد، مردم سوریه در آزمون تجربه جدیدی قرار گرفتهاند که در نهایت مشخص میکند که چرا راه گریزی غیر از مقاومت وجود ندارد.
متنآگاهی
مقاومت؛ مرگ رنج
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸در میان بیانات مهم رهبر معظم انقلاب پیرامون تحولات اخیر سوریه، مضمونی نویدبخش و واقعیتآفرین وجود داشت که پیامی گران و بلند را منتقل میکرد. این حقیقت که مقاومت با ستم و جنایت و تجاوز، زائلشدنی نیست، بلکه زیر چنین فشارهایی، مستحکمتر و گستردهتر میشود. اما منطق این بیان نویدبخش و افقساز چیست؟
🔸بختیار علی رماننویس و نظریهپرداز مشهور عراقی، در کتاب «دریاس و جسدها» جملهای دارد که از نظر ارتباط با موضوع ما حائز اهمیت است. او مینویسد: «درد عمیق انسان این است که آنچه را با عشق بدست نمیآورد، میخواهد با قدرت کسب کند». این جمله حکایت از حسرت عمیقی دارد که گریبانگر آدمی است. آدمی چیزهای باب میلش را دوگونه میجوید، یا با شدت علاقه و دوستداشتن به آن میرسد و یا اگر به این شیوه نرسد، با اعمال زور و قدرت آن را فراهم میکند. اما درد وقتی بروز میکند که بخواهیم چیزی را به زور بدست آوریم. چون بدون دوستداشتن و دوستداشتهشدن، انسان مجبور است با زور چیزی را نگاه دارد که فرسودگی و خستگی حاصل میکند و در نهایت با کاهش توان، آن چیز را از دست میدهد.
🔸بر این اساس متوجه میشویم، مقاومت در نگاه داشتن چیزی، بستگی به پذیرش درونی و گشودگی انفسی انسان نسبت به آن دارد. باید چیزی را دوست داشته باشیم که انگیزه لازم برای حفظش داشته باشیم. آنوقت اگر حتی فشار زیادی تحمل کنیم و مجبورمان کنند دست از آن برداریم، این فشار هیچگاه علاقه نهانی ما را کم نمیکند، بلکه به راههای بسیاری فکر میکنیم که چگونه این مانع را برداریم و دوباره به آن چیز برسیم.
🔸در این زمینه تاریخ شفاهی بسیار غنیای وجود دارد که چگونه اسرای ما در بند زندانهای عراق و در آن فشار و محدودیت مضاعف، راههای خلاقانه بسیاری علیه آن فشارها مییافتند و چه بسا در آن شرایط قدر زندگی را بیشتر پاس میداشتند و اکنون که در زمان آزادگی قرار دارند، حسرتش را میخورند. زندگی در شرایط سخت، مقاومت میخواهد، به بیان بهتر با مقاومت است که زندگی زیباتر میشود، دوستداشتنیتر میشود و اگر روزی سقف ظاهریاش فرو ریزد، بازسازیاش حتمی است.
🔸دشمنان زندگی از این نظر، بسیار کمتوان و بیرمق جلوه میکنند. کسانی هستند که منطق این زندگی را خوب میدانند، علیالخصوص اگر تجربهاش کرده باشند. سختیکشیدهها، رنجدیدهها و خسارتخوردههایی که روی خوش آسانی بعد از رنج و بدست آوردن بعد از سختی را دیده باشند. سلاح دشمنان زندگی، نمایش باشکوه تخریب و اعمال افسارگسیخته درد و رنج است، غافل از آنکه سالهاست منطقه رمز زندگی در رنج را فهمیده است.
🔸مقاومت رمز این گذار و عبور است، نیازی به ماندن و صبرکردن ندارد، بلکه در همان لحظه اعمال درد، فعال میشود، سختی را تاب میآورد و انگیزه بدست آوردن آنچه در بیرون از بین رفته، مضاعف میکند. مقاومت جواب داده، کارکرد دارد، حاج قاسم یکدهه جوانان غیور منطقه را با آن تمرین داده، این ممارست باور شده، فکر شده، مکتب شده، با طوفانهای مقطعی رنگ نمیبازد، بلکه میدان عمل مییابد. بله اینجوانان غیور سوریه هستند که مجدداً طعم زندگی را به کام مردم دیار عمه سادات میچشانند و در بند این واقعیتهای تحمیلی نمیمانند.
متنآگاهی
🔸این پرسشی است که پاسخی به آسانی خود سوال ندارد. اما اگر قدری پرسش را گسترش داده و از این اجمال دربیاوریم، آنوقت احیانا جوابهایمان مشخصتر شود.
🔹پس بپرسیم کدام عقلانیتر و کاراتر است؟ اینکه برای مراقبت از خود، تنها متکی به خود باشیم، یا حامی و حافظ کسانی باشیم که از ما مراقبت میکنند؟
🔸گمان میکنم، در جامعه پرخطر امروز، هیچکس به خودی خود، قادر به مراقبت کامل از خود نیست. ما وابسته به افراد و نهادهایی هستیم که کارکردشان امنیت روحی و روانی و ایمنی جسمی و عروقی ماست.
🔹اگر بپذیریم در جامعه امروز، نمیتوانیم تنها با اتکا به خود، از خود مراقب کنیم، نسبت ما با مراقبان و نهادهای مراقبتکننده چه باید باشد؟ آیا میتواند چیزی غیر از مراقبت باشد؟
🔸اگر آن نسبت مراقبت باشد، طبیعتاً باید مدافع خوب کار کردن مراقبین و نهادهای مراقبت باشیم و نگذاریم آنها دچار کاهش کیفیت مراقبت شوند.
🔸منطق حمایت از پلیس خوب، پزشک خوب، سیاستمدار خوب، پیشهوران و مصنفان خوب، کشاورز خوب، دامدار خوب، معلم خوب، روحانی خوب و استاد خوب همین است.
🔸منطق حمایت از پاسگاه، بیمارستان، دولت، اصناف، زمین، دامداری، مدرسه، حوزه و دانشگاه همین است.
🔸بر این اساس اگر هر کدام از مراقبین خوب عمل نکردند، مسئولیت مراقبت ما از مراقبین ایجاب میکند، برای بهبود کیفیت کارش با او همکاری کنیم.
🔸اگر این کمک افاقه نکرد، راه بعدی چیست؟ راهش تخریب مراقب نیست، بلکه کمک به اصلاح اوست. یعنی بدانیم مسئولیت ما آن است که مراقب خوبی برای مراقبین جامعه باشیم. دلسوزانه، همدلانه، فعالانه و مومنانه مراقبت کنیم.
متنآگاهی
تبیین علیه پساحقیقت
🔸میتوان گفت، تبیین، نوعی مقاومت شناختی است. اهمیت فهم این موضوع، در زمانه حاضر که به گفته جمعی از متفکرین غربی در دوره پساحقیقت قرار داریم، بسیار حیاتی است. ایستادن روی دوش حقیقت و دفاع از آن در موقعیتی که واقعیتهای پیش چشم گذاشته شده میدان، جملگی گواهی علیه آن میدهند، امری بسیار سخت و پر تکلف است.
🔸بگذارید به صورت روشن بگوییم، افرادی هستند که میدانند مسأله فقط باورکردن آنچه میبینیم نیست، بلکه مسأله باید آن باشد که این واقعیت به چشم آمده و رویتپذیر، چگونه بر باور ما تحمیل میشود. لی مکاینتایر، متفکر آمریکایی ضد ترامپ، پس از روی کارآمدن ترامپ در سال 2016 نوشت: «واقعیتها و حقیقتها در عرصه سیاسی امروز، در خطرند.» به بیان او پساحقیقت خصلت ویژه سیاستورزی آمریکایی است.
🔸براساس تعریف لغتنامه آکسفورد، پساحقیقت امری مربوط به یا دال بر موقعیتهایی است که در آنها برای شکل دادن عقاید مردم، ارجاع به واقعیتهای عینی، تأثیر کمتری از توسل به عواطف و باورهای شخصی افراد دارد. به تعبیر بهتر بسته به هر چیزی که هر فردی میخواهد، یا دوست دارد یا احساس میکند درست است، برخی واقعیتهای از بقیه مهمتر جلوه داده میشوند.
🔸ارزش ایستادن بر آستان حقیقت در اینجا خودنمایی میکند. رهبر معظم انقلاب هوشمندانه انتخاب کردند که در نقطه مقابل تحمیل واقعیتهای گزینشی بر باور مردم، قرار بگیرند. تبیین صحنه یعنی بازگرداندن حقیقت به ساحت واقعیت، یعنی درنظرگیری همه لایهها، ابعاد و جهات واقعیت. یعنی ایستادن در برابر تحلیلهای برگفته از واقعیتهای دلبخواهی. یعنی نشاندادن لایههای به عمد پوشیده شده و گمشده.
🔸حوادث سوریه، بهترین طعمه ممکن برای تحلیلهای پساحقیقی است. به همین دلیل باید گفت اگر استنادات ما برای فهم صحنه، گزارشهای تحلیلی به ظاهر منصفانه خارجی باشد، یعنی خواسته یا ناخواسته پذیرفتهایم در زمین واقعیتهای دلبخواهی پساحقیقی بازی کنیم. پس متوجه میشویم یک بخش مهم از اهمیت تبیین رهبر انقلاب از حوادث سوریه، جنبه تربیتی آن است. تربیت روش شناختی. اینکه چگونه باید تبیین کرد و به کدام واقعیتها باید وزن داد، کدام واقعیتهای تحمیلی را باید رد کرد و چگونه باید سلطه تحلیلهای پساحقیقی را درهم کوفت.
🔸تا میشود باید مفردات و فرازهای این سخنرانی را مرور کرد و نوع تبیین رهبر انقلاب را بازشناخت. راههای عبور از ادراک حسی و هیجانی از میدان به سمت فهم عقلانی از صحنه را یاد گرفت. یاد بگیریم چگونه باید واقعیتهای به چشم آمده را به پرسش گرفت تا اسیر سوالات غلط و شبهات تحمیلی نشویم. از این سخنرانی به راحتی عبور نکنیم.
متنآگاهی